Page 25 - Issue No.1372
P. 25
سرانجام راهی شدیم مقالات
25 گزارش
سال / 23شماره - 1372جمعه 13رذآ 1394 خاطراتسفر؛سفربهآسیایمیانه(بخش ششم)
In touch with Iranian diversityVol. 23 / No. 1372 - Friday, Dec. 4, 2015 توقــف کنیم و به هنگام تغییر شــیفت کارگران از بوده است اما ساختمان حاضر بنایی هشت وجهی یافت ههای شگفت آور ویران ههای پنجکنت علاوه بر بابا جان غفوروف در تاریــخ تاجیکان از کهن بودن
تونل عبور کنیم .توقف به راستی خسته کننده بود، اســت با مزاری با سنگ ســیاه که هیچ نامی بر آن موزههای پنجکنت و دوشــنبه آذین بند دیوارهای پنجکنت م یگوید.
25 به ویژه که در کنار جاده خاکی ایســتاده بودیم و با
عبور هر اتومبیل ،مقادیر فراوانی خاک وارد دهان و نوشته نشده. موزه ارمیتاژ در سنت پطرزبورگ هستند. نشــان ههای باستان شناسی نشــان م یدهد که در
ریه ما م یشد .ســرویس بهداشتی در اطراف نبود و وقتی ما به دیدار رودکی رفتیم ،ساختمان آرامگاه را از پنجکنــت بــا دلی سرشــار از مهر دوســتداران دوران پارینه ســنگی (قرن پنجم تا ســوم پیش از
این خود بر وخامت شــرایط م یافزود .سرانجام پس تعمیری دوباره کرده بودند و هیچ نوشت های بر هیچ رودکی به ســوی پنــج رود ،مدفن رودکــی ،راندیم. میلاد) مردمانی در این منطقه اسکان داشت هاند .در
از سه ساعت و نیم توقف به راه افتادیم .از بد حادثه گوشــه نبود که زائر را به گــور رودکی بودن دلالت راه بــا درههای زیبا ،همراهی وفادارانه رود خروشــان میان آثار یافته شــده از این ویران هها به ســک ههای
گویا در تونل یکی از ماشــی نهای راه ســازی دچار کند .رودکی با آن شــیوایی و شــیرینی سخن ،و با زرافشان ،روستاهای آباد ،ودختران و پسراندبستانی پادشاهان سلوکی و پارتی بر م یخوریم با قدمتی در
سانحه شــده بود و این به تأخیر افزود .اکنون شب آن مهارت در چنگ نــوازی و خوانندگی ،اکنون در با چهرههایی گلگون و یونیفــورم های تمیز در راه حدود دو تا یک قرن پیش از میلاد .سک های با عنوان
شده بود و تاریک و ما از دیدن کوههای زیبا ،درههای سکوت مطلق بدون هیچ نقشی بر دیوار یا نامی بر "اِخشی ِد شش پیر" در این منطقه یافت شده که به
ژرف و نــوار نقره فام رود انزاب محروم شــدیم و در مدرسه ،به پیشوازمان آمد.
عوض در دو سوی تونل با قطار طویل کامیو نهایی سنگ مزار خفته است. مرده نشود زنده ،زنده به ستودان شد نظر م یرسد به شاه تمام سغد متعلق بوده است.
مواجهه شــدیم که در انتظار تغییر شــیفت صبح پشت کوژ و سر تویل و روی بر کردار نیل آیین جهان چونین تا گردون گردان شد. در ســدههای پنــج و شــش میــادی پنجکنت
بودند تا فرصتی به کــف آورند و از تونل بگذرند .به ساق چون سوهان و دندان بر مثال استره شرق یترین شهر ســغد و یکی از آبادترین شهرهای
جای هوای خوش کوهستان ،دود گازوییل فرو دادیم (رودکی) قرون میانه این منطقه بوده اســت .زبان مردم سغد
و بر رانندگان این کامیو نها که ســاع تها وقتشان بر کنار جوی بینم رست هی بادام و سرو در نوشت ههای کهن ،مزار رودکی را در "پَ ُنج" یا "بنج که اجداد تاجیکان امروزند ،ایرانی شرقی بوده و آنان
در پشت تونل سپری م یشد ،اندوه خوردیم .م یتوان راست پندارم قطار اشتران آب َره رودک" در نزدیکی شهرهای سمرقند و نخشب ذکر در تمــام ایران بزرگ ،در مســیر راه ابریشــم ،از مرز
گفت تاجیکســتان کشوری اســت که نبود راههای (رودکی) کردهاند .صدرالدین عینی که سختدر تلاش جستن امپراطوری بیزانس در ترکیه تا پشت دیوارهای چین
ارتباطی مردمانش را از هم دور و تجارت و اقتصادش مزار این پدر شعر فارسی بود ،در یافت که بَُنج رودک پراکنده بودهاند .سغدیان که به صورت کارگران مزدور
در بــاغ آرامگاه رودکی کتابخانــه و موزه کوچکی از تغییر یافته پنج رود اشــت که مزار ناشناســی نیز در سرتاســر جهان متمدن آن روزگار به کار مشغول
را به شدت آسیب زده است. کتا بهای منتشــر شــده رودکی و در بــاره رودکی در آن هســت .عینی در ۱۹۳۹اعلام کرد مزار رودکی بودند ،نقش برجست های در تجارت میان اروپا و چین
شــب دیرهنگام ،خســته و خاک آلوده به دوشنبه موجود است که بیشتر آ نها به خط فارسی و توسط را یافته است .در ســال ۱۹۵۶در آستانه هزار و صد و همچنین میــان قبایل بدو یتر شــمال دریاچه
اساتید دانشــگاههای ادبیات ایران پژوهش و تحریر ســالکی رودکی دولت تاجیکستان دستور به نبش اورال و ســاکنان فلات مرکزی ایران ایفا م یکردهاند.
