Page 30 - Shahrvand BC No. 1270
P. 30
بخش اوستاست و همچنین نام روزها در فرهنگ مزدیسنا که میراثفرهنگی/یلدا 30سال مکیوتسیب /شماره - 1270جمعه 29رذآ 1392
ویرایش شده به دست زرتشتیان است ،همچنان خورشید و
میترا هویتی مستقل از هم دارند .همچنانکه «آناهیتا» از «آب» دیگان (شب چله) 30
و «سپنتاآرمئیتی» از «زمین» .نخست فرض میگیریم که جشن جشن زمستانه
یلدا به میترا ،ایزد مهر بستگی دارد .بر این اساس میترا در این
شب که به دلیل دراز بودن به شکل سمبولیک اشاره به اوج شهریور امروزی باشد و نه دی .پس یا باید وجود جشن زمستانه بهرام روشنضمیر In touch with Iranian diversity
سردی و تاریکی و عصر یخبندان دارد زاده شده و از فردای آن در میان آریاییهای نخست را فراموش کنیم و یا این جشن
روز مدام بزرگ میشود .تا اینکه در پایان یعنی در نوروز ،دیو را به دلیلی دیگر که همان دلیل ستاره شناسی است ساخته یلدا ،شب چله ،دیگان ،زایش خورشید ،کریسمس ،و … Vol. 21 / No. 1270 - Friday, Dec. 20, 2013
سرما و مرگ و نیستی را شکست داده و به جهانیان زندگی شده بدانیم .تا آنجا که روایات شفاهی ما میگوید ،از گذشته، بیگمان آغاز زمستان به دلیل جشنهای همزمان با آن در دو
میبخشد (در بهار که گیاهان زندگی از سر میگیرند) و میتواند کم دانشترین مر دمان ایران نیز شب یکم دیماه را به عنوان هزار سال گذشته مهمترین زمان سال در سراسر گیتی بوده
طولانی ترین شب سال جشن میگرفتند و سنت گرد آمدن است .با نگاهی گذرا پی میبریم که اگر نوروز بهاری در زمانی
به پایان عصر یخبندان اشاره کند. خانواده و خاندان در یک جا و شب نشینی و گذراندن شب به دور و دراز از سوی ایرانیان ،کلدانیان بابلی ،سومریان و رمی ها،
هنگام سخن گفتن از نقش و کارکرد میترا پژوهشگران شتابزده شادی و خوردن و آشامیدن همه به جهت این بود که این شب جشن گرفته میشده و هنوز در ایران فرهنگی ،گرفته میشود و
صفات ایرانی و اروپایی را یکی میگیرند .درحالیکه با نگاهی ژرف را دراز و پایان ناپذیر میدانستند .و این براستی شگفت انگیز جشن پاییزه (مهرگان) از هزاران سال پیش تا ۳-۲ سده پس از
پی میبریم که آن «میترای گاو اوژن» که در نقشهای اروپایی است که جشن کهن و عامیانه مردم ما تا این اندازه بسته به اسلام بزرگترین جشن ایرانیان بوده ولی جشنهای آغاز زمستان
یک انسان-خدا بوده و با قربانی کردن گاو و ریختن خون به پیچیده ترین نکات ستاره شناسی است .امروز همه ما میدانیم
جهان زندگی میبخشد ،نمیتواند میترای ایرانی باشد که هرگز زمین به دور محور خورشید در طول یکسال میچرخد .و به در این دو هزاره اخیر گوی سبقت را از رقبا ربوده است.
