Page 37 - Shahrvand BC No. 1215
P. 37
هنر
مصاحبه ناتمام و منتشر نشد های از هنرمند پیشکسوت دوبله؛ فهیمهراستکار 37
معتقد بودند که در ادبیات خارجی نباید دس��ت برد .اینجلس��ه در
خانه ما برگزار شد و برادر من در اتاق دیگری حرفهای ما را گوش
سال متسیب /شماره - 1215جمعه 10رذآ 1391 میکرد .او داخل اتاق جلس��ه ش��د و گفت که«ببخشید که من وارد ش�هرگان :زندهیاد فهیمه راس��تکار دوبلور فیلم ب هیاد ماندنی «اش�� کها و لبخندها» در
گف توگوی مشروحی با بخش هنری ایسنا،درباره تاریخچه دوبله ،سخن گفت .او از آنان
جلس��ه ش��ما م یش��و م. که در این حرفه ماندگار شدند و از وضعیت دوبله در ایران صحبت کرد .راستکار از یکی
ولی ما در کش��وری زندگی م یکنیم که هنوز س��ینما را م ینویس��ند از پی شکسوتان هنر دوبله در ایران از هوشنگ لطی فپور که اینک دوران بازنشستگ یاش
و بس��یاری از کسانی که در سینمای ما هس��تند ،م یگویند ببخشید، را در ش��هر ما ونکوور م یگذراند ،یاد کرد .صدای ماندگار هوش��نگ لطی فپور در مستند
م یش��ود بلندتر بخوانید یعنی افراد ب یس��واد جامعه ما کم نیست .اگر راز بقا و راوی س��ریال داییجان ناپلئون ،در خاطره چند نسل باقی ماندهاست و به ذهن
شما بتوانید این کار را درست انجام دهید و در ترجمه خیانتنکنید و
متن را عوض نکنید ،م یتوان گفت که یک کار فرهنگی انجام دادید که نس لهای آینده نیز راه م ییابد.
نه تنها خیانت نکردهاید بلکه عدهای از مردم را بافرهنگ کشور دیگری بیماری فهیمه راستکار موجب شد تا این گف توگوها ادامهنیابد و ناتمام باقی بماند.
به درستی آش��نا کردهاید ».ما هم دیدیم که او راست م یگوید و همه او برای فارسی زبانان ،صدای هنرمندانی چون مریلین مونرو ،سوفیا لورن ،کاترین هیپبورن،
ما تصمیم به دوبله گرفتیم و چندین فیلمایتالیایی و عربی دوبله ش د. ب��ت دیوی��س و منینا مرکوری بود .فهیمه راس��تکار ناقل حس و ه��وای کلام فیل مهای
بس��یاری برای ما ایرانیان بوده که با گری ههایش گریس��تیم و ب��ا خندههایش خندیدیم.
نخستین جمله دوبلوری او «نگاه کن آندره! یهستاره افتاد» در یک فیلم لهستانی بود.
تجربه یادگیری از دیوید سن زندهیاد «فهیمه راس��تکار» جزو چهار دانشجویی بود که این حرفه را به صورت تخصصی
سال 1336ما دانشجو بودیم و دکتر نامدار موفق شد که در دانشکده
ادبیات یک واحد تئاتری بگذارد .دیوید س��ن از آمریکا برایتدریس به در ایتالیا پیگیری کرد و از سال 1336تا هنگام مر گاش کارش در دوبله را ادامه داد.
