Page 18 - Shahrvand BC No.1232
P. 18
سیاست
18
خیزشهای جدید علیه سیستم
کشورها آنها «مرحل هی اول» از استراتژی دو مرحل های را تکمیل کرده، لای ههای دیگر (طبقاتی) به مبارزه کشیده شده بودند .جنب شهائ ی که نویسنده :امانوئل والرستاین()1 سال متسیب /شماره - 1232جمعه 9نیدرورف 1392
عملًا در بسیاری جاها به قدرت رسیدند .احزاب کمونیست بر بیش از موفق شدند ،موفقیت خود را مرهون سخت کوشی در کارزاری طولانی ترجمه :محسن صفاری
یک سوم جهان فرمانروایی م یکردند ،از الب [رودخانه یک ی در اروپای برای آموزش و سازماندهی ،به منظور تأمین پای ههای ی تودهای به شکل In touch with Iranian diversity
مرکزی] تا یالو [رودخان های در شــرق آســیا] .جنب شهای آزادیبخش دایرههای متحدالمرکز ،در بر گیرنده مبارزان ،هواداران ،و پشــتیبانان من در ســالهای ،۱۹۷۰به منظور ایجاد یــک فرمول بندی که بتواند
مل ی در آســیا و آفریقــا در قدرت بودند ،جنب شهای پوپولیســت در منفعل خود بودند .وقت ی حلق ههای بیرونی به اندازه کاف ی برای شــروع آنچه که به صورت تاریخی و تحلیلی دو نوع جنبش تودهای متمایز و از Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013
آمریکای لاتین و جنب شهای سوســیال دمکــرات ،یا جنب شهای ی از عملیات مبارزان بزرگ شــدند ،به تعبیر مائو تسه تونگ ،مانند شنای بسیاری جنب هها رقیب یکدیگر بودهاند را در یک مجموعه تعریف کند،
جنس مشابه ،در بیشــتر دنیای اروپایی ،لااقل به تناوب .اما هیچیک ماه ی در آب ،این جنب شها به عنوان رقبایی جدی برای کسب قدرت اصطلاح «جنبش سیستم ستیز» را ا بداع کردم ،جنب شهای ی که تحت 18
سیاسی مطرح م یشــدند .البته باید توجه داشته باشیم گروههای ی که عنــوان جنبش «اجتماعی» مطرح شــدند ،و جنب شهائ ی که «مل ی»
جهان را تغییر دادند. خود را «سوســیال دمکرات» م ینامیدند ،مقدمتاً در کشورهایی قوی بودند .احزاب سوسیالیست و اتحادی ههای کارگری عمدتاً جنب شهای
۱۹۶۸و پس از آن مجموعه این عوامل بود که پس زمین هی ســیمای بودند که در مناطق مرکزی اقتصاد جهان ی قرار داشــتند ،در حالی که اجتماعی محســوب م یشــدند؛ آنها در هر کشــور به دنبال افزایش
اصل ی انقلاب جهان ی ۱۹۶۸را رقم م یزد .انقلابیون اگر چه خواست ههای که آن دســته از جنب شهای ی که خود را جنب شهای آزادیبخش ملی مبارزهی طبقاتی علیه بورژوازی و کارفرمایان بودند .جنب شهای ملی
محلــی متفاوتی داشــتند ،اما ،تقریباً در همه جا دارای دو اســتدلال م یدانســتند ،عموماً در مناطق نیم هپیرامونی و پیرامونی ( )۲نشــو و جنب شهایــ ی بودند که برای ایجاد یک دولــت مل ی مبارزه م یکردند،
بنیادی بودنــد .در درجه اول آنان هم مخالــف هژمونی آمریکا و هم نما م ییافتند .جنب شهای آزادیبخش به طور گستردهای در حیط هی خواه از راه یک پارچه کردن واح دهای سیاســی جداگانه که بخشــی
مخالف سازش شوروی با این هژمونی بودند .در درج هی دوم آنها چپ نفوذ احزاب کمونیســت بودند .به نظر م یرسد دلیل آن روشن باشد. از ملت محســوب م یشدند ـ به عنوان مثال در ایتالیا ـ و خواه با جدا
قدیم را به عنوان «بخشــی از مشــکل و نه بخشی از راه حل» محکوم آنان که در مناطــق ضعیف تر بودند م یدیدند که مبارزهشــان برای کردن راه خود از دول تهای ی که ،از نظر ملت مورد نظر ،امپریالیســتی
م یکردند .این ویژگ ی مشترک دوم ناش ی از ت ّوه مزدایی عظیم تودههای برابــری موکول به توانایی آنها در خارج کردن ســاختارهای دولتی از و ســتمگر به حســاب م یآمدند ـ به عنوان نمونه کشورهای پی شتر
طرفدار جنب شهای ّضدسیســتمی از آنها به علت عملکرد واقع یشان چنگ قدر تهای امپریالیســتی است ،چه حاکمیت آنها مستقیم باشد
چه غیرمســتقیم .جنب شهای مناطق مرکزی طبعاً در کشورهای قوی مستعمره در آسیا و آفریقا.