به تصویر کشیده نمیشده و انسان-خدا نبوده است و در طول جهت اینکه محوری که قطبهای زمین را به هم متصل میکند، با اینکه جشن آغاز زمستان همه گیری و محبوبیت شگفت
هزاره ها ،برای او قربانی میکرده اند و نه آنکه او برای پدر خود ۲۳.۲۷درجه انحراف دارد ،بنابراین در نیمی از سال قطب و انگیزی دارد ،ولی همچنان رازها و معماهای آن پا برجاست و
نیمکره شمالی به خورشید نزدیک تر است و قطب و نیمکره گمانم هرکس تصور کند که میتواند یک تنه آنرا رمزگشایی کند
در آسمان قربانی کند!)۴( جنوبی دورتر و در نیمی دیگر از سال وارون آن .و این رمز در خواب خوش بی خبری به سر میبرد .نگارنده تلاش میکند
اما میتوانیم یلدا را برای ایرانیان نه «زایش میترا» که «زایش شکلگیری فصلهاست .روز ۱دی در گاهشماری خورشیدی در این فرصت مناسب دست کم صورت مسئله را به بهترین
خورشید» بدانیم که بعدا با یکی گرفتن میترا و خورشید به شکل نوایرانی (خیامی) روزی است که خورشید در نیمکره شمالی که
نوینی در آمد .در این صورت خورشید در شب یکم زمستان زاده همه تمدن های باستانی در آن واقع بودند ،به دورترین نقطه نحو ارائه دهد.
میشود و از فردایش ،هر روز یک یا چند دقیقه به درازای روز خود رسیده و آفتاب مایل ترین حالت خود در طول سال را همچنانکه برخی از پژوهشگران به هنگام شناساندن جشنهای
افزوده شده و همین مقدار از درازی شب کاسته میشود تا اینکه دارد .بدین ترتیب بیننده بلندترین شب سال در شامگاه ۳۰آذر آریایی بازگو میکنند (و این نگارنده چند سال است که به شدت
در پایان زمستان ،شب و روز برابر شده و در نوروز بهاری ،روز هستیم .اگر موجودیت این جشن در چندین هزار سال پیش در روی آن تاکید دارد) این جشنها را باید از سه جنبه مورد واکاوی
بر شب و خورشید بر تاریکی چیره میگردد .توجه کنیم که میان آریاییها را بپذیریم ،بی گمان این جشن به همین جهت قرار دا د .نخست طبیعی یا ستاره شناختی .دوم استورهای-
هرچه به سمت شمال کره زمین بیشتر پیش رویم ،اهمیت ستاره شناسی ساخته شده و نه به جهت آغاز فصل .جنبه های
این شب بیشتر شده و بیشتر خود را نشان میدهد .به طوریکه تاریخی و سوم آیینی -دینی.
در قطب شمال در یلدا روز نداریم و شب نزدیک به ۲۴ساعت دیگر این مدعا را تایید میکنند. که به نظر من در مورد همه جشنها حتما این سه جنبه وجود
است .و از آن طرف یلدا در استوا برابر است با اعتدال بهاری و جنبه استور های: دارد .حال شاید ما به یک جنبه از یک جشن دست نیابیم .و
در نیمکره جنوبی کوتاه ترین شب سال و در قطب جنوب اصلا البته گاهی این جنبهها بر هم برتری دارند .برای نمونه در مورد
شبی وجود ندارد .به همین جهت میتوان یلدا را برای آریاییهای یکی از بزرگترین خدایان آریاییها خدایی بود به نام میترا که نوروز جنبه طبیعی به مراتب نیرومندتر و مهمتر از جنبه های
نخست که بنا به گفته بیشینه پژوهشگران در شمال فلات ایران با کوچ آریاییها به نقاط گوناگون جهان برده شد .وارون آنچه دیگر است .در مورد تیرگان جنبه استورهای حرف نخست را
میزیستند )۵( و برای اروپاییها _چه مهاجران به اروپا و چه پژوهشگران سطحی نگر تصور میکنند ،میترای اصیل ارتباطی به میزند و در مورد سده جنبه آیینی (اهمیت فراوان آتش برای