دانش��گاه آمد ولی در انجمن ایران و آمری��کا عین همین ترم را درس
م یداد .ما که هنوز در دانش��گاه این واحد را نگرفتهبودیم ،این دوره را خجالت کشیدم دو دوبلور حرف های را کنارم نشاندند
آغاز دوبله در ایران
دوبله فارس��ی ابتدا در ترکیه انجام شد س��پس وارد ایران شد و دکتر در آن زم��ان ،یک پرده فیلم باید یک باره دیگر دوبله م یش��د و هیچ در انجمن ایران و آمریکا گذراندیم .دیوید سن مکتب استانیسلاوسکی
کوش��ان نخس��تین فیلم را به فارس دوبله کرد (دکتر تفضلی به علت تکنیکی برای تکه تکه کردن فیلم وجود نداش��ت .چون موسیقیرا از را درس م یداد و فرد بس��یاری جدی درکار خود بود .او نمایش «باغ
گویندگی در آن فیلم ،این مس��اله را در جش��نی که دانشجویان برای خود فیلم م یگرفتند و ما باید به موقع جملات را ادا م یکردیم تا صدا وحش شیش�� های» نوشته تنس��ی ویلیامز را برای پایان ترم ما انتخاب
دوبلاژ و هنر گرفته بودند ،مطرح کرد) و س��پس فیلمی دوبله شدهبه با موس��یقی فیلم تداخل پیدا نکند و درآن زمان«مغازهای» صدابردار کرد .این نمایش چهار نقش داشتکه دو زن که شامل مادر و دختری
م یش��د .در آن حضور داش��تند همه ما نقش دختر را امتحان دادیم و فارس��ی از ایتالیا به دس��ت ما رسید که دوبله خنده داری داشت چون خوب این کار بو د.
صدای تمام افرادی که در سفارت ایران در ایتالیا کارم یکردند در این بع��د از این اثر ،رضایی برای دوبله یک فیلم دیگر به نام «تئودورا» من یک نفر هم مادر را تس��تنداد .چون س��ن زیادی نداش��تیم تا به این
فیلم ش��نیده م یشد .نخستین دوبل های که من در ایران دیدم ،اثری از را خواس��ت تا به جای خواهر پرحرف « تئودورا»صحبت کنم .اولا من باور برسیم که م یتوانیم به جای مادر بازی کنیم .دویدسن برای نقش
کشور فرانسه بود که در ایران دوبله شد و«دیبلاک» نام داشت و «ژان خودم از آقای رضایی م یترسیدم .چون مانند معلمان ریاضی بود ،قد م��ادر م��ن را و دخترخانمی به نام مینو که بزرگتر از همه ما بود برای
ماره» در آن بازی م یکرد و صبا و ایرج بهزاد در آن صحبت م یکردند بلند ،صدای بم؛ او به معنای واقعیمدیر بود .دو صفحه دیالوگ خود را نقش دختر انتخاب کرد .این نوع گزینش برای ما بسیاری عجیب بود و
س��پس «فریدون بینوا» دوبلهش��د .در آن زمان بس��یاری از فیل مهای در دو زمان کاری یعنی هشت ساعت باید م یگفتم .ابتدا چهار ساعت «والی»که قد کوتاهی داشت .برای بازی به جای پسری بسکتبالیست
دوبله ش��ده ایتالیایی بودند که البته این فیل مها اصلا به سرنوش��ت و گفتم ولی حاصل کارخوب نشد .این در حالی بود که ایرج دوستدار و و «مفی��د» ه��م برای نقش «تام» انتخاب ش�� د .در این داس��تان مادر
ورود من به این حرفهربطی نداشت .چون این فیل مها را به زبان فارسی میهن معاو نزاده در دو طرف من نشس��ته بودند و آ نها هر کدام فقط خان��واده علاقه زیادی به ش��وهر دادن دختر خ��ود دارد .این در حالی
م یدیدم و هیچ کنجکاوی درباره چگونگی دوبله آن نم یتوانستم داشته یک جملهدیالوگ داش��تند و من خیلی خجالب کشیدم که دو دوبلور اس��ت که دختر شل اس��ت و کس��ی حاضر به ازدواج با او نیست.این
حرف های را در کنارم نشاندهاند ولی من نم یتوانستم دیالو گها را بگویم .نمایش��نامه روی صحنه گرد اجرا شد که تا به حال دیده نشده بود که باشم چراکه تکنیک را اصلا نم یشناخت م.
مدتی بعد هنرس��تان هنرپیشگی رفتم .هوشنگ لطی فپور یک سال بالاخره رضایی خیلی خونسرد به من گفت« :اشکالی ندارد ،دیالو گها مردم دورتادور صحنه بنشینند و اجرای نمایشی با اینشرایط به علت
چهره به چهره با تماش��اچی بودن ،بس��یار وحش تانگیز بود .من گفتم قبل از ما وارد شده بود .او به ما گفت« :فردی م یخواهد کاردوبله کند .را م یبری خانه ،حفظ م یکنی و بعد م یآیی و م یگویی .»