پس از رسیدن به قدرت بود. قرار داشــتند .این جنب شها ،برای پیشبرد مبارزهی خود برای برابری در نیمــ هی دوم قــرن نوزدهم هــر دو نوع این جنب شها به شــکل
کشــورهائی که در آنها جنب شهای ّضدسیســتمی به قدرت رسیدند در مبارزهی قدرت م یبایســت با اقشار حاکم خودی درگیر شوند .اما ساختارهایی در خور اهمیت و بوروکراتیک ظهور یافته و در گذر زمان
شــاهد اصلاحات معینی بودند ـ معمولاً امکانات آموزشی و بهداشت و دقیقاً به دلیل توانمندی و ثروتمند بودن این حکوم تها ،شورش برای قو یتر شدند .هر دوی این جنب شها متمایل به همسازی با اولوی تهای
درمان و نیز تضمین اشتغال در آنها گسترش م ییافت .اما نابرابر یهای احزاب سوســیال دمکرات تاکتیکی نامعقول به حساب آمده ،ولذا این اعتقادی خود در مقابل هر هدف سیاسی دیگری بودند ـ و به ویژه در
قابل توجه ی پا بر جای ماند .بیگانگ ی [کارگر] از کار دســتمزدی محو مقابل اهداف رقیب مل ی یا سوسیالیســت خود .این امر اغلب منجر به
نشــده بود؛ برعکس ،دربخشــی از محیط کار و اشتغال ،این بیگانگ ی احزاب به مبارزهی انتخاباتی روی آوردند. محکوم کرد ن یکی از سوی دیگری م یشد .این دو جنبش به ندرت به
افزایش یافته بود .افزایش مشــارکت دمکراتیک واقع ی ،چه در سطح * ویژگ ی مشــترک هفتم این است که هر دوی این جنب شها با تنش همکاری سیاســی م یپرداختند و ،در صورت همکاری ،تمایل داشتند
حکومت و چه در محیط کار ،یا وجود نداشت یا میزان آن اندک بود؛ در بیــن «انقلاب» و «اصلاحات» به عنوان شــیوههای اولی هی دگرگونی آن را یک همکاری تاکتیکی ببینند و نه یک اتحاد بنیادی .با این همه
بی شتر موارد ،عکس آن صادق بود .در سطح بین المللی ،این کشورها درگیــر بودند .در هر دوی این جنب شهــا گفتگوهای فراوانی پیرامون ،تاریخ این جنب شها بین سا لهای ۱۸۵۰و ۱۹۷۰آشکار م یکند که
گرایش به ایفای همان نقشــی را در سیستم جهان ی داشتند که پیش گزین هی انقلاب یا اصلاحات جریان داشــته اســت ـ اما در پایان ،در
از آن بــازی م یکردند .بنابراین ،کوبا که پیــش از انقلاب اقتصاد تک مورد هر دو جنبش ،روشن شد که این مناظرهها بر اساس خوان شهای این دو در یک رشته خصوصیات اشتراک داشتند.
محصولی صادرات شــکر را داشت ،پس از انقلاب نیز ،لااقل تا پیش از نادرست از واقعیت بوده اند .ن ه انقلابیون در عمل خیل ی انقلاب ی بودند، * اکثر جنب شهای اجتماعی و یا مل ی مکرراً و رسماً خود را « انقلابی»
فروپاشی شــوروی ،به همان گونه باق ی ماند .به طور خلاصه ،تغییرات و ن ه اصلاح طلبــان همواره اصلاح طلب .ب یتردید همراه با ط ی طریق اعلام م یکردند که به معنای پشتیبانی آنان از تحول در روابط اجتماعی
بنیادین به عمل نیامده بودند .دادخواه یها اندک ی تفاوت کرده بود ،اما، این جنب شها به ســو ی اهداف سیاســی خود ،تفاوت بین دو رویکرد بود .راست است که هر دوی این جنب شها معمولاً دارای جناحی بودند،
این دادخواه یها به همان اندازه واقعی و عموماً به همان اندازه گسترده نامشــخ صتر م یشــد .انقلابیون برای بقای خود ناچار بودند امتیازات بعض ی اوقات در تشکیلاتی جداگانه ،که به دنبال رویکردی تدریج یتر،
بود .جنب شهای به قدرت رسیده از مردم کشورهای خود م یخواستند زیــادی بدهند .اصلاح طلبــان دریافتند که راههــای مفروض قانونی و لذا بــه دور از زبان آوری انقلاب ی بود .امــا در بیانی عام ،مقدمتاً ـ و
صبر پیشــه کنند زیرا تاریخ با آنها همســو بود .اما کاس هی صبر آنان برای تغییر در عمل مســدود شــدهاند و گذر از موانع نیازمند کاربرد اغلب برای دهه ها ـ نیروهائی که در قدرت بودند این جنبش ها ،حتی
زور ،و یــا حداقل تهدید به زور بود .جنب شهــای به اصطلاح انقلابی نمون ههــای میان هروتر آنان را ،به عنــوان تهدیدی علیه ثبات خود و یا
دیگر لبریز شده بود. معمولاً در نتیج هی از بین رفتن ســاختارهای حاکمیت به علت جنگ
نتیجه گیری مردم کشــورهای جهان از عملکرد جنب شهای کلاسیک به قدرت رســیدند تا در اثر ظرفی تهای انقلابی خود .دانسته است که حتی بقای ساختارهای سیاسی خود محسوب م یکردند.
