Page 19 - Shahrvand BC No. 1270
P. 19
‫سیاست ‹‬

‫‪19‬‬ ‫اثری از استخوا ‌نهای تن‌شان در خاک‬ ‫نلسون ماندلا‬
‫بر جای نماند‪ .‬جوانانی که با روش‌های‬

‫مختلف خواستار آزادی و عدالت‬ ‫و‬
‫اجتماعی بودند‪ ،‬بی‌شک بسیاری‌شان‬
‫حداقل در صلح‪ ،‬عدال ‌تخواهی به گونه‬

‫ماندلا م ‌یاندیشیدند‪.‬‬ ‫یاد عل ‌یهای سرزمین ما‬

‫در مرگ ماندلای شریف‪ ،‬به یاد صفرخان‬
‫قهرمانی از زندانیان سیاسی مشهور‬

‫در زمان پهلوی افتادم‪ .‬وی در زمان‬

‫سال مکی‌و‌تسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1270‬جمعه ‪ 29‬رذآ ‪1392‬‬ ‫آزادی‌اش طولانی‌ترین زندان سیاسی‬ ‫عفت ماهباز‬

‫را در تاریخ ایران ‪ -‬به مدت ‪ ۳۲‬سال ‪-‬‬

‫تحمل کرده بود‪.‬‬ ‫آذرماه با تلفنی از اوین‪ ،‬آدرس خانه تازه‌ی علی – برادرم ‪ -‬را به‬ ‫لحظه اولی که خبر مرگ ماندلا را شنیدم در بهتی گنگ و غمی‬
‫ما اعلام کردند‪.‬‬ ‫نامفهوم‪ ،‬از خود پرسیدم چرا غمگین باشم؟ او انسانی بود که در‬
‫و به یاد محمدعلی عمویی زندان سیاسی‬ ‫ستیز با زندگی برای آزادی دستاوردهای بسیار برای مردم جهان‬
‫که با تحمل ‪ ۳۷‬سال زندان در دو رژیم‬ ‫در سوز و سرمای دی ماه به خاوران رفتيم‪ .‬همه جا خاک و خاک‬ ‫باقی گذاشت او اکنون در جهان اندیشه‪ ،‬پیروز میدان صلح است و‬
‫پهلوی و جمهوری اسلامی‪ ،‬هنوز از آزادی‬ ‫بود ب ‌یهیچ نشانی از قبرستان‪ .‬در آستانه در‪ ،‬همان جایی که‬ ‫آموزش‌هایش برای نسلی همیشگی و ماندگار است‪ .‬با این اعتقاد‬
‫کامل برخوردار نیست‪ ،‬افتادم‪ .‬ماندلا در‬ ‫پشت دیوارش با خط درشت و کج و معوجی نوشته بودند «لعنت‬ ‫خواستم همپای همه همرنگان و مردم سرزمینش‪ ،‬جلوی سفارت‬
‫سال ‪ ۱۳۷۰‬زمانی برای سخنرانی به‬ ‫آباد»‪ .‬در آستانه در قدمی جلوتر‪ ،‬رديف چهار‪ ،‬قبر شماره ‪ .۵۸‬بر‬ ‫افریقای جنوبی‪ ،‬در لندن‪ ،‬با شادی برقصم‪ ،‬به قول آنها‪ ،‬ماندلای‬
‫دانشگاه تهران رفت‪ ،‬شنید آقای عمویی ‪ ۳۳‬سال است زندان‬ ‫سر مزا ِر خاک ِی بی‌سنگ قبرش‌اش رفتیم و گل گذاشتیم‪ .‬تلخ بود‬ ‫ما‪ ،‬کسی است که در ماراتن زندگی پیروز میدان است‪ .‬و باید‬
‫کشیده و هنوز در زندان است‪ .‬ماندلا آزادی عمویی را از حکومت‬ ‫و همچنان تلخ است‪ .‬بوی ن ِم خا ِک تازه کنده شده می‌آمد‪ .‬دو سه‬
‫ردیف دور برش برجستگی خاک‌های بر آمده‪ ،‬نمای انسانی بود‬ ‫زندگی او را جشن گرفت‬
‫درخواست نمود‪.‬‬
‫اما زمانی که جلوی انبوه مردمی با رنگ‌های مختلف در طیفی از‬
‫به یاد علی‪ ،‬شاپور‪ ،‬خلیل‪ ،‬مجتبی‪ ،‬منصور‪ ،‬حسن‪ ،‬سیمین‪ ،‬سهیلا‪،‬‬ ‫رنگی ‌نکمان جلوی سفارت افریقای جنوبی‪ ،‬ایستاده برای امضا‪،‬‬
‫پروین و‪ ...‬دیگر زندانیان جوانی که با سر پرشور در زیر خاک‬ ‫رسیدم‪ ،‬به احترام کلاه از سر برداشتم گلی در کنار انبوه گل‌های‬
‫شدند‪ ،‬افتادم‪ .‬اگر آنها زنده بودند‪ ،‬شاید هر یک می‌توانستند‬ ‫دیگر گذاشتم‪ .‬ناگهان بغضم ترکید‪ .‬با دس ‌تهایی فشرده در بغل‪،‬‬
‫ماندلایی باشند برای سرزمین ما‪ ،‬و یا حداقل ماندلایی در حیطه‬ ‫با اندوه فراوان مقابل عکس ماندلا و بستری از گل‌ها‪ ،‬گویی که‬

