Page 34 - Shahrvand BC No. 1256
P. 34
‫ ‹هنر‬

‫روایت «ایرج» از فردین و کوچه باغ خاطرا ‪‎‬ت‪‎...‬‬ ‫‪34‬‬

‫▪ ▪شما چطور ریش ‌های شروع کردید به کار کردن آواز خواندن‬ ‫این مصاحبه مربوط به قبل از ماجرای روزی اســت که استاد شجریان‬ ‫‪34‬‬‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1256‬جمعه ‪ 22‬رویرهش ‪1392‬‬
‫در مراسم بزرگداشتی که برای استاد حسین خواج ‌هامیری (ایرج)‏برگزار‬
‫شاید دقیق یادتان نیاید که کی و کجا بین مردم شناخته شدید‬
‫اما شــاید بتوانید ‏آهنگی را نام ببرید که بعد از آن خیلی گل‬ ‫شده بود شرکت کرد و آنچه را که سا ‌لها نگفته بود‪ ،‬گف ‪‎‬ت‪.‎‬‬
‫این مصاحبه مربوط به قبل از ماجرای روزی اســت که استاد شجریان‬
‫کـرـداییندطوــمورردیمکخهیلخویدمشنحاخستنکر‌دتدام ‪‎‬نم‪‎.‬ن خودم به تدرج گل کردم‪ .‬من‬ ‫در مراسم بزرگداشتی که برای استاد حسین‏خواج ‌هامیری (ایرج) برگزار‬

‫اصلابه فکر شــهرت و این حر ‌فها نبودم‪ .‬من عاشــق موسیقی و هن ‌ر‬ ‫شده بود شرکت کرد و آنچه را که سا ‌لها نگفته بود‪ ،‬گف ‪‎‬ت‪.‬‬
‫آواز‏بودم و به همین دلیل هم با ‪ 21‬ســال خدمتم در ارتش‪ ،‬خودم را‬ ‫آســمان نوشت‪ :‬البته شجریان همیشــه در مورد ایرج گفتن ‌یها را در‬
‫جم ‌عهای خصوص ‌یتر گفته بود و این موضوع چیزی نبود که بر کسی‬
‫بازنشسته کردم تا بتوانم برسم به کا‌رهای هنر ‌یا ‪‎‬م‪.‬‬ ‫‏پوشــیده باشد‪ ،‬اما او در این بزرگداشــت بار دیگر برتوانای ‌یهای ایرج‬
‫تأکید کرد‪«:‬ایرج‪ ،‬ســلطا ‌ن آواز ایرانی‪ ،‬هنرمند بزرگی که در هشتاد‏و‬
‫ـ▪ ▪ـباســچرههندرگجد‌هاو‪ .‬ییوباازنش یشواستشهکششـدـییدد‪‎‬؟ه شــدم به فیل ‌مهــا و رادیو و‬ ‫یک سالگی هم‪ ،‬طوری آواز م ‌یخواند که انگار یک خواننده چهل ساله‬

