Page 26 - 1350
P. 26
شخصی تهای واقع ی ،روای تهای حقیق ی :نگاهی به داستان ادبیات
«مرا هم با کبوترها پر بده» نوشته ماهرخ غلامحسین پور نقد و 26
شخصیت پردازی و روایت سازی میان زن و مرد محورهای متفاوتی آزاده دواچیبررسی سال / 22شماره - 1350جمعه 12ریت 1394
را از واقعیتهای اجتماع بیان کرده اس ت .شخصیت مرد داستان وقتی
شخصیتهای اصلی هستند از کلیشهها تبعیت نم یکنند اما زمانی که شیوه های ساختاری و نوع روایت
شخصیتهای اصلی زن در داستان هستند ،اصولا شخصیتهای مرد به در داستانهای مدرن زنان ایران
صورت همان کلیش هها باقی میمانند ،به این ترتیب نویسنده میتواند در سا لهای گذشته دستخوش
برشهای متفاوتی را از رابطهی زن و مرد ،در دو فضا یعنی مهاجرت و تغییرات فراوانی شده است .نگاهی
به آثار منتشر شده در دهههای ۸۰
غیر آن به تصویر بکشد. و ،۹۰تنوع در ساختار و ارائهی
س هشنبه شب بود .یک سه شنبهی معمولی مثل همهی سه شنبهها. رویکردهای متفاوتی را به زبان
سه شنبه چه سنگین چه سرسخ ت ،فرسخ به فرسخ … سه شنبه خدا و روایت در داستان زنان ایرانی
کوه را آفرید .گفتم نه یترا .من فکر می کنم این دفعه اوضاع فرق می نشان م یدهد .با این حال به نظر
کنه .پوست کلفتی م یکنم .چرا انتظار دارم پترا عکسالعملهای میرسد که تنوع و شک لگیری فرم
دلسوزانهای نشان بدهد؟ اما نم یدهد .از بعد از ظهر که دکتر آب پاکی و همینطور افزایش تعداد نویسندگان زن در ایران نسبت مستقیمی با
را ریخته روی دستم ،یهجوری دلم نازک شده منتظر بهانه اس ت ،اشک چالشهای جامعهی ایرانی و تغییرات نگاه سنتی نسبت به زن دارد .به
سرازیر م یشود از گوشهی چشمهایم .رویم را بر م یگردانم و بی صدا با این ترتیب زنان در آثار خود همواره با تاثیر گرفتن از شرایط خود در
پشت دستم گونههایم را پاک می کنم .کاش الان اینجا نبود م .الان تنها جامعه و بازتاب آن در داستان به نوعی در صدد ب هچالش کشیدن آن
کسی که می توانست این غم و تنهایی دلم را از دلم ببرد مادرم بود. نگاه هستند .شیوهی برخورد زنان در داستان با شخصیت ها و همینطور
سالها بود گریه نکرده بودم .یعنی اصلا به خاطرم نمیآید آخرین باری فضاسازی روای ت ،تنوع خاصی دارد ،اما آنچه که مهم است بازسازی
دوبارهی نگاه مربوط به زنان در داستان و همینطور ارجاعات مختلف به
که گریه کردم کی بوده؟ زندگی زنان در جامعهی حقیقی است .در برخی از داستا نها م یبینیم
می دانم بیفایده است .اما میخواهم به زور هم که شده حس همدردی شخصیتهای داستان بسیار بیشتر از آنچه که مخاطب انتظار دارد به
پترا را برانگیزم میگوی م :پترا شاید عفونت ریههامو از کار بندازه شاید واقعیت روزمره نزدیکند ،همین امر موجب میشود که سطح روایی
داستان به صورت ساده ،بدون بازیهای زبانی و ساختار پیچیده در آید
دیگه هیچ وقت برنگردم خونه (داستان سای هها صفحهی )۴۲
تنوع در پردازش به شخصیتها و عوض کردن آنها و نگاهشان به شرایط اما از سوی دیگر با واقعی تهای اجتماع پیوند نزدیکی میخورد.