In touch with Iranian diversity بیایید امتحان بدهید ».ما به آن جا رفتیم و ش��خصی به نام ابوالقاسم من گریه کردم که نم یخواهم این کار را بکنم ولی رضایی گفت« :چرا که نم یآیم چون نم یتوانم به جای یک زن 60س��اله بازی کنم .او به
نم یخواه��ی؟ دیالو گها را با خودت به خانه ببر» .من همدیالو گها را م��ن گفت که «اگر تو نقش دختر را ب��ازی کنی هنری نکردهای چون رضایی که صاحب «ایران فیلم» بود در آنجا حضورداشت.
«ایران فیلم» بعدها محل خانه س��ینما شد ).رضایی ترجم ههای خیلی به خانه بردم و آنقدر آ نها را خواندم تا حفظ شدم .روز بعد دیالو گها خودت بودی» .من گفتم نه شمابزرگترین دخت رها را انتخاب کردهای.
خوب��ی م یک��رد و با دقت زی��ادی کار و فیل مها را لیپ س��ینگدوبله را بعد از دوبار گرفتن ،گفتم .رضایی به منگفت که خیلی متشکرم و گفت« :به دلیل این که او هم دختر بزرگی بود که ش��وهر نکرد» ،من
م یک��رد یعنی گوی ش فارس��ی و حروف ص��دادار در این آثار با حرکت دنبال من تا دم در محترمانه آمد و پاکتی به من داد که روی آن نوشته پرس��یدم چرا «والی راانتخاب کردی؟ چون بازیکنان بس��کتبال جزو
لبان هنرپیشه تطابق داشت و بیننده حس م یکرد کههنرپیشه فارسی ش��ده بود :س��رکار خانم راس��تکار،یک جمله هم به من گفت و مرا از بلن��د قدترین افراد هس��تند ».گفت« :در تئات��ر ،موضوعی به نام علیه
صحب��ت م یکند .در آن زمان رضایی با لطی فپور فیلمی را دوبله کرده نگرانی نجات داد ،او گفت« :بعد از این فیلم ،شما نقش اول م یگوی ی. » چیزی بلند ش��دنوجود دارد .یعنی یک هنرپیشه خوب هر اندازه هم
بود و بع��د دوبله تمامی فیل مهای خود را بهلطی فپور س��پرد .رضایی در تم��ام طول راه فکر م یکردم که داخل این پاکت چیس��ت؟ نزدیک که جثه کوچکی داشته باش��د ،علیه قد خود م یتواند بلند شود و این
خیلی سختگیر و لطی فپور هم از کسانی بود که ابتدا گفتن یک جمله خانه خیلی کنجکاو شدم و در پاکت را باز کردم و دیدم داخل آنپول نقش ،پسریاست که این کار را انجام داده است و با قد کوتاه بازیکن
را به عهده گوینده م یگذاشت و بهتدریج کار گوینده را افزایش م یداد .اس��ت .به خانه که رسیدم ،پو لها را شمردم و دیدم که مبلغ آن 600بسکتبال شده است .»
تومان اس��ت .پیش خودم فکر کردم که به خانوادهام چگونهبگویم که بدین ترتیب گوینده هنگام دوبله نم یترسی د.
600تومان پول گرفت هام .چون حقوق بازنشس��تگی پدرم 690تومان باور نکردم یک ماه دوبله یک فیلم طول بکشد
بود .با خواهرم موضوع را در میان گذاش��تم و به اوگفتم که پول را به حالا متوجه مس��ایلی م یش��دیم که قبلا از آن اطلاع نداش��تیم .زمان
رضایی پس م یدهم .ولی خواهرم مخالفت کرد و گفت« :این کار خیلی گذشت تا به نمایش��نامه «اتللو» رسیدیم .لطی فپور گفت :من از تمام
Vol. 20 / No. 1215 - Friday, Nov. 30, 2012 ب یادبی است» و ادامه داد« :تو ناراحتنباش من موضوع را به آقا جان تئات ره��ا دعوت کردم و بهترین هنرپیش�� هها مانند جعفری و ش��بایی
م یگویم .فقط پاکت را دس��ت نخورده به من بده» .من هم همین کار آمدن��د .لطی فپور گفت« :ح��الا موقع ثابت کردن خودمان اس��ت» .و
دیالو گهای خوبی برای این اثر نوشت .انگار که هنرپیش ههای این فیلم را کردم .خواهرم بعداً با پدرمصحبت کر د.
