Page 18 - Issue No.1370
P. 18
نداد .نگفت چرا شب او را به زور بیدار نگه داشتهاند و صبح م ینشــیند اما به دور از نشستن امتناع م یورزد .منصور 18
هنگام یکباره به گرمابه میروند؟ پیش از آن هم مراســم به دمشقی تعجب م یکند .به دور م یگوید ...نم ینشینم تا
عقد درآمدن آن دو و نشســتن داماد و فعال بودن عروس و به شرطی که دارم عمل شود .علی بن منصور دمشقی از سال / 23شماره - 1370جمعه 28نابآ 1394
دهها پرســش دیگر بر زمین ماند...متن قصه لایههای پنهان شــرط و شروط بین آن دو م یپرسد .اما به دور راز بین
و سطوری نا خوانا دارد که آن را از نوع قصههایی با مضمون لای ههای پنهان و پرس شهای آشکار: خود و ُجبیر را رازی محفوظ بین عاشــق و معشوق م یداند.
هجر و جفای عاشق و معشوق جدا میسازد .به عبارت بهتر، کار به کجا کشــید؟ ُجبیر پاسخ روشــنی به علی بن منصور دمشقی آن گاه به دور مطلب دیگری به گوش ُجبیرمی گوید که ُجبیر
ضمــن حفظ این مضامیــن از آن فراتر مــیرود و به طرح برمی خیزد و بلافاصله پی عاقد و دو شــاهد م یفرستد .وقتی
مســائل دیگری میپردازد که میبایست به آن توجه شود. عاقد و شــاهدان م یرســندُ ،جبیربه عاقد م یگوید...عقد این
توجه نخست از آن جا است که روای علی بن منصور دمشقی دختر را به این مبلغ برای من بخوان ...به دور موافقت م یکند
پرده پوشی را کنار میگذارد و به راز گونگی ازدواج ُجبیر و به عقد ُجبیر در آید .پس از قرائت صیغه عقد ،به دور است که
به دور تاکید میکند .در آن عصر و زمانه عجیب اســت که د ِر کیســ هی زر را م یگشاید و حق الزحمه عاقد و شاهدان را
زنی چون مردان سر پا بایستد و در جشن عقدکنان بی شور م یدهد و آنان را مرخص م یکند .سپس باقی زر را به ُجبیر بر
و هلهلهی زنانه ،خود مزد عاقد و شاهدان را بپردازد و الباقی م یگرداند .به عبارت دیگر مهری هاش را همان پای ســفره عقد
مهریهاش را نیز در جا به همســر خود ببخشد! هر چند گویا به داماد م یبخشــد .پس از این مراســم ساده و عجیب ،شب
در بخشــی از هند زنان یا عروسان عهده دار مخارج عروسی فرا م یرســد و علی بن منصور دمشقی فکر م یکند ...این دو
میشــوند .دیگر این که چرا آن شب به دور و ُجبیر ،تا صبح عاشــق و معشوق حالا پس از مد تها دوری م یخواهند پیش
نمیگذارند راوی از کنارشان دور شود؟ خواننده به این جای هم باشــند و در خلوت به وصال هم برســند ...پس قصد دور
قصه که میرسد احســاس میکند از نکات بسیار مهمی به شــدن از آنان م یکند ،اما به دور اصرار به ماندن او م یکند...
سرعت و سهو و سرسری گذشته است و میبایست بار دیگر علی بن منصور دمشقی در کمال تعجب پیش آن دو م یماند
متــن قصه را از منظر و زاویــهای دیگر با دقت بخواند ،و در و نزدیک صبح بی آن که خلوت کرده باشندُ ،جبیر و به دور او
خوانش بعدی به چندین سئوال کوچک و بزرگ پاسخ بدهد را مرخص م یکنند تا بخوابد .علی بن منصور دمشــقی اندکی
یا پاســخ بگیرد .از جمله این که علی بن منصور دمشــقی م یخوابد و هنگامی که برای نماز بر م یخیزد م یبیند که آن
علاوه بر اشــتغال به شغلی مهم ،کیســت و چه شخصیتی دو از گرمابه بیرون آمده و آب گیسوان خود خشک م یکنند.
