Page 22 - Shahrvand BC No.1232
P. 22
سیاست 22
ب هسوی«منزلت متفاوت بودن»؟ نه «پایان تاریخ» ،نه «نبرد تمد نها» ۲ -
مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه ،دانشگاه آلبرتا ،کانادا)
عمومی را متکثر بفهمیم و در جنگ با شــر ،خود را تحلیل نکنیم .ژان نم یاندیشند ،عمل نم یکنند و واقعی تها را به گونه ایی عمیقاً متفاوت سال متسیب /شماره - 1232جمعه 9نیدرورف 1392
پل سارتر م یگوید« :هر آنچه بیشتر در جنگ با شر گرفتار شویم ،کمتر از ما م یفهمند وسعت بخشیم ».ما نه تنها باید میراث مشترک بشری
را پــاس بداریــم ،بلکه باید به میراث بومــی و فرهنگی مان نیز توجه راه سوم؟ منزلت متفاوت بودن In touch with Iranian diversity
مفهوم مرسوم خیر عمومی را مورد پرسش قرار م یدهیم. کنیم .ما باید «هنر گفتگو را بیاموزیم تا از بســتر این گفتگو حقیقت واقعیت این اســت که جهان جنوب هم تجربه شکست الگوهای توسعه
****** زاده شود ».ب هعنوان مثال ،در عرصه روابط بی نالملل ،تروریسم محصول وارداتی از غرب و شــرق کمونیســتی را از ســر گذرانده و هم در پاره Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013
نفرت کــور از آمریکا و ارز شهای فرهنگی تمدن غرب نیســت ،بلکه ایی موارد تجرب هی شکست و بحران عمیق الگوهای بومی .از سا لهای
پس از مقدمه ،مطالب کتاب در چهار بخش و بیســت و هفت فصل و پاســخی سیاسی به سیاس تهایی اســت که خصمانه تلقی م یشوند. دهه ۱۹۷۰تا کنون ،بســیاری از رهبــران جهان جنوب ب هنام الگوهای 22
یــک ضمیمه در ۴۸۳صفحه ارائه شــدهاند .بخش اول کتاب با عنوان دیگر آنکــه ،ایالا تمتحده آمریکا بهتر اســت ب هجای سیاســ تهایی بومی ،ملی و فرهنگی به توجیه سیاس تهای اقتدارگرایانه ،پدرسالارانه
«بازخوانــی گفتما نها/تاری خهای هژمونیــک» دربرگیرنده مطالبی از همچون تغییر رژیم ،انزوا ،تحریم اقتصادی و مداخل هی نظامی ،سیاست و نژادپرستانه پرداخت هاند .این رهبران به طرز ب یشرمان های حقوق اولیه
آرشین ادی بمقدم ،پیمان وها بزاده ،آلوکا پارشر-سن ،هوشنگ حسن گفتگوی انتقادی در خاورمیانه را انتخاب کند ،زیرا این سیاست به نفع شــهروندان ،حقوق بشر ،دموکراســی و عدالت اجتماعی را ارز شهایی
اصلاحات سیاسی -اقتصادی در منطقه است ،افراطیون و اقتدارگرایان غربی قلمداد کرده و بنام فرهنگ بومی اما به کام سیاست قومی و قبیله
یاری و وسلین پپووسکی م یباشد. را به حاشیه میراند و ظهور دمکراس یهای درو نزا را تسهیل م یکند . ایی به سلطه خویش ادامه دادهاند .حقیقت این است که نه دموکراسی
در «برخورد تمد نها چیســت :تأملاتی بدی لپردازانه» ،ادی بمقدم به دیگری «به «ما» تبدیل شده است :فراسوی تفاوت و گفتگو» و حقوق بشــر ارز شهایی غرب یانــد و نه اقتدارگرایی ،پدرســالاری و
خوانش انتقادی پای ههای فلسفی گفتمان برخورد تمد نها م یپردازد .به نظری ههــای پایان تاریخ و نبرد تمد نها مورد نقدهای عمیق و مهمی الیگارشی قومی ارز شهایی شرقی! ادعای این اثر این است که راه سوم
عقیده وی تز هانتینگتون لایه بیرونی یک ساختار وسی عتر و یک رژیم واق عشــدهاند .اثر حاضر اما ،تلاشــی است تا از ســه طریق به مباحث «منزلت متفاوت بودن» ما را از دوگانگی کاذب جهانی گرایی هژمونیک
حقیقتی است که به بازسازی مداوم دوگانه اسلام و غرب م یپردازد .با موجود عمق و غنای بیشــتری بخشــد :نخســت ،اثر حاضر از نقد دو فوکویاما و خاص گرایی ذات گرایان هی هانتینگتون رها م یکند .راه سوم
طرح پی ریختن یک رژیم حقیقتی بدیل بر پایه کثر تگرایی فکری و گفتمان هژمونیک یادشــده فراتر رفته و یک گفتمان بدیل ،راه سوم سنتزی از ارز شهای جهانی کرامت انسانی ،آزادی ،دموکراسی و عدالت
