Page 30 - Shahrvand BC No. 1260
P. 30
ادبیات/سب کشناسی 30
به مناسبت خاموشی احمد محمود
احمد محمود ،داستا ننویسی مورخ است با لحنی تکنیکی...
■ علاق هی احمد محمود به ثبت تاریخ شفاهی مردم کوچه و بازار جنوب سال مکیو تسیب /شماره - 1260جمعه 19رهم 1392
ایران انکارناپذیر است
■ یکی از دلایل درخشندگی داستان های احمد محمود ،تعدد و تنوع لحن
و هماهنگی آن با شخصیت های داستا نهایش است
* مجموعه داستان غریبه و پسر ِک بومی ( )۱۳۵۰با محمد محمدعلی
استفاده از امکان ادبی نهفته در نحوهی روایت کودکان،
احمد محمود قادر م یشود کشف نفت و ورود خارج یها
و گسترش مونتاژ در صنعت کشور را بخو ب ینشان دهد.
جذاب و متناسب ارائه دهد که بخشی از آن مربوط م یشود به لحنی * رمان همسای هها ( )۱۳۵۳مراحل رشد و آگاهی جسمی احمد محمود یک واق عگرا نویس صادق بود .با عناصری از نبوغ گاه In touch with Iranian diversity
که برای شخصی تهایش انتخاب م یکند. و روحی نوجوانی بنام خالد را طی سال های ملی شدن گزارش گونه م ینوشت و گاه به ادبی ِت ادبیات نزدیک م یشد .صاحب
نفت ایران و فعالیت های حزبی در ده هی ۱۳۲۰را نوعی از احساس قص هگویی بود که بسیاری از نویسندگان امروز ایران Vol. 21 / No. 1260 - Friday, Oct. 11, 2013
لحن ،شیوهی پرداخت نویسنده نسبت به اثر است .طوری که خواننده بازآفرینی م یکند .در این رمان شخصی تپردازی استادانه، یا فاقد آن هستند یا مردودش دانست هاند .نوعی احسا ِس خالص که هر
آن را حدس بزند و آن را با پسند خود هماهنگ کند .لحن با شخصیت دقت در ریزهکاری های داستان ،مطابقت گفتارها با هویت نویسندهی تثبی تشدهای به طور حسی یا غریزی آن را م یشناسد و گاه 30
داستان ارتبا ِط مستقیم دارد و به آن گره م یخورد .لحن فردیت گویندگان ،احتراز از درازگویی و سرانجام دل مشغولی
داستان را م یآفریند .مصداق بارز و دم دستی این امر را در بکار گیری دائمی با سیاست و زندان و شکنجه و مسائل پیرامون با بکار گیری آن مشکل دارد.
سه واژهی مشهو ِر بفرما ،بنشین و بتمرگ از زبان شخصی تها م یتوان ساواک و ساواک یها با توصیفی دقیق و مبتنی بر تجرب هی شخصی احمد محمود بیشتر از هر نویسندهی معاصر ایرانی به احساسات اساسی
به وضوح دید .هر یک از این واژهها بسته به شخصیت داستان در جای (اعم از شادی و غم) دسترسی داشت .گاه سئوال برانگیز بوده است
خود بکار م یروند و خصوصیات درونی و حتی بیرونی شخصیت را در نویسنده صورت م یگیرد. که چرا احساسات او فرم ادبی پیشرفت هتری نیافته است؟ این پرسشی
ذهن خواننده تصویر م یکنند .اگر لحن داستان تحقیرآمیز یا طنزآمیز * رما ِن داستان ِ یک شهر ( )۱۳۶۰قادر م یشود حوادث و پیامدهای اساسی است .هنر او ممکن است خیلی طبیعی باشد اما فاخر نیست.