خورشید ندارد .بر اساس اوستا میترا در هنگام شب از بالا مردمان
بومی ها_ مهم قلمداد کرد. را مینگرد )۲( .با نگاهی به یشتها که سرودهای آریاییهای پیش آریاییها ،پیش و پس از زرتشت)
جنبه آیینی: از زرتشت در ستایش خدایان بود ،میبینیم که یشتی به «میترا» جنبه طبیعی:
و یشتی به «خورشید» داده شده است .ولی بیگمان از دوران
برای پی بردن به جنبه آیینی یلدا نخست باید بدانیم که هخامنشیان میترا با خورشید و دست کم با نور و گرما ارتباط آنگونه که امروز به جشن آغاز زمستان (خواه آنرا یلدا و چله
گاهشمار آریاییها چه روندی را پشت سر گذاشته است؟ گویا پیدا کرد )۳( .با اینحال نگاهی به «خرده اوستا» که نوترین بنامیم خواه دیگان یا کریسمس و …) نگاه میکنیم ،آنرا آغاز
در آغاز ،سال آریایی ۹ماه ۴۰روزه داشت ولی سپس به ۱۲ یک فصل مییابیم .ولی کمی شگفت است که مردمانی در
ماه ۳۰روزه تبدیل میشود )۶( .بر اساس استوره ملی ایرانیان
در شاهنامه ،نوروز بهاری از زمان جمشید برگزار میشده و گذشته های دور این زمان را به دلیل
سپس مهرگان از زمان فریدون ساخته میشود .بر اساس دیدگاه آغاز فصل بودنش جشن بگیرند .جشن
کلاسیک از زمان هخامنشیان اهمیت مهرگان بیش از نوروز گرفتن بهار به دلیل زیبایی هایش
بهاری بود و شاید بتوان گفت نوروز بهاری آنقدر که در میان منطقی است .جشن گرفتن تابستان
بابلیها رواج داشت در میان پارسیان نداشت .به طوریکه نوروز نیز به ویژه برای آریاییهایی که در
هخامنشیان را مهرگان میدانستند .ولی با بررسی بیشتر گل سردترین مناطق میزیستند ،معقول
نوشته های «باروی تخت جمشید» نظریات نوین تر مطرح شد است .جشن گرفتن پاییز نیز بیشتر به
که در آن نوروز رسمی هخامنشی نیز همانند نوروز اوستایی، جهت پایان فصل برداشت کشاورزی و
بهاری است و نه پاییزی .با اینحال دکتر بیرشک احتمال در نتیجه رفع خستگی و بدست آوردن
میدهد که گاهشمار «اوستایی نو» از زمان دسترنج و شادمانی به جهت آن منطقی
داریوش بزرگ در کنار گاهشماری رسمی است .ولی آغاز زمستان بی خاصیت
به کار میرفته است و اینها تفاوتهایی با برای آریایی های چند هزار سال پیش
هم داشتند که در کتاب آکادمیک ایشان چه سودمندی داشت؟ بر اساس داده
آنرا خواهیم یافت )۷( .در دوران اشکانی های فراوانی که از نوشتارهای کهن
آنطور که از اسناد بدست آمده از «نسا» ایرانی بدست میآوریم )۱( آریاییهای
و «اورامان» میدانیم ،گاهشمار ایرانیان، نخستین ،زمستانی ۱۰ماهه و تابستانی
«اوستایی» است و ماههای آن همان است دو ماهه داشتند .پس بی گمان آغاز
که در «گاهشماری خورشیدی» هنوز هم زمستان را عزا میگرفتند و نه جشن!
میبینیم .و مطمئنیم که از زمان ساسانیان و آغاز زمستانشان هم میباید برابر با
سال را از فروردین و نه از مهر آغاز میکردند.
ولی اهمیت مهرگان برای آنان بیش از نوروز
بود و شاید به همین دلیل با مسلمان شدن
مردم ایران ،مهرگان به زرتشتیان منحصر
شد و نوروز نشانه ایرانیت قرار گرفت .در
کل فریدون جنیدی نوروز بهاری را «نوروز
ملی» و نوروز پاییزی را «نوروز آیینی»
مینامد)۸( .