گفتگوی مســالم تآمیز ،ادی بمقدم بر لزوم گذار از گفتما نهای غالب را پیشــنهاد م یکند .این راه سوم ،به تعبیری وام گرفت هشده از میشل اجتماعی اســت که در قالب نهادهای خاص فرهنگی و ملی یک ملت
تاکید م یکند .به گفته وی ،گذار از این گفتما نها مســتلزم پیشــبرد فوکو ،به ما کمک م یکند تا «راههای شناخت هشــده اندیشیدن را رها تجلــی م ییابد .اگر چه ما در دهکده جهانی زندگی م یکنیم اما ناگزیر
یک پروژه فکری و فرهنگی است .همان طور که رژیم حقیقتی برخورد کنیم و موضوعات آشنا را به گونه ایی دیگر بنگریم ».به زبانی دیگر ،به از به رسمیت شــناختن تفاو تها یمان هستیم .نخستین گام برای به
تمد نهــا چه در جهان شــمال و چه در جهان جنــوب تأثیر عمیقی «آشنای یزدایی» از خود و دیگری بپردازیم .بپذیریم که مشکلات ملی رسمیت شناختن تفاو تها ،گفتگو با دیگری است .زیرا این گفتگوها ما
بر سیاســت و تاریخ ملل نهاده اســت ،طر حریزی بدیلــی بر این نگاه و جهانی راهح لهای یکســان و همیشگی ندارند .دست بکار گفتگوی را با تفاو تهایمان آشنا م یکند تا به یکدیگر اعتماد کنیم و از تفاو تها
م یتواند به ایجاد فضاهایی ترکیبی بیانجامد که در آن گفتگو و احترام صریح و عمیقاً انتقادی با خود و دیگری شــویم تا از این بستر حقیقت یمــان یک فرصت و نه یک تهدید ،برای توســعه فراهم کنیم .به گفته
متقابل ممکن گردد .با پرداختن به آرای تئودور آدورنو ،ادوارد ســعید، متولد شود .همچنان که رابرت کاکس در این مجموعه م یگوید ،آینده جاناتان ساکس ،ما بایدشان ،منزلت و «وقار تفاوت داشتن» را ارج نهیم.
عمر خیام و عبدالکریم سروش ،ادی بمقدم شرایط برقراری نوعی رابطه متعلق به هیچ تمدن واحدی نیست و جهان در هیچ یک از تمد نهای منزلــت متفاوت بودن به معنی احتــرام به خود و دیگری و نقد خود و
همزیســتانه میان خویش و دیگری را مورد بررســی قرار م یدهد .به موجود آسیمیله و منحل نخواهد شد .آینده در اختیار گفتگو ،رقابت و دیگری است .گفتگوی انتقادی با خود و دیگری است ،گفتگوی انتقادی
گفته او ،بر خلاف اندیشــه تمامی تگرای مروجین تز برخورد ،اندیشه با الگوهای جهانی و بومی است تا از بستر این گفتگو ارز شهای جهانی
دیالکتیکی این متف ّکرین در مسیر رسیدن به یک رژیم حقیقتی بر پایه همزیستی مسالم تآمیز با یکدیگر است. دموکراسی و عدالت اجتماعی در قالب فرهنگ و نهادهای بومی متولد
بنجامیــن باربر در این مجموعه ب هدرســتی م یگوید که جهان باید از شــوند« .اســتخراج و تصفیه منابع فرهنگی» یک ملت است تا از این
دیالوگ گام بر م یدارد. گفتما نهای هژمونیک ســده بیســتم گذر کند تا واقعیت «وابستگی مسیر ،توسعه ایی درو نزا جوانه زند .راه سوم به معنی انزوای در خود و
در فصل دوم کتاب با عنوان «فراموشــی ریش هها :عا مگرایی هژمونیک متقابل» بشریت را در چهار حوزه به رسمیت بشناسد« :عمی قتر شدن بیگانگی با جهان نیست .تبلیغ خاص گرایی ،بومی گرای نوستالژیک و
و تمد نهــای ترکیبی» ،وها بزاده پایان تاریــخ و برخورد تمد نها را نابرابر یها میان جهان شــمال و جهان جنــوب» و بحران فزاینده در ذا تگرا نیست .هرگز به معنی بازسازی دوگانه کاذب شرق برتر -غرب
گفتما نهایــی غر بمحور توصیف م یکند که با اشــتباه گرفتن تاریخ «بهداشت عمومی ،محی طزیســت و نظام مالی جهانی ».این وابستگی بدتر نیســت .به معنی وقار و منزلت متفاوت بودن در چارچوب میراث
غرب ب هجای تاریخ جهان به انکار دیگری غیر غربی م یپردازند .از نظر
وی ،با نادیده گرفتن ریشــ ههای ترکیبــی و چندگانه تمدن غرب این متقابل ،مرزها را ب یمعنی و «دیگری» را به «ما» تبدیل کرده است. مشترک بشری و کرامت انسانی است.
