Page 31 - Shahrvand BC No. 1260
P. 31
ادبیات/طنزسیاسی
31 هف تشنبههای بلوچ واکنش کیهان و شرق و همشهری
به سرقت مجسمه حافظ
طنزنامههای روِز هف ِت عبدالقادر بلوچ
کم ِر ظریف و تیتر مسعو د مرعشی
کمر شک ِن کیهان
مجسمه حضرت لسا نالغیب در اهواز دزدیده
سال مکیو تسیب /شماره - 1260جمعه 19رهم 1392 نم یتوانست ساعت نه و نیم به خانه بر گردد. در هفتۀ رفته ،کیها ِن شریعتمداری با تیترهایی شده ،باز شده ،دیده شده ،زیاد پسندیده
در اینجا مسئلۀ جالبی برای من که وزیر نیستم خطرناک ،کمر ظریف وزیر امور خارجۀ دولت
In touch with Iranian diversity وجود دارد و آن هم همین هفت ،هشت ،ده کلید را هدف قرارداد و او را راهی بیمارستان کرد. چوب و فرار گربه دزده» و زیرش هم عکس نشده و برگردانده شده .
ساعت ولو بودن وزیر امور خارجه هست .باور خود محمد جواد در فیس بوک اختصاص یاش سیدمحمد خاتمی به همراه مجسمه حافظ خب ،این خیلی طبیعی است .اما چطور
م یکنید من احمق فکر م یکردم آدم که وزیر که برای او فیلتر نیست نوشت« :ساعت ۹و نیم را بیندازد تا خیلی زیرکانه و ژورنالیستی دزدیده شده؟ قبل از ای نکه پاسخ بدهید،
م یشود فرصت سر خاراندن ندارد و شاید برای شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک القا کند که دزدی مجسمه حافظ کار آقای بگذارید به این نکته اشاره کنم که این
برگشت هام ...امروز صبح ،بعد از دیدن تیتر یک خاتمی بوده و کلی هم با خودش حال کند مجسمه 600کیلوگرم است و با 2متر طول،
همین تا حالا برای وزیر شدن تلاشی نکردهام. روزنامه کمردرد و پا درد شدیدی گرفتم .حتی که چه پروپاگاندای تیزهوشان های راه انداختم روی یک پایه 1/5متری قرار گرفته است.
یکی از دوستان من که ضد انقلاب و سیاسی نم یتوانستم راه بروم یا بنشینم .فکر کردم علت مفقود شدن این مجسمه« ،ناهماهنگی
هست و من هیچ از او خوشم نم یآید از من دیسک کمر و سیاتیک گرفت هام .فقط توانستم دو وای وای وای! عبا شکلاتی رسوا شد الان! بین شهرداری و سازمان زیباسازی» عنوان
پرسید حالا این تیترهای روزنامۀ کیهان چه بوده ملاقات خارجی را انجام دهم ...وقتی ۵-۴ساعت روزنامه هفت صبح :تیتر یک :قیمت شده .با این اوصاف ،ما خیلی عذا بوجدان
که زده کمر این بابا را اینقدر ناکار کرده است .من استراحت مشکل را حل نکرد ،به بیمارستان ماشی نهایی که مجسم هها را با آن م یدزدند داریم که سر ماجرای 3000میلیارد این
چون نمیدانستم به دنبال تیترها رفتم و آنها را رفتم ...ام آر آی نشان داد که مشکل من بیشتر چقدر است؟ /گزارش ویژه :شاخ نبات همه به دیگران بهتان زدیم .گم شدن
آیفون 5Sرا ترجیح م یدهد یا گالکسی فور 3 000میلیارد ،به علت ناهماهنگی سازمان
کپی و همین زیر م یآورم: عصبی و اسپاسم عضلانی است». بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات کشوری
روزنامه کیهان در تیتر اول خود به نقل از ظریف همین نوشتۀ صمیمی نشان م یدهد که چرا من سامسونگ؟ بوده است .ما ب یخود فکر م یکردیم ربطی به
نوشت" :مکالمه روحانی با اوباما و دیدار طولانی یا شما وزیر امور خارجه نم یشویم اما محمد جواد روزنامه کیهان :خروشمیلیونی مردم بیدار م هآفرید و مهرورز و خاوری و نیسانی و کانادا
م یشود .شما را نمیدانم اما کمر مرا اگر تیتر یک آمریکا در مقابل کاخ سفید« :دزدیدن
من با جان کری نابجا بود". روزنامه ای نطوری داغون کرده بود ،من صاف اسم مجسمه مشاهیر ایرانی از میادین را پایان و سلن دیون و ...دارد.