فارس��ی حرف م یزنند .خود من در ابتدا باور نکردم که یکماه دوبله
یک فیلم طول م یکشد و لطی فپور ذرهای از کیفیت کار کم نگذشت و
پدرم از من خاطره بدی داشت
پدرم از من خاطره بدی داشت چون چند سال قبل ازاین ماجرا مادرم او برای نوشتن دیالو گهای این فیلم ناچار شد کهترجم ههای مختلف
ف��وت کرده ب��ود و من خیلی ناراحت بودم ،بعد خواهرم یکش��ب در فارسی «اتللو» را بخواند و روی جمله به جمله آن کار کند .لطی فپور،
مهمان��ی که خال�� هام ترتیب داده ب��ود ،دکتر نام��دار را دید که خانم بهترین مدیردوبلاژ ما بود .چون رحمنداش��ت و کار باید به درس��تی
او ب��ا خال هام خیلی دوس��ت بود .او به من گفت که چرا بههنرس��تان انجام م یش��د .بعد از فیل��م «اتللو» ،الکس آقابیان ب��ه ایران آمدند تا
ما نم یآیی؟ من نم یدانس��تم که هنرس��تان کجاست؟ و من آن موقع دوبلوره��ا را برای بردن ب��ه ایتالیاانتخاب کنند ،اما من همیش��ه دلم
مدرسه م یرفتم .ولی بالاخره اسمم را در هنرستانهنرپیشگی نوشتم م یخواس��ت به فرانسه بروم به هرحال جزو چهار فرد قبول شده برای
و در دورهای که من به این مدرسه رفتم مصادف با حضور بیژن مفید ،سفر ،قرار گرفت م.
عل��ی نصیریان ،صدرالدین الهی و رفعتهاش��م پور ب��ود که ای ن افراد رضایی درآن زمان نریشن فیل مهای یکی از شرک تهای نفتی م یگفت.
فعالیت هنری خود را ادامه دادند .نامدار علاقه زیادی به ورود دختران او ی��ک نریش��ن را به من داد تا بگوی��م .این کار در اس��تودیورضایی
به رشته تیاتر داشت و به هردختری که وارد این مدرسه م یشد ،ماهی انجام نم یشد و در اس��تودیوی کوچک دیگری انجام م یشد فیلم 16
میلیمتری بود و حلقه فیلم دورانگشت یک فرد جمعم یشد به حدی 60تومان پول م یدادند تا زنان به تحصیل تئاتر تشویق شون د.
لطی فپور ،جوانمرد قبل از ما وارد این مدرسه شده بود ،من ،مفید ،والی که انگش��ت او زخم ش��د .بعد فیلم را سردس��ته درانداختند .ما از نظر
و نصیریان همکاری زیادی با هم داش��تیم بعد لطی فپورهم فکر کرد امکان��ات فنی خیلی ضعیف بودیم ولی صداب��ردارخیلی خوبی به نام
که از افراد هنرس��تان برای دوبله نیرو جذب کند .چون این اش��خاص «مغازهای» داشتی م.
سابقه کار هنری داش��تند بنابراین تمام هنرج وهایهنرستان را برای
کار دوبله فراخوان د.
فعالیت در ایتالیا
بی��ژن مفید گفت که « م��ن نم یآیم چون م��ن نم یتوانم جای کس در ایتالیا از تجهیزات این کشور حیرت کردم و نحوه کار آ نها با ایران
دیگری حرف بزنم» .ولی همیش��ه با ما بود .در فیل مهای «اش�� کها و تفاوت زیادی داشت .در این کشور کارها را یک به یکم ینوشتند و به
37 لبخن دها» او موس��یقی را از فیلم گرفت و به علت آش��نایی با موسیقی اس��تودیو م یدادند و در آن جا فیل مها قیچی م یشد و دو آپارت مرتبا
نقش آدمی را که س��از م یزند و م یخوان��د را انجام داد.قبل از اینکه کار م یکرد و لحظ های وقفه در کار وجودنم یآمد.