دو تز دیدی غیر تاریخی نســبت به تاریخ جوامع غربی ارائه م یدهند. دوم ،اثر حاضر تلاش کرده اســت تا بدیل پیشــنهادی تئوریک خود دیالکتیک تفاوت و تشــابه به ما م یآموزد که غرب و شــرق هی چکدام
با تاکید بر ســاختار ترکیبی فرهنگ غرب و سن تهای فرهنگی دیگر، را با توصی ههای عملی برای سیاســتمداران تکمیــل کند و از همین برترین نیستند .هوی تهای مجرد و ایستا ندارند ،ذاتاً با دیگری در نبرد
وهــا بزاده ب هنقد پی شفر ضهای ذا تگرایانه ایــن تزها م یپردازد .به رو ب هنقد رویکردهای دوگانه «اســیمیله کردن» و یا «حذف» دیگری نیستند .اما یکسان و یکرنگ نیز نیستند .هر یک در تعامل با دیگری در
گفته او ،پروســه دیگری-ســازی همواره جزئی از پروسه شک لگیری پرداخته اســت .نه تن شهای جهان معاصر نبرد تمد نها است و نه راه حال شدن است و هر کدام باید برتری نهای میراث دیگری را برای خود
سیســتم امپراتوری است .او معتقد است که شرایط عینی جهان امروز حل آن ،پیوســتن ب هقطار نئولیبرال پایان تاریخ .شکست سیاس تهای برگزیند .یونسکو ســال ۲۰۰۷را سال مولوی نامید .صلح ،بشردوستی
جایی برای تحقق عا مگرایی باقی نگذاشــته است و ب هجای آن باید به غرب در جنگ جهانی علیه ترور و افرا طگرایی امری آشــکار است .ما و عشــق را از میراث وی م یتوان و باید جهانی دید .سیاس تهای چند
دنبال بســط گفتمان فراروی بود .از دید وها بزاده مشــخصه کلیدی نیازمند ساختارشکنی ،آشنای یزدایی و باز تعریف مفاهیم رادیکالیسم، فرهنگی و پلورالیسم م یتواند نمونهدیگری از منزلت متفاوت بودن را به
دوران معاصر تنوع فرهنگی و چندگانگی منابع تنش اســت .در چنین افرا طگرایی و ترور هستیم ،زیرا تنها در این صورت است که م یتوانیم ما یادآوری کند .وقار متفاوت بودن در سیاست خارجی به ما م یآموزد تا
شرایطی تز فراروی م یتواند طرحی در خدمت فهم بهتر تفاوت و ایجاد بــه واکاوی عوامل متعدد سیاســی ،اقتصادی ،فرهنگــی و روانی این با پرهیز از سیاس تهای یک جانبه گرایانه ،هژمونیک و سلطه گرایانه به
دیالوگ فرهنگی و تمدنی باشد .وها بزاده اعتقاد دارد که فقط از طریق پدیده بپردازیم .رویکرد نظامی گرایانه و «کابوی دیپلماســی» در برابر
دیالوگ است که شخص م یتواند از تجربه خاص خویش فراروی کند، افرا طگرایی سیاسی خطا اســت ،زیرا این پدیده معلول علل متفاوتی سوی جهانی رنگارنگ از تفاو تها و صل حآمیز حرکت کنیم.