موجود در داستانهای مختلف موجب شده است که در این مجموعه
داستان نوعی تنوع روایی و حتی زبانی داشته باشی م .به این ترتیب که و کسر نمیشد (صفحهی ) ۳۳ مرا هم با کبوترها پر بده نوشتهی ماهرخ غلامحسین پور نیز از این
نه تنها شخصی تها از یک الگوی ثابت و خاص پیروی نم یکنند بلکه نویسنده در به تصویر کشیدن مادرانگی در شخصیتهای زن در داستان In touch with Iranian diversityمجموعه داستا نهاست .مرا هم با کبوترها پر بده توسط نشر بوتیمار
زبان هم در چرخش با این تغییرات و متناسب با آنها نگاشته شده است . به نوعی از واقعیتهای اجتماع تبعیت کردهاست،اما سرنوشت پایانی منتشر شده است و مشتمل بر چند داستان کوتاه است .فضا سازی در
برای مثال سبک و لحن نگارش در داستان کمی از جنوبم زیر دندان زنان به عنوان مادر در داستانها از کلیش ههای موجود در داستان تبعیت اکثر داستانها برگرفته از تجربیات نویسنده به عنوان زن در جامعهی
اتوبان همت کاملا متفاوت با داستانهای دیگر این مجموعه است .در این نم یکند و همین چرخش نویسنده نوعی مقاومت شخصی تها را در
داستان نویسنده به پردازش یکی از ملموسترین واقعیتهای موجود برابر واقعیتهای تحمیل شدهی اجتماع نشان م یدهد .برای مثال در امروز ایران است.
در خصوص زنان در ایران پرداخته است اما در این داستان شخصیت داستان مرا هم با کبوترها پر بده ،نویسنده ب هخوبی خشونت علیه زنان در این مجموعه داستا نها ما چند نوع روایت می بینیم ،تنوع در
زن داستان در نهایت تسلیم کلیشهها م یشود و مقاومتی برای تغییر و مادران را به تصویر میکشد .با مرگ شخصیت مرد داستان ،شخصیت شخصیت سازی ،تغییر در فضای داستان به صورت بومی و غیر بومی و
در آن نم یکند .این عدم مقاومت شخصیت داستان سرکوب شخصیت زن یعنی بتول آزادی و رهایی پیدا م یکند با اینکه بتول فرصت مادر همینطور وارد کردن نگاه متفاوت مردان نسبت به زنان ،چرخش و مانور
زن نیست ،بلکه به نمایش گذاشتن یکی از ملموسترین خشونتهای بودن را از دست م یدهد که خود از مصداقهای بارز و واقعی خشونت بر مادرانگی در داستان و همینطور تاکید بر واکنشهای واقعی زنان
اجتماعی علیه زنان در خانواده ،روابط زناشویی و همینطور محیط علیه زنان است،اما پایان داستان با سرپیچی از کلیشههای رایج در برابر در جامعه است . .تاکید اصلی نویسنده بر مادرانگی یکی از موضوعات
اجتماع است .به همین سبک نوشتاری در این داستان که پیوند عمیقی محوری در اکثر داستانهاست .چرخش شخصیتهای زن حول مادر
با ماهیتهای واقعی اجتماع دارد به صورت خلاصه و عامیانه و محاورهای این واقعیت مقاومت می کند . بودن آ نچنان از الگوهای واقعی در جامعه فاصله نم یگیرد ،بلکه به
است و همین کوتاه بودن دیالوگهای بین شخصیتهای داستا ن ،واقعی از تیرماه گذشته بود و کسی کفترهای علی را قلک نکرده بود لپرهای نوعی بازتاب کنشهای متفاوت مادر بودن اس ت .اما در پس همین نگاه
قدیمی را نچیده بود به هوای اینکه پرهای نو در آورند .چهطور این همه واقعی ،شخصیتهای مادر به نوعی واقعیتهای موجود اعتراض دارند،
بودن فضای روایت را ملموس تر کرده است . زیبا م یپریدند با پر و بال هرس نشدهی آشفته؟ برای دقایقی زیر طاقی در عین حال که نوعی کلیشههای رایج مادر و زن را در جامعه به تصویر
اونا هر شب میرفتن تمرین رانندگی .زن می نشست بغل دست مر د. گذر واماند ناص ر .پس آمد م یکردند کفترها به سمت بام و دوباره اوج
حالا دیگه چند شبی میشد که ماشین خاموش نم یکرد .از پیچ نوزدهم می گرفتند .حاج شریعت قصاب سر از دریچه ی مغازه اش در آورد و م یکشند.