اما با نگاهی به سال رم یها نتایج جالبی
ویرایش شده به دست زرتشتیان است ،همچنان خورشید و
میترا هویتی مستقل از هم دارند .همچنانکه «آناهیتا» از «آب» دیگان (شب چله) 30
و «سپنتاآرمئیتی» از «زمین» .نخست فرض میگیریم که جشن جشن زمستانه
یلدا به میترا ،ایزد مهر بستگی دارد .بر این اساس میترا در این
شب که به دلیل دراز بودن به شکل سمبولیک اشاره به اوج شهریور امروزی باشد و نه دی .پس یا باید وجود جشن زمستانه بهرام روشنضمیر In touch with Iranian diversity
سردی و تاریکی و عصر یخبندان دارد زاده شده و از فردای آن در میان آریاییهای نخست را فراموش کنیم و یا این جشن
روز مدام بزرگ میشود .تا اینکه در پایان یعنی در نوروز ،دیو را به دلیلی دیگر که همان دلیل ستاره شناسی است ساخته یلدا ،شب چله ،دیگان ،زایش خورشید ،کریسمس ،و … Vol. 21 / No. 1270 - Friday, Dec. 20, 2013
سرما و مرگ و نیستی را شکست داده و به جهانیان زندگی شده بدانیم .تا آنجا که روایات شفاهی ما میگوید ،از گذشته، بیگمان آغاز زمستان به دلیل جشنهای همزمان با آن در دو
میبخشد (در بهار که گیاهان زندگی از سر میگیرند) و میتواند کم دانشترین مر دمان ایران نیز شب یکم دیماه را به عنوان هزار سال گذشته مهمترین زمان سال در سراسر گیتی بوده
طولانی ترین شب سال جشن میگرفتند و سنت گرد آمدن است .با نگاهی گذرا پی میبریم که اگر نوروز بهاری در زمانی
به پایان عصر یخبندان اشاره کند. خانواده و خاندان در یک جا و شب نشینی و گذراندن شب به دور و دراز از سوی ایرانیان ،کلدانیان بابلی ،سومریان و رمی ها،
هنگام سخن گفتن از نقش و کارکرد میترا پژوهشگران شتابزده شادی و خوردن و آشامیدن همه به جهت این بود که این شب جشن گرفته میشده و هنوز در ایران فرهنگی ،گرفته میشود و
صفات ایرانی و اروپایی را یکی میگیرند .درحالیکه با نگاهی ژرف را دراز و پایان ناپذیر میدانستند .و این براستی شگفت انگیز جشن پاییزه (مهرگان) از هزاران سال پیش تا ۳-۲ سده پس از
پی میبریم که آن «میترای گاو اوژن» که در نقشهای اروپایی است که جشن کهن و عامیانه مردم ما تا این اندازه بسته به اسلام بزرگترین جشن ایرانیان بوده ولی جشنهای آغاز زمستان
یک انسان-خدا بوده و با قربانی کردن گاو و ریختن خون به پیچیده ترین نکات ستاره شناسی است .امروز همه ما میدانیم
جهان زندگی میبخشد ،نمیتواند میترای ایرانی باشد که هرگز زمین به دور محور خورشید در طول یکسال میچرخد .و به در این دو هزاره اخیر گوی سبقت را از رقبا ربوده است.