خویش را از دید دیگری ببیند و به شــرایط خاص تاریخی و فرهنگی اســت که باید در سطوح متفاوت سیاســی ،اقتصادی و فرهنگی با آن امه ســزر م یگوید« :زیبایی ،ذکاوت و قــدرت در انحصار هیچ نژادی
خویش توجه کند .گفتمان فراروی در چنین شرایطی یکی از راههای مواجه شد .رفر مهای اقتصادی ،فضای باز سیاسی و تغییرات ساختاری نیســت زیرا ظرفیــت جهان ب هاندازه ایی اســت که همــه م یتوانند
در جهت ترویج تساهل ،گفتگو و پذیرش دیگری همچون خود م یتواند احساس پیروزی کنند ».هم هی فرهن گها سرشار از عناصر بالق ّوه برای
برو نرفت از ب یتوجهی فعلی به ریش ههاست. برای همه صلح و توســعه و عدالت به همراه آورد .تعمیق دموکراسی و پیشرفت ،صلح و آزادی اســت .برای حصول به صلح و عدالت جهانی
در «کل و جز :پیگیری تفاوت در تمدن هند» ،پراشر-ســن نگاه ثابت فضای باز و فراگیر در حوزههای اقتصاد ،سیاســت و فرهنگ را باید در باید «قداســت دیگر بودن» را پاس داریم .به گفته جاناتان ســاکس،
و منجمــد به فرهنگ را در گفتما نهای برخورد تمد نها و پایان تاریخ دو سطح ملی و جهانی دنبال کرد .آن چنانکه بنجامین باربر م یگوید، «قداست را در سیمای دیگری» بنگریم .صدای به حاشیه راندهشدگان
ب هنقد م یکشــد .با بررســی تنوع و چندگانگی در جامعه هند و تأثیر در ســطح جهانی ما نیازمند دمکراتیک کــردن نهادهای اقتصادی و را به گوش جان بشــنویم« .جهان را با حضور دیگرانی که همچون ما
عوامل تاریخی ،اقتصادی و سیاسی در شک لگیری سیال هویت پراشر- سیاسی بی نالمللی هستیم .جهان یسازی امروز در انحصار «مک ورلد»
ســن نشــان م یدهد که ایده خویش همواره در حال تغییر است و در
این تغییر برداشــت ما از نوع تفاوت خویش با دیگری نیز دســتخوش است ،باید آن را دمکراتیزه کرد.
تغییر م یشود .از نظر او ب هجای پناه بردن به هوی تهای ثابت و دائمی ســوم ،اثر حاضر در باره گفتگو است .اما محدودی تهای گفتگو را نیز
ما نیازمند به ایجاد یک دیالوگ مســتمر بافرهن گهای دیگر هستیم. برســی م یکند .مسئله شناســی گفتمان «گفتگوی تمد نها» در دو
در فصل بعدی با عنوان «برخوردشناسی درونی اسلام :نه هویتی ،بلکه حوزه واجد اهمیت است :یکم ،در جهانی با هوی تهای چندگانه و پویا،
سیاسی» ،حسن یاری نشــان م یدهد که بر خلاف تصور هانتینگتون کارایــی و اهمیت تمدن ب هعنوان واحد تحلیــل ،محل بحث و منازعه
نســبت به یک کل واحد ب هنام تمدن اسلامی ،روابط جاری و تاریخی اســت .دوم ،گفتگو ،راهحلی هم هجایی و همگانی نیست .واقعیت این
میان کشورهای مسلمان حاکی از اختلافات و تفاو تهای فراوان است. اســت که در شرایطی که روابط قدرت میان دو سوی منازعه به شدت
بــه گفته حســ نیاری برخوردهای درون-تمدنــی را نم یتوان فقط با نابرابر اســت ،امکان گفتگوی عادلانه نیست ،زیرا قدرتمند به سادگی
اســتناد به اختلافات فرهنگی توضیح داد ،کما اینکه در بسیاری مواقع م یتواند موضوع و شــرایط گفتگو را ب هطــر ف ضعیف تر تحمیل کند.
انگیزههای سیاســی حکوم تها عامل مهمی در این برخوردهاســت.
در فصــل پایانی بخش اول کتاب با عنــوان «ارزش نهادن به تفاوت و ب یتردید ،امکان و شرایط گفتگو بر امر گفتگو اولویت دارد.
بازنگری در برتری غرب» ،پپووســکی به خوانش انتقادی گفتما نهای محور یترین پرسش این اثر این است :چگونه م یتوان تنوع و تفاوت را
برتر یجویانــه غر بمحور م یپــردازد .درعی نحال ،بــا توجه دادن به با خیر عمومی همراه کرد؟ چگونه م یتوان صلح ،دموکراسی و عدالت
تفاو تهــای درونی واحدهای متفــاوت ،پپووســکی محدودی تهای را با متفاوت بودن عجین کرد؟ از نظر این اثر ،گام نخست «گوش دادن
گفتمــان تفاوت را نیز به ما یادآوری م یکند .به گفته او تاکید زیاد بر به دیگری» است .تســاهل دیگری .اما تساهل تنها گام نخست است.
ارزش تفاوت ممکن اســت به نادیده گرفته شدن ریش ههای سیاسی و فراســوی تســاهل« ،وقار و منزلت متفاوت بودن» است ،زیرا در اولی
اقتصادی اختلافات خشــون تآمیز منتهی شود .پپووسکی معتقد است دیگری را «تحمل» م یکنیم ،در دومی اما دیگری تبدیل به «ما» شده
که در دنیای جهانی شده امروز تعداد کسانی که هویت خود را فقط در است .این امر محتاج تغییر پارادایمی در مبانی معرف تشناسی ما است
یک منبع هویت خلاصه م یکنند به شکل قاب لتوجهی نسبت به دوران تــا از آن طریق مفاهیم هژمونیک خیر و شــر را بازخوانی کنیم ،خیر
پیشین کمتر شده است.
