Page 22 - Issue No.1372
P. 22

‫«خیال پرواز»‬      ‫چند شعر و طرح از‪ :‬خالد بایزیدی(دلیر)‬                                      ‫ادبیات‬                 ‫‪22‬‬
             ‫برای پرنده‌ای که‬
               ‫پر و بالهایش را‬                                             ‫به شاعران و نویسندگان دربند‪:‬‬  ‫شعر‬                      ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1372‬جمعه ‪ 13‬رذآ ‪1394‬‬
‫به حجم آسمان آبی م ‌یگستراند‬                         ‫سیدمهدی موسوی‪ ،‬فاطمه اختصاری‪ ،‬مصطفی عزیزی‬
   ‫هیچ دردنا ‌کتر از این نیست‬
             ‫که پرند‌های دیگر‬                             ‫اشاره‪ :‬در ماه‌های گذشته حکم‌های سنگینی از سوی‬
                                                          ‫مراجع قضایی جمهوری اسلامی ایران برای سه تن از‬
                ‫در خیال پرواز‬                             ‫شاعران و نویسندگان ایرانی‪ ،‬سیدمهدی موسوی‪ ،‬فاطمه‬
     ‫بال و پرهایش را در قفس‬                               ‫اختصاری و مصطفی عزیزی صادر شده که در سال‌های‬
                                                          ‫اخیر‪ ،‬در مورد ادبایی که به زندان محکوم شد‌هاند بی‬
             ‫به پرواز درآورد؟!‬                            ‫سابقه بوده است‪ .‬سیدمهدی موسوی‪ ،‬شاعر به ‪ 9‬سال‬
                                                          ‫حبس و ‪ 99‬ضربه شلاق‪ ،‬فاطمه اختصاری‪ ،‬شاعر به ‪11‬‬
                    ‫«لبخند»‬                               ‫سال و نیم حبس و ‪ 99‬ضربه شلاق و مصطفی عزیزی‪،‬‬
      ‫من دراندیشه لبخندی ام‬
                                                                  ‫نویسنده به هشت سال حبس محکوم شد‌هاند‪.‬‬
                       ‫دربند‬                              ‫خالد بایزیدی‪ ،‬از شاعران کورد ایرانی مقیم ونکوور‪ ،‬اشعار‬
              ‫که درکنج قفس‬                                ‫زیر را در اعتراص به این احکام‪ ،‬به شاعران و نویسندگان‬
             ‫تنهاترین لبخندرا‬
                                                                                       ‫فوق تقدیم کرده است‪.‬‬
                ‫نفس به نفس‬
            ‫نثارآزادی می کند‬                                                                             ‫«طرح ‪»1‬‬

                     ‫«طرح»‬                                ‫با کلمات‌ام چه خان ‌هی قشنگی را‬
                      ‫گفتند‪:‬‬                                                                             ‫برای خود ساخت ‌هام‬
                 ‫شاعری راه را‬                             ‫خانه‌ای که خشت خش ‌تاش‬
                    ‫گم کرده‬                                                                              ‫همه از جنس کلمه‬
                       ‫گفتم‪:‬‬                   ‫کودکی!‬                                                    ‫که در آن‬
                 ‫راه که خودرا‬              ‫با مداد رنگی‬                                                                           ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
               ‫گم نمی کند؟!‬          ‫آسمان رسم م ‌یکرد‬
                     ‫«تردید»‬                              ‫فقط عشق را م ‌یکنم دکلمه‬
           ‫به چشمان مردم ام‬                    ‫برای پدر‬
                 ‫نگاه می کنم‬          ‫که در طرح رهایی‬                                                                 ‫«طرح ‪»2‬‬
                                                                                                                ‫در آن جهان نیز‬
                         ‫آه‪!...‬‬                  ‫به بند‬
                 ‫انگارنگاهشان‬               ‫افتاده بود؟!‬                                                                 ‫به خدا‬
               ‫دوستانه نیست‬                ‫«شال سبز»‬                                                         ‫اعتراض خواهم کرد‬

                      ‫نکندباز‬                  ‫نمی‌دانم‪:‬‬                                                           ‫هما ‌نگونه که‬
            ‫دشمن درنگاهشان‬                 ‫شال سبزم را‬                                                   ‫به خدایان روی زمین نیز‬
                                            ‫به کدام یک‬
                  ‫لانه کرده؟!‬       ‫از زخم‌هایم بپیچم؟!‬                                                            ‫اعتراض کردم‬
                     ‫«شاعر»‬
                     ‫شاعری!‬                  ‫«طرح ‪»6‬‬                                                               ‫«طرح ‪»3‬‬        ‫‪Vol. 23 / No. 1372 - Friday, Dec. 4, 2015‬‬
                                         ‫کبوتری در بند‬                                                         ‫سیگار آزادی را‬
              ‫برای دیکتاتوری‬     ‫از دریچه‌اش م ‌یخواست‪:‬‬
                ‫شعری نوشت‬                                                                                        ‫که پوک زدم‬
                  ‫شعرقهرکرد‬                   ‫دست کم‬                                                       ‫از قول انقلاب گفت‪:‬‬
                     ‫«کاش»‬                    ‫رو به بهار‬                                                 ‫عجب هوای مطبوعی؟!‬
                ‫کاش می شد‬
                                                ‫باز شود‬                                                            ‫«طرح ‪»4‬‬
       ‫همه پرندگان درقفس را‬                  ‫«طرح ‪»7‬‬                                                       ‫بعد از این همه سال‬
                    ‫آزادکنیم‬              ‫این دست و پا‬
                                  ‫چقدر دست و پاگیرند!‬                                                                   ‫هنوز!‬
                  ‫تاکه ببینم‪:‬‬          ‫کاش به جای آن‬                                                      ‫جای بسیاری از رنگها‬
       ‫که ازادی چقدرزیباست‬             ‫بال و پری داشتم‬
                                                                                                             ‫در خیال زندگی‌ام‬
                    ‫«رهایی»‬                                                                                      ‫‪ 22‬چه خال ‌یاند؟!‬
                    ‫پرنده ای!‬                                                                                      ‫«طرح ‪»5‬‬
           ‫درقفس تنهایی اش‬
           ‫به این می اندیشید‪:‬‬
                    ‫که مبادا!‬
            ‫رهایی اش راصیاد‬
           ‫فراموش کرده باشد‬
   17   18   19   20   21   22   23   24   25   26   27