Page 30 - Shahrvand BC No. 1266
P. 30
‫ادبیات‪/‬گفتوگو ‹‬

‫‪ 30‬سانسور و چال ‌شهای نشر الکترونیکی در گفتگو با محمدعلی حسنلو شاعر و وبلاگ‌نویس‬

‫قبل از هجده ســالگی تمایل زیادی حتی به شعرخواندن هم نداشتم‬ ‫آزاده دواچی‬ ‫سال مکی‌و‌ست یب ‪ /‬شماره ‪ - 1266‬جمعه ‪ 1‬رذآ ‪1392‬‬
‫و آشنایی من با بسیاری از شــاعران در حد کتا ‌بهای دبیرستان بود‪.‬‬
‫اما در مورد کتاب دوم من بحث کاملا متفاوت است‪ ،‬بعد از انتشار‬ ‫حافظ را البته کم و بیش م ‌یشــناختم ودو کتاب از ســعدی (بوستان‬ ‫سختگیری‌های چاپ و طولانی‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫کتاب اول و شنیدن نقد و نظرها انگیزٔه من بسیار بیشتر از قبل شده‬ ‫و گلســتان) به همراه رباعیات باباطاهر در خانه مان بود و گاهی آ ‌نها‬ ‫شدن دوران ممیزی در سالهای‬
‫بود ضمن اینکه آن کتاب برخی نگاه‌ها را نسبت به من تغییر داد‪،‬‬ ‫را قایمکــی ورق زده بودم م ‌یگویم قایمکی چون غیر از کتاب کوچک‬ ‫گذشته برای نشر کتاب در ایران‬
‫درست است که کتاب الکترونیکی بود ولی من افرادی را دیده بودم‬ ‫حافظ که هنوز هم دارمش سایر کتا ‌بها برای اعضای خانواده بود و من‬ ‫موجب شده است که بسیاری‬
‫که بدون اینکه مرا بشناسند کتاب من به دستشان رسیده بود و آنرا‬ ‫هم نباید به وسایل دیگران دست م ‌یزدم! آنزمان حتی روخوانی ساده‬ ‫از نویسندگان ایرانی به نشر‬
‫خوانده بودند‪ .‬نمی‌توانم انکار کنم وقتی از بعضی از افراد ناشناس در‬ ‫آ ‌نها نیز برای من مشــکل بود ولی علاقٔه زیادی به خواندن داســتان‬ ‫الکترونیکی و انتشار در فضای‬
‫آنزمان م ‌یشنیدم که از کتاب من برای خودشان پرینت تهیه کرد‌هاند‬ ‫داشــتم و حتی چند داستان کوتاه نیز نوشــته بودم که البته چندان‬ ‫مجازی روی بیاورند‪ ،‬گرچه‬
‫و شعرها را خوانده‌اند و بعضی از آ ‌نها را هم دوست داشتند چقدر‬ ‫داستا ‌نهای قابل اعتنایی نبودند‪ .‬علاق ‌هام به شعر از زمانی آغاز شد که‬ ‫موافق‌ها و مخال ‌فهای زیادی‬
‫خوشحال می‌شدم‪ .‬این موضوع و جدی نقد شدن کتاب اولم از سوی‬ ‫پیش دانشگاهی بودم و با بسیاری از شاعران معاصر آشنا شدم‪ .‬آشنایی‬ ‫با نشر الکترونیکی وجود دارد‪،‬‬
‫بعضی شاعران و منتقدان انگیزه مضاعفی بود برای من که راه جدیدی‬ ‫با شاعرانی از جمله فروغ فرخ زاد‪ ،‬فریدون مشیری‪ ،‬سهراب سپهری و‬ ‫اما به نظر می‌رسد در چند سال‬
‫را که در آن قرار گرفته بودم ادامه دهم‪ ،‬ضمن اینکه من اعتماد زیادی‬ ‫احمدشاملو سبب شــد که من به شعر آزاد علاقمند شوم‪ .‬حدود سال‬ ‫گذشته تنها راه مقابله با سانسور و‬