ادامه در صفحه ۲۴
ب هسوی«منزلت متفاوت بودن»؟ نه «پایان تاریخ» ،نه «نبرد تمد نها» ۲ -
مجتبی مهدوی (استاد علوم سیاسی و مطالعات خاورمیانه ،دانشگاه آلبرتا ،کانادا)
عمومی را متکثر بفهمیم و در جنگ با شــر ،خود را تحلیل نکنیم .ژان نم یاندیشند ،عمل نم یکنند و واقعی تها را به گونه ایی عمیقاً متفاوت سال متسیب /شماره - 1232جمعه 9نیدرورف 1392
پل سارتر م یگوید« :هر آنچه بیشتر در جنگ با شر گرفتار شویم ،کمتر از ما م یفهمند وسعت بخشیم ».ما نه تنها باید میراث مشترک بشری
را پــاس بداریــم ،بلکه باید به میراث بومــی و فرهنگی مان نیز توجه راه سوم؟ منزلت متفاوت بودن In touch with Iranian diversity
مفهوم مرسوم خیر عمومی را مورد پرسش قرار م یدهیم. کنیم .ما باید «هنر گفتگو را بیاموزیم تا از بســتر این گفتگو حقیقت واقعیت این اســت که جهان جنوب هم تجربه شکست الگوهای توسعه
****** زاده شود ».ب هعنوان مثال ،در عرصه روابط بی نالملل ،تروریسم محصول وارداتی از غرب و شــرق کمونیســتی را از ســر گذرانده و هم در پاره Vol. 20 / No. 1232 - Friday, Mar. 29, 2013
نفرت کــور از آمریکا و ارز شهای فرهنگی تمدن غرب نیســت ،بلکه ایی موارد تجرب هی شکست و بحران عمیق الگوهای بومی .از سا لهای
پس از مقدمه ،مطالب کتاب در چهار بخش و بیســت و هفت فصل و پاســخی سیاسی به سیاس تهایی اســت که خصمانه تلقی م یشوند. دهه ۱۹۷۰تا کنون ،بســیاری از رهبــران جهان جنوب ب هنام الگوهای 22
یــک ضمیمه در ۴۸۳صفحه ارائه شــدهاند .بخش اول کتاب با عنوان دیگر آنکــه ،ایالا تمتحده آمریکا بهتر اســت ب هجای سیاســ تهایی بومی ،ملی و فرهنگی به توجیه سیاس تهای اقتدارگرایانه ،پدرسالارانه
«بازخوانــی گفتما نها/تاری خهای هژمونیــک» دربرگیرنده مطالبی از همچون تغییر رژیم ،انزوا ،تحریم اقتصادی و مداخل هی نظامی ،سیاست و نژادپرستانه پرداخت هاند .این رهبران به طرز ب یشرمان های حقوق اولیه
آرشین ادی بمقدم ،پیمان وها بزاده ،آلوکا پارشر-سن ،هوشنگ حسن گفتگوی انتقادی در خاورمیانه را انتخاب کند ،زیرا این سیاست به نفع شــهروندان ،حقوق بشر ،دموکراســی و عدالت اجتماعی را ارز شهایی
اصلاحات سیاسی -اقتصادی در منطقه است ،افراطیون و اقتدارگرایان غربی قلمداد کرده و بنام فرهنگ بومی اما به کام سیاست قومی و قبیله
یاری و وسلین پپووسکی م یباشد. را به حاشیه میراند و ظهور دمکراس یهای درو نزا را تسهیل م یکند . ایی به سلطه خویش ادامه دادهاند .حقیقت این است که نه دموکراسی
در «برخورد تمد نها چیســت :تأملاتی بدی لپردازانه» ،ادی بمقدم به دیگری «به «ما» تبدیل شده است :فراسوی تفاوت و گفتگو» و حقوق بشــر ارز شهایی غرب یانــد و نه اقتدارگرایی ،پدرســالاری و
خوانش انتقادی پای ههای فلسفی گفتمان برخورد تمد نها م یپردازد .به نظری ههــای پایان تاریخ و نبرد تمد نها مورد نقدهای عمیق و مهمی الیگارشی قومی ارز شهایی شرقی! ادعای این اثر این است که راه سوم
عقیده وی تز هانتینگتون لایه بیرونی یک ساختار وسی عتر و یک رژیم واق عشــدهاند .اثر حاضر اما ،تلاشــی است تا از ســه طریق به مباحث «منزلت متفاوت بودن» ما را از دوگانگی کاذب جهانی گرایی هژمونیک
حقیقتی است که به بازسازی مداوم دوگانه اسلام و غرب م یپردازد .با موجود عمق و غنای بیشــتری بخشــد :نخســت ،اثر حاضر از نقد دو فوکویاما و خاص گرایی ذات گرایان هی هانتینگتون رها م یکند .راه سوم
طرح پی ریختن یک رژیم حقیقتی بدیل بر پایه کثر تگرایی فکری و گفتمان هژمونیک یادشــده فراتر رفته و یک گفتمان بدیل ،راه سوم سنتزی از ارز شهای جهانی کرامت انسانی ،آزادی ،دموکراسی و عدالت