کار را ش��روع کنیم ،جلس های برگزار شد و در آن نشست ،عدهایاز ما
مصاحبه ناتمام و منتشر نشد های از هنرمند پیشکسوت دوبله؛ فهیمهراستکار 37
معتقد بودند که در ادبیات خارجی نباید دس��ت برد .اینجلس��ه در
خانه ما برگزار شد و برادر من در اتاق دیگری حرفهای ما را گوش
سال متسیب /شماره - 1215جمعه 10رذآ 1391 میکرد .او داخل اتاق جلس��ه ش��د و گفت که«ببخشید که من وارد ش�هرگان :زندهیاد فهیمه راس��تکار دوبلور فیلم ب هیاد ماندنی «اش�� کها و لبخندها» در
گف توگوی مشروحی با بخش هنری ایسنا،درباره تاریخچه دوبله ،سخن گفت .او از آنان
جلس��ه ش��ما م یش��و م. که در این حرفه ماندگار شدند و از وضعیت دوبله در ایران صحبت کرد .راستکار از یکی
ولی ما در کش��وری زندگی م یکنیم که هنوز س��ینما را م ینویس��ند از پی شکسوتان هنر دوبله در ایران از هوشنگ لطی فپور که اینک دوران بازنشستگ یاش
و بس��یاری از کسانی که در سینمای ما هس��تند ،م یگویند ببخشید، را در ش��هر ما ونکوور م یگذراند ،یاد کرد .صدای ماندگار هوش��نگ لطی فپور در مستند
م یش��ود بلندتر بخوانید یعنی افراد ب یس��واد جامعه ما کم نیست .اگر راز بقا و راوی س��ریال داییجان ناپلئون ،در خاطره چند نسل باقی ماندهاست و به ذهن
شما بتوانید این کار را درست انجام دهید و در ترجمه خیانتنکنید و
متن را عوض نکنید ،م یتوان گفت که یک کار فرهنگی انجام دادید که نس لهای آینده نیز راه م ییابد.
نه تنها خیانت نکردهاید بلکه عدهای از مردم را بافرهنگ کشور دیگری بیماری فهیمه راستکار موجب شد تا این گف توگوها ادامهنیابد و ناتمام باقی بماند.
به درستی آش��نا کردهاید ».ما هم دیدیم که او راست م یگوید و همه او برای فارسی زبانان ،صدای هنرمندانی چون مریلین مونرو ،سوفیا لورن ،کاترین هیپبورن،
ما تصمیم به دوبله گرفتیم و چندین فیلمایتالیایی و عربی دوبله ش د. ب��ت دیوی��س و منینا مرکوری بود .فهیمه راس��تکار ناقل حس و ه��وای کلام فیل مهای
بس��یاری برای ما ایرانیان بوده که با گری ههایش گریس��تیم و ب��ا خندههایش خندیدیم.
نخستین جمله دوبلوری او «نگاه کن آندره! یهستاره افتاد» در یک فیلم لهستانی بود.
تجربه یادگیری از دیوید سن زندهیاد «فهیمه راس��تکار» جزو چهار دانشجویی بود که این حرفه را به صورت تخصصی
سال 1336ما دانشجو بودیم و دکتر نامدار موفق شد که در دانشکده
ادبیات یک واحد تئاتری بگذارد .دیوید س��ن از آمریکا برایتدریس به در ایتالیا پیگیری کرد و از سال 1336تا هنگام مر گاش کارش در دوبله را ادامه داد.