باشد ،خواننده حتماً شخصیت را قابل تحقیر یا خندهدار یا احساساتی کودتای سال ۱۳۳۲را در تهران و بندرلنگه به تصویر بکشد و بیانگر احمد محمود گاهی ادراکات خود را با انبوهی از لغات منتقل م یکند
شکست سیاسی و روحی – روانی یک نسل بشود .این رمان را م یتوان و در این گرایش به حجم دچار لغزش م یشود ،ولی عمد تا در جهت
خواهد دید. بازگویی حقیقت است و نتیج هاش اینکه خوانندگانش ب یواسطه تحت
لحن بطرز برخورد نویسنده با خواننده نیز گفته م یشود که م یتواند تک مله ای بر رما ِن خوب همسای هها بشمار آورد. تأثیر لحن شخصیت های داستان یاش قرار م یگیرند .همان طور که هر
رسمی ،صمیمی ،خودپسندانه و...باشد .ب هعنوان مثال در بخشی از * رما ِن زمین سوخته ( )۱۳۶۱از نخستین گزارش های ادبی در بارهی یک از خوانندگان نخبه ،گاه تحت تأثیر زندگی قرار م یگیرند ،اما بعد
داستان «پسرک بومی» لحنی که احمد محمود بکار برده ،لحنی جنگ ایران و عراق تلقی م یشود و خود از جهت توصیف فضای دو م یگویند که این نوشت هها تک ههایی از زندگی هستند و بن ابر ادبیات
درست و صمیمی است و خواننده را به دنیای کودکان هی «سوری» و
سال نخست جنگ بیشتر ارزش تاریخی دارد تا ادبی. نیستند ولی از خواندن همان رما نها گریزی ندارند.
«شهرو» و «بَنی» نزدیک م یکند. * مجموعه داستا ِن دیدار ( )۱۳۶۸در مجموع پیرامون تحول احمد محمود بدون ریزهکاری های بسیار عمیق و یا بهره بری از تکنیک
شهرو« :اصلا دلم قرار نمی گیره» شخصی تهایی است که واخوردگی و رخوت را از وجود خود دور های پیچیده ،احساسی را منتقل م یکند که معمولاً خوانندگان حرف های
م یکنند و طی تلاشی رنج بار به آگاهی تازهای م یرسند .داستا ِن آنها را با نویسندگان قرن گذشته مرتبط م یدانند؛ اما چیزی که احمد
سوری« :چرا؟» «دیدار» این مجموعه تکان دهنده است .از اندوه پیرزنی سخن م یگوید محمود را متمایز م یکند و بر م یکشد ،همان احساس های ب یواسط های
شهرو« :برا بَنی» است که در رما نهایش به وفور و به وضوح به چشم م یخورد .او این
سوری« :می دونم خیلی دوستش داری ،اما چه فایده شهرو ...اون که که هیچ دوست و آشنا و خویشاوندی نم ییابد و هم صحبتی ندارد. عقیده و روش را سادهدلانه بکار م یبست بدون اینکه زحمت تسلط
نمیاد زن تو بشه». * مجموع هی قص هی آشنا ( )۱۳۷۰جنوب آسی بدیده بر اثر جنگ یافتن و ارتقاء به هنر خویش را به خود بدهد .احمد محمود در زندگی
شهرو« :زنم بشه؟» را بخو بی توصیف م یکند و به کشمکش های درونی انسان های واقعی نیز هرگز ژست های روشنفکرانه به خود نگرفت .از مدهای هنری
سوری« :آره دیگه». سرگشت های م یپردازد که م یکوشند با حفظ غرور زخ مخوردهی خود و حتی مجلات روشنفکری و شبه روشنفکری پیروی نکرد .احمد
شهرو« :خن ِگ خدا مگه تو نمی فهمی؟» اسیر مقتضیات زمان هی خود نشوند .محور داستا نهای این مجموعه محمود در واقع یک هنرمند طبیعی و خیلی طبیعی بود .من برای
سوری« :چی رو نمی فهمم؟» نیز اغلب حول ویرانی و مرگ م یگردند و نگاهی عمیق دارند به سادگی هنر او احترام فراوانی قائل هستم و معتقدم که ارزش آن بیشتر