‫تلویزیون و ای ‌نور و آ ‌نور و خود به خود شــهرت هم پیش آمد‪ .‬روزی‬ ‫است» این گف ‌توگو البته مربوط به قب ‌لتر از این ماجراس ‪‎‬ت‪.‎‬‬
‫نبود که‏شــب شــود و من درآن یکی‪ ،‬دو آهنگ نخوانده باشم هر روز‬
‫کارم بود‪ .‬حتی یک ســال منتقل شدم به آبادان و در هنگ ژاندارمری‬ ‫▪ ▪بگذارید از گذشــت ‌ههای دور شــروع کنیم اولین بار که‬
‫آبادان‏خدمت م ‌یکردم‪ .‬پن ‌جشنبه و جمعه م ‌یآمدم تهران‪ ،‬آهن ‌گهایم‬
‫خواندید و صدایتان چشم همه را گرفت کی بود ‪‎‬؟‬
‫را ضبط م ‌یکردم و دوباره برم ‌یگشتم به آبادا ‪‎‬ن‪.‬‬
‫ـ ـبچه بودم و هنوز مدرســه هم نم ‌یرفتم‪ .‬شــاید پنج یا شش ساله‬
‫▪ ▪شما به عنوان یک هنرمند که در ارتش هم درجات ویژ ‌های‬
‫بودم‪ .‬در بین بچ ‌ههای ده‪ ،‬مسابق ‌های گذاشته بودند ‪ -‬ما اهل منطق ‌های‬
‫م ‌یکردند ‪‎‬؟‬ ‫بودید و آیا مقامات توجه خاصی به شما‬ ‫ب ـرخـنوهرآنداهرا‬ ‫در لبه‏کویر به نام خال ‌دآباد نطنز یا کاشان بودیم ‪ -‬منطقه ما منطق ‌های‬
‫هم اسم هنری‬ ‫همیشــه مخالفت م ‌یکردند به همین دلیل‬ ‫اســت که همه در آن صدا دارند‪ .‬خلاصه مســابق ‌های گذاشته بودند و‬
‫انتخاب کرده بودم‪ .‬اســم اصلی من حســین است ولی چون در ارتش‬ ‫من به‏نظر معتمدان محل که آنجا نشســته بودند‪ ،‬اول شــدم‪ .‬از آن‬
‫ایــراد‏م ‌یگرفتند و اجازه نم ‌یدادند به اســم برادرم که ایرج هســت‪،‬‬ ‫وقت معلوم شــد که صدایم خوب اســت‪ .‬صدای پدرم هم خوب بود و‬
‫م ‌یخوانــدم‪ .‬هر وقت به من م ‌یگفتند که چــرا م ‌یروی و م ‌یخوانی‪،‬‬ ‫همینطــور‏پد‌ربزرگم که خواننده زمان خودش بود‪ .‬من خواندن را هم‬
‫م ‌یگفتم‏من نیستم برادرم اس ‪‎‬ت‪.‬‬ ‫حتماً‏باید ردی ‌فهای موســیقی را بداند‪ .‬ایشــان من را معرفی کرد به‬ ‫در کنار آنها و همینطــور تعزی ‌هخوا ‌نها یاد گرفتم‪ .‬آن زمان در دهات‬
‫ابراهی ‌مخان منصوری که آن وقت رئیس کمیســیون موســیقی رادیو‬ ‫تعزیــه‏م ‌یخواندند‪ .‬البته صفح ‌ههای گرامافــون هم بود که از آنها هم‬
‫▪ ▪کا ‌رهایی هم هســت که آن موقع خوانده باشید و الان به‬ ‫بود‪ .‬من‏بعد از معرفی به ایشــان با ارکستر خود ایشان در رادیو برنامه‬ ‫چی ‌زهای زیاد یاد گرفتم‪ .‬تا کلاس ششم ابتدایی در همان شهر خواندم‬
‫و بعد‏برای تحصیلات متوســط به تهران آمــدم و بعد به کلا ‌سهای‬
‫م ‌یگویند‬ ‫را‬ ‫این‬ ‫خیل ‌یها‬ ‫نخوانده بودم ‪‎‬؟‬ ‫کاش‬ ‫خـوـندتها‪،‬نه برگچوهییخودانکدهم‬ ‫اجرا کرد ‪‎‬م‪.‬‬ ‫مختلف مخصوصاً کلا ‌سهای استادابوالحسن خا ‌نصبا رفتم و دو سال‬
‫خوب بوده‪ .‬شاید‬ ‫یعنی‬
‫در‏خدمت ایشان بود ‪‎‬م‪.‬‬