همچنین کیهان در شماره چهارشنبه نوشت: آن روزنامه رادر فیس بوکم م ینوشتم .اما با اینکه دهید ».کیهان در ستون «خبر ویژه» خود روزنامه بهار« :یادداشت هنری :دولت باید
"برخورد صادقانه ظریف خط سازش را به هم عالم و آدم م یدانند که آن روزنامه کیهان بوده و هم تیتر م یزند« :تلاش ترح مبرانگیز اتاق فکر
کیهان هم یعنی شریعتمداری ،وزیر امور خارجه انگلیسی اخلالگران برای لاپوشانی سرقت امنیت جانی مجسم هها را تامین کند».
زد". از آوردن اسم خود داری کرده است .واقعاً من از روزنامه شرق :مرثیه محمدعلی سپانلو و
هنوز مشخص نیست که آیا یکی از این تیترها یا دوراندیشی و ظری فبین ِی ظریف ،تعجب کردم. مجسمه حافظ» سیمین بهبهانی در سوگ تندیس گمشده+
هر دوی آنها باعث به هم ریختگی کمری جناب ماها تیتر را م یبینیم و کیهان را و شریعتمداری [بهار] آثار و گفتاری از روشنفکران و فعالان سیاسی
وزیر شده است .اما هر کدام از آنها که شده باشد، را ولی آقا را نم یبینیم .برعکس ،ظریف ،صاف
جای شکرش باقی است که موفق به شکستن در باب مجسمه دزدی .
خود آقا را م یبیند و احتیاط م یکند. روزنامه آرمان :مدیرکل روابط عمومی
کمر ایشان نشده است. از طرفی بر اساس این پست فیس بوکی ،کمر سازمان تندی سهای کشوری« :خیالتان
نشریات ممکن است به سئوالات و حد سهای درد و پادرد ایشان به حدی بوده که ایشان فقط راحت ،تندیس آیتالله هاشمی هنوز سر
زیادی دامن بزنند .احتمال دارد آنها ناراحتی توانسته دو ملاقات «خارجی» را انجام بدهد و
کمری جناب وزیر را مرتبط با مسائل روز ندانند خدا م یداند که این وسط چقدر ملاقات داخلی جایش است».
و حتی آن را به قبل از دوران وزارت و به غیر از هفت هنامه همشهری جوان :کاریکاتوری از
مسائل سیاسی مربوط بدانند .اما صرف نظر از این از بین رفته. حافظ روی جلد بکشد و بالای آن بنویسد:
حدس و گما نها و با توجه به اینکه ما در کشور با توجه به ساعتی که ظریف به خانه رسیده و «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود /مجسمه
لشکر و لشکرکش یهای جناحی زندگی م یکنیم نشسته به فیس بوک بازی ،و با احتساب چهار با این عظمت را معلوم نیست چطوری ربود»
و کیهان و شریعتمداری در تیتر زد نهای یک پنج ساعت استراحت و زمانی که برای راندن به
من یک غازی یدی طولا و شهرتی جهانی دارند، سمت بیمارستان و معاینات و ام آر آی صرف و ماجرا را با تفریح و فان بگذراند .
جناب ظریف باید فکری برای کمر و سایر اعضاء شده ،م یشود حدس زد که تیترها دور و بر روزنامه همشهری :در حالی که در شهر اهواز
ساعت نه و د ِه صبح به کمر وزیر امور خارجه مجسم هها دزدیده م یشوند قالیباف کلنگ
حساس بدن خود بکند .شاعر م یفرماید: اصابت کرده است .در غیر اینصورت جناب وزیر
یا نشو هم باز ِی کرگد نها یا تو رو به خدا ،بی خط 14مترو را زد.
ماهنامه مهرنامه :نقد دیالکتیک ربایش محور
خیا ِل ادا بازی عصبی. در گفتمان هنرهای تجسمی +همراه با آثار
و گفتاری از سرگئی ساخاروف ،سیلویو
گومبولینی ،عباس عبدی ،احسان شریعتی و
سعید حجاریان .