گفتگوی مســالم تآمیز ،ادی بمقدم بر لزوم گذار از گفتما نهای غالب را پیشــنهاد م یکند .این راه سوم ،به تعبیری وام گرفت هشده از میشل اجتماعی اســت که در قالب نهادهای خاص فرهنگی و ملی یک ملت
تاکید م یکند .به گفته وی ،گذار از این گفتما نها مســتلزم پیشــبرد فوکو ،به ما کمک م یکند تا «راههای شناخت هشــده اندیشیدن را رها تجلــی م ییابد .اگر چه ما در دهکده جهانی زندگی م یکنیم اما ناگزیر
یک پروژه فکری و فرهنگی است .همان طور که رژیم حقیقتی برخورد کنیم و موضوعات آشنا را به گونه ایی دیگر بنگریم ».به زبانی دیگر ،به از به رسمیت شــناختن تفاو تها یمان هستیم .نخستین گام برای به
تمد نهــا چه در جهان شــمال و چه در جهان جنــوب تأثیر عمیقی «آشنای یزدایی» از خود و دیگری بپردازیم .بپذیریم که مشکلات ملی رسمیت شناختن تفاو تها ،گفتگو با دیگری است .زیرا این گفتگوها ما
بر سیاســت و تاریخ ملل نهاده اســت ،طر حریزی بدیلــی بر این نگاه و جهانی راهح لهای یکســان و همیشگی ندارند .دست بکار گفتگوی را با تفاو تهایمان آشنا م یکند تا به یکدیگر اعتماد کنیم و از تفاو تها
م یتواند به ایجاد فضاهایی ترکیبی بیانجامد که در آن گفتگو و احترام صریح و عمیقاً انتقادی با خود و دیگری شــویم تا از این بستر حقیقت یمــان یک فرصت و نه یک تهدید ،برای توســعه فراهم کنیم .به گفته
متقابل ممکن گردد .با پرداختن به آرای تئودور آدورنو ،ادوارد ســعید، متولد شود .همچنان که رابرت کاکس در این مجموعه م یگوید ،آینده جاناتان ساکس ،ما بایدشان ،منزلت و «وقار تفاوت داشتن» را ارج نهیم.
عمر خیام و عبدالکریم سروش ،ادی بمقدم شرایط برقراری نوعی رابطه متعلق به هیچ تمدن واحدی نیست و جهان در هیچ یک از تمد نهای منزلــت متفاوت بودن به معنی احتــرام به خود و دیگری و نقد خود و
همزیســتانه میان خویش و دیگری را مورد بررســی قرار م یدهد .به موجود آسیمیله و منحل نخواهد شد .آینده در اختیار گفتگو ،رقابت و دیگری است .گفتگوی انتقادی با خود و دیگری است ،گفتگوی انتقادی
گفته او ،بر خلاف اندیشــه تمامی تگرای مروجین تز برخورد ،اندیشه با الگوهای جهانی و بومی است تا از بستر این گفتگو ارز شهای جهانی
دیالکتیکی این متف ّکرین در مسیر رسیدن به یک رژیم حقیقتی بر پایه همزیستی مسالم تآمیز با یکدیگر است. دموکراسی و عدالت اجتماعی در قالب فرهنگ و نهادهای بومی متولد
بنجامیــن باربر در این مجموعه ب هدرســتی م یگوید که جهان باید از شــوند« .اســتخراج و تصفیه منابع فرهنگی» یک ملت است تا از این
دیالوگ گام بر م یدارد. گفتما نهای هژمونیک ســده بیســتم گذر کند تا واقعیت «وابستگی مسیر ،توسعه ایی درو نزا جوانه زند .راه سوم به معنی انزوای در خود و
در فصل دوم کتاب با عنوان «فراموشــی ریش هها :عا مگرایی هژمونیک متقابل» بشریت را در چهار حوزه به رسمیت بشناسد« :عمی قتر شدن بیگانگی با جهان نیست .تبلیغ خاص گرایی ،بومی گرای نوستالژیک و
و تمد نهــای ترکیبی» ،وها بزاده پایان تاریــخ و برخورد تمد نها را نابرابر یها میان جهان شــمال و جهان جنــوب» و بحران فزاینده در ذا تگرا نیست .هرگز به معنی بازسازی دوگانه کاذب شرق برتر -غرب
گفتما نهایــی غر بمحور توصیف م یکند که با اشــتباه گرفتن تاریخ «بهداشت عمومی ،محی طزیســت و نظام مالی جهانی ».این وابستگی بدتر نیســت .به معنی وقار و منزلت متفاوت بودن در چارچوب میراث
غرب ب هجای تاریخ جهان به انکار دیگری غیر غربی م یپردازند .از نظر
وی ،با نادیده گرفتن ریشــ ههای ترکیبــی و چندگانه تمدن غرب این متقابل ،مرزها را ب یمعنی و «دیگری» را به «ما» تبدیل کرده است. مشترک بشری و کرامت انسانی است.
