Page 17 - Issue No.1373
P. 17

‫گزارشی از دیدار مادران پارک لاله با مادر و پدر سعید زینالی‬                                                                                                    ‫مقالات‬

     ‫‪17‬‬                        ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1373‬جمعه ‪ 20‬رذآ ‪1394‬‬  ‫و باید به سر خانه و زندگ ‌یاش برود و به این کارها‬                                                                                                                       ‫گزارش‬
                                                                       ‫کاری ندارند‪ ،‬آ ‌نها را آزاد کنید و مرا نگه دارید‪ ،‬من‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬                                        ‫ساکت نم ‌یشوم و می‌خواهم بدانم پسرم کجاست»‪،‬‬           ‫دریل کرده و به میز‪ ‬هم‪ ‬بسته باشند‪ ،‬باز حرفی نزده‬    ‫فرزندش نباشد‪ .‬سپاه از او می‌خواست که این‬             ‫به روال همیشه و به عنوان بخشی از روند کار‬
                                                                       ‫بهناز زینالی نیز گفته بود‪ »:‬مادرم تا جواب نگیرد‬       ‫است و معلوم نیست چه بلایی به سرش آورده‌اند که‬      ‫خانواده دیگر نگویند سپاه سعید را بازداشت‪ ‬و‬           ‫دادخواهانه به دیدار خانواده سعید زینالی رفتیم‪.‬‬
                                                                       ‫ساکت نمی‌شود‪ ،‬شما بگویید برادرم کجاست و اگر‬                                                              ‫سر به نیست کرده و پاسخ ما را هم‪ ‬نم ‌یدهد‪،‬‬            ‫دانشجویی که در‪ ۲۳ ‬تیر‪ ‬سال‪ ،۱۳۷۸ ‬پس از‬
                                                                       ‫او را کشته‌اید بگویید کجا دفن کر ده‌اید‪ ،‬ما دیگر‬                                    ‫به ما نمی‌گویند”‪.‬‬    ‫بازجویان م ‌یگویند ‪ ۱۷‬سال گذشته است و دیگر‬           ‫حوادث کوی دانشگاه‪ ‬از منزل‪ ‬و‪ ‬در زمانی کمتر‬
                                                                                                                             ‫روزی که به اسم ملاقات حضوری خانواده را صدا‬         ‫قضیه را تمام کنید‪ .‬هاشم زینالی‪ ‬می‌گوید به‬            ‫از‪ ‬ده دقیقه در جلوی دیدگان مادر او را بردند و در‬
                                                                                                ‫صدا ‌یمان در نمی‌آید»‪.‬‬       ‫م ‌یکنند‪ ،‬اکرم نقابی و دخترش بهناز زینالی را هم‬    ‫آن‌ها گفتم‪ »:‬خیلی دیر آمده‌اید‪ ،‬بعد از‪ ۱۷ ‬سال‬        ‫واقع ربودند و دیگر باز نگردانند و خانواده‪ ۱۶ ‬سال‬
                                                                       ‫هاشم زینالی سه شنبه شب ‪ ۱۰‬آذر با قید کفالت و‬          ‫برای بازجویی چند ساعته م ‌یبرند‪ .‬اکرم نقابی را به‬  ‫م ‌یخواهید ما چه چیزی را کتمان کنیم؟‪ ‬این که‬          ‫و پنج ماه‪ ‬است که‪ ‬سرگردان‪ ‬به دنبال او به همه‬
                                                                       ‫فیش حقوق کارمندی رسمی آزاد شد‪ .‬برای دادن‬              ‫همراه هاشم زینالی ودخترشان بهناز را‪ ‬جدا‪ ‬بازجویی‬    ‫پسرم را در جلوی چشمان مادر و مادربزرگش از‬            ‫جا شکایت برد‌هاند‪ ‬و م ‌یگردند‪ ،‬اما‪ ‬تا به حال‪ ‬هیچ‬
                                                                       ‫فیش حقوقی نیز بارها آ ‌نها و دوستان را اذیت کردند‬     ‫و تهدید م ‌یکنند‪ .‬اکرم نقابی م ‌یگوید‪ »:‬به آن‌ها‬   ‫منزل بردید‪ ،‬این که بارها و بارها از همه مجاری‬        ‫نتیجه‌ای نگرفته‌اند‪  ‬و هر یک از ادارات و قوا و‬
                                                                       ‫و فیش‌های حقوقی آورده شده را نمی‌پذیرفتند‪ .‬در‬         ‫گفتم آقا هاشم بیمار است و دخترم نیز شوهر دارد‬      ‫قانونی برای یافتن فرزندم به هر دری زده‌ایم‪ ‬و شما‬     ‫نیروهای امنیتی‪ -‬اطلاعاتی آن‌ها را به بخش دیگری‬
                                                                       ‫مدت زندان نیز وضعیت خیلی بدی داشت و داروهای‬                                                              ‫ما را به این طرف و آن طرف فرستاده‌اید و‪ ‬هر بار‬