ّضدسیســتم در قدرت منف ی بود .مردم از باور خود دست کشیدند که در ســال ۱۹۱۷بلشــوی کها م یگفتند «قدرت در خیابا نها رها شده * دوم آنکه هر دوی این جنب شها در آغاز کار از نظر سیاســی عم دتاً
این احزاب آیندهای درخشــان و جهان ی برابر یخواهانه را برای آنها به بود ».جنب شهای انقلابی پس از کســب حاکمیــت ،ب ی توجه به این ضعیــف بودند و بــه ناچار صرفاً بــرای بقای خود به ســختی مبارزه
ارمغان خواهند آورد .مردم دیگر مشــروعیتی برای این جنب شها قائل که چگونه بدان جایگاه رســیده اند ،بدنبال راههای حفظ قدرت خود میکردند .آنها به وســیله دول تهای خود ســرکوب شده یا غیر قانونی
نبودند؛ همراه با از دســت رفتن اعتماد مردمی به این جنب شها ،مردم بودند؛ اقدامی که اغلب نیازمند فداکردن رزمندگ یشان بود و فدا کردن اعلام م یشــدند ،رهبرانشان دستگیر م یشدند ،و اعضای آنها اغلب در
ایمان خود به حکومت را نیز به عنوان مکانیزمی برای دگرگو نســازی همبستگ ی آنها با همرزما نشان در کشورهای دیگر .حمایت تودهای از معرض خشونت سیســتماتیک دولت و یا نیروهای غیر دولتی بودند.
از دســت دادند .این امر به معنای رای ندادن بخش بزرگ ی از جمعیت این جنب شها نیز ،خواه هنگامی که به قدرت گلوله برنده می شــدند
بــه احزاب انقلابی به هنگام انتخابات نبــود؛ اما این رای در واقع رائی و خــواه آنگاه که به قدرت رای ،به یک اندازه گســترده بود ـ پس از بسیاری از اشکال اولیه این جنب شها به کلی نابود شدند.
دفاعی در انتخاب میان بد و بدتر بود ن ه گواهی بر درســتی ایدئولوژی دورهای طولانی از مبارزه ،از جلوس آنان به قدرت با رقصی مشــابه در * سوم ،ط ی س ه ده هی پایانی قرن نوزدهم هر دو نوع جنبش یک رشته
مناظرههای داخلی بزرگ مشــابه در مورد استراتژی را از سر گذراندند
و یا توق عهای آنان. خیابا نها استقبال م یشد. کــه در برگیرندهی گرایش هایی متفاوت بود :آنان که دورنما یشــان
------------ در فرجــام ،هم جنب شهای اجتماعی و هم جنب شهای ملی در تحق ق «حکوم تمــداری» بود مخالــف آنانی بودند که حکومــت را در ذات
پانوی سها: بخشیدن به اســتراتژی دو مرحل های خود با مشکل مواجه بودند .پس خود دشــمن م یدانســتند و کوشــش خود را در تاکید بر تحول فرد
از تکمیــل «مرحل هی اول» و اســتقرار در قدرت ،پیروا نشــان انتظار متمرکز م یکردنــد .در درون جنب شهای اجتماعی ،این مناظره میان
.۱امانوئل والرستاین ،جامعه شناس ،مورخ ،و متخصص علوم اجتماعی داشــتند آنان به وعده تحق ق مرحله دوم عمل کنند :تغییر جهان .اما مارکسیس تها و آنارشیســ تها در م یگرفت؛ و در درون جنب شهای
آمریکائــی ،و تحلیل گ ر نامدار سیســت مهای جهان ی اســت .برخی از در ایــن مرحله جنب شهــا ،اگر پی شتر به این مهم پــ ی نبرده بودند، مل ی ،مناظره میان ناسیونالیســ تهای سیاســی و ناسیونالیس تهای
کتا بهای او عبارتند از مجموعه دو جلدی سیستم جهان ی مدرن؛ نژاد، اینــک دریافتند که قدرت حاکمیت بســیار محدود تر از آن اســت
ملــت ،طبقه؛ آفریقا و دنیای مدرن؛ تغییر شــکل انقلاب؛ و ناپایداری که پنداشــته بودند .هر حکومت بعنوان بخشــی از سیســتم جهانی فرهنگ ی در جریان بود.