دو تز دیدی غیر تاریخی نســبت به تاریخ جوامع غربی ارائه م یدهند. دوم ،اثر حاضر تلاش کرده اســت تا بدیل پیشــنهادی تئوریک خود دیالکتیک تفاوت و تشــابه به ما م یآموزد که غرب و شــرق هی چکدام
با تاکید بر ســاختار ترکیبی فرهنگ غرب و سن تهای فرهنگی دیگر، را با توصی ههای عملی برای سیاســتمداران تکمیــل کند و از همین برترین نیستند .هوی تهای مجرد و ایستا ندارند ،ذاتاً با دیگری در نبرد
وهــا بزاده ب هنقد پی شفر ضهای ذا تگرایانه ایــن تزها م یپردازد .به رو ب هنقد رویکردهای دوگانه «اســیمیله کردن» و یا «حذف» دیگری نیستند .اما یکسان و یکرنگ نیز نیستند .هر یک در تعامل با دیگری در
گفته او ،پروســه دیگری-ســازی همواره جزئی از پروسه شک لگیری پرداخته اســت .نه تن شهای جهان معاصر نبرد تمد نها است و نه راه حال شدن است و هر کدام باید برتری نهای میراث دیگری را برای خود
سیســتم امپراتوری است .او معتقد است که شرایط عینی جهان امروز حل آن ،پیوســتن ب هقطار نئولیبرال پایان تاریخ .شکست سیاس تهای برگزیند .یونسکو ســال ۲۰۰۷را سال مولوی نامید .صلح ،بشردوستی
جایی برای تحقق عا مگرایی باقی نگذاشــته است و ب هجای آن باید به غرب در جنگ جهانی علیه ترور و افرا طگرایی امری آشــکار است .ما و عشــق را از میراث وی م یتوان و باید جهانی دید .سیاس تهای چند
دنبال بســط گفتمان فراروی بود .از دید وها بزاده مشــخصه کلیدی نیازمند ساختارشکنی ،آشنای یزدایی و باز تعریف مفاهیم رادیکالیسم، فرهنگی و پلورالیسم م یتواند نمونهدیگری از منزلت متفاوت بودن را به
دوران معاصر تنوع فرهنگی و چندگانگی منابع تنش اســت .در چنین افرا طگرایی و ترور هستیم ،زیرا تنها در این صورت است که م یتوانیم ما یادآوری کند .وقار متفاوت بودن در سیاست خارجی به ما م یآموزد تا
شرایطی تز فراروی م یتواند طرحی در خدمت فهم بهتر تفاوت و ایجاد بــه واکاوی عوامل متعدد سیاســی ،اقتصادی ،فرهنگــی و روانی این با پرهیز از سیاس تهای یک جانبه گرایانه ،هژمونیک و سلطه گرایانه به
دیالوگ فرهنگی و تمدنی باشد .وها بزاده اعتقاد دارد که فقط از طریق پدیده بپردازیم .رویکرد نظامی گرایانه و «کابوی دیپلماســی» در برابر
دیالوگ است که شخص م یتواند از تجربه خاص خویش فراروی کند، افرا طگرایی سیاسی خطا اســت ،زیرا این پدیده معلول علل متفاوتی سوی جهانی رنگارنگ از تفاو تها و صل حآمیز حرکت کنیم.