‫به خودم و حد توقعاتم از خودم داشتم و دارم‪ ،‬بنابراین برای کتاب‬ ‫‪ ۱۳۸۵‬بود که مثل بسیاری از جوا ‌نهای هم نسلم وبلاگی را راه اندازی‬ ‫حرکت رو به رشد نویسندگان و شاعران بوده است‪ ،‬و انگیزٔه نوشتن‬
‫دوم برنامه ریزی منسجم تری داشتم‪ ،‬م ‌یدانستم که برای کتاب دوم‬ ‫کردم که آنزمان نام آن وبلاگ «ســپیدهای بی ریا» بود‪ .‬پیوســتن به‬ ‫و ترغیب به خواندن را در مخاطب تقویت کرده است‪ .‬با این حال‬
‫باید قویتر کار کنم‪ ،‬تنوع چیزی بود که در گنجشکی با حنجرٔه زخمی‬ ‫فضای اینترنت و دنیای وبلاگ نویســی شروع ارتباطات گسترده من با‬ ‫به نظر می‌رسد مانند بسیاری از کشورهای دنیا این نشر یعنی نشر‬
‫به راحتی ملموس است واین چیزی بود که در کتاب اول کمرنگ‌تر‬ ‫بســیاری از شاعران هم عصر خودم بود‪ .‬فضای وبلاگ ها در آن سا ‌لها‬ ‫الکترونیکی آنچنان که باید و شاید جا نیفتاده است‪ ،‬به نظر م ‌یرسد‬
‫بود‪ .‬تقریبا اواخر سال ‪ ۹۰‬بود‪ ،‬شعرهای زیادی نوشته بودم انگار بعد‬ ‫تأثیر زیادی بر پیشرفت من گذاشت‪ ،‬آنروزها بسیاری از افراد خواسته‬ ‫هنوز بسیاری از مخاطبان و حتی مولفان ترجیح می‌دهند آثار خود را‬
‫از یک دقیقه سکوت پر از شعرشده بودم و خیلی هم پرکار بودم ودر‬ ‫یا ناخواســته با نقدها و نظرات خود بر شــکل گیری ذهن من و روند‬ ‫با سانسور اما با نشر چاپی منتشر کنند‪ ،‬محمد علی حسنلو از شاعران‬
‫عین حال سخت گیر هم بودم همچنان‪ ،‬تصمیم گرفتم با مراجعه به‬ ‫شــعرهایم اثر بسیار زیادی گذاشــتند البته این رابطه بعدی از مدتی‬ ‫جوانی است که تازگی دو مجموعٔه شعر خود را با نام‌های یک دقیقه‬
‫یکی از ناشران این بار کتابم را به صورت کاغذی منتشر کنم ولی‬ ‫دیگــر یکطرفه نبود چون من آدم اهل جســت و جویی بودم و علاقٔه‬ ‫سکوت و گنجشکی با حنجرٔه زخمی را به صورت الکترونیکی منتشر‬
‫خیلی زود پشیمان شدم چون خود آن ناشر تعدادی از شعرهای مرا‬ ‫زیادی داشتم که خیلی سریع بتوانم اطلاعات زیادی دربارٔه بسیاری از‬ ‫کرده است‪ ،‬محمد علی حسنلو متولد ‪ ،۱۳۶۵‬دانشجوی دانشگاه امیر‬
‫از کتاب حذف کرد و گفت که این شعرها مجوز نخواهند گرفت و ما‬ ‫مسائل در زمینٔه شعر معاصر داشته باشم‪ .‬تمام این فعالی ‌تها و جست‬ ‫کبیر تهران است او همچنین دبیری شعر سایت ادبی چوک را به مدت‬
‫هم معمولا روندمان این‌طور است که قبل از فرستادن کتاب خودمان‬ ‫و جوها تا سال ‪ ۸۸‬همچنان ادامه داشت‪ .‬در سال ‪ ۸۸‬بسیاری از مسائل‬ ‫دو سال برعهده داشته است‪ ،‬هم اکنون نیز دبیر انتشارات الکترونیکی‬