شهرو« :من فقط دوستش دارم...می خوام باهاش حرف بزنم .دلم می وضع آوارگانی که پس از پایان جنگ به موطن خود (جنوب کشور) از خیلی چیزهای دیگری است که ب هعنوان هنر متعالی در رما نهای
خواد نگاهش کنم .برام بخنده ،دستش را تکون بده...نمیخوام که زنم
بازم یگردند. مثلًا مدرن ایرانی مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
بشه». * رما ِن مدا ِر صفر درجه ( )۱۳۷۲چگونگی در گیر شدن اعضای یک
سوری« :آخه اینا که فایده نداره .آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه خانواده در ماجراهای سیاسی و رخدادهای سال های منتهی به ۱۳۵۷ احمد محموِد مورخ:
احمد محمود داستا ننویسی مورخ است ،گر چه هر نویسندهای به
باید بغلش کنه ،ببوسدش و بعد هم...آره دیگه...بعد هم»... را نشان م یدهد. گون های مورخ زمان هی خویش است .احمد محمود رمان تاریخی با
گفتگوی کودکانه ادامه م ییابد و دو پسربچه در حال پیادهروی * رما ِن آد ِم زنده ( )۱۳۷۶داستانی است در بارهی وضعیت مردم عراق شخصی تهای برجست هی تاریخی ننوشت ،اما به گواهی آثارش ،او مورخ
به میدان شهر م یرسند و شاهد تجمع کارگران و تظاهرات و یک در دوران جنگ با ایران که ب هصورت ترجمه از عربی ارائه شده است تاریخ شفاهی (غیررسمی) نی مقرن اخیر ایران است .او هم روی اوضاع
سخنرانی م یشوند .در این جا لحن نویسنده لحنی رسمی و تا حدی و احوال محیطی و فرهنگی و اجتماعی کارگران تمرکز داشت و هم به
که بعدها کاشف به عمل آمد که نویسندهی آن احمد محمود است. مسائل اجتماعی فرودستان با دیدی انتقادی م یپرداخت و همواره به
خشن م یشود. * رما ِن درخ ِت انجیرِ معابد ( )۱۳۷۹با تمثیلی کردن ماجرایی واقعی کشمکش های درونی و بیرونی افکار نیروهای ظالم و مظلوم در جامعه
...و صدای آرزو بود که سنگین و پر هیبت از بلند گو بیرون م یزد: به توصیف سرگشتگی جامع های م یپردازد که با وجود کسب جلوههای توجه نشان م یداد .نگاهی اجمالی به مضمون و محتوای داستا نهای
نوگرایی در اصل متحول نشده است .درخت انجیر معابد شاید از نظر احمد محمود بیانگر علاق هی او به ثبت تاریخ شفاهی و سرگذشت
«دوستان!» احمد محمود پاسخی باشد به آن دسته از خوانندگا ِن حرف های که در مردمان کوچه و بازار سرزمین آبا و اجدادی در خط هی جنوب ایران
و غریو و هلهله بود و کف زدن بود...« :دوستان اهمیت و پیروزی ما آثار او دنبال شگردهای فرمی و طرح مسائل درونی آد مها م یگشتند و
در همبستگ ِی خلل ناپذیر ماست .قشرهای فشردۀ ما بمثابۀ تضمی ِن کاملًا مشهود است .نگاه کنید به:
بلاتردید موفقیت ما در پیشبرد هدف های اجتماعی و سیاسی است»... دنبال ادبیت ادبیات بودند. * مجموعه داستا ِن مول ( )۱۳۳۸هر چند موفقیتی را نصیب او نکرد اما
حالا آسمان پاک بود و درخشندگی داشت و مه صبحگاهی پس رانده با نگاهی اجمالی به مضامینی که احمد محمود طی چهل و سه سال سمت و سوی پسند او نسبت به زندگی محرومان و مطرودان جنوب
شده بود و خورشید م یتاخت و جابجا رنگ نارنجی شعله دهان هی بی نویسندگی به آن پرداخته است این حقیقت آشکار م یشود که او جز به
طرح مسائل معیشتی ،اجتماعی و سیاسی و بیان فقر منطق هی جنوب، کشور را نشان م یدهد.
