Page 17 - 1345
P. 17
17 سال / 22شماره - 1345جمعه 8دادرخ 1394 خیابان آصف زعفرانیه ،برجی هست که بیش از بیست سال است تهران :چرنوبیلی دیگر؟ مقالات
در حال ساخت است و به همین مدت پیادهرو و بخشی از خیابان
In touch with Iranian diversity را اشغال کرده است .ظاهرًا ،به علت خلاف فنی بزرگی -کج بودن نسل جدیدی از جانوران جای جانوران در حال انقراض را گرفتهاند. سیاست
بنا یا عدم رعایت نکات ایمنی -مدتهاست که ادامۀ ساخت آن را نیره توکلی
متوقف کردهاند ،اما خبری از تخریب یا تعیین تکلیف آن در دست
نیست .برای ساکنان محل تحمل این ساختمان نیم هکاره ،که به قابل انکار سازندگان پاساژ ،قدرت قانون بر قدرت پول غلبه کرد. عکسها و تصاویر چرنوبیل را دیدهاید؟ شهری بیروح ،شهری
محل زندگی تعدادی از کارگران یا شاید کارت نخوا بها وگرنه ،معمولا کشف خلا فهای فنی و ساخ تهای بی مجوز فقط که در خیابانهای آن قلب عابری نمیتپد ،صدای خندۀ شادمانۀ
تبدیل شده و داربس تهای دایمیش عادی است .تغییر وقف های در ۀ ساخت ایجاد م یکند و تخریبی در کار نیست .مثل ًا در کودکی به گوش نمیرسد و هیچ کس کوری عصا به دست یا
کاربر یهای نابجا و برجسازی حق زندگی ایمن را از مردم پیرزنی را از خیابان رد نمیکند و در صورت اعتراض یا عدم
تهران سلب کرده است .تهران شهری است که در آن یک تمایل آنها به رفتن به آن طرف خیابان ،دوباره آنها را به این طرف
فرمول ساده جای همه چیز را گرفته است .همه چیز در خیابان برنمیگرداند .شهری رها به حال خود ،که گویی ساکنانش
ازای پول واگذار م یشود .در خیابان مقدس اردبیلی باغی را فقط ارواح سرگردان پنج میلیون قربانی فاجعۀ چرنوبیل
با پانزده هزار درخت از میان م یرود تا بازاری با شکوه
ساخته شود .زميني به مساحت 10.000متر مربع با مساحت تشکیل میدهند.
زیربنای 100.000متر مربع 13 ،طبقه در ضلع جنوبي11 ،
طبقه در ضلع شمالي و 6طبقه زیر همکف -درست حیات چنان از این شهر رخت بربسته که گویی از ازل برای زندگی
است :شش طبقه در زیر زمین و 13و یازده طبقه بر روی طراحی نشده بود .انفجار رادیو اکتیویته ابتدا زندگی ساکنان این شهر
زمین .مدتهاست که این قصۀ بناهایی است که در تهران و سپس زندگی مردم بسیاری را در دنیا تغییر داد و هنوز که هنوز
ساخته م یشود .و البته درخت و پیاده رو و عابر پیاده است نوزادا ِن بی دست و پا به دنیا م یآیند و ،بی دست و پا ،دست
نخستین قربانی زمینی است که بیش از ده برابر مساحت
و پا م یزنند که سهمی از زندگی در این جهان آلوده داشته باشند.
زمین ساخته م یشود.
چرا تهران را با چرنوبیل مقایسه کردهام؟ زیرا که در طراحی تهران
روز روشن از خیابان محمودیه م یگذری و باران گچ و خاک و نیز – اگر بتوان لفظ طراحی را برای آن به کار برد -گویی زندگی
کلوخ از داربستی که بر فراز کوچۀ تنگ حداکثر شش متری زدهاند، فرع بر سوآوری مالی عدهای قرار گرفته است .چنانکه مدتهاست
زمزمۀ ترک آن و انتقال پایتخت به جاهای دیگر به گوش م یرسد.
تهران شهری است که در آن مدتهاست دیگر خندۀ کودکان در
کوچ هها و محل ههایش به گوش نم یرسد .حرکت مستقل معلولان
با صندل یهای چرخدارشان ،که تا همین چند دهه قبل فراوان
به چشم م یخورد ،دیگر در هیچ کجای آن امکانپذیر نیست.
مادران نم یتوانند کودکان خود را با کالسکه در پیادهروهای آن به
گردش ببرند .زیرا تهران شهری است که در آن ،علاوه بر حقوق
دیگر ،مدتهاست یکی از بزرگترین حقوق شهروندان و زندگان از
آنها گرفته شده و آن حق پیادهروی ،نه فقط به قصد تفریح ،بلکه
حق عابر پیاده بودن و احساس امنیت داشتن است.