‫آنرا بررسی م ‌یکنیم و موارد مربوط را با توجه به شرایط بر می‌داریم‪.‬‬ ‫اجتماعی و همین طور درخواس ‌تهای درونی و زندگی شخصی خودم‬
‫شعرهایی که از کتاب حذف شد جزو بهترین آثار من بود به همین‬ ‫تحولی تازه را در من ایجاد کــرد‪ .‬تحولی که هم از دل جامعه اطرافم‬ ‫کندو است‪.‬‬
‫علت از انتشار کاغذی کتاب صرفنظر کردم و دوباره تصمیم گرفتم‬ ‫جوشــیده بود و هم از درون خودم‪ .‬وقتی نخستین کتاب الکترونیکی‬
‫کتاب را به صورت الکترونیکی منتشر کنم‪ .‬به همین دلیل برای اینکه‬ ‫خودم (یک دقیقه ســکوت) را منتشر کردم از ابتدا هیچ قصدی برای‬ ‫▪ ▪آقای حسنلو اگر ممکن است کمی درباره خودتان و آثاری‬
‫کتاب یکنواختی خود را از دست ندهد تمام شعرهای کتاب را چه‬ ‫انتشــار کتاب نداشتم چه برســد به اینکه بخواهم تصمیم بگیرم این‬
‫آ ‌نها که آن ناشر رد کرده بود و چه آن‌ها که پذیرفته بود منتشر‬ ‫کتــاب الکترونیکی باشــد‪ .‬از حدود نیمٔه دوم دیماه ســال ‪ ۸۸‬تا آخر‬ ‫که به صورت الکترونیکی منتشــر کرد ‌هاید توضیحی بدهید‪،‬‬
‫کردم‪ .‬در کتاب دوم تجربه من بسیار بیشتر شده بود و تلاش کردم‬ ‫آذرماه سال ‪ ۸۹‬زندگی شخصی من ثبات خودش را از دست داده بود و‬ ‫این مجموعه اشعار چه ویژگ ‌یهایی دارند که تصمیم گرفتید به‬
‫تبدیل به آدم بسیار عجول و بی حوصله ای شده بودم که حتی دوست‬
‫بخشی از ایرادات قبلی را رفع کنم‪.‬‬ ‫نداشت شــعری بنویسد و اگر هم م ‌ینوشــتم به علت نداشتن تمرکز‬ ‫صـوـبرراتیالپاکتسـرـونخی بکه بیخمنتش اشورلشسوؤنادل؟شــما فکر م ‌یکنم باید از زمانی‬

‫▪ ▪به نظر م ‌یرســد که محتوای دو مجموع ٔه شعر شما بیشتر‬ ‫ذهنی فاقد آن شرایط لازم بود‪.‬‬ ‫شــروع کنم که آغاز عمر شاعری مرا به شکل حرف ‌های کلید زده است‪.‬‬
‫تقریبا دیماه سال ‪ ۸۹‬بود یعنی حدود یکسال بعد که بعد از مدت‌ها‬
‫حول مضامین اجتماعی و سیاسی است که با نگاه شاعران ٔه‪ .‬شما‬ ‫شروع به نوشتن دوباره کردم شعرهایی نوشتم که با فضای کارهای‬ ‫‪Vol. 21 / No. 1266 - Friday, Nov. 22, 2013‬‬
‫پیوند خورده است فکر م ‌یکنید چه قدر توانستید از سانسور‬ ‫قبلی من فرق داشت یعنی با آنچه که خیلی‌ها از من دروبلاگم دیده‬
‫در ایــن دو مجموعه دور بمانید و معنای مــورد نظرتان را به‬ ‫بودند‪ .‬این شعرها اکثرا در طی دو ماه نوشته شد ولی این دوماه‪ ،‬بعد‬ ‫‪30‬‬