                                                                       ‫او را به وی نداده بودند و در سلولی کوچک و بسیار‬                                                          ‫با در بسته مواجه شده‌ایم‪ ،‬حال بعد از این همه‬                                         ‫پاس م ‌یدهند‪ .‬‬
                                                                       ‫سرد با سه پتوی سربازی او را نگهداری م ‌یکردند‪.‬‬                                                           ‫سال از ما م ‌یخواهید که دیگر به دنبال پسرمان‬         ‫اکرم نقابی‪ ،‬مادر سعید زینالی در طی این سال‌ها‬
                                                                       ‫او می‌گفت‪ »:‬دائم از سرما به خودم م ‌یپیچیدم و‬                                                            ‫نباشیم‪ .”...  ‬آن‌ها م ‌یگفتند‪ ”:‬تو گفته‌ای که سعید‬   ‫همواره فعال و پیگیر‪ ،‬گاهی به تنهایی و گاهی به‬
                                                                       ‫می‌لرزیدم‪ ،‬شبی تا نزدیک صبح راه رفتم تا گرم شوم‬                                                          ‫رفته باشگاه و برنگشته‪ ،‬حالا ه ‌مهمین را بگو‪ ،‬پرونده‬  ‫همراه همسرش هاشم زینالی به دنبال پسرشان بودند‬
                                                                       ‫و مأمور آمد و گفت چرا نم ‌یخوابی و گفتم سردم‬                                                             ‫قطور پسرم که گم شده بود آن جا بود و گفتم‬             ‫و هستند‪ .‬این مادر و پدر‪ ‬به عنوان اعتراض به عدم‬
                                                                       ‫است‪ ،‬وسیله گرمایش را هم که روشن م ‌یکردند‪،‬‬                                                               ‫بگردید اگر من چنین کلمه‌ای گفت ‌هام‪ ،‬دیگر ساکت‬       ‫پاسخ‌گویی در مورد وضعیت فرزندشان با معترضان‬
                                                                       ‫پنج دقیقه اول باد سرد م ‌یزد و تا گرم می‌شد آن را‬                                                        ‫می‌شوم و گشتند و چنین چیزی را پیدا نکردند”‪.‬‬          ‫جلوی زندان اوین و لاستیک دنا همراه شدند‪ ‬و‪ ‬روز‬
                                                                       ‫خاموش م ‌یکردند‪ ،‬ولی آن شب خاموش نکردند و‬                                                                ‫آقای زینالی با چه شوری همراه با تأسف از پسرش و‬       ‫شنبه ‪ ۳۰‬آبان‪ ‬با تعدادی دیگر از معترضان‪ ‬در‬
                                                                                                                                                                                ‫شجاعت‌اش م ‌یگفت‪ »:‬پسرم‪ ‬خیلی مقاوم و با اراده‬        ‫جلوی دفتر لاستیک دنا باز داشت شدند‪ .‬زما ِن‬
                                                                                                     ‫کمی گرم شدم»‪ .‬‬                                                             ‫بود و به احتمال زیاد خیلی شکنجه‌اش کرد‌هاند‪،‬‬         ‫بازداشت‪ ‬آقای زینالی‪ ‬از سوار شدن به ماشین امتناع‬
                                                                       ‫در چنین روزهایی در ‪ ۱۴‬آذر سال ‪ ،۱۳۸۸‬سی نفر‬                                                               ‫اطمینان دارم اگر دستش را روی میز گذاشته و‬            ‫م ‌یکند و دلیل بازداشت‌اش را می‌پرسد که او را با‬
                                                                       ‫از مادران پارک لاله را بازداشت و به وزرا بردند‪ ،‬اکرم‬                                                                                                          ‫ضرب و شتم سوار ماشین م ‌یکنند‪ .‬ابتدا آن‌ها را‬
                                                                       ‫نقابی نیز جزو این بازداشت شدگان بود و همگی‬                                                                                                                    ‫به کلانتری ولنجک و بعد به اوین م ‌یبرند‪ ،‬در اوین‬