می پیچیدن کنار درمانگاه قوامین و بعدش م یانداختن توی جاده کرج. خطاب به ناصر گفت :حکمت خدا را ببین ناصر .خال هام اگر ریش داش ت،
فقط وقتی نزدیک یک کامیون می شدن مرد دستپاچه می شد و شروع یک ظرف انار دانه می کنم می گذارم جلوی رویش .دنبال گوشی Vol. 22 / No. 1350 - Friday, July 3, 2015
آقا دای یام بود … و کر کر خندید. موبایلم می گردم .باید زنگ بزنم به مدرسهی باران تا یادشان بماند
می کرد به فحش و فضیحت به رانندههای بغل دستی . ناصر دو قدم رفت جلو .از دور بتول را دید .پیراهن سیاهش در دور که کلاس موسیقی فوقالعاده دارد .سماور را آب میکنم .تکههای
زن ،هیچ وقت موقع رانندگی بد و بیراه نم یگفت .صبرش زیاد بود .وای مرغ را م یچینم روی پیازهای مدور و زیرش را روشن می کنم .صدای
میایستاد تا بهش راه بدن ولی هنوز هیچی نشده مرد می خواست به م یرقصید :مرا هم با کبوترها پر می دادی بتول . شرشر آب ظرفشویی حواسش را پرت می کند از قصهی خاله و بچهی
زور از کامیونا راه بگیره .یک عالمه پشت سرشون صدای بوق و کرنا بتول سیاهی را در دستش گرفته بود و کفترها را جلد جلد می پران د. گمشدهاش .اخم م یکند و می گوید ببند این صاحب مرده را .فردا روز
زیبا و باشکوه همچون لیلث اله هی بادها … ( .داستان مرا هم با کبوترها غر م یزنی که پول آبم زیاد آمده (داستان گل م یدهد پیراهن پروانگی
بلند میشد .
مرد گفت :مرتیکهی الدنگ عوضی پر بده صفحهی )۴۰ مادرم ،صفحه ی )۱۱
زن گفت :اشکال از تو بود .حق تقدم رو مراعات نکردی . از دیگر ویژگیهای شخصیت ها در این مجموعه داستا نها ،به
مرد گف ت :برو بابا کی به تو گواهینامه داده؟ به تو اگه باشه باید وایستیم تصوی رکشیدن شخصیتهای مرد و بیان روایت از زبان مردان اس ت. شخصیتهای زن در اکثر داستا نها بازتاب وضعیت مادران به صورت
برا همه یه تعظیم و بله قربان بگیم سر اتوبان و هرکی لطف کر د، نویسنده در پردازش شخصیتهای مرد در داستان هم به واقعیتهای متنوع و در قشرهای مختلف اجتماع هستند اما آنچه که مشخص است
مرحمت کرد و تعارفمون کرد یه متری جلو بزنیم (صفحهی )۶ ۶ موجود اشاره کردهاست ،و هم نوعی موازنه در پردازش شخصی تها نگاه نویسنده به مادر بودن نشات گرفته از تجربیات زیستی او در جامعه
در این داستان بر خلاف داستانهای دیگر این مجموعه شخصیت زن به وجود آورده است .شخصیتهای مرد در اکثر داستانها به نوعی است که نزدیک به واقعیت است .نویسنده به این ترتیب و از زوایای
داستان تسلیم کلیشههای جنسیتی میشود و قدرت اعتراض ندار د، دچار سرگشتگی در رابطه هستند به گونهای که نویسنده توانسته است مختلف حس مشترک مادرانگی و زن بودن را به تصویر میکشد حسی
نویسنده به این ترتیب قادر است تا به نوعی پرده از ریشههای اجتماعی سرگشتگی موجود در روابط مرد و زن را در پردازش به شخصیتهای
مرد در داستان به تصویر بکشد .در پردازش شخصیت مرد در داستان که با چالشهای موجود در اجتماع پیوند م یخورد.