رسیدیم. شــدهاند .و ای دریغ که هم زبانــان تاجیک ما توان قبر بزرگ ناشــناس خفته در پنج رود داد .میخائیل سرزمی نهای ســغدیان از شهرهای کوچک تشکیل
در روز دهم به بازدید دوشنبه رفتیم .با وجود آن که گراســیموف با گروه تحقیقاتی خود مزار را گشودند م یشده و پنجکنت آخرین آ نها بر سر راه سمرقند
در دوشــنبه آثاری با قدمت 2500ساله یافت شده خواندن این نوشت هها را ندارند. و استخوا نهای مردی را در آن یافتند که به هنگام و رشته کوه "کوهســتان" بوده است .موقعیت ویژه
است ،این شــهر که نام خود را از دوشنبه بازاری که با رودکی گرامی وداع کردیم و با دلی اندوهگین و با مرگ بیش از هشتاد ســال داشته ،چشمانش کور، شــهر به مردمانش امکان م یداد که رفت و آمد کالا
در این مکان برگزار م یشده وام گرفته ،از جوا نترین امید دیداری دیگر راهی دوشنبه شدیم .جاده خراب دندا نهایش ریخته و چند دندهاش شکســته بوده و همچنین احشــام را در این مسیر کنترل کنند و
بود و کاروان اتومبی لهای ما با تأخیر بســیار پیش اســت.در کنار این اســتخوا نها بقایای پارچ ههایی
پایتخ تهای جهان است. م یرفتند .ساعت پنج بعد از ظهر بهدوراهی رسیدیم یافت شــد که م یتوانســت مربوط به قبا ،دستار و سود بازرگانی قابل توجهی نصیب خود کنند.
در ســدههای میانی نام ســرزمینی که امروز شهر که در یک سو جاده آســفالته نو و کوتاهی بود که در آثــار مکتــوب بســیاری در دوران تهاجم تازیان
دوشــنبه در آن جای دارد شومان یا سومان نامیده از میان کوهســتان م یگذشت و از سوی دیگر جاده پیراهن مردی در دوران رودکی باشد. نــام پنجکنت آمده اســت .یکــی از فرمانروایان آن
م یشــده اســت .جغرافی دانان قدیم از شومان که قدیمی و خاکی که کوهستان را دور م یزد .در جاده مرا بسود و فروریخت هرچه دندان بود "دیواشتیج" نامدارد کهدر تاریخ طبری "دیواشتی" و
"شهری اســتوار و دارای دژ و باره و چشم های پرآب" آســفالته شرکت ایرانی سابیر ســاختن تونلی پنج یا "دیواستی" نام برده شده است .آثار مکتوب نشان
بوده و همچنین در باره این که "مکانی پر جمعیت کیلومتری را برنده مناقصه شده و آن را در سا لهای نبود دندان ،لابل ،چراغ تابان بود م یدهند که او با عامل امیه در خراســان ،جراح بن
و آباد و نیکو" یــاد کردهاند .در ظفر نامه تیموری از آخر ریاســت جمهوری احمدی نــژاد به پایان آورده (رودکی) عبدالله ،مکاتباتیداشــته ودستدوستی به سوی
شومان به نام حصار شادمان ،یا حصار نام برده شده. اســت .این تونل که به نام تونل انزاب معروف است سپاهیان عرب دراز کرده است .سپ ستر در سا لهای
بد نیســت بدانیم که امروز بقایــای قلعه حصار در پس از بازگشایی دچار نق صهای فنی بیشمار شد و دانشــمندان روس اســتخوا نها را مورد آزمایش قرار یکصــد و یک تا دو قمــری ،این فرمانــروا جنبش
بیســت و پنج کیلومتری شهر دوشنبه قرار دارد .به اکنوندوباره بسته است و مهندسان و کارگران ایرانی دادند و پس از دوسال یافتن مزار رودکی را به جهان گسترده مردمی را بر علیه تازیان فرماندهی م یکرده
سبب جدایی شهرهای نام آور تاجیک نشین ،یعنی در آن به مرمت مشــغولند .بسته بودن تونل یعنی اعلام کردند .ساختمان مزاردر همان سا لها ساخته اســت ،چنانکه یعقوبی او را "افشــین ســمرقند"