                                                                       ‫را در ‪ ۱۶‬آذر به خاطر خالی کردن زندان‌ها برای‬                                                                                                                  ‫ماموری م ‌یگوید‪ »:‬او را باید به‪ ‬بند ‪ ۲‬الف سپاه‪ ‬و‬
                                                                       ‫معترضان روز دانشجو آزاد کردند‪ .‬ه ‌مچنین در ‪۱۷‬‬
                                                                       ‫تیر سال ‪ ،۱۳۸۹‬اکرم نقابی و دخترش الناز زینالی را‬                                                                                                                                     ‫بقیه را به‪ ‬بند ‪  ۸‬ببریم»‪.‬‬
                                                                       ‫بازداشت کردند‪ .‬آن زمان نیز الناز زینالی تهدید‪ ‬شده‬                                                                                                             ‫این پدر آرام و صبور پس از ناپدید شدن فرزندش به‬
                                                                       ‫بود‪ ‬که مادرش باید از پیگیری وضعیت سعید دست‬                                                                                                                    ‫دلیل‪ ‬پیگیری وضعیت‪ ‬پسرش‪ ‬و ه ‌مچنین به دلیل‬
                                                                       ‫بردارد‪ ،‬پس از آزادی نیز تهدید می‌شد و چندی بعد‬                                                                                                                ‫ایستادگی و مقاومت سعید برای ندادن اطلاعات به‬
                                                                       ‫مجبور شدند به اتفاق برادرش خانه و خانواده را ترک‬                                                                                                              ‫بازجویان‪ ،‬پس از‪ ۲۸ ‬سال کار‪ ‬و پرداخت بیمه‪ ‬در‬
                                                                                                                                                                                                                                     ‫وزارت صنایع‪ ،‬در سال ‪ ۱۳۸۱‬از کار برکنار شد‪ ‬و‬
                                                                                 ‫کنند و به خارج از کشور پناهنده شوند‪ .‬‬                                                                                                               ‫همان سال بود که تلفنی با سعید صحبت کردند‪ .‬در‬
                                                                                                                                                                                                                                     ‫آن سال او را یک ماه از کار برکنار و بعد مجبورش‬
                                                                        ‫درود به شجاعت سعید‪ ،‬یاد و راهش زنده و‬                                                                                                                        ‫کردند که خودش را با مبلغی ناچیز بازخرید کند‪  .‬‬
                                                                                        ‫گرامی است!‬                                                                                                                                   ‫هاشم زینالی را‪ ‬در طول روند بازجویی تحت فشار‬
                                                                                                                                                                                                                                     ‫قرار دادند‪ ‬و تهدید کردند‪ ‬تا دیگر پیگیر وضعیت‬
                                                                        ‫و درود به ایستادگی و پایداری این خانواده‬
                                                                                      ‫برای دادخواهی‬