مجموع هی حکوم تها محدود به حدود این سیستم بود ،سیستم ی که * آنچه که به صورت تاریخی از این مناظرها برون شد ـ و این شباهت
دانش. در آن اســتقلال هیچ ملتی مطلق نبود .هر چه بیشتر این جنب شها بر چهارم اســت ـ این بــود که آنان که موضع «حکوم تمدار» داشــتند
.۲تئــوری سیســتم جهانی والراســتاین بر مبنای تحلیــل تاریخی مسند قدرت باق ی م یماندند ،تحق ق وعدههای خود را بیشتر به تعویق پیروز شدند .اســتدلال تعیین کنندهی «حکوم تمداران» این بود که
ســرمای هداری اســت که در آن اروپا به سبب روندهای ویژهی تاریخی م یانداختنــد و کادرهای یک جنبش مبارز بــه کارگزاران یک حزب منبع ب یواسط هی قدرت واقع ی در سیستم حکومتی نهفته ،و هر گونه
(دســ تاندازی و مستعمره کردن قاره امریکا) موفق دستیابی به منابع در قدرت تبدیل م یشــدند .جایگاه اجتماعی آنان و ناگزیر روانشناس ی کوششــی برای چشم پوشــی از محوریت سیاسی حکومت جنبش را
طبیعی شــد که به اروپا جایگاه امتیازمندی در سیســتم جهانی داد. فردی آنان متحول شده بود .به نظر م یرسد آنچه که در اتحاد شوروی محکوم به شکست م یکرد ،زیرا که حکومت هر حرکت تندی به سوی
در این تئوری ،به این کشــورهای اروپائی (مانند انگلســتان و فرانسه) به عنوان نومن کلاتورا ( )۳شــناخته شده ،به شکل ی ،در هر حکومتی آنارشیسم و یا ناسیونالیسم فرهنگ ی را با موفقیت سرکوب م یکرد .در
«مرکز» گفته م یشود .کشورهای «پیرامونی» کشورهای مستعمرهای که جنبشی موفق به تسخیر آن شده ،پدیدار شده است و نوم نکلاتورا اواخر قرن نوزدهم ،این گروهها یک اســتراتژی دو مرحل های را بشارت
هســتند که حضور و نقش آنها در سیستم جهانی تنها به سبب فراهم عبارت است از کاستی ممتاز متشکل از مقامات بالاتر ،با قدرت و ثروتی دادند :ابتدا کسب قدرت در ســاختار حکومتی و سپس تغییر جهان.
آوردن مواد اولیه برای صنایع اروپائی است .کشورهای «نیم هپیرامونی» بیشــتر از بقیه جمعیت .در همان حال ،بنام توسع هی مل ی ،از کارگران این مساله در مورد جنب شهای اجتماعی و جنب شهای مل ی به یکسان
کشورهائی با صنایع کوچک هستند که از نظر کارکرد خود در اقتصاد عادی خواسته م یشد تا ســخ تتر کار کنند و حتی از خودگذشتگی
بیشتری نشان دهند .پس از رسیدن جنب شها به قدرت ،تاکتی کهای صدق م یکرد.
جهانی در میان مرکز و حاشیه در نوسان هستند. مبارز سندیکایی ،که به مثابه نان روزمره برای جنب شهای اجتماعی به * ویژگ ی مشــترک پنجم کمتر بدیه ی اســت ،اما کمتر واقعی نیست.
.۳واژهی روسی «نوم نکلاتورا» در اتحاد شوروی (و پس در کشورهای حساب م یآمد ،به « ّضدانقلاب ی» تعبیر شده و بشدت نکوهش م یشدند جنب شهــای اجتماعــی اغلب ســخنور یهای ناسیونالیســتی را در
مانند آن) به طبق هی بالای بوروکراتیک اطلاق م یشــد که در آن افراد اســتدلا لهای خود لحاظ م یکردند ،و در همان حال ،گفتمان مل ی در
به ســبب باندبــازی درونی در بالاترین ردههای حزب کمونیســت به و معمولاً مورد سرکوب قرار م یگرفتند.
مشاغل مدیریتی ردهی بالای کشوری گمارده م یشدند ،ب یآنکه دانش تحلیل شرایط جهان یدر سا لهایده هی ۱۹۶۰آشکار م یسا زد که این ترکیب خود اغلب اجزایی اجتماعی داشت.