خویش را از دید دیگری ببیند و به شــرایط خاص تاریخی و فرهنگی اســت که باید در سطوح متفاوت سیاســی ،اقتصادی و فرهنگی با آن امه ســزر م یگوید« :زیبایی ،ذکاوت و قــدرت در انحصار هیچ نژادی
خویش توجه کند .گفتمان فراروی در چنین شرایطی یکی از راههای مواجه شد .رفر مهای اقتصادی ،فضای باز سیاسی و تغییرات ساختاری نیســت زیرا ظرفیــت جهان ب هاندازه ایی اســت که همــه م یتوانند
در جهت ترویج تساهل ،گفتگو و پذیرش دیگری همچون خود م یتواند احساس پیروزی کنند ».هم هی فرهن گها سرشار از عناصر بالق ّوه برای
برو نرفت از ب یتوجهی فعلی به ریش ههاست. برای همه صلح و توســعه و عدالت به همراه آورد .تعمیق دموکراسی و پیشرفت ،صلح و آزادی اســت .برای حصول به صلح و عدالت جهانی
در «کل و جز :پیگیری تفاوت در تمدن هند» ،پراشر-ســن نگاه ثابت فضای باز و فراگیر در حوزههای اقتصاد ،سیاســت و فرهنگ را باید در باید «قداســت دیگر بودن» را پاس داریم .به گفته جاناتان ســاکس،
و منجمــد به فرهنگ را در گفتما نهای برخورد تمد نها و پایان تاریخ دو سطح ملی و جهانی دنبال کرد .آن چنانکه بنجامین باربر م یگوید، «قداست را در سیمای دیگری» بنگریم .صدای به حاشیه راندهشدگان
ب هنقد م یکشــد .با بررســی تنوع و چندگانگی در جامعه هند و تأثیر در ســطح جهانی ما نیازمند دمکراتیک کــردن نهادهای اقتصادی و را به گوش جان بشــنویم« .جهان را با حضور دیگرانی که همچون ما
عوامل تاریخی ،اقتصادی و سیاسی در شک لگیری سیال هویت پراشر- سیاسی بی نالمللی هستیم .جهان یسازی امروز در انحصار «مک ورلد»
ســن نشــان م یدهد که ایده خویش همواره در حال تغییر است و در
این تغییر برداشــت ما از نوع تفاوت خویش با دیگری نیز دســتخوش است ،باید آن را دمکراتیزه کرد.
تغییر م یشود .از نظر او ب هجای پناه بردن به هوی تهای ثابت و دائمی ســوم ،اثر حاضر در باره گفتگو است .اما محدودی تهای گفتگو را نیز
ما نیازمند به ایجاد یک دیالوگ مســتمر بافرهن گهای دیگر هستیم. برســی م یکند .مسئله شناســی گفتمان «گفتگوی تمد نها» در دو
در فصل بعدی با عنوان «برخوردشناسی درونی اسلام :نه هویتی ،بلکه حوزه واجد اهمیت است :یکم ،در جهانی با هوی تهای چندگانه و پویا،
سیاسی» ،حسن یاری نشــان م یدهد که بر خلاف تصور هانتینگتون کارایــی و اهمیت تمدن ب هعنوان واحد تحلیــل ،محل بحث و منازعه
نســبت به یک کل واحد ب هنام تمدن اسلامی ،روابط جاری و تاریخی اســت .دوم ،گفتگو ،راهحلی هم هجایی و همگانی نیست .واقعیت این
میان کشورهای مسلمان حاکی از اختلافات و تفاو تهای فراوان است. اســت که در شرایطی که روابط قدرت میان دو سوی منازعه به شدت
بــه گفته حســ نیاری برخوردهای درون-تمدنــی را نم یتوان فقط با نابرابر اســت ،امکان گفتگوی عادلانه نیست ،زیرا قدرتمند به سادگی
اســتناد به اختلافات فرهنگی توضیح داد ،کما اینکه در بسیاری مواقع م یتواند موضوع و شــرایط گفتگو را ب هطــر ف ضعیف تر تحمیل کند.
انگیزههای سیاســی حکوم تها عامل مهمی در این برخوردهاســت.
در فصــل پایانی بخش اول کتاب با عنــوان «ارزش نهادن به تفاوت و ب یتردید ،امکان و شرایط گفتگو بر امر گفتگو اولویت دارد.
بازنگری در برتری غرب» ،پپووســکی به خوانش انتقادی گفتما نهای محور یترین پرسش این اثر این است :چگونه م یتوان تنوع و تفاوت را
برتر یجویانــه غر بمحور م یپــردازد .درعی نحال ،بــا توجه دادن به با خیر عمومی همراه کرد؟ چگونه م یتوان صلح ،دموکراسی و عدالت
تفاو تهــای درونی واحدهای متفــاوت ،پپووســکی محدودی تهای را با متفاوت بودن عجین کرد؟ از نظر این اثر ،گام نخست «گوش دادن
گفتمــان تفاوت را نیز به ما یادآوری م یکند .به گفته او تاکید زیاد بر به دیگری» است .تســاهل دیگری .اما تساهل تنها گام نخست است.
ارزش تفاوت ممکن اســت به نادیده گرفته شدن ریش ههای سیاسی و فراســوی تســاهل« ،وقار و منزلت متفاوت بودن» است ،زیرا در اولی
اقتصادی اختلافات خشــون تآمیز منتهی شود .پپووسکی معتقد است دیگری را «تحمل» م یکنیم ،در دومی اما دیگری تبدیل به «ما» شده
که در دنیای جهانی شده امروز تعداد کسانی که هویت خود را فقط در است .این امر محتاج تغییر پارادایمی در مبانی معرف تشناسی ما است
یک منبع هویت خلاصه م یکنند به شکل قاب لتوجهی نسبت به دوران تــا از آن طریق مفاهیم هژمونیک خیر و شــر را بازخوانی کنیم ،خیر
پیشین کمتر شده است.
ادامه در صفحه ۲۴