هفت هنامه 9دی :تیتر بزند «روایت برداشتن
Vol. 21 / No. 1260 - Friday, Oct. 11, 2013 نیستند .ب هعنوان مثال تکی هکلا مهایی مانند «اِوا ،خا ِک عالم»« ،خدا حتی م یتوان گفت اغلب آنانی که از فضاهای روشنفکری نوشت هاند به
در آثار احمد محمود ،هیچ یک از شخصی تها در کاربرد لغات و مرگم بده» و...اغلب خاص زنان و عباراتی نظیر «چاکرتیم به مولی» ،لحن شخصیت های خود ب یتوجه بودهاند و رما نها و داستا نهای کوتاه
اصطلاحات ،لحن ادای کلمات ،تکی هکلا مها و به طور کلی روش های «خیلی مخلصیم»« ،دس ِت حق نگهدارت» و...اغلب از سوی مردان تک صدایی نوشت هاند .چه بسا بتوان گفت احمد محمود خالق رمان
گفتار یکسان عمل نم یکنند .هر فردی در صحبت کردن شیوهی استفاده م یشود .گو که این اواخر بخصوص بین خان مها (چه به طنز و چندصدایی بوده است گو که رمان چندصدایی فقط در لحاظ کرد ِن
خاص خود را دارد که او را از دیگران متمایز م یسازد .گروهها و طبقات چه به جد) با استفاده از برخی گفتار های مردانه (زبا ِن مخفی کوچه و لحن در متن گفتگوها مصداق نم ییابد.
مختلف اجتماع هر کدام شیوهی بیان و لحن خاص خود را دارند .بازار) مرز میان گفتار زن و مرد تا حدودی مخدوش شده است.
خواننده از یک دانشمند انتظار ندارد که از تکی هکلا مهای لوط یها یکی از دلایل درخشندگی داستان های احمد محمود ،تعدد و تنوع در پایان گفتنی است احمد محمود نویسندهای با گرایش به واق عگرایی
استفاده کند و یا اینکه فردی ب یسواد نظری ههای فیلسوفان را مورد نقد لح نها و هماهنگی آنها با شخصی تهای داستان است .برای روشن تر یا رئالیسم اجتماعی است که صمیمانه از امور جاری مردم م ینوشت
و بررسی قرار دهد .هماهنگی لحن و شخصیت و تیپ باعث م یشود شدن نگاه کنید به بخشی از رمان «همسایه ها» و گفتگوی بین خالد و مردم نیز آثار او را همواره م یخریدند و م یخواندند و محافل هنری
که شخصیت های داستان در نظر خواننده واقعی و ملموس جلوه کنند؛ و ابراهیم در مورد اصطلاح «استعمارگر خونخوار» .لحن و واژگان بکار نیز تا حد امکان قدر او را م یدانستند .احمد محمود در سال ۱۳۷۲
اما گاهی نویسنده برای ایجاد طنز در داستان این هماهنگی را رعایت گرفت هشده ،کاملًا با شخصی تهای داستان هماهنگ انتخا بشدهاند .برندهی نخست «قلم زرین» جایزهی ادبی مجل هی گردون شد.
نم یکند و مثلًا برای یک کودک لحنی دانشمندانه و زبانی مغلق و
فیلسوفانه را بر م یگزیند .احمد محمود استا ِد بکار گیری لحن مناسب ابراهیم« :مثلا من نم یدانم این استعمارگر خونخوار ،چه جور جانوری در سال ۱۳۷۷جزو تقدیر شدگا ِن جایزهی بیست سال داستا ننویسی
است که فقط خون م یخورد و اشتهاش هم سیری ناپذیر است .لابد ایران بود که متأسفانه گویا با مخالفت آی تالله خامن های روبرو گردید. برای شخصیت های داستانی بود.
یکی از نکا ِت قاب لتوجه در گفتار ،استفاده از تکی هکلام است که چندان ب یجهت استعمارگ ِر خونخوار روش نگذاشت هاند .باید دلیلی داشته در سال ۱۳۷۹به خاطر رما ِن درخت انجیر معابد برندهی جایزهی
ادبی بنیاد گلشیری و در سال ۱۳۸۰برندهی جایزهی مهرگان ادب ب یارتباط با لحن نیست .در زندگی واقعی نیز به افرادی بر م یخوریم باشد».
که یک کلمه یا عبارت را بارها در گفتارشان تکرار م یکنند .در رما ِن خالد« :تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .از این جانور بفهمی شد .تاکنون رمان همسای ههای او به دو زبا ِن روسی و آلمانی ترجمه
شده است .احمد محمود در ۴دی ماه ۱۳۱۰متولد و در ۱۲مهرماه نفهمی چیزکی دستگیرم می شود؛ مثلا فهمیده ام که گاهی به جای «مدار صفر درجه» تکیه کلام بلقیس عبار ِت «ُوی بسم الله» است.
۱۳۸۱از میان ما رفت .یادش گرامی و عمر آثارش دراز باد! خون ،نفت هم می خورد و برای همین است که بعضی جاها تو کاغذها،
---------------- بجای خونخوار ،نفت خوار هم نوشته اند».
نگاه کنید به: ابراهیم« :نفت بخوره که بهتره تا خون بخوره». بلقیس« :ئی چیه؟»
نوذر« :استشهاد – شکایت»
-۱فرهنگ ادبیات فارسی /محمد شریفی /فرهنگ نشر نو۱۳۸۷ / بلقیس زد بگو نهشُ« :وی بسم الله»
ب هعبار تدیگر با بلوغ فکری و جسمی خالد ،لحن او نیز تکامل م ییابد -۲صد سال داستا ننویسی /حسن میر عابدینی /نشر چشمه۱۳۷۷ /
31 و سیر طبیعی خود را دنبال م یکند و این از دقت و تیزبینی و ذوق -۳پایگاه ادبی متن نو /هماهنگی لحن و تیپ /فاطمه محسن زاده/ نوذر« :برزو که کرمک با کله پاچه نمی خوره .همبرگر ،ساندیس »...
بلقیسُ« :وی بسم الله»
احمد محمود ناشی م یشود .این ویژگی صرفاً از آن محمود نیست ،اما ۱۳۸۹
باید توجه داشت که تکی هکلام های مورد استفادهی اشخاص یکسان خیلی از نویسندگان ه مدورهی او فاقد چنین ذوق و دقتی هستند و
31 هف تشنبههای بلوچ واکنش کیهان و شرق و همشهری
به سرقت مجسمه حافظ
طنزنامههای روِز هف ِت عبدالقادر بلوچ
کم ِر ظریف و تیتر مسعو د مرعشی
کمر شک ِن کیهان
مجسمه حضرت لسا نالغیب در اهواز دزدیده
سال مکیو تسیب /شماره - 1260جمعه 19رهم 1392 نم یتوانست ساعت نه و نیم به خانه بر گردد. در هفتۀ رفته ،کیها ِن شریعتمداری با تیترهایی شده ،باز شده ،دیده شده ،زیاد پسندیده
در اینجا مسئلۀ جالبی برای من که وزیر نیستم خطرناک ،کمر ظریف وزیر امور خارجۀ دولت
In touch with Iranian diversity وجود دارد و آن هم همین هفت ،هشت ،ده کلید را هدف قرارداد و او را راهی بیمارستان کرد. چوب و فرار گربه دزده» و زیرش هم عکس نشده و برگردانده شده .
ساعت ولو بودن وزیر امور خارجه هست .باور خود محمد جواد در فیس بوک اختصاص یاش سیدمحمد خاتمی به همراه مجسمه حافظ خب ،این خیلی طبیعی است .اما چطور
م یکنید من احمق فکر م یکردم آدم که وزیر که برای او فیلتر نیست نوشت« :ساعت ۹و نیم را بیندازد تا خیلی زیرکانه و ژورنالیستی دزدیده شده؟ قبل از ای نکه پاسخ بدهید،
م یشود فرصت سر خاراندن ندارد و شاید برای شب است و تازه از بیمارستان و مطب پزشک القا کند که دزدی مجسمه حافظ کار آقای بگذارید به این نکته اشاره کنم که این
برگشت هام ...امروز صبح ،بعد از دیدن تیتر یک خاتمی بوده و کلی هم با خودش حال کند مجسمه 600کیلوگرم است و با 2متر طول،
همین تا حالا برای وزیر شدن تلاشی نکردهام. روزنامه کمردرد و پا درد شدیدی گرفتم .حتی که چه پروپاگاندای تیزهوشان های راه انداختم روی یک پایه 1/5متری قرار گرفته است.
یکی از دوستان من که ضد انقلاب و سیاسی نم یتوانستم راه بروم یا بنشینم .فکر کردم علت مفقود شدن این مجسمه« ،ناهماهنگی
هست و من هیچ از او خوشم نم یآید از من دیسک کمر و سیاتیک گرفت هام .فقط توانستم دو وای وای وای! عبا شکلاتی رسوا شد الان! بین شهرداری و سازمان زیباسازی» عنوان
پرسید حالا این تیترهای روزنامۀ کیهان چه بوده ملاقات خارجی را انجام دهم ...وقتی ۵-۴ساعت روزنامه هفت صبح :تیتر یک :قیمت شده .با این اوصاف ،ما خیلی عذا بوجدان
که زده کمر این بابا را اینقدر ناکار کرده است .من استراحت مشکل را حل نکرد ،به بیمارستان ماشی نهایی که مجسم هها را با آن م یدزدند داریم که سر ماجرای 3000میلیارد این
چون نمیدانستم به دنبال تیترها رفتم و آنها را رفتم ...ام آر آی نشان داد که مشکل من بیشتر چقدر است؟ /گزارش ویژه :شاخ نبات همه به دیگران بهتان زدیم .گم شدن
آیفون 5Sرا ترجیح م یدهد یا گالکسی فور 3 000میلیارد ،به علت ناهماهنگی سازمان
کپی و همین زیر م یآورم: عصبی و اسپاسم عضلانی است». بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات کشوری
روزنامه کیهان در تیتر اول خود به نقل از ظریف همین نوشتۀ صمیمی نشان م یدهد که چرا من سامسونگ؟ بوده است .ما ب یخود فکر م یکردیم ربطی به
نوشت" :مکالمه روحانی با اوباما و دیدار طولانی یا شما وزیر امور خارجه نم یشویم اما محمد جواد روزنامه کیهان :خروشمیلیونی مردم بیدار م هآفرید و مهرورز و خاوری و نیسانی و کانادا
م یشود .شما را نمیدانم اما کمر مرا اگر تیتر یک آمریکا در مقابل کاخ سفید« :دزدیدن
من با جان کری نابجا بود". روزنامه ای نطوری داغون کرده بود ،من صاف اسم مجسمه مشاهیر ایرانی از میادین را پایان و سلن دیون و ...دارد.
همچنین کیهان در شماره چهارشنبه نوشت: آن روزنامه رادر فیس بوکم م ینوشتم .اما با اینکه دهید ».کیهان در ستون «خبر ویژه» خود روزنامه بهار« :یادداشت هنری :دولت باید
"برخورد صادقانه ظریف خط سازش را به هم عالم و آدم م یدانند که آن روزنامه کیهان بوده و هم تیتر م یزند« :تلاش ترح مبرانگیز اتاق فکر
کیهان هم یعنی شریعتمداری ،وزیر امور خارجه انگلیسی اخلالگران برای لاپوشانی سرقت امنیت جانی مجسم هها را تامین کند».
زد". از آوردن اسم خود داری کرده است .واقعاً من از روزنامه شرق :مرثیه محمدعلی سپانلو و
هنوز مشخص نیست که آیا یکی از این تیترها یا دوراندیشی و ظری فبین ِی ظریف ،تعجب کردم. مجسمه حافظ» سیمین بهبهانی در سوگ تندیس گمشده+
هر دوی آنها باعث به هم ریختگی کمری جناب ماها تیتر را م یبینیم و کیهان را و شریعتمداری [بهار] آثار و گفتاری از روشنفکران و فعالان سیاسی
وزیر شده است .اما هر کدام از آنها که شده باشد، را ولی آقا را نم یبینیم .برعکس ،ظریف ،صاف
جای شکرش باقی است که موفق به شکستن در باب مجسمه دزدی .
خود آقا را م یبیند و احتیاط م یکند. روزنامه آرمان :مدیرکل روابط عمومی
کمر ایشان نشده است. از طرفی بر اساس این پست فیس بوکی ،کمر سازمان تندی سهای کشوری« :خیالتان
نشریات ممکن است به سئوالات و حد سهای درد و پادرد ایشان به حدی بوده که ایشان فقط راحت ،تندیس آیتالله هاشمی هنوز سر
زیادی دامن بزنند .احتمال دارد آنها ناراحتی توانسته دو ملاقات «خارجی» را انجام بدهد و
کمری جناب وزیر را مرتبط با مسائل روز ندانند خدا م یداند که این وسط چقدر ملاقات داخلی جایش است».
و حتی آن را به قبل از دوران وزارت و به غیر از هفت هنامه همشهری جوان :کاریکاتوری از
مسائل سیاسی مربوط بدانند .اما صرف نظر از این از بین رفته. حافظ روی جلد بکشد و بالای آن بنویسد:
حدس و گما نها و با توجه به اینکه ما در کشور با توجه به ساعتی که ظریف به خانه رسیده و «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود /مجسمه
لشکر و لشکرکش یهای جناحی زندگی م یکنیم نشسته به فیس بوک بازی ،و با احتساب چهار با این عظمت را معلوم نیست چطوری ربود»
و کیهان و شریعتمداری در تیتر زد نهای یک پنج ساعت استراحت و زمانی که برای راندن به
من یک غازی یدی طولا و شهرتی جهانی دارند، سمت بیمارستان و معاینات و ام آر آی صرف و ماجرا را با تفریح و فان بگذراند .
جناب ظریف باید فکری برای کمر و سایر اعضاء شده ،م یشود حدس زد که تیترها دور و بر روزنامه همشهری :در حالی که در شهر اهواز
ساعت نه و د ِه صبح به کمر وزیر امور خارجه مجسم هها دزدیده م یشوند قالیباف کلنگ
حساس بدن خود بکند .شاعر م یفرماید: اصابت کرده است .در غیر اینصورت جناب وزیر
یا نشو هم باز ِی کرگد نها یا تو رو به خدا ،بی خط 14مترو را زد.
ماهنامه مهرنامه :نقد دیالکتیک ربایش محور
خیا ِل ادا بازی عصبی. در گفتمان هنرهای تجسمی +همراه با آثار
و گفتاری از سرگئی ساخاروف ،سیلویو
گومبولینی ،عباس عبدی ،احسان شریعتی و
سعید حجاریان .
هفت هنامه 9دی :تیتر بزند «روایت برداشتن
Vol. 21 / No. 1260 - Friday, Oct. 11, 2013 نیستند .ب هعنوان مثال تکی هکلا مهایی مانند «اِوا ،خا ِک عالم»« ،خدا حتی م یتوان گفت اغلب آنانی که از فضاهای روشنفکری نوشت هاند به
در آثار احمد محمود ،هیچ یک از شخصی تها در کاربرد لغات و مرگم بده» و...اغلب خاص زنان و عباراتی نظیر «چاکرتیم به مولی» ،لحن شخصیت های خود ب یتوجه بودهاند و رما نها و داستا نهای کوتاه
اصطلاحات ،لحن ادای کلمات ،تکی هکلا مها و به طور کلی روش های «خیلی مخلصیم»« ،دس ِت حق نگهدارت» و...اغلب از سوی مردان تک صدایی نوشت هاند .چه بسا بتوان گفت احمد محمود خالق رمان
گفتار یکسان عمل نم یکنند .هر فردی در صحبت کردن شیوهی استفاده م یشود .گو که این اواخر بخصوص بین خان مها (چه به طنز و چندصدایی بوده است گو که رمان چندصدایی فقط در لحاظ کرد ِن
خاص خود را دارد که او را از دیگران متمایز م یسازد .گروهها و طبقات چه به جد) با استفاده از برخی گفتار های مردانه (زبا ِن مخفی کوچه و لحن در متن گفتگوها مصداق نم ییابد.
مختلف اجتماع هر کدام شیوهی بیان و لحن خاص خود را دارند .بازار) مرز میان گفتار زن و مرد تا حدودی مخدوش شده است.