سمرقند و بخارا ،آثار باستانی حصار از توجه خاصی بسته بودن راه آسفالته و این به معنی مجبور بودن شد و باغ گورستانی که رودکی در آن دفن شده بود م ینامد .سغدیان شکست م یخورند و "دیواشتیج”
رانندگان به تردد از مســیر خاکی و بلندی است که گلکاری و آبادان شد .در سال ۲۰۰۷این آرامگاه مرمت تســلیم فرمانده تازیان ،شــخصی به نام حرشــی
برخوردار است و بازدیدکنندگان بسیاردارد. شــده است .بنای آرامگاه در ابتدا ساده و چهارگوشه م یشود .حرشی او را تا شهر سبز و سپس تا اََربِن َجن
در 1868اداره روســتا و بازار دوشــنبه توسط دولت مسیر را دو تا سه ساعت طولان یتر م یکند. با خود م یبرد و در این شــهر به شیوه وحشیان های
تــزاری به امیر بخارا واگذار شــد .این دهکده که در به همت دوســتی که همراه ما بــود ،و گفتگوی او این ســرداردلیر سغد را م یکشد .سرش را به بغداد،
کنار رود ورزاب یا انزاب قرار گرفته در آن زمان محل با مهندســان کار در تونل انزاب ،بنا شد دو ساعتی دست راستش را به تخارستان ،و بدنش را بر داری در
برگزاری بازاری هفتگی در روزهای دوشنبه بوده است. مدخل گورســتان اََربِن َجن م یآویزد و پنجکنت را به
در اوایل قرن بیســتم قلعه حاکم نشین" ،تختگاه"،
براثر زلزله ویران شــد و عامل امیر ،شــاه مردان قل، آتش م یکشد.
بــه حصار دوشــنبه کوچید و از آن پس دوشــنبه اگر چه مردمان پنجکنتدوباره به بازســازی شــهر
"تختگاه" بیک شــد .در 1920پــس از بمباران ارگ خود همت م یگمارند اما ویرانی حاصل چنان است
بخارا ،امیر عالم جاه ،به دوشنبه گریخت و در 1924
پس از پیروزی ارتش ســرخ کــه از جمعیت 3140 که دیگر پنجکنت روی آبادانی قدیم خود را ندید.
نفری دوشــنبه تنها 283نفر را زنده باقی گذاشت، در 1946پس از پایان جنگ دوم توســط باســتان
این شهر مرکز جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان شناســان روس در محلی بــه نام "قلعــه مغ" ،در
معین شــد.در 1929نام این شهر به استالین آباد و کرانه جنوبی رود زرافشــان ،جایی که نهر کوم بدان
م یپیوندد ،آغاز شــد و تا ســال 1953ادامه یافت.
در 1961دوباره به دوشنبه واگردانده شد. باســتان شناســان پنجکنت قدیم را شامل چهار
دوشنبه وعشــق آباد هردو نمون ههای بارز شهرهای قســمت شهرســتان ،کهندز ،حومه و گورســتان
شــوروی بودهاند .شــهرهایی با خیابا نهای فراخ و دانســت هاند .مطالعات موجود نشــان از کوشــک و
ســاختما نهایی بلند ،بتنــی و قوطی کبریتی که قصری در کهندز دارد که به سدههای پنج تا هشت
همانندشــاندر همه شهرهای شــوروی سابق ودر میلادی تعلقدارد .شهردارای آتشکدههایی متشکل
مسکو و لنینگراد هنوز مشاهده م یشود .شهرسازی
منظم ،رباتیک و حســاب شــده با مساحت معلوم از مجموعه بنا و صحن بزرگ بوده است.
بــرای هر خانــواده ،راهروهــای تاریک بــا پلکانی شــاهکارهای هنری این شــهر باســتانی شــامل
باریــک ،پنجرههای بی بالکن و خالی از هر نقش ،و نقاشــ یهای دیواری چند رنگ سترگ ،کنده کاری
آسانسورهایی که معلوم نیست هرگز کار م یکردهاند. روی چوب ،و ســفا لهای نقش دار اســت .بسیاری
از نقاشــ یها شرح دلاور یها و شــکار بزرگان است و
«ادامه در صفحه »۲۶ در میان آ نها نقوشداســتا نهایی را که ســپ ستر
فردوســیدر شــاهنامه به نظم کشــید ،به خوبی
مشاهده م یشود.داستان رستم پهلواندر میان آنان
به روشنی هویداست .همچنین مویه بر سیاووش.