مشکلات زنان بردارد . سایهها این سرگشتگی را می توانیم در ارتباط شخصیت مرد داستان
در پایان میتوان گفت ماهرخ غلامحسین پور در کتاب مرا هم با کبوترها به زن غی رایرانی ببنیم .فضای به تصویر کشیده شده در داستان بتول می لمید توی آفتاب خوش پاییز .دست می کشید روی شکمش 26
پر بده ،به تجربهی متفاوتی در داستان نویسی پر داخته است .عدم سایهها ،فضای غیر بومی یعنی فضای مهاجرت اس ت .همین تکثر در که انگار هزار سال بود یک گلدان شمعدانی آنجا شکسته بود .بی
پیروی نویسنده از فر مهای خاص و عادی نگارش داستان و چن دگانگی خیال پدر پدر سگ نر کلنگی کله پفکی ،برود آن قدر با دمگیر زرهی
در پردازش شخصی تها ،روایت و زبان نوعی از داستان را به روایت جفت شود که جانش از ماتحتش در برو د .محتاج نان شبشان هم اگر
م یشدند ،اگر از منجنیق فلک سنگ فتنه هم م یبارید ،باران بود یا برف
کشیده است که ریش ههای واقعی در تجربیات اجتماعی دارند. بود ،سیل میشد یا زلزله میآم د ،شاهدانه کتان این موجودات ریقو کم
«مرا هم با کبوترها پر بده» نوشته ماهرخ غلامحسین پور نقد و 26
شخصیت پردازی و روایت سازی میان زن و مرد محورهای متفاوتی آزاده دواچیبررسی سال / 22شماره - 1350جمعه 12ریت 1394
را از واقعیتهای اجتماع بیان کرده اس ت .شخصیت مرد داستان وقتی
شخصیتهای اصلی هستند از کلیشهها تبعیت نم یکنند اما زمانی که شیوه های ساختاری و نوع روایت
شخصیتهای اصلی زن در داستان هستند ،اصولا شخصیتهای مرد به در داستانهای مدرن زنان ایران
صورت همان کلیش هها باقی میمانند ،به این ترتیب نویسنده میتواند در سا لهای گذشته دستخوش
برشهای متفاوتی را از رابطهی زن و مرد ،در دو فضا یعنی مهاجرت و تغییرات فراوانی شده است .نگاهی
به آثار منتشر شده در دهههای ۸۰
غیر آن به تصویر بکشد. و ،۹۰تنوع در ساختار و ارائهی
س هشنبه شب بود .یک سه شنبهی معمولی مثل همهی سه شنبهها. رویکردهای متفاوتی را به زبان
سه شنبه چه سنگین چه سرسخ ت ،فرسخ به فرسخ … سه شنبه خدا و روایت در داستان زنان ایرانی
کوه را آفرید .گفتم نه یترا .من فکر می کنم این دفعه اوضاع فرق می نشان م یدهد .با این حال به نظر
کنه .پوست کلفتی م یکنم .چرا انتظار دارم پترا عکسالعملهای میرسد که تنوع و شک لگیری فرم
دلسوزانهای نشان بدهد؟ اما نم یدهد .از بعد از ظهر که دکتر آب پاکی و همینطور افزایش تعداد نویسندگان زن در ایران نسبت مستقیمی با
را ریخته روی دستم ،یهجوری دلم نازک شده منتظر بهانه اس ت ،اشک چالشهای جامعهی ایرانی و تغییرات نگاه سنتی نسبت به زن دارد .به