لرها با آبی آسمان درهم بود. به هیچ یک از دیگر مضامین مطرح در جهان ادبیات داستانی علاقه * دو مجموعه داستا ِن دریا هنوز آرام است ( )۱۳۳۹و بیهودگی
احمد محمود به لحن بسیار اهمیت م یداد و به همین دلیل لحن ( )۱۳۴۱هر چند آمیخته به نگاه بدبینان هی صادق هدایت و صادق
متن داستا نهایش با گفتگوها هماهنگ بود .در داستان «وقتی تنها نشان نداده است. چوبک و بدبینی رایج در دورهی پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲
هستم» م یخوانیم...« :وقتی که بیچاره شده بودم و قراضه ام راه احمد محمود ،صاحب لحنی تکنیکی: نوشته م یشود اما کماکان حاوی نگاه خاص روایتگری او به حوادث
نیفتاده بود ،فکر کرده بودم که هر طور هست خودم را به شهر برسانم. شخصیت هر گویندهای از خلال گفتارش آشکار م یشود .شیوهی
این بود که به قهوه چی گفته بودم...می دونی برادر ،من سر در نمی صحبت کردن هر فرد از تفکر ،پیشین هی خانوادگی و تربیتی و قرار جنوب کشور است.
یارم ،این ابوطیاره وقتی که زوارش در رفت ،دیگه رفته...من میرم شهر، گرفتن در موقعیت های گوناگون و بسیاری موارد دیگر تأثیر م یپذیرد. * مجموعه داستا ِن زائری زیر باران ( )۱۳۴۷از منظری تازه به توصیف
نویسنده با آگاهی به این عوامل تأثیر گذار م یتواند گفت و گو هایی فضای طبیعی و اجتماعی جنوب ایران و عمق رنج مرد ِم آن منطقه
میکانیکی کسی می فرستم تا راش بندازه».
م یپردازد.
به مناسبت خاموشی احمد محمود
احمد محمود ،داستا ننویسی مورخ است با لحنی تکنیکی...
■ علاق هی احمد محمود به ثبت تاریخ شفاهی مردم کوچه و بازار جنوب سال مکیو تسیب /شماره - 1260جمعه 19رهم 1392
ایران انکارناپذیر است
■ یکی از دلایل درخشندگی داستان های احمد محمود ،تعدد و تنوع لحن
و هماهنگی آن با شخصیت های داستا نهایش است
* مجموعه داستان غریبه و پسر ِک بومی ( )۱۳۵۰با محمد محمدعلی
استفاده از امکان ادبی نهفته در نحوهی روایت کودکان،
احمد محمود قادر م یشود کشف نفت و ورود خارج یها
و گسترش مونتاژ در صنعت کشور را بخو ب ینشان دهد.
جذاب و متناسب ارائه دهد که بخشی از آن مربوط م یشود به لحنی * رمان همسای هها ( )۱۳۵۳مراحل رشد و آگاهی جسمی احمد محمود یک واق عگرا نویس صادق بود .با عناصری از نبوغ گاه In touch with Iranian diversity
که برای شخصی تهایش انتخاب م یکند. و روحی نوجوانی بنام خالد را طی سال های ملی شدن گزارش گونه م ینوشت و گاه به ادبی ِت ادبیات نزدیک م یشد .صاحب
نفت ایران و فعالیت های حزبی در ده هی ۱۳۲۰را نوعی از احساس قص هگویی بود که بسیاری از نویسندگان امروز ایران Vol. 21 / No. 1260 - Friday, Oct. 11, 2013
لحن ،شیوهی پرداخت نویسنده نسبت به اثر است .طوری که خواننده بازآفرینی م یکند .در این رمان شخصی تپردازی استادانه، یا فاقد آن هستند یا مردودش دانست هاند .نوعی احسا ِس خالص که هر
آن را حدس بزند و آن را با پسند خود هماهنگ کند .لحن با شخصیت دقت در ریزهکاری های داستان ،مطابقت گفتارها با هویت نویسندهی تثبی تشدهای به طور حسی یا غریزی آن را م یشناسد و گاه 30
داستان ارتبا ِط مستقیم دارد و به آن گره م یخورد .لحن فردیت گویندگان ،احتراز از درازگویی و سرانجام دل مشغولی
داستان را م یآفریند .مصداق بارز و دم دستی این امر را در بکار گیری دائمی با سیاست و زندان و شکنجه و مسائل پیرامون با بکار گیری آن مشکل دارد.