مدیریتی یا علمی برای آن داشــته باشند .طبق هی مدیریتی جمهوری دو گونه جنبش بیش از همیشه به یکدیگر شباهت دارند .در بسیاری از * روندهای بســیج تودهای به کار گرفته شده به وسیله هر دو جنبش
اساساً به یکدیگر شباهت داشتند .هر دو جنبش ،در بیشتر کشورها ،به
اسلامی نیز از این مدل پیروی م یکند. شکل گروههای کوچک شروع به کار م یکردند و اغلب متشکل از تعداد
انگشت شماری روشنفکر بودند به اضافه تعداد ک مشماری رزمنده که از
18
خیزشهای جدید علیه سیستم
کشورها آنها «مرحل هی اول» از استراتژی دو مرحل های را تکمیل کرده، لای ههای دیگر (طبقاتی) به مبارزه کشیده شده بودند .جنب شهائ ی که نویسنده :امانوئل والرستاین()1 سال متسیب /شماره - 1232جمعه 9نیدرورف 1392
عملًا در بسیاری جاها به قدرت رسیدند .احزاب کمونیست بر بیش از موفق شدند ،موفقیت خود را مرهون سخت کوشی در کارزاری طولانی ترجمه :محسن صفاری
یک سوم جهان فرمانروایی م یکردند ،از الب [رودخانه یک ی در اروپای برای آموزش و سازماندهی ،به منظور تأمین پای ههای ی تودهای به شکل In touch with Iranian diversity
مرکزی] تا یالو [رودخان های در شــرق آســیا] .جنب شهای آزادیبخش دایرههای متحدالمرکز ،در بر گیرنده مبارزان ،هواداران ،و پشــتیبانان من در ســالهای ،۱۹۷۰به منظور ایجاد یــک فرمول بندی که بتواند
مل ی در آســیا و آفریقــا در قدرت بودند ،جنب شهای پوپولیســت در منفعل خود بودند .وقت ی حلق ههای بیرونی به اندازه کاف ی برای شــروع آنچه که به صورت تاریخی و تحلیلی دو نوع جنبش تودهای متمایز و از Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013
آمریکای لاتین و جنب شهای سوســیال دمکــرات ،یا جنب شهای ی از عملیات مبارزان بزرگ شــدند ،به تعبیر مائو تسه تونگ ،مانند شنای بسیاری جنب هها رقیب یکدیگر بودهاند را در یک مجموعه تعریف کند،
جنس مشابه ،در بیشــتر دنیای اروپایی ،لااقل به تناوب .اما هیچیک ماه ی در آب ،این جنب شها به عنوان رقبایی جدی برای کسب قدرت اصطلاح «جنبش سیستم ستیز» را ا بداع کردم ،جنب شهای ی که تحت 18
سیاسی مطرح م یشــدند .البته باید توجه داشته باشیم گروههای ی که عنــوان جنبش «اجتماعی» مطرح شــدند ،و جنب شهائ ی که «مل ی»
جهان را تغییر دادند. خود را «سوســیال دمکرات» م ینامیدند ،مقدمتاً در کشورهایی قوی بودند .احزاب سوسیالیست و اتحادی ههای کارگری عمدتاً جنب شهای
۱۹۶۸و پس از آن مجموعه این عوامل بود که پس زمین هی ســیمای بودند که در مناطق مرکزی اقتصاد جهان ی قرار داشــتند ،در حالی که اجتماعی محســوب م یشــدند؛ آنها در هر کشــور به دنبال افزایش
اصل ی انقلاب جهان ی ۱۹۶۸را رقم م یزد .انقلابیون اگر چه خواست ههای که آن دســته از جنب شهای ی که خود را جنب شهای آزادیبخش ملی مبارزهی طبقاتی علیه بورژوازی و کارفرمایان بودند .جنب شهای ملی
محلــی متفاوتی داشــتند ،اما ،تقریباً در همه جا دارای دو اســتدلال م یدانســتند ،عموماً در مناطق نیم هپیرامونی و پیرامونی ( )۲نشــو و جنب شهایــ ی بودند که برای ایجاد یک دولــت مل ی مبارزه م یکردند،
بنیادی بودنــد .در درجه اول آنان هم مخالــف هژمونی آمریکا و هم نما م ییافتند .جنب شهای آزادیبخش به طور گستردهای در حیط هی خواه از راه یک پارچه کردن واح دهای سیاســی جداگانه که بخشــی
مخالف سازش شوروی با این هژمونی بودند .در درج هی دوم آنها چپ نفوذ احزاب کمونیســت بودند .به نظر م یرسد دلیل آن روشن باشد. از ملت محســوب م یشدند ـ به عنوان مثال در ایتالیا ـ و خواه با جدا
قدیم را به عنوان «بخشــی از مشــکل و نه بخشی از راه حل» محکوم آنان که در مناطــق ضعیف تر بودند م یدیدند که مبارزهشــان برای کردن راه خود از دول تهای ی که ،از نظر ملت مورد نظر ،امپریالیســتی
م یکردند .این ویژگ ی مشترک دوم ناش ی از ت ّوه مزدایی عظیم تودههای برابــری موکول به توانایی آنها در خارج کردن ســاختارهای دولتی از و ســتمگر به حســاب م یآمدند ـ به عنوان نمونه کشورهای پی شتر
طرفدار جنب شهای ّضدسیســتمی از آنها به علت عملکرد واقع یشان چنگ قدر تهای امپریالیســتی است ،چه حاکمیت آنها مستقیم باشد
چه غیرمســتقیم .جنب شهای مناطق مرکزی طبعاً در کشورهای قوی مستعمره در آسیا و آفریقا.