به تصویر کشیده نمیشده و انسان-خدا نبوده است و در طول جهت اینکه محوری که قطبهای زمین را به هم متصل میکند، با اینکه جشن آغاز زمستان همه گیری و محبوبیت شگفت
هزاره ها ،برای او قربانی میکرده اند و نه آنکه او برای پدر خود ۲۳.۲۷درجه انحراف دارد ،بنابراین در نیمی از سال قطب و انگیزی دارد ،ولی همچنان رازها و معماهای آن پا برجاست و
نیمکره شمالی به خورشید نزدیک تر است و قطب و نیمکره گمانم هرکس تصور کند که میتواند یک تنه آنرا رمزگشایی کند
در آسمان قربانی کند!)۴( جنوبی دورتر و در نیمی دیگر از سال وارون آن .و این رمز در خواب خوش بی خبری به سر میبرد .نگارنده تلاش میکند
اما میتوانیم یلدا را برای ایرانیان نه «زایش میترا» که «زایش شکلگیری فصلهاست .روز ۱دی در گاهشماری خورشیدی در این فرصت مناسب دست کم صورت مسئله را به بهترین
خورشید» بدانیم که بعدا با یکی گرفتن میترا و خورشید به شکل نوایرانی (خیامی) روزی است که خورشید در نیمکره شمالی که
نوینی در آمد .در این صورت خورشید در شب یکم زمستان زاده همه تمدن های باستانی در آن واقع بودند ،به دورترین نقطه نحو ارائه دهد.
میشود و از فردایش ،هر روز یک یا چند دقیقه به درازای روز خود رسیده و آفتاب مایل ترین حالت خود در طول سال را همچنانکه برخی از پژوهشگران به هنگام شناساندن جشنهای
افزوده شده و همین مقدار از درازی شب کاسته میشود تا اینکه دارد .بدین ترتیب بیننده بلندترین شب سال در شامگاه ۳۰آذر آریایی بازگو میکنند (و این نگارنده چند سال است که به شدت
در پایان زمستان ،شب و روز برابر شده و در نوروز بهاری ،روز هستیم .اگر موجودیت این جشن در چندین هزار سال پیش در روی آن تاکید دارد) این جشنها را باید از سه جنبه مورد واکاوی
بر شب و خورشید بر تاریکی چیره میگردد .توجه کنیم که میان آریاییها را بپذیریم ،بی گمان این جشن به همین جهت قرار دا د .نخست طبیعی یا ستاره شناختی .دوم استورهای-
هرچه به سمت شمال کره زمین بیشتر پیش رویم ،اهمیت ستاره شناسی ساخته شده و نه به جهت آغاز فصل .جنبه های
این شب بیشتر شده و بیشتر خود را نشان میدهد .به طوریکه تاریخی و سوم آیینی -دینی.
در قطب شمال در یلدا روز نداریم و شب نزدیک به ۲۴ساعت دیگر این مدعا را تایید میکنند. که به نظر من در مورد همه جشنها حتما این سه جنبه وجود
است .و از آن طرف یلدا در استوا برابر است با اعتدال بهاری و جنبه استور های: دارد .حال شاید ما به یک جنبه از یک جشن دست نیابیم .و
در نیمکره جنوبی کوتاه ترین شب سال و در قطب جنوب اصلا البته گاهی این جنبهها بر هم برتری دارند .برای نمونه در مورد
شبی وجود ندارد .به همین جهت میتوان یلدا را برای آریاییهای یکی از بزرگترین خدایان آریاییها خدایی بود به نام میترا که نوروز جنبه طبیعی به مراتب نیرومندتر و مهمتر از جنبه های
نخست که بنا به گفته بیشینه پژوهشگران در شمال فلات ایران با کوچ آریاییها به نقاط گوناگون جهان برده شد .وارون آنچه دیگر است .در مورد تیرگان جنبه استورهای حرف نخست را
میزیستند )۵( و برای اروپاییها _چه مهاجران به اروپا و چه پژوهشگران سطحی نگر تصور میکنند ،میترای اصیل ارتباطی به میزند و در مورد سده جنبه آیینی (اهمیت فراوان آتش برای