سه واژهی مشهو ِر بفرما ،بنشین و بتمرگ از زبان شخصی تها م یتوان ساواک و ساواک یها با توصیفی دقیق و مبتنی بر تجرب هی شخصی احمد محمود بیشتر از هر نویسندهی معاصر ایرانی به احساسات اساسی
به وضوح دید .هر یک از این واژهها بسته به شخصیت داستان در جای (اعم از شادی و غم) دسترسی داشت .گاه سئوال برانگیز بوده است
خود بکار م یروند و خصوصیات درونی و حتی بیرونی شخصیت را در نویسنده صورت م یگیرد. که چرا احساسات او فرم ادبی پیشرفت هتری نیافته است؟ این پرسشی
ذهن خواننده تصویر م یکنند .اگر لحن داستان تحقیرآمیز یا طنزآمیز * رما ِن داستان ِ یک شهر ( )۱۳۶۰قادر م یشود حوادث و پیامدهای اساسی است .هنر او ممکن است خیلی طبیعی باشد اما فاخر نیست.
باشد ،خواننده حتماً شخصیت را قابل تحقیر یا خندهدار یا احساساتی کودتای سال ۱۳۳۲را در تهران و بندرلنگه به تصویر بکشد و بیانگر احمد محمود گاهی ادراکات خود را با انبوهی از لغات منتقل م یکند
شکست سیاسی و روحی – روانی یک نسل بشود .این رمان را م یتوان و در این گرایش به حجم دچار لغزش م یشود ،ولی عمد تا در جهت
خواهد دید. بازگویی حقیقت است و نتیج هاش اینکه خوانندگانش ب یواسطه تحت
لحن بطرز برخورد نویسنده با خواننده نیز گفته م یشود که م یتواند تک مله ای بر رما ِن خوب همسای هها بشمار آورد. تأثیر لحن شخصیت های داستان یاش قرار م یگیرند .همان طور که هر
رسمی ،صمیمی ،خودپسندانه و...باشد .ب هعنوان مثال در بخشی از * رما ِن زمین سوخته ( )۱۳۶۱از نخستین گزارش های ادبی در بارهی یک از خوانندگان نخبه ،گاه تحت تأثیر زندگی قرار م یگیرند ،اما بعد
داستان «پسرک بومی» لحنی که احمد محمود بکار برده ،لحنی جنگ ایران و عراق تلقی م یشود و خود از جهت توصیف فضای دو م یگویند که این نوشت هها تک ههایی از زندگی هستند و بن ابر ادبیات
درست و صمیمی است و خواننده را به دنیای کودکان هی «سوری» و
سال نخست جنگ بیشتر ارزش تاریخی دارد تا ادبی. نیستند ولی از خواندن همان رما نها گریزی ندارند.