پس از رسیدن به قدرت بود. قرار داشــتند .این جنب شها ،برای پیشبرد مبارزهی خود برای برابری در نیمــ هی دوم قــرن نوزدهم هــر دو نوع این جنب شها به شــکل
کشــورهائی که در آنها جنب شهای ّضدسیســتمی به قدرت رسیدند در مبارزهی قدرت م یبایســت با اقشار حاکم خودی درگیر شوند .اما ساختارهایی در خور اهمیت و بوروکراتیک ظهور یافته و در گذر زمان
شــاهد اصلاحات معینی بودند ـ معمولاً امکانات آموزشی و بهداشت و دقیقاً به دلیل توانمندی و ثروتمند بودن این حکوم تها ،شورش برای قو یتر شدند .هر دوی این جنب شها متمایل به همسازی با اولوی تهای
درمان و نیز تضمین اشتغال در آنها گسترش م ییافت .اما نابرابر یهای احزاب سوســیال دمکرات تاکتیکی نامعقول به حساب آمده ،ولذا این اعتقادی خود در مقابل هر هدف سیاسی دیگری بودند ـ و به ویژه در
قابل توجه ی پا بر جای ماند .بیگانگ ی [کارگر] از کار دســتمزدی محو مقابل اهداف رقیب مل ی یا سوسیالیســت خود .این امر اغلب منجر به
نشــده بود؛ برعکس ،دربخشــی از محیط کار و اشتغال ،این بیگانگ ی احزاب به مبارزهی انتخاباتی روی آوردند. محکوم کرد ن یکی از سوی دیگری م یشد .این دو جنبش به ندرت به
افزایش یافته بود .افزایش مشــارکت دمکراتیک واقع ی ،چه در سطح * ویژگ ی مشــترک هفتم این است که هر دوی این جنب شها با تنش همکاری سیاســی م یپرداختند و ،در صورت همکاری ،تمایل داشتند
حکومت و چه در محیط کار ،یا وجود نداشت یا میزان آن اندک بود؛ در بیــن «انقلاب» و «اصلاحات» به عنوان شــیوههای اولی هی دگرگونی آن را یک همکاری تاکتیکی ببینند و نه یک اتحاد بنیادی .با این همه
بی شتر موارد ،عکس آن صادق بود .در سطح بین المللی ،این کشورها درگیــر بودند .در هر دوی این جنب شهــا گفتگوهای فراوانی پیرامون ،تاریخ این جنب شها بین سا لهای ۱۸۵۰و ۱۹۷۰آشکار م یکند که
گرایش به ایفای همان نقشــی را در سیستم جهان ی داشتند که پیش گزین هی انقلاب یا اصلاحات جریان داشــته اســت ـ اما در پایان ،در
از آن بــازی م یکردند .بنابراین ،کوبا که پیــش از انقلاب اقتصاد تک مورد هر دو جنبش ،روشن شد که این مناظرهها بر اساس خوان شهای این دو در یک رشته خصوصیات اشتراک داشتند.
محصولی صادرات شــکر را داشت ،پس از انقلاب نیز ،لااقل تا پیش از نادرست از واقعیت بوده اند .ن ه انقلابیون در عمل خیل ی انقلاب ی بودند، * اکثر جنب شهای اجتماعی و یا مل ی مکرراً و رسماً خود را « انقلابی»
فروپاشی شــوروی ،به همان گونه باق ی ماند .به طور خلاصه ،تغییرات و ن ه اصلاح طلبــان همواره اصلاح طلب .ب یتردید همراه با ط ی طریق اعلام م یکردند که به معنای پشتیبانی آنان از تحول در روابط اجتماعی
بنیادین به عمل نیامده بودند .دادخواه یها اندک ی تفاوت کرده بود ،اما، این جنب شها به ســو ی اهداف سیاســی خود ،تفاوت بین دو رویکرد بود .راست است که هر دوی این جنب شها معمولاً دارای جناحی بودند،
این دادخواه یها به همان اندازه واقعی و عموماً به همان اندازه گسترده نامشــخ صتر م یشــد .انقلابیون برای بقای خود ناچار بودند امتیازات بعض ی اوقات در تشکیلاتی جداگانه ،که به دنبال رویکردی تدریج یتر،
بود .جنب شهای به قدرت رسیده از مردم کشورهای خود م یخواستند زیــادی بدهند .اصلاح طلبــان دریافتند که راههــای مفروض قانونی و لذا بــه دور از زبان آوری انقلاب ی بود .امــا در بیانی عام ،مقدمتاً ـ و
صبر پیشــه کنند زیرا تاریخ با آنها همســو بود .اما کاس هی صبر آنان برای تغییر در عمل مســدود شــدهاند و گذر از موانع نیازمند کاربرد اغلب برای دهه ها ـ نیروهائی که در قدرت بودند این جنبش ها ،حتی
زور ،و یــا حداقل تهدید به زور بود .جنب شهــای به اصطلاح انقلابی نمون ههــای میان هروتر آنان را ،به عنــوان تهدیدی علیه ثبات خود و یا
دیگر لبریز شده بود. معمولاً در نتیج هی از بین رفتن ســاختارهای حاکمیت به علت جنگ
نتیجه گیری مردم کشــورهای جهان از عملکرد جنب شهای کلاسیک به قدرت رســیدند تا در اثر ظرفی تهای انقلابی خود .دانسته است که حتی بقای ساختارهای سیاسی خود محسوب م یکردند.