خورشید ندارد .بر اساس اوستا میترا در هنگام شب از بالا مردمان
بومی ها_ مهم قلمداد کرد. را مینگرد )۲( .با نگاهی به یشتها که سرودهای آریاییهای پیش آریاییها ،پیش و پس از زرتشت)
جنبه آیینی: از زرتشت در ستایش خدایان بود ،میبینیم که یشتی به «میترا» جنبه طبیعی:
و یشتی به «خورشید» داده شده است .ولی بیگمان از دوران
برای پی بردن به جنبه آیینی یلدا نخست باید بدانیم که هخامنشیان میترا با خورشید و دست کم با نور و گرما ارتباط آنگونه که امروز به جشن آغاز زمستان (خواه آنرا یلدا و چله
گاهشمار آریاییها چه روندی را پشت سر گذاشته است؟ گویا پیدا کرد )۳( .با اینحال نگاهی به «خرده اوستا» که نوترین بنامیم خواه دیگان یا کریسمس و …) نگاه میکنیم ،آنرا آغاز
در آغاز ،سال آریایی ۹ماه ۴۰روزه داشت ولی سپس به ۱۲ یک فصل مییابیم .ولی کمی شگفت است که مردمانی در
ماه ۳۰روزه تبدیل میشود )۶( .بر اساس استوره ملی ایرانیان
در شاهنامه ،نوروز بهاری از زمان جمشید برگزار میشده و گذشته های دور این زمان را به دلیل
سپس مهرگان از زمان فریدون ساخته میشود .بر اساس دیدگاه آغاز فصل بودنش جشن بگیرند .جشن
کلاسیک از زمان هخامنشیان اهمیت مهرگان بیش از نوروز گرفتن بهار به دلیل زیبایی هایش
بهاری بود و شاید بتوان گفت نوروز بهاری آنقدر که در میان منطقی است .جشن گرفتن تابستان
بابلیها رواج داشت در میان پارسیان نداشت .به طوریکه نوروز نیز به ویژه برای آریاییهایی که در
هخامنشیان را مهرگان میدانستند .ولی با بررسی بیشتر گل سردترین مناطق میزیستند ،معقول
نوشته های «باروی تخت جمشید» نظریات نوین تر مطرح شد است .جشن گرفتن پاییز نیز بیشتر به
که در آن نوروز رسمی هخامنشی نیز همانند نوروز اوستایی، جهت پایان فصل برداشت کشاورزی و
بهاری است و نه پاییزی .با اینحال دکتر بیرشک احتمال در نتیجه رفع خستگی و بدست آوردن
میدهد که گاهشمار «اوستایی نو» از زمان دسترنج و شادمانی به جهت آن منطقی
داریوش بزرگ در کنار گاهشماری رسمی است .ولی آغاز زمستان بی خاصیت
به کار میرفته است و اینها تفاوتهایی با برای آریایی های چند هزار سال پیش
هم داشتند که در کتاب آکادمیک ایشان چه سودمندی داشت؟ بر اساس داده
آنرا خواهیم یافت )۷( .در دوران اشکانی های فراوانی که از نوشتارهای کهن
آنطور که از اسناد بدست آمده از «نسا» ایرانی بدست میآوریم )۱( آریاییهای
و «اورامان» میدانیم ،گاهشمار ایرانیان، نخستین ،زمستانی ۱۰ماهه و تابستانی
«اوستایی» است و ماههای آن همان است دو ماهه داشتند .پس بی گمان آغاز
که در «گاهشماری خورشیدی» هنوز هم زمستان را عزا میگرفتند و نه جشن!
میبینیم .و مطمئنیم که از زمان ساسانیان و آغاز زمستانشان هم میباید برابر با
سال را از فروردین و نه از مهر آغاز میکردند.
ولی اهمیت مهرگان برای آنان بیش از نوروز
بود و شاید به همین دلیل با مسلمان شدن
مردم ایران ،مهرگان به زرتشتیان منحصر
شد و نوروز نشانه ایرانیت قرار گرفت .در
کل فریدون جنیدی نوروز بهاری را «نوروز
ملی» و نوروز پاییزی را «نوروز آیینی»
مینامد)۸( .
اما با نگاهی به سال رم یها نتایج جالبی