سرازیر م یشود از گوشهی چشمهایم .رویم را بر م یگردانم و بی صدا با این ترتیب زنان در آثار خود همواره با تاثیر گرفتن از شرایط خود در
پشت دستم گونههایم را پاک می کنم .کاش الان اینجا نبود م .الان تنها جامعه و بازتاب آن در داستان به نوعی در صدد ب هچالش کشیدن آن
کسی که می توانست این غم و تنهایی دلم را از دلم ببرد مادرم بود. نگاه هستند .شیوهی برخورد زنان در داستان با شخصیت ها و همینطور
سالها بود گریه نکرده بودم .یعنی اصلا به خاطرم نمیآید آخرین باری فضاسازی روای ت ،تنوع خاصی دارد ،اما آنچه که مهم است بازسازی
دوبارهی نگاه مربوط به زنان در داستان و همینطور ارجاعات مختلف به
که گریه کردم کی بوده؟ زندگی زنان در جامعهی حقیقی است .در برخی از داستا نها م یبینیم
می دانم بیفایده است .اما میخواهم به زور هم که شده حس همدردی شخصیتهای داستان بسیار بیشتر از آنچه که مخاطب انتظار دارد به
پترا را برانگیزم میگوی م :پترا شاید عفونت ریههامو از کار بندازه شاید واقعیت روزمره نزدیکند ،همین امر موجب میشود که سطح روایی
داستان به صورت ساده ،بدون بازیهای زبانی و ساختار پیچیده در آید
دیگه هیچ وقت برنگردم خونه (داستان سای هها صفحهی )۴۲
تنوع در پردازش به شخصیتها و عوض کردن آنها و نگاهشان به شرایط اما از سوی دیگر با واقعی تهای اجتماع پیوند نزدیکی میخورد.
موجود در داستانهای مختلف موجب شده است که در این مجموعه
داستان نوعی تنوع روایی و حتی زبانی داشته باشی م .به این ترتیب که و کسر نمیشد (صفحهی ) ۳۳ مرا هم با کبوترها پر بده نوشتهی ماهرخ غلامحسین پور نیز از این
نه تنها شخصی تها از یک الگوی ثابت و خاص پیروی نم یکنند بلکه نویسنده در به تصویر کشیدن مادرانگی در شخصیتهای زن در داستان In touch with Iranian diversityمجموعه داستا نهاست .مرا هم با کبوترها پر بده توسط نشر بوتیمار
زبان هم در چرخش با این تغییرات و متناسب با آنها نگاشته شده است . به نوعی از واقعیتهای اجتماع تبعیت کردهاست،اما سرنوشت پایانی منتشر شده است و مشتمل بر چند داستان کوتاه است .فضا سازی در
برای مثال سبک و لحن نگارش در داستان کمی از جنوبم زیر دندان زنان به عنوان مادر در داستانها از کلیش ههای موجود در داستان تبعیت اکثر داستانها برگرفته از تجربیات نویسنده به عنوان زن در جامعهی
اتوبان همت کاملا متفاوت با داستانهای دیگر این مجموعه است .در این نم یکند و همین چرخش نویسنده نوعی مقاومت شخصی تها را در
داستان نویسنده به پردازش یکی از ملموسترین واقعیتهای موجود برابر واقعیتهای تحمیل شدهی اجتماع نشان م یدهد .برای مثال در امروز ایران است.