دانش��گاه آمد ولی در انجمن ایران و آمری��کا عین همین ترم را درس
م یداد .ما که هنوز در دانش��گاه این واحد را نگرفتهبودیم ،این دوره را خجالت کشیدم دو دوبلور حرف های را کنارم نشاندند
آغاز دوبله در ایران
دوبله فارس��ی ابتدا در ترکیه انجام شد س��پس وارد ایران شد و دکتر در آن زم��ان ،یک پرده فیلم باید یک باره دیگر دوبله م یش��د و هیچ در انجمن ایران و آمریکا گذراندیم .دیوید سن مکتب استانیسلاوسکی
کوش��ان نخس��تین فیلم را به فارس دوبله کرد (دکتر تفضلی به علت تکنیکی برای تکه تکه کردن فیلم وجود نداش��ت .چون موسیقیرا از را درس م یداد و فرد بس��یاری جدی درکار خود بود .او نمایش «باغ
گویندگی در آن فیلم ،این مس��اله را در جش��نی که دانشجویان برای خود فیلم م یگرفتند و ما باید به موقع جملات را ادا م یکردیم تا صدا وحش شیش�� های» نوشته تنس��ی ویلیامز را برای پایان ترم ما انتخاب
دوبلاژ و هنر گرفته بودند ،مطرح کرد) و س��پس فیلمی دوبله شدهبه با موس��یقی فیلم تداخل پیدا نکند و درآن زمان«مغازهای» صدابردار کرد .این نمایش چهار نقش داشتکه دو زن که شامل مادر و دختری
م یش��د .در آن حضور داش��تند همه ما نقش دختر را امتحان دادیم و فارس��ی از ایتالیا به دس��ت ما رسید که دوبله خنده داری داشت چون خوب این کار بو د.
صدای تمام افرادی که در سفارت ایران در ایتالیا کارم یکردند در این بع��د از این اثر ،رضایی برای دوبله یک فیلم دیگر به نام «تئودورا» من یک نفر هم مادر را تس��تنداد .چون س��ن زیادی نداش��تیم تا به این
فیلم ش��نیده م یشد .نخستین دوبل های که من در ایران دیدم ،اثری از را خواس��ت تا به جای خواهر پرحرف « تئودورا»صحبت کنم .اولا من باور برسیم که م یتوانیم به جای مادر بازی کنیم .دویدسن برای نقش
کشور فرانسه بود که در ایران دوبله شد و«دیبلاک» نام داشت و «ژان خودم از آقای رضایی م یترسیدم .چون مانند معلمان ریاضی بود ،قد م��ادر م��ن را و دخترخانمی به نام مینو که بزرگتر از همه ما بود برای
ماره» در آن بازی م یکرد و صبا و ایرج بهزاد در آن صحبت م یکردند بلند ،صدای بم؛ او به معنای واقعیمدیر بود .دو صفحه دیالوگ خود را نقش دختر انتخاب کرد .این نوع گزینش برای ما بسیاری عجیب بود و
س��پس «فریدون بینوا» دوبلهش��د .در آن زمان بس��یاری از فیل مهای در دو زمان کاری یعنی هشت ساعت باید م یگفتم .ابتدا چهار ساعت «والی»که قد کوتاهی داشت .برای بازی به جای پسری بسکتبالیست
دوبله ش��ده ایتالیایی بودند که البته این فیل مها اصلا به سرنوش��ت و گفتم ولی حاصل کارخوب نشد .این در حالی بود که ایرج دوستدار و و «مفی��د» ه��م برای نقش «تام» انتخاب ش�� د .در این داس��تان مادر
ورود من به این حرفهربطی نداشت .چون این فیل مها را به زبان فارسی میهن معاو نزاده در دو طرف من نشس��ته بودند و آ نها هر کدام فقط خان��واده علاقه زیادی به ش��وهر دادن دختر خ��ود دارد .این در حالی
م یدیدم و هیچ کنجکاوی درباره چگونگی دوبله آن نم یتوانستم داشته یک جملهدیالوگ داش��تند و من خیلی خجالب کشیدم که دو دوبلور اس��ت که دختر شل اس��ت و کس��ی حاضر به ازدواج با او نیست.این
حرف های را در کنارم نشاندهاند ولی من نم یتوانستم دیالو گها را بگویم .نمایش��نامه روی صحنه گرد اجرا شد که تا به حال دیده نشده بود که باشم چراکه تکنیک را اصلا نم یشناخت م.
مدتی بعد هنرس��تان هنرپیشگی رفتم .هوشنگ لطی فپور یک سال بالاخره رضایی خیلی خونسرد به من گفت« :اشکالی ندارد ،دیالو گها مردم دورتادور صحنه بنشینند و اجرای نمایشی با اینشرایط به علت
چهره به چهره با تماش��اچی بودن ،بس��یار وحش تانگیز بود .من گفتم قبل از ما وارد شده بود .او به ما گفت« :فردی م یخواهد کاردوبله کند .را م یبری خانه ،حفظ م یکنی و بعد م یآیی و م یگویی .»