دارد که همگان زن و مرد به او اعتماد میکنند؟ و شــهرزاد به او نوید ســه هزار دینار م یدهند .علی بن منصور دمشــقی
قصه گو چه رازهایی را پیرامون شــخصیت درونی او و دیگر م یگوید ...تا سبب حرکات عجیب و جنون آمیز شما را ندانم
شــخصیتهای این قصه در کلام راوی با دقت جا ســازی هدی هتان را نم یپذیرمُ ...جبیــر م یگوید ...در میان ما عیدی
کرده و انتظار دارد خوانندگان با توجه به ظرف و ظرفیت و است که آن را عید نوروز م ینامند و در آن روز مردمان از خانه
بیرون م یآیند و بر زورق م ینشینند و در دریا تفرج م یکنند.
ضریب تحمل زمانه ،خود به کشف آن بپردازند. من در آن ســال و آن روز با یاران خود مشغول تفرج بودم که
چنانچــه بخواهیم به علی بن منصور دمشــقی توجه کنیم، زوزقی دیدم کــه در آن ده کنیز زیبا بودند و به دور در میان
اشــارههای جالبــی در متن میبینیم که ابتــدا گنگ و بی آنان نشســته و چون ماه م یدرخشید .به دور عودی در دست
معنــی و زائد جلوه میکنند .به عنوان مثــال این که ...مرا داشت .یازده راه بزد و آن گاه به راه نخستین بازگشت و ابیاتی
طاقت ســواری نیست...درست است که راوی مسن است اما خواند و طی آن از خدا خواســت که یار جفا کار و عشــوه گر
مردی اســت که اهل سواری نیست ،و دوستانش هم این را و خونخوار نصیبش کنــد .من هم به خادمان خود گفتم او را
پذیرفتهانــد .اما آیا او که به مقتضای شــغل خود بین بغداد برانند و آنان نیز چندان نارنج طرف او انداختند که نزدیک بود
و بصره و دیگر شــهرها در رفت و آمد اســت همه راهها را زورق او غرق شــود و همین کار سبب انتقال محبت او بر دل
پیاده طی میکند یا فقط ســوار درشــکه یا چیزی شبیه به
آن میشود؟ در فرازی دیگر هنگامی که پرده از جلو در خانهی به دور من شد و کار به این جا کشید.
کنار می زند و صدای حزن انگیزی میشــنود با دختری ســیمین رو
In touch with Iranian diversity
ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﮐالا ﺑه ایران و سایر ﻧﻘاط دﻧﯿا )داﺧﻠﯽ و ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ(
• ﺣﻤﻞ ﻟﻮازم شﺨﺼﯽ و ﺧاﻧﮕﯽ )از ﭼﻤﺪان سﻔری ﺗا ﮐاﻧﺘﯿنر ﮐاﻣﻞ ﺑه ﺗهران( ﺗﺤﺖ ﻗﻮاﻧﯿﻦ دوﻟﺖ ﮐاﻧادا
• ﺣﻤﻞ ﮐالای ﺗﺠاری ﻣﺠاز
* ﺗﺨﻔﯿﻒ ﻓﺼﻠ ﻣﺤمﻮﻟهﻫبی ابﻻﺗﺮ از
2۵0ﻓﻮت ﻣعﺐ
ﻣﺪت ﺣﻤﻞ ﻗﯿﻤﺖ از وﻧﮑﻮور ﺑﻪ ﺗﻬﺮان وزن ﺑﺴﺘﻪ ﺣﺠﻢ ﺑﺴﺘﻪ Vol. 23 / No. 1370 - Friday, Nov. 20, 2015
٦٥روز ٦٥دلار آﻣریکا ﻧاﻣﺤﺪود ﺗا ٥ﻓﻮت ﻣکﻌﺐ
دﻓﺘﺮ وﻧﮑﻮور: ﺑﺮای ﻣﺸﺎوره راﯾﮕﺎن و اﺧﺬ ﻧﺮخھﺎی دﯾﮕﺮ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺗﻤﺎس ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. دﻓﺘﺮ ﻣﺮﮐﺰی در ﻟﺲآﻧﺠﻠﺲ: 18
102B 7012 Merritt Ave, Burnaby, T: 604 - 259 - 2545 EastCoast Operation Office: 83
BC, V5J 4R6 csyvr@shiptoiran.com Cedar Lane, Englewood,
T/F(778) 379 - 2545 NJ 07631
E:csyvr@shiptoiran.com info@shiptoiran.com