در خصوص زنان در ایران پرداخته است اما در این داستان شخصیت داستان مرا هم با کبوترها پر بده ،نویسنده ب هخوبی خشونت علیه زنان در این مجموعه داستا نها ما چند نوع روایت می بینیم ،تنوع در
زن داستان در نهایت تسلیم کلیشهها م یشود و مقاومتی برای تغییر و مادران را به تصویر میکشد .با مرگ شخصیت مرد داستان ،شخصیت شخصیت سازی ،تغییر در فضای داستان به صورت بومی و غیر بومی و
در آن نم یکند .این عدم مقاومت شخصیت داستان سرکوب شخصیت زن یعنی بتول آزادی و رهایی پیدا م یکند با اینکه بتول فرصت مادر همینطور وارد کردن نگاه متفاوت مردان نسبت به زنان ،چرخش و مانور
زن نیست ،بلکه به نمایش گذاشتن یکی از ملموسترین خشونتهای بودن را از دست م یدهد که خود از مصداقهای بارز و واقعی خشونت بر مادرانگی در داستان و همینطور تاکید بر واکنشهای واقعی زنان
اجتماعی علیه زنان در خانواده ،روابط زناشویی و همینطور محیط علیه زنان است،اما پایان داستان با سرپیچی از کلیشههای رایج در برابر در جامعه است . .تاکید اصلی نویسنده بر مادرانگی یکی از موضوعات
اجتماع است .به همین سبک نوشتاری در این داستان که پیوند عمیقی محوری در اکثر داستانهاست .چرخش شخصیتهای زن حول مادر
با ماهیتهای واقعی اجتماع دارد به صورت خلاصه و عامیانه و محاورهای این واقعیت مقاومت می کند . بودن آ نچنان از الگوهای واقعی در جامعه فاصله نم یگیرد ،بلکه به
است و همین کوتاه بودن دیالوگهای بین شخصیتهای داستا ن ،واقعی از تیرماه گذشته بود و کسی کفترهای علی را قلک نکرده بود لپرهای نوعی بازتاب کنشهای متفاوت مادر بودن اس ت .اما در پس همین نگاه
قدیمی را نچیده بود به هوای اینکه پرهای نو در آورند .چهطور این همه واقعی ،شخصیتهای مادر به نوعی واقعیتهای موجود اعتراض دارند،
بودن فضای روایت را ملموس تر کرده است . زیبا م یپریدند با پر و بال هرس نشدهی آشفته؟ برای دقایقی زیر طاقی در عین حال که نوعی کلیشههای رایج مادر و زن را در جامعه به تصویر
اونا هر شب میرفتن تمرین رانندگی .زن می نشست بغل دست مر د. گذر واماند ناص ر .پس آمد م یکردند کفترها به سمت بام و دوباره اوج
حالا دیگه چند شبی میشد که ماشین خاموش نم یکرد .از پیچ نوزدهم می گرفتند .حاج شریعت قصاب سر از دریچه ی مغازه اش در آورد و م یکشند.
می پیچیدن کنار درمانگاه قوامین و بعدش م یانداختن توی جاده کرج. خطاب به ناصر گفت :حکمت خدا را ببین ناصر .خال هام اگر ریش داش ت،
فقط وقتی نزدیک یک کامیون می شدن مرد دستپاچه می شد و شروع یک ظرف انار دانه می کنم می گذارم جلوی رویش .دنبال گوشی Vol. 22 / No. 1350 - Friday, July 3, 2015
آقا دای یام بود … و کر کر خندید. موبایلم می گردم .باید زنگ بزنم به مدرسهی باران تا یادشان بماند
می کرد به فحش و فضیحت به رانندههای بغل دستی . ناصر دو قدم رفت جلو .از دور بتول را دید .پیراهن سیاهش در دور که کلاس موسیقی فوقالعاده دارد .سماور را آب میکنم .تکههای
زن ،هیچ وقت موقع رانندگی بد و بیراه نم یگفت .صبرش زیاد بود .وای مرغ را م یچینم روی پیازهای مدور و زیرش را روشن می کنم .صدای
میایستاد تا بهش راه بدن ولی هنوز هیچی نشده مرد می خواست به م یرقصید :مرا هم با کبوترها پر می دادی بتول . شرشر آب ظرفشویی حواسش را پرت می کند از قصهی خاله و بچهی
زور از کامیونا راه بگیره .یک عالمه پشت سرشون صدای بوق و کرنا بتول سیاهی را در دستش گرفته بود و کفترها را جلد جلد می پران د. گمشدهاش .اخم م یکند و می گوید ببند این صاحب مرده را .فردا روز
زیبا و باشکوه همچون لیلث اله هی بادها … ( .داستان مرا هم با کبوترها غر م یزنی که پول آبم زیاد آمده (داستان گل م یدهد پیراهن پروانگی
بلند میشد .