In touch with Iranian diversity بیایید امتحان بدهید ».ما به آن جا رفتیم و ش��خصی به نام ابوالقاسم من گریه کردم که نم یخواهم این کار را بکنم ولی رضایی گفت« :چرا که نم یآیم چون نم یتوانم به جای یک زن 60س��اله بازی کنم .او به
نم یخواه��ی؟ دیالو گها را با خودت به خانه ببر» .من همدیالو گها را م��ن گفت که «اگر تو نقش دختر را ب��ازی کنی هنری نکردهای چون رضایی که صاحب «ایران فیلم» بود در آنجا حضورداشت.
«ایران فیلم» بعدها محل خانه س��ینما شد ).رضایی ترجم ههای خیلی به خانه بردم و آنقدر آ نها را خواندم تا حفظ شدم .روز بعد دیالو گها خودت بودی» .من گفتم نه شمابزرگترین دخت رها را انتخاب کردهای.
خوب��ی م یک��رد و با دقت زی��ادی کار و فیل مها را لیپ س��ینگدوبله را بعد از دوبار گرفتن ،گفتم .رضایی به منگفت که خیلی متشکرم و گفت« :به دلیل این که او هم دختر بزرگی بود که ش��وهر نکرد» ،من
م یک��رد یعنی گوی ش فارس��ی و حروف ص��دادار در این آثار با حرکت دنبال من تا دم در محترمانه آمد و پاکتی به من داد که روی آن نوشته پرس��یدم چرا «والی راانتخاب کردی؟ چون بازیکنان بس��کتبال جزو
لبان هنرپیشه تطابق داشت و بیننده حس م یکرد کههنرپیشه فارسی ش��ده بود :س��رکار خانم راس��تکار،یک جمله هم به من گفت و مرا از بلن��د قدترین افراد هس��تند ».گفت« :در تئات��ر ،موضوعی به نام علیه
صحب��ت م یکند .در آن زمان رضایی با لطی فپور فیلمی را دوبله کرده نگرانی نجات داد ،او گفت« :بعد از این فیلم ،شما نقش اول م یگوی ی. » چیزی بلند ش��دنوجود دارد .یعنی یک هنرپیشه خوب هر اندازه هم
بود و بع��د دوبله تمامی فیل مهای خود را بهلطی فپور س��پرد .رضایی در تم��ام طول راه فکر م یکردم که داخل این پاکت چیس��ت؟ نزدیک که جثه کوچکی داشته باش��د ،علیه قد خود م یتواند بلند شود و این
خیلی سختگیر و لطی فپور هم از کسانی بود که ابتدا گفتن یک جمله خانه خیلی کنجکاو شدم و در پاکت را باز کردم و دیدم داخل آنپول نقش ،پسریاست که این کار را انجام داده است و با قد کوتاه بازیکن
را به عهده گوینده م یگذاشت و بهتدریج کار گوینده را افزایش م یداد .اس��ت .به خانه که رسیدم ،پو لها را شمردم و دیدم که مبلغ آن 600بسکتبال شده است .»
تومان اس��ت .پیش خودم فکر کردم که به خانوادهام چگونهبگویم که بدین ترتیب گوینده هنگام دوبله نم یترسی د.
600تومان پول گرفت هام .چون حقوق بازنشس��تگی پدرم 690تومان باور نکردم یک ماه دوبله یک فیلم طول بکشد
بود .با خواهرم موضوع را در میان گذاش��تم و به اوگفتم که پول را به حالا متوجه مس��ایلی م یش��دیم که قبلا از آن اطلاع نداش��تیم .زمان
رضایی پس م یدهم .ولی خواهرم مخالفت کرد و گفت« :این کار خیلی گذشت تا به نمایش��نامه «اتللو» رسیدیم .لطی فپور گفت :من از تمام
Vol. 20 / No. 1215 - Friday, Nov. 30, 2012 ب یادبی است» و ادامه داد« :تو ناراحتنباش من موضوع را به آقا جان تئات ره��ا دعوت کردم و بهترین هنرپیش�� هها مانند جعفری و ش��بایی
م یگویم .فقط پاکت را دس��ت نخورده به من بده» .من هم همین کار آمدن��د .لطی فپور گفت« :ح��الا موقع ثابت کردن خودمان اس��ت» .و
دیالو گهای خوبی برای این اثر نوشت .انگار که هنرپیش ههای این فیلم را کردم .خواهرم بعداً با پدرمصحبت کر د.