تهران شهری است که مدتهاست فضاهای آن بدون ارادۀ ساکنانش
به فروش م یرسد .با قراردادی میان خریدار خصوصی و شهرداری
یا اساس ًا بی هیچ قراردادی و فقط با پرداخت جریمۀ پس از
ساخت .مبلغ جریمه یا خلافی نیز بستگی دارد به میزان مهارت
خلافکار در دور زدن راههای قانونی یا قدرت چان هزنی او .اما کار
نشد ندارد .به ندرت ،دستور تخریب بنا صادر م یشود .شاید
تخریب طبقۀ هفتم و سوم پاساژ علا ءالدین تهران از نمون ههای
نادری بود که ،به یمن رسان های شد ِن خلا فهای شدید و غیر
Vol. 22 / No. 1345 - Friday, May 29, 2015
17
در حال ساخت است و به همین مدت پیادهرو و بخشی از خیابان
In touch with Iranian diversity را اشغال کرده است .ظاهرًا ،به علت خلاف فنی بزرگی -کج بودن نسل جدیدی از جانوران جای جانوران در حال انقراض را گرفتهاند. سیاست
بنا یا عدم رعایت نکات ایمنی -مدتهاست که ادامۀ ساخت آن را نیره توکلی
متوقف کردهاند ،اما خبری از تخریب یا تعیین تکلیف آن در دست
نیست .برای ساکنان محل تحمل این ساختمان نیم هکاره ،که به قابل انکار سازندگان پاساژ ،قدرت قانون بر قدرت پول غلبه کرد. عکسها و تصاویر چرنوبیل را دیدهاید؟ شهری بیروح ،شهری
محل زندگی تعدادی از کارگران یا شاید کارت نخوا بها وگرنه ،معمولا کشف خلا فهای فنی و ساخ تهای بی مجوز فقط که در خیابانهای آن قلب عابری نمیتپد ،صدای خندۀ شادمانۀ
تبدیل شده و داربس تهای دایمیش عادی است .تغییر وقف های در ۀ ساخت ایجاد م یکند و تخریبی در کار نیست .مثل ًا در کودکی به گوش نمیرسد و هیچ کس کوری عصا به دست یا
کاربر یهای نابجا و برجسازی حق زندگی ایمن را از مردم پیرزنی را از خیابان رد نمیکند و در صورت اعتراض یا عدم
تهران سلب کرده است .تهران شهری است که در آن یک تمایل آنها به رفتن به آن طرف خیابان ،دوباره آنها را به این طرف
فرمول ساده جای همه چیز را گرفته است .همه چیز در خیابان برنمیگرداند .شهری رها به حال خود ،که گویی ساکنانش
ازای پول واگذار م یشود .در خیابان مقدس اردبیلی باغی را فقط ارواح سرگردان پنج میلیون قربانی فاجعۀ چرنوبیل
با پانزده هزار درخت از میان م یرود تا بازاری با شکوه
ساخته شود .زميني به مساحت 10.000متر مربع با مساحت تشکیل میدهند.
زیربنای 100.000متر مربع 13 ،طبقه در ضلع جنوبي11 ،
طبقه در ضلع شمالي و 6طبقه زیر همکف -درست حیات چنان از این شهر رخت بربسته که گویی از ازل برای زندگی
است :شش طبقه در زیر زمین و 13و یازده طبقه بر روی طراحی نشده بود .انفجار رادیو اکتیویته ابتدا زندگی ساکنان این شهر
زمین .مدتهاست که این قصۀ بناهایی است که در تهران و سپس زندگی مردم بسیاری را در دنیا تغییر داد و هنوز که هنوز
ساخته م یشود .و البته درخت و پیاده رو و عابر پیاده است نوزادا ِن بی دست و پا به دنیا م یآیند و ،بی دست و پا ،دست
نخستین قربانی زمینی است که بیش از ده برابر مساحت
و پا م یزنند که سهمی از زندگی در این جهان آلوده داشته باشند.
زمین ساخته م یشود.
چرا تهران را با چرنوبیل مقایسه کردهام؟ زیرا که در طراحی تهران
روز روشن از خیابان محمودیه م یگذری و باران گچ و خاک و نیز – اگر بتوان لفظ طراحی را برای آن به کار برد -گویی زندگی
کلوخ از داربستی که بر فراز کوچۀ تنگ حداکثر شش متری زدهاند، فرع بر سوآوری مالی عدهای قرار گرفته است .چنانکه مدتهاست
زمزمۀ ترک آن و انتقال پایتخت به جاهای دیگر به گوش م یرسد.
تهران شهری است که در آن مدتهاست دیگر خندۀ کودکان در
کوچ هها و محل ههایش به گوش نم یرسد .حرکت مستقل معلولان
با صندل یهای چرخدارشان ،که تا همین چند دهه قبل فراوان
به چشم م یخورد ،دیگر در هیچ کجای آن امکانپذیر نیست.
مادران نم یتوانند کودکان خود را با کالسکه در پیادهروهای آن به
گردش ببرند .زیرا تهران شهری است که در آن ،علاوه بر حقوق
دیگر ،مدتهاست یکی از بزرگترین حقوق شهروندان و زندگان از
آنها گرفته شده و آن حق پیادهروی ،نه فقط به قصد تفریح ،بلکه
حق عابر پیاده بودن و احساس امنیت داشتن است.
تهران شهری است که مدتهاست فضاهای آن بدون ارادۀ ساکنانش
به فروش م یرسد .با قراردادی میان خریدار خصوصی و شهرداری
یا اساس ًا بی هیچ قراردادی و فقط با پرداخت جریمۀ پس از
ساخت .مبلغ جریمه یا خلافی نیز بستگی دارد به میزان مهارت
خلافکار در دور زدن راههای قانونی یا قدرت چان هزنی او .اما کار
نشد ندارد .به ندرت ،دستور تخریب بنا صادر م یشود .شاید
تخریب طبقۀ هفتم و سوم پاساژ علا ءالدین تهران از نمون ههای
نادری بود که ،به یمن رسان های شد ِن خلا فهای شدید و غیر
Vol. 22 / No. 1345 - Friday, May 29, 2015
17