‫ازطی کردن یکسال پُرنوسان بود‪ .‬این شعرها را با صدای قلبم نوشته‬
‫مـخـابلطه فب مضانتیقهلرکدنویکتدا؟ب مــن دارای محتوایی اجتماعی و معترضانه‬ ‫بودم و تلخ بودند چون زندگی خودم بود و شیرین چون از باری که‬
‫روی دوشم حس م ‌یکردم رها شده بودم ولی بعدها فهمیدم هیچ‬
‫اســت البته از نظر من نوع نگاه به مسائل و مطرح شدن شعراجتماعی‬
‫در ایــن دو کتــاب با هم فرق هایی هم دارند‪ .‬در یک دقیقه ســکوت‬ ‫راهی برای رهایی وجود ندارد من باید می‌رفتم!‬
‫نماد پردازی یکی از وج ‌ههای بارز کتاب اســت اما در کتاب دوم کلام‬ ‫بعد از نوشتن این شعرها خیلی دوست داشتم این آثار هرچه سریع‌تر‬
‫پخته تر و زبان منســجم تر است حتی ســاختار شعرها نیز در سطح‬ ‫منتشر شود انگار عجلٔه عجیبی داشتم که تنها انتشار آن‌ها باعث‬
‫بالاتری قراردارند و ضمن اینکه جهان بینی کتاب دوم بسیار گسترده‬ ‫می‌شد آرام بشوم اما امکان انتشار این آثار آنزمان اصلًا ممکن نبود‬
‫مگر به صورت مجازی باید بگویم شاید همین حالا هم انتشار بخش‬
‫زیادی از کتاب اولم در ایران احتمالا ممکن نیست مگر شرایط‬
‫مجوزها عوض شود‪ .‬دراین کتاب هم دوست داشتن و عشق به طور‬
‫بارز دیده م ‌یشود و هم خواسته‌های اجتماعی و شما م ‌یبینید که‬
‫مرز بین این دو دائما در حال به هم خوردن است‪ ،‬این شعرها زمانی‬
‫نوشته شدند که در طول زندگی خودم هیچگاه انقدر ناآرام نبودم که‬
‫در آن مدت بودم در آن مدت کوتاه یکدفعه حس کردم حجم زیادی‬
‫از خواسته‌های شخصی و اجتماعی به سمت من هجوم آورده‌اند و تنها‬

‫نوشتن بود که م ‌یتوانست مرا رها کند‪ ،‬رها!‬
‫یک دقیقه سکوت محصول فضای خودش است و زبانی که در آن‬
‫جاری است گاه بسیار شتاب زده و ناآرام است چون از درونی ناآرام‬
‫وسرکش جوشیده است چون از جامعه ای بسیار ناآرام تر جوشیده‬
‫است‪ .‬شاید اگر همین حالا از من بپرسید آیا اگر همین حالا هم‬
‫در آن شرایط قرار بگیری باز هم کتابی که در دوماه نوشته بودی‬
‫را بازهم با این عجله به صورت الکترونیکی منتشر م ‌یکنی یا نه‪،‬‬
‫من به شما می‌گویم بله شک نکنید که باز هم همین کار را انجام‬
‫م ‌یدادم چون من همیشه فرزند شرایط حاکم بر زندگ ‌یام بود‌هام‪ .‬ولی‬
‫معتقدم بعضی شعرهای کتاب می‌توانست قویتر باشد و ضمن اینکه‬
‫در مجموعٔه اول فضای شعرها ممکن است به هم نزدیک هم باشد ولی‬
‫این مسائل رامقتضیات آن زمان و آن شرایط میدانم و در عین حال‬

‫تمام ضع ‌فهایش را نیز قبول م ‌یکنم‪.‬‬
   25   26   27   28   29   30   31   32   33   34   35