«شهرو» و «بَنی» نزدیک م یکند. * مجموعه داستا ِن دیدار ( )۱۳۶۸در مجموع پیرامون تحول احمد محمود بدون ریزهکاری های بسیار عمیق و یا بهره بری از تکنیک
شهرو« :اصلا دلم قرار نمی گیره» شخصی تهایی است که واخوردگی و رخوت را از وجود خود دور های پیچیده ،احساسی را منتقل م یکند که معمولاً خوانندگان حرف های
م یکنند و طی تلاشی رنج بار به آگاهی تازهای م یرسند .داستا ِن آنها را با نویسندگان قرن گذشته مرتبط م یدانند؛ اما چیزی که احمد
سوری« :چرا؟» «دیدار» این مجموعه تکان دهنده است .از اندوه پیرزنی سخن م یگوید محمود را متمایز م یکند و بر م یکشد ،همان احساس های ب یواسط های
شهرو« :برا بَنی» است که در رما نهایش به وفور و به وضوح به چشم م یخورد .او این
سوری« :می دونم خیلی دوستش داری ،اما چه فایده شهرو ...اون که که هیچ دوست و آشنا و خویشاوندی نم ییابد و هم صحبتی ندارد. عقیده و روش را سادهدلانه بکار م یبست بدون اینکه زحمت تسلط
نمیاد زن تو بشه». * مجموع هی قص هی آشنا ( )۱۳۷۰جنوب آسی بدیده بر اثر جنگ یافتن و ارتقاء به هنر خویش را به خود بدهد .احمد محمود در زندگی
شهرو« :زنم بشه؟» را بخو بی توصیف م یکند و به کشمکش های درونی انسان های واقعی نیز هرگز ژست های روشنفکرانه به خود نگرفت .از مدهای هنری
سوری« :آره دیگه». سرگشت های م یپردازد که م یکوشند با حفظ غرور زخ مخوردهی خود و حتی مجلات روشنفکری و شبه روشنفکری پیروی نکرد .احمد
شهرو« :خن ِگ خدا مگه تو نمی فهمی؟» اسیر مقتضیات زمان هی خود نشوند .محور داستا نهای این مجموعه محمود در واقع یک هنرمند طبیعی و خیلی طبیعی بود .من برای
سوری« :چی رو نمی فهمم؟» نیز اغلب حول ویرانی و مرگ م یگردند و نگاهی عمیق دارند به سادگی هنر او احترام فراوانی قائل هستم و معتقدم که ارزش آن بیشتر
شهرو« :من فقط دوستش دارم...می خوام باهاش حرف بزنم .دلم می وضع آوارگانی که پس از پایان جنگ به موطن خود (جنوب کشور) از خیلی چیزهای دیگری است که ب هعنوان هنر متعالی در رما نهای
خواد نگاهش کنم .برام بخنده ،دستش را تکون بده...نمیخوام که زنم
بازم یگردند. مثلًا مدرن ایرانی مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
بشه». * رما ِن مدا ِر صفر درجه ( )۱۳۷۲چگونگی در گیر شدن اعضای یک
سوری« :آخه اینا که فایده نداره .آدم اگه کسی رو دوست داشته باشه خانواده در ماجراهای سیاسی و رخدادهای سال های منتهی به ۱۳۵۷ احمد محموِد مورخ:
احمد محمود داستا ننویسی مورخ است ،گر چه هر نویسندهای به
باید بغلش کنه ،ببوسدش و بعد هم...آره دیگه...بعد هم»... را نشان م یدهد. گون های مورخ زمان هی خویش است .احمد محمود رمان تاریخی با
گفتگوی کودکانه ادامه م ییابد و دو پسربچه در حال پیادهروی * رما ِن آد ِم زنده ( )۱۳۷۶داستانی است در بارهی وضعیت مردم عراق شخصی تهای برجست هی تاریخی ننوشت ،اما به گواهی آثارش ،او مورخ
به میدان شهر م یرسند و شاهد تجمع کارگران و تظاهرات و یک در دوران جنگ با ایران که ب هصورت ترجمه از عربی ارائه شده است تاریخ شفاهی (غیررسمی) نی مقرن اخیر ایران است .او هم روی اوضاع
سخنرانی م یشوند .در این جا لحن نویسنده لحنی رسمی و تا حدی و احوال محیطی و فرهنگی و اجتماعی کارگران تمرکز داشت و هم به