مرد گفت :مرتیکهی الدنگ عوضی پر بده صفحهی )۴۰ مادرم ،صفحه ی )۱۱
زن گفت :اشکال از تو بود .حق تقدم رو مراعات نکردی . از دیگر ویژگیهای شخصیت ها در این مجموعه داستا نها ،به
مرد گف ت :برو بابا کی به تو گواهینامه داده؟ به تو اگه باشه باید وایستیم تصوی رکشیدن شخصیتهای مرد و بیان روایت از زبان مردان اس ت. شخصیتهای زن در اکثر داستا نها بازتاب وضعیت مادران به صورت
برا همه یه تعظیم و بله قربان بگیم سر اتوبان و هرکی لطف کر د، نویسنده در پردازش شخصیتهای مرد در داستان هم به واقعیتهای متنوع و در قشرهای مختلف اجتماع هستند اما آنچه که مشخص است
مرحمت کرد و تعارفمون کرد یه متری جلو بزنیم (صفحهی )۶ ۶ موجود اشاره کردهاست ،و هم نوعی موازنه در پردازش شخصی تها نگاه نویسنده به مادر بودن نشات گرفته از تجربیات زیستی او در جامعه
در این داستان بر خلاف داستانهای دیگر این مجموعه شخصیت زن به وجود آورده است .شخصیتهای مرد در اکثر داستانها به نوعی است که نزدیک به واقعیت است .نویسنده به این ترتیب و از زوایای
داستان تسلیم کلیشههای جنسیتی میشود و قدرت اعتراض ندار د، دچار سرگشتگی در رابطه هستند به گونهای که نویسنده توانسته است مختلف حس مشترک مادرانگی و زن بودن را به تصویر میکشد حسی
نویسنده به این ترتیب قادر است تا به نوعی پرده از ریشههای اجتماعی سرگشتگی موجود در روابط مرد و زن را در پردازش به شخصیتهای
مرد در داستان به تصویر بکشد .در پردازش شخصیت مرد در داستان که با چالشهای موجود در اجتماع پیوند م یخورد.
مشکلات زنان بردارد . سایهها این سرگشتگی را می توانیم در ارتباط شخصیت مرد داستان
در پایان میتوان گفت ماهرخ غلامحسین پور در کتاب مرا هم با کبوترها به زن غی رایرانی ببنیم .فضای به تصویر کشیده شده در داستان بتول می لمید توی آفتاب خوش پاییز .دست می کشید روی شکمش 26
پر بده ،به تجربهی متفاوتی در داستان نویسی پر داخته است .عدم سایهها ،فضای غیر بومی یعنی فضای مهاجرت اس ت .همین تکثر در که انگار هزار سال بود یک گلدان شمعدانی آنجا شکسته بود .بی
پیروی نویسنده از فر مهای خاص و عادی نگارش داستان و چن دگانگی خیال پدر پدر سگ نر کلنگی کله پفکی ،برود آن قدر با دمگیر زرهی
در پردازش شخصی تها ،روایت و زبان نوعی از داستان را به روایت جفت شود که جانش از ماتحتش در برو د .محتاج نان شبشان هم اگر
م یشدند ،اگر از منجنیق فلک سنگ فتنه هم م یبارید ،باران بود یا برف
کشیده است که ریش ههای واقعی در تجربیات اجتماعی دارند. بود ،سیل میشد یا زلزله میآم د ،شاهدانه کتان این موجودات ریقو کم