ّضدسیســتم در قدرت منف ی بود .مردم از باور خود دست کشیدند که در ســال ۱۹۱۷بلشــوی کها م یگفتند «قدرت در خیابا نها رها شده * دوم آنکه هر دوی این جنب شها در آغاز کار از نظر سیاســی عم دتاً
این احزاب آیندهای درخشــان و جهان ی برابر یخواهانه را برای آنها به بود ».جنب شهای انقلابی پس از کســب حاکمیــت ،ب ی توجه به این ضعیــف بودند و بــه ناچار صرفاً بــرای بقای خود به ســختی مبارزه
ارمغان خواهند آورد .مردم دیگر مشــروعیتی برای این جنب شها قائل که چگونه بدان جایگاه رســیده اند ،بدنبال راههای حفظ قدرت خود میکردند .آنها به وســیله دول تهای خود ســرکوب شده یا غیر قانونی
نبودند؛ همراه با از دســت رفتن اعتماد مردمی به این جنب شها ،مردم بودند؛ اقدامی که اغلب نیازمند فداکردن رزمندگ یشان بود و فدا کردن اعلام م یشــدند ،رهبرانشان دستگیر م یشدند ،و اعضای آنها اغلب در
ایمان خود به حکومت را نیز به عنوان مکانیزمی برای دگرگو نســازی همبستگ ی آنها با همرزما نشان در کشورهای دیگر .حمایت تودهای از معرض خشونت سیســتماتیک دولت و یا نیروهای غیر دولتی بودند.
از دســت دادند .این امر به معنای رای ندادن بخش بزرگ ی از جمعیت این جنب شها نیز ،خواه هنگامی که به قدرت گلوله برنده می شــدند
بــه احزاب انقلابی به هنگام انتخابات نبــود؛ اما این رای در واقع رائی و خــواه آنگاه که به قدرت رای ،به یک اندازه گســترده بود ـ پس از بسیاری از اشکال اولیه این جنب شها به کلی نابود شدند.
دفاعی در انتخاب میان بد و بدتر بود ن ه گواهی بر درســتی ایدئولوژی دورهای طولانی از مبارزه ،از جلوس آنان به قدرت با رقصی مشــابه در * سوم ،ط ی س ه ده هی پایانی قرن نوزدهم هر دو نوع جنبش یک رشته
مناظرههای داخلی بزرگ مشــابه در مورد استراتژی را از سر گذراندند
و یا توق عهای آنان. خیابا نها استقبال م یشد. کــه در برگیرندهی گرایش هایی متفاوت بود :آنان که دورنما یشــان
------------ در فرجــام ،هم جنب شهای اجتماعی و هم جنب شهای ملی در تحق ق «حکوم تمــداری» بود مخالــف آنانی بودند که حکومــت را در ذات
پانوی سها: بخشیدن به اســتراتژی دو مرحل های خود با مشکل مواجه بودند .پس خود دشــمن م یدانســتند و کوشــش خود را در تاکید بر تحول فرد
از تکمیــل «مرحل هی اول» و اســتقرار در قدرت ،پیروا نشــان انتظار متمرکز م یکردنــد .در درون جنب شهای اجتماعی ،این مناظره میان
.۱امانوئل والرستاین ،جامعه شناس ،مورخ ،و متخصص علوم اجتماعی داشــتند آنان به وعده تحق ق مرحله دوم عمل کنند :تغییر جهان .اما مارکسیس تها و آنارشیســ تها در م یگرفت؛ و در درون جنب شهای
آمریکائــی ،و تحلیل گ ر نامدار سیســت مهای جهان ی اســت .برخی از در ایــن مرحله جنب شهــا ،اگر پی شتر به این مهم پــ ی نبرده بودند، مل ی ،مناظره میان ناسیونالیســ تهای سیاســی و ناسیونالیس تهای
کتا بهای او عبارتند از مجموعه دو جلدی سیستم جهان ی مدرن؛ نژاد، اینــک دریافتند که قدرت حاکمیت بســیار محدود تر از آن اســت
ملــت ،طبقه؛ آفریقا و دنیای مدرن؛ تغییر شــکل انقلاب؛ و ناپایداری که پنداشــته بودند .هر حکومت بعنوان بخشــی از سیســتم جهانی فرهنگ ی در جریان بود.