                                                                          ‫‪blog-/http://www.mpliran.net/2015/12‬‬
                                                                                       ‫‪post_96.html‬‬

                                                                                  ‫مادران پارک لاله ایران‬
                                                                                        ‫‪ 18‬آذر ‪1394‬‬

                                                                                ‫‪CARDOON ENGINEERING‬‬                                ‫ﺗﺪرﯾﺲ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ‪   ‬‬                                                              ‫سعید‪ ‬ﺣدیدی‪ ‬‬

                                                                                    ‫ﺧﺪﻣﺎتﻣﻬﻨﺪﺳﻰﮐﺎردون‬                        ‫در‪ ‬هر‪ ‬سن ‪ ‬ی‪ ‬ﮐه‪ ‬هستید‪ ‬با‪ ‬شرﮐت‪ ‬در‪ ‬ﮐﻼ ‪ ‬سهای‪ ‬خﺼوﺻی‪ ‬ﻓﺮﻫﺎدﭘﯿﺮﻏﯿﺒﯽ‬                ‫مترﺟﻢ‪ ‬رسﻤی‪ ‬دادگستری‪ ‬ب ‪ ‬یسی‪ ،‬اداره‪ ‬مﻬاﺟرت‪ ‬ﮐانادا‪ ‬و‪ICBC ‬‬
                                                                        ‫ﻧﻘﺸﻪ‪ ،‬ﻣﮫﻨﺪس‪ ،‬ﭘﺮواﻧﻪ ﺳﺎﺧﺖ‬                                ‫)‪ ،(FRED‬مﮑالﻤه‪ ‬انﮕﻠیس ‪ ‬ی‪ ‬را‪ ‬در‪ ‬ﮐوﺗا ‪ ‬هﺗرین‪ ‬زمان‪ ‬مﻤﮑن‪ ‬یاد‪ ‬بﮕیرید‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                                             ‫ﺑﺎ ‪ ١٨‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺖ در اﺳﺘﺎن ﺑﺮﯾﺘﯿﺶﮐﻠﻤﺒﯿﺎ‬
                                                                             ‫ﺑﺎزﺳﺎزىوﻧﻮﺳﺎزى ﻣﺸﺎورهراﯾﮕﺎن‬                     ‫ﻓرهاد‪ ‬پیرﻏیﺒی‪ ‬ابدا ‪ ‬عﮐننده‪ ‬روش‪ ‬نوین‪ ‬آموزش‪ ‬زبان‪ ، No-pen English ‬‬
                                                                                                                             ‫با‪  ۲٠‬سال‪  ‬ﺗجرب ‪ ‬هی‪  ‬ﺗدریﺲ‪  ‬بی ‪ ‬نالﻤﻠﻠی‪  ‬و‪  ‬گواه ‪ ‬ینامه‪   TEFL/TESL  ‬از‪ ‬‬         ‫ترجمه گواهینامه‪ ،‬پاسپورت‪ ،‬نامه سابقه بیمه‪،‬‬
                                                                       ‫‪Tel: 604 - 537 - 6062 Website: cardoon.ca‬‬                                                                                                       ‫شناسنامه و سایر مدارک‪.‬‬
                                                                                                                                                                                ‫بریتیش‪ ‬ﮐﻠﻤﺒیا‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                           ‫مترﺟﻢ‪ ‬رسﻤی‪ ‬دادگاه‪ ‬و‪ ‬امور‪ ‬ﺗﺼادﻓات‪ ‬وسایر‪ ‬دعاوی‪.‬‬
                                                                                                                               ‫‪Tel: 604.679.1920‬‬
                                                                                                                                                                                                       ‫ﺗﻠﻔن‪saeedhadidi@msn.com  /  ۶٠٤-٧۱۶-٧٠۶۶ :‬‬

‫‪Vol. 23 / No. 1373 - Friday, Dec. 11, 2015‬‬                                                                                   ‫‪Moe Mahboubi‬‬                                              ‫ﻣﺸﺎور‬                                                 ‫ﻣﺸﺎور‬
                                                                                                                                                                                      ‫اﻣﻼ ک‬                                           ‫وام ﻣﺴﮑﻦ و ﺗﺠﺎری‬
                                                                                                                             ‫ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﺒﻮﺑﯽ‬
                                                                                                                                                                                ‫‪Real Estate Specialist‬‬                               ‫‪Mortgage Advisor‬‬

                                                                                                                                                                                ‫‪Web: www.moerealtor.ca‬‬                               ‫‪Web: www.applymortgage.ca‬‬
                                                                                                                                                                                ‫‪Email: moe@moerealtor.ca‬‬                             ‫‪Email: apply@applymortgage.ca‬‬

                               ‫‪17 Cell: 778.895.2511‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22