که بعدها کاشف به عمل آمد که نویسندهی آن احمد محمود است. مسائل اجتماعی فرودستان با دیدی انتقادی م یپرداخت و همواره به
خشن م یشود. * رما ِن درخ ِت انجیرِ معابد ( )۱۳۷۹با تمثیلی کردن ماجرایی واقعی کشمکش های درونی و بیرونی افکار نیروهای ظالم و مظلوم در جامعه
...و صدای آرزو بود که سنگین و پر هیبت از بلند گو بیرون م یزد: به توصیف سرگشتگی جامع های م یپردازد که با وجود کسب جلوههای توجه نشان م یداد .نگاهی اجمالی به مضمون و محتوای داستا نهای
نوگرایی در اصل متحول نشده است .درخت انجیر معابد شاید از نظر احمد محمود بیانگر علاق هی او به ثبت تاریخ شفاهی و سرگذشت
«دوستان!» احمد محمود پاسخی باشد به آن دسته از خوانندگا ِن حرف های که در مردمان کوچه و بازار سرزمین آبا و اجدادی در خط هی جنوب ایران
و غریو و هلهله بود و کف زدن بود...« :دوستان اهمیت و پیروزی ما آثار او دنبال شگردهای فرمی و طرح مسائل درونی آد مها م یگشتند و
در همبستگ ِی خلل ناپذیر ماست .قشرهای فشردۀ ما بمثابۀ تضمی ِن کاملًا مشهود است .نگاه کنید به:
بلاتردید موفقیت ما در پیشبرد هدف های اجتماعی و سیاسی است»... دنبال ادبیت ادبیات بودند. * مجموعه داستا ِن مول ( )۱۳۳۸هر چند موفقیتی را نصیب او نکرد اما
حالا آسمان پاک بود و درخشندگی داشت و مه صبحگاهی پس رانده با نگاهی اجمالی به مضامینی که احمد محمود طی چهل و سه سال سمت و سوی پسند او نسبت به زندگی محرومان و مطرودان جنوب
شده بود و خورشید م یتاخت و جابجا رنگ نارنجی شعله دهان هی بی نویسندگی به آن پرداخته است این حقیقت آشکار م یشود که او جز به
طرح مسائل معیشتی ،اجتماعی و سیاسی و بیان فقر منطق هی جنوب، کشور را نشان م یدهد.
لرها با آبی آسمان درهم بود. به هیچ یک از دیگر مضامین مطرح در جهان ادبیات داستانی علاقه * دو مجموعه داستا ِن دریا هنوز آرام است ( )۱۳۳۹و بیهودگی
احمد محمود به لحن بسیار اهمیت م یداد و به همین دلیل لحن ( )۱۳۴۱هر چند آمیخته به نگاه بدبینان هی صادق هدایت و صادق
متن داستا نهایش با گفتگوها هماهنگ بود .در داستان «وقتی تنها نشان نداده است. چوبک و بدبینی رایج در دورهی پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲
هستم» م یخوانیم...« :وقتی که بیچاره شده بودم و قراضه ام راه احمد محمود ،صاحب لحنی تکنیکی: نوشته م یشود اما کماکان حاوی نگاه خاص روایتگری او به حوادث
نیفتاده بود ،فکر کرده بودم که هر طور هست خودم را به شهر برسانم. شخصیت هر گویندهای از خلال گفتارش آشکار م یشود .شیوهی
این بود که به قهوه چی گفته بودم...می دونی برادر ،من سر در نمی صحبت کردن هر فرد از تفکر ،پیشین هی خانوادگی و تربیتی و قرار جنوب کشور است.
یارم ،این ابوطیاره وقتی که زوارش در رفت ،دیگه رفته...من میرم شهر، گرفتن در موقعیت های گوناگون و بسیاری موارد دیگر تأثیر م یپذیرد. * مجموعه داستا ِن زائری زیر باران ( )۱۳۴۷از منظری تازه به توصیف
نویسنده با آگاهی به این عوامل تأثیر گذار م یتواند گفت و گو هایی فضای طبیعی و اجتماعی جنوب ایران و عمق رنج مرد ِم آن منطقه
میکانیکی کسی می فرستم تا راش بندازه».
م یپردازد.