فارس��ی حرف م یزنند .خود من در ابتدا باور نکردم که یکماه دوبله
یک فیلم طول م یکشد و لطی فپور ذرهای از کیفیت کار کم نگذشت و
پدرم از من خاطره بدی داشت
پدرم از من خاطره بدی داشت چون چند سال قبل ازاین ماجرا مادرم او برای نوشتن دیالو گهای این فیلم ناچار شد کهترجم ههای مختلف
ف��وت کرده ب��ود و من خیلی ناراحت بودم ،بعد خواهرم یکش��ب در فارسی «اتللو» را بخواند و روی جمله به جمله آن کار کند .لطی فپور،
مهمان��ی که خال�� هام ترتیب داده ب��ود ،دکتر نام��دار را دید که خانم بهترین مدیردوبلاژ ما بود .چون رحمنداش��ت و کار باید به درس��تی
او ب��ا خال هام خیلی دوس��ت بود .او به من گفت که چرا بههنرس��تان انجام م یش��د .بعد از فیل��م «اتللو» ،الکس آقابیان ب��ه ایران آمدند تا
ما نم یآیی؟ من نم یدانس��تم که هنرس��تان کجاست؟ و من آن موقع دوبلوره��ا را برای بردن ب��ه ایتالیاانتخاب کنند ،اما من همیش��ه دلم
مدرسه م یرفتم .ولی بالاخره اسمم را در هنرستانهنرپیشگی نوشتم م یخواس��ت به فرانسه بروم به هرحال جزو چهار فرد قبول شده برای
و در دورهای که من به این مدرسه رفتم مصادف با حضور بیژن مفید ،سفر ،قرار گرفت م.
عل��ی نصیریان ،صدرالدین الهی و رفعتهاش��م پور ب��ود که ای ن افراد رضایی درآن زمان نریشن فیل مهای یکی از شرک تهای نفتی م یگفت.
فعالیت هنری خود را ادامه دادند .نامدار علاقه زیادی به ورود دختران او ی��ک نریش��ن را به من داد تا بگوی��م .این کار در اس��تودیورضایی
به رشته تیاتر داشت و به هردختری که وارد این مدرسه م یشد ،ماهی انجام نم یشد و در اس��تودیوی کوچک دیگری انجام م یشد فیلم 16
میلیمتری بود و حلقه فیلم دورانگشت یک فرد جمعم یشد به حدی 60تومان پول م یدادند تا زنان به تحصیل تئاتر تشویق شون د.
لطی فپور ،جوانمرد قبل از ما وارد این مدرسه شده بود ،من ،مفید ،والی که انگش��ت او زخم ش��د .بعد فیلم را سردس��ته درانداختند .ما از نظر
و نصیریان همکاری زیادی با هم داش��تیم بعد لطی فپورهم فکر کرد امکان��ات فنی خیلی ضعیف بودیم ولی صداب��ردارخیلی خوبی به نام
که از افراد هنرس��تان برای دوبله نیرو جذب کند .چون این اش��خاص «مغازهای» داشتی م.
سابقه کار هنری داش��تند بنابراین تمام هنرج وهایهنرستان را برای
کار دوبله فراخوان د.
فعالیت در ایتالیا
بی��ژن مفید گفت که « م��ن نم یآیم چون م��ن نم یتوانم جای کس در ایتالیا از تجهیزات این کشور حیرت کردم و نحوه کار آ نها با ایران
دیگری حرف بزنم» .ولی همیش��ه با ما بود .در فیل مهای «اش�� کها و تفاوت زیادی داشت .در این کشور کارها را یک به یکم ینوشتند و به
37 لبخن دها» او موس��یقی را از فیلم گرفت و به علت آش��نایی با موسیقی اس��تودیو م یدادند و در آن جا فیل مها قیچی م یشد و دو آپارت مرتبا
نقش آدمی را که س��از م یزند و م یخوان��د را انجام داد.قبل از اینکه کار م یکرد و لحظ های وقفه در کار وجودنم یآمد.
کار را ش��روع کنیم ،جلس های برگزار شد و در آن نشست ،عدهایاز ما