‫ولی من این را قبول ندارم بعد از اینکه من و مرحوم فردین‏همکار ‌یمان‬ ‫به چه سالی است ‪‎‬؟‬ ‫ـ▪ ▪ـایســناملاج‪8‬ر‪2‬ا‪3‬م‪1‬ر‪،‬بتوازطه‬ ‫▪ ▪یعنی شما در نطنز به کلاس خاصی نرفته بودید و همینطور‬
‫را شروع کردیم و همکاری سینما ‌یمان شروع شد‪ ،‬مردم رو آوردند به‬ ‫موقع‬ ‫آن‬ ‫برنامه‬ ‫ایران‪.‬‬ ‫به‬ ‫ضبط صوت آمده بود‬
‫طرف سینما‪ .‬سیصد و خورد‌های سینما ساخته شد‪.‬‏در ایران به خاطر‬ ‫البته مستقیم بود و ضبط نم ‌یشد‪ .‬اولین تران ‌های که خواندم در دستگاه‬ ‫خو ‌دجوش و حداکثر در پیش تعزی ‌هخوا ‌نها آواز کار کردید ‪‎‬؟‬
‫اینکه کار سینمایی گرفت‪ ،‬مردم استقبال کردند از این کا‪‎‬ر‪.‎‬‬ ‫‏همایــون بود‪ .‬یک تصنیف خواندم و یــک آواز که جمعاً در حدود نیم‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫ساعت برنامه اجرا کردم‪ .‬آهنگش هم ساخت ابراهیم منصوری بود‪.‬‏یادم‬ ‫ـ ـبله‪ ،‬آنجا آن زمان یعنی بیش از ‪ 60‬ســال پیش در دهات چیزی‬
‫▪ ▪این اتفاق و همکاری روی شهرت بیشتر فردین هم خیلی‬ ‫نیست شعرش را چه کسی سروده بو ‪‎‬د‪.‬‬
‫تأـثیـردودتاایشیتم‪،‬چدرشـسـدتهابوسدیتم‪‎‬؟‪ .‬دیگر صدای من و بازی فردین را مردم‬ ‫بیشــتر از این نبود‪ .‬کلاس موســیق ‌یای نبود‪ .‬همیــن جوری به قول‬
‫خودشان‏دیمی یاد م ‌یگرفتن ‪‎‬د‪.‬‬
‫قبــول کردند و هنوز هم که هنوز اســت آن فیل ‌مها برای مردم تازگی‬
‫دارد و‏خو ‌ششان م ‌یآی ‪‎‬د‪.‬‬ ‫هم در رادیو ماندید ‪‎‬؟‬ ‫ـ▪ ▪ـببلعه‪،‬د‬ ‫بود‪.‬‬ ‫آنجا‬ ‫هم‬ ‫صبا آشنا شدید ‪‎‬؟‬ ‫ـ▪ ▪ـشچبطیوردبر‌ایکلاک مسی اهبمواانلیح بوسدی‌نمخاکهن‬
‫رادیو هم بودم‪ ،‬ولی بعد‬ ‫مرحوم مجید وفادار‬
‫هم‬ ‫بعد‬ ‫و‬ ‫نظام‬ ‫مدرسه‬ ‫به‬ ‫رفتم‬ ‫آن‬ ‫از‬ ‫وقتی آواز خواندم ایشان خیلی خو ‌ششانس آمد و گفت که من کلاس‬
‫دانشــکده افسری‪ .‬آن وقت ش ‌بهای جمعه در برنامه ارتش نیم ساعت‬ ‫‏آواز ندارم اما شــما را معرفی م ‌یکنم به اســتاد صبا که آن زمان هم‬
‫‏موســیقی داشــتم و من آواز م ‌یخواندم؛ آنجا با ارکستر آقای محمد‬ ‫تقریباً موســیقی را رادیو در اختیار ایشان بود ایشان یک نامه نوشت و‬
‫▪ ▪خودتان اذیت نم ‌یشدید که همه چیز به اسم فردین تمام‬ ‫بهارلو آواز م ‌یخواندم‪ .‬من هم در برنامه ارتش م ‌یخواندم همه در‏برنامه‬ ‫‏من رفتم منزل مرحوم صب‪‎‬ا‪.‬‬
‫مـ ‌یـنشهودچ ‪‎‬؟را اذیت شــوم مردم م ‌یدانستند که خود فردین صدا ندارد و‬ ‫رادیویی م ‌یخواندم و هم در کلاس شش متوسط دبیرستان نظام بودم‬
‫که در فیل ‌مهای فارسی شرکت کردم‪ .‬به وسیله آقای جواد‏لشگری در‬ ‫▪ ▪اجازه بدهید‪ .‬همان داســتان زندگی هنــری و کارتان را‬
‫این ایرج اس ‪‎‬ت‪.‬‬ ‫فیلمــی به نام «روزنه امید» که اولین فیلمی بود که من در آن چند تا‬
‫آهنگ خواند ‪‎‬م‪.‬‬ ‫کسی آواز کار کردید ‪‎‬؟‬ ‫بـررـسدیگیرکنهیمانم‪.‬جباعرددایز ‌فکهلااراسیادصبگارپفتیه بشودچم‪.‬ه‬
‫هرچه را بلد نبودم هم از‬
‫▪ ▪پس چطور قبول م ‌یکردند که این فردین اســت که دارد‬ ‫دوستان هنرمندی کهدر رادیوداشتیم م ‌یپرسیدم‪ .‬استا ‌دابوالحس ‌نخان‬
‫▪ ▪جای کدام هنرپیشه خواندید ‪‎‬؟‬ ‫‏صبا صدای من را شــنید و دید که تقریباً ردی ‌فها را بلد هســتم‪ .‬آن‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1256 - Friday, Sept. 13, 2013‬‬
‫م ‌یخواند ‪‎‬؟‬ ‫ـ ـجای مجید محسنی و نصر ‌تالله وحد ‪‎‬ت‬ ‫زمان روی این مساله تأکید داشتند کسی که م ‌یخواهد خواننده شود‪،‬‬

‫ـ ـبه هر حال این تأثیر سینماست و آنها هم قبول کرده بودن ‪‎‬د‪.‬‬

‫ایشا ‪‎‬ن‪.‬‬ ‫زندگی‬ ‫آخر‬ ‫تا‬ ‫داشتیم‬ ‫چطور بود ‪‎‬؟‬ ‫ـ▪ ▪ـاخریتلبایطخوشمباببواد‪.‬هبام‬ ‫ـ▪ ▪ـبمانف آردشیناننشچدطم‪.‬و برهآوشسنیالهشسدییامد ‪‎‬؟ک یاسمی این اتفاق صورت گرف ‪‎‬ت‪.‬‬
‫هم رفت و آمد‬

‫شما کدورتی ب ‌هوجود بیاید ‪‎‬؟‬ ‫موردی پیش نیامد که بین‬ ‫ـ▪ ▪ـپپنجس‪،‬‬ ‫جعفر‬ ‫از‬ ‫