‫زندگی دور و بر خود‪.‬‬

‫برایم خود او بود‪ ،‬زار گریستم‪ .‬دیگران با تعجب مرا م ‌ینگریستند‪ .‬از جنس ماندلا همانند او شریف‪ .‬بعدها حتی اجازه رفتن بر سر در مرگ ماندلای شریف‪ ،‬به یاد انسان‌های سرزمينم افتادم به‬
‫به خود آمدم‪ ،‬پرسیدم این اشک‪ ،‬این‌همه اندوه از چه روست؟ آن خاک و گل گذاشتن و گريه کردن بر روی آن مزار را از همه یاد آنهایی که جان فرزندانشان را‪ ،‬همچون برادرم علی ستاندند و‬
‫فاجعه اعدام را بر سرشان آوار کردند‪ .‬هما ‌نگونه که ما گرفتارش‬ ‫برای از دست دادن ماندلای ماست که جهانی با اوست و یا‪ ...‬منع کردند‪.‬‬

‫شديم‪ ،‬به ندا و سهراب و شبنم ‪ ...‬آن جوانی نابشان‪ ،‬به خواهر و‬ ‫در مرگ ماندلای شریف‪ ،‬گل های گوشه خیابان ترافالگار مرا‬ ‫برای ‪...‬؟!‬
‫مادر ستار بهشتی فکر کردم که او را در هر زمان به گونه سی و‬ ‫یاد صدها جوانی انداخت که در سنین حداکثر ‪ ۳۵- ۳۰‬ساله در‬
‫اندی ساله به خاطر خواهند داشت‪ .‬هما ‌نگونه که من و مادر و‪...‬‬ ‫گودال‌هایی که برایشان کندند‪ ،‬دفن شدند‪ .‬یاد رد چرخ بولدوزرهایی‬ ‫واقعیت آن بود که گل‌های افتاده بر بستر خیابان ترافالگار گوشه‬
‫که بارها در سال ‪ ۱۳۶۸‬از روی اجسادشان گذر داد ‌هبودند تا حتی‬ ‫سفارت افریقای جنوبی‪ ،‬ب ‌یآنکه بخواهم مرا به گلزار خاوران برد؛‬
‫همه‌گاه‪ ،‬شاپور را سی و اندی ساله م ‌یبینیم‪.‬‬ ‫همان جایی که نخستین بار همراه خانواد ‌هام‪ ،‬به آنجا رفتم‪۲۸ .‬‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫‪Sima Mazarei‬‬ ‫ﺳﯿﻤﺎ ﻣﺰارﻋﯽ‬
‫‪Notary Public‬‬ ‫دﻓﺘﺮ اﺳﻨﺎد رﺳﻤﯽ‬

‫‪Vol. 21 / No. 1270 - Friday, Dec. 20, 2013‬‬ ‫ﺑﺎ ﺑﯿﺶ از ‪ ٢٠‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ در اﻣﻮر ﻣﺎﻟﯽ‪ ،‬وام ﻣﺴﮑﻦ و اﻣﻮر ﺣﻘﻮﻗﯽ‬
‫ﺟﻮاﺑﮕﻮی ﺗﻤﺎم ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ‪.‬‬

‫• ﻋﻘﺪ ﻗﺮاردادهﺎی ﺗﺠﺎری )ﻣﺸﺎرﮐﺖ(‬

‫• ﺗﻨﻈﯿﻢ و اﺟﺮای ﻗﺮاردادهﺎی ﺧﺮﯾﺪ وﻓﺮوش اﻣﻼک‬

‫‪Tel: 604 - 929 - 2902‬‬ ‫• ﺗﻨﻈﯿﻢ و اﺟﺮای وﺻﯿﺖﻧﺎﻣﻪ‬
‫‪Fax: 604 - 909 - 4712‬‬
‫• وﮐﺎﻟﺘﻨﺎﻣﻪ رﺳﻤﯽ‬
‫‪Email: notary@1notary1.com‬‬
‫‪Website: www.1notary1.com‬‬ ‫• دﻋﻮﺗﻨﺎﻣﻪ ﺟﻬﺖ اﺧﺬ وﯾﺰا‬

‫‪Address:‬‬ ‫• ﺗﺄﯾﯿﺪ رﺳﻤﯽ اﺳﻨﺎد } {‬
‫‪159 – 15th St. E.‬‬ ‫‪• Zoning Application‬‬ ‫• درﺧﻮاﺳﺖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺎرﺑﺮی ﻣﻠﮏ‬
‫‪North Vancouver,‬‬
‫‪BC. V7L 2P7‬‬ ‫‪• Easement & Right of Way‬‬
‫‪19‬‬
   14   15   16   17   18   19   20   21   22   23   24