خواننده از یک دانشمند انتظار ندارد که از تکی هکلا مهای لوط یها یکی از دلایل درخشندگی داستان های احمد محمود ،تعدد و تنوع در پایان گفتنی است احمد محمود نویسندهای با گرایش به واق عگرایی
استفاده کند و یا اینکه فردی ب یسواد نظری ههای فیلسوفان را مورد نقد لح نها و هماهنگی آنها با شخصی تهای داستان است .برای روشن تر یا رئالیسم اجتماعی است که صمیمانه از امور جاری مردم م ینوشت
و بررسی قرار دهد .هماهنگی لحن و شخصیت و تیپ باعث م یشود شدن نگاه کنید به بخشی از رمان «همسایه ها» و گفتگوی بین خالد و مردم نیز آثار او را همواره م یخریدند و م یخواندند و محافل هنری
که شخصیت های داستان در نظر خواننده واقعی و ملموس جلوه کنند؛ و ابراهیم در مورد اصطلاح «استعمارگر خونخوار» .لحن و واژگان بکار نیز تا حد امکان قدر او را م یدانستند .احمد محمود در سال ۱۳۷۲
اما گاهی نویسنده برای ایجاد طنز در داستان این هماهنگی را رعایت گرفت هشده ،کاملًا با شخصی تهای داستان هماهنگ انتخا بشدهاند .برندهی نخست «قلم زرین» جایزهی ادبی مجل هی گردون شد.
نم یکند و مثلًا برای یک کودک لحنی دانشمندانه و زبانی مغلق و
فیلسوفانه را بر م یگزیند .احمد محمود استا ِد بکار گیری لحن مناسب ابراهیم« :مثلا من نم یدانم این استعمارگر خونخوار ،چه جور جانوری در سال ۱۳۷۷جزو تقدیر شدگا ِن جایزهی بیست سال داستا ننویسی
است که فقط خون م یخورد و اشتهاش هم سیری ناپذیر است .لابد ایران بود که متأسفانه گویا با مخالفت آی تالله خامن های روبرو گردید. برای شخصیت های داستانی بود.
یکی از نکا ِت قاب لتوجه در گفتار ،استفاده از تکی هکلام است که چندان ب یجهت استعمارگ ِر خونخوار روش نگذاشت هاند .باید دلیلی داشته در سال ۱۳۷۹به خاطر رما ِن درخت انجیر معابد برندهی جایزهی
ادبی بنیاد گلشیری و در سال ۱۳۸۰برندهی جایزهی مهرگان ادب ب یارتباط با لحن نیست .در زندگی واقعی نیز به افرادی بر م یخوریم باشد».
که یک کلمه یا عبارت را بارها در گفتارشان تکرار م یکنند .در رما ِن خالد« :تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها .از این جانور بفهمی شد .تاکنون رمان همسای ههای او به دو زبا ِن روسی و آلمانی ترجمه
شده است .احمد محمود در ۴دی ماه ۱۳۱۰متولد و در ۱۲مهرماه نفهمی چیزکی دستگیرم می شود؛ مثلا فهمیده ام که گاهی به جای «مدار صفر درجه» تکیه کلام بلقیس عبار ِت «ُوی بسم الله» است.
۱۳۸۱از میان ما رفت .یادش گرامی و عمر آثارش دراز باد! خون ،نفت هم می خورد و برای همین است که بعضی جاها تو کاغذها،
---------------- بجای خونخوار ،نفت خوار هم نوشته اند».
نگاه کنید به: ابراهیم« :نفت بخوره که بهتره تا خون بخوره». بلقیس« :ئی چیه؟»
نوذر« :استشهاد – شکایت»
-۱فرهنگ ادبیات فارسی /محمد شریفی /فرهنگ نشر نو۱۳۸۷ / بلقیس زد بگو نهشُ« :وی بسم الله»
ب هعبار تدیگر با بلوغ فکری و جسمی خالد ،لحن او نیز تکامل م ییابد -۲صد سال داستا ننویسی /حسن میر عابدینی /نشر چشمه۱۳۷۷ /
31 و سیر طبیعی خود را دنبال م یکند و این از دقت و تیزبینی و ذوق -۳پایگاه ادبی متن نو /هماهنگی لحن و تیپ /فاطمه محسن زاده/ نوذر« :برزو که کرمک با کله پاچه نمی خوره .همبرگر ،ساندیس »...
بلقیسُ« :وی بسم الله»
احمد محمود ناشی م یشود .این ویژگی صرفاً از آن محمود نیست ،اما ۱۳۸۹
باید توجه داشت که تکی هکلام های مورد استفادهی اشخاص یکسان خیلی از نویسندگان ه مدورهی او فاقد چنین ذوق و دقتی هستند و