مجموع هی حکوم تها محدود به حدود این سیستم بود ،سیستم ی که * آنچه که به صورت تاریخی از این مناظرها برون شد ـ و این شباهت
دانش. در آن اســتقلال هیچ ملتی مطلق نبود .هر چه بیشتر این جنب شها بر چهارم اســت ـ این بــود که آنان که موضع «حکوم تمدار» داشــتند
.۲تئــوری سیســتم جهانی والراســتاین بر مبنای تحلیــل تاریخی مسند قدرت باق ی م یماندند ،تحق ق وعدههای خود را بیشتر به تعویق پیروز شدند .اســتدلال تعیین کنندهی «حکوم تمداران» این بود که
ســرمای هداری اســت که در آن اروپا به سبب روندهای ویژهی تاریخی م یانداختنــد و کادرهای یک جنبش مبارز بــه کارگزاران یک حزب منبع ب یواسط هی قدرت واقع ی در سیستم حکومتی نهفته ،و هر گونه
(دســ تاندازی و مستعمره کردن قاره امریکا) موفق دستیابی به منابع در قدرت تبدیل م یشــدند .جایگاه اجتماعی آنان و ناگزیر روانشناس ی کوششــی برای چشم پوشــی از محوریت سیاسی حکومت جنبش را
طبیعی شــد که به اروپا جایگاه امتیازمندی در سیســتم جهانی داد. فردی آنان متحول شده بود .به نظر م یرسد آنچه که در اتحاد شوروی محکوم به شکست م یکرد ،زیرا که حکومت هر حرکت تندی به سوی
در این تئوری ،به این کشــورهای اروپائی (مانند انگلســتان و فرانسه) به عنوان نومن کلاتورا ( )۳شــناخته شده ،به شکل ی ،در هر حکومتی آنارشیسم و یا ناسیونالیسم فرهنگ ی را با موفقیت سرکوب م یکرد .در
«مرکز» گفته م یشود .کشورهای «پیرامونی» کشورهای مستعمرهای که جنبشی موفق به تسخیر آن شده ،پدیدار شده است و نوم نکلاتورا اواخر قرن نوزدهم ،این گروهها یک اســتراتژی دو مرحل های را بشارت
هســتند که حضور و نقش آنها در سیستم جهانی تنها به سبب فراهم عبارت است از کاستی ممتاز متشکل از مقامات بالاتر ،با قدرت و ثروتی دادند :ابتدا کسب قدرت در ســاختار حکومتی و سپس تغییر جهان.
آوردن مواد اولیه برای صنایع اروپائی است .کشورهای «نیم هپیرامونی» بیشــتر از بقیه جمعیت .در همان حال ،بنام توسع هی مل ی ،از کارگران این مساله در مورد جنب شهای اجتماعی و جنب شهای مل ی به یکسان
کشورهائی با صنایع کوچک هستند که از نظر کارکرد خود در اقتصاد عادی خواسته م یشد تا ســخ تتر کار کنند و حتی از خودگذشتگی
بیشتری نشان دهند .پس از رسیدن جنب شها به قدرت ،تاکتی کهای صدق م یکرد.
جهانی در میان مرکز و حاشیه در نوسان هستند. مبارز سندیکایی ،که به مثابه نان روزمره برای جنب شهای اجتماعی به * ویژگ ی مشــترک پنجم کمتر بدیه ی اســت ،اما کمتر واقعی نیست.
.۳واژهی روسی «نوم نکلاتورا» در اتحاد شوروی (و پس در کشورهای حساب م یآمد ،به « ّضدانقلاب ی» تعبیر شده و بشدت نکوهش م یشدند جنب شهــای اجتماعــی اغلب ســخنور یهای ناسیونالیســتی را در
مانند آن) به طبق هی بالای بوروکراتیک اطلاق م یشــد که در آن افراد اســتدلا لهای خود لحاظ م یکردند ،و در همان حال ،گفتمان مل ی در
به ســبب باندبــازی درونی در بالاترین ردههای حزب کمونیســت به و معمولاً مورد سرکوب قرار م یگرفتند.
مشاغل مدیریتی ردهی بالای کشوری گمارده م یشدند ،ب یآنکه دانش تحلیل شرایط جهان یدر سا لهایده هی ۱۹۶۰آشکار م یسا زد که این ترکیب خود اغلب اجزایی اجتماعی داشت.
مدیریتی یا علمی برای آن داشــته باشند .طبق هی مدیریتی جمهوری دو گونه جنبش بیش از همیشه به یکدیگر شباهت دارند .در بسیاری از * روندهای بســیج تودهای به کار گرفته شده به وسیله هر دو جنبش
اساساً به یکدیگر شباهت داشتند .هر دو جنبش ،در بیشتر کشورها ،به
اسلامی نیز از این مدل پیروی م یکند. شکل گروههای کوچک شروع به کار م یکردند و اغلب متشکل از تعداد
انگشت شماری روشنفکر بودند به اضافه تعداد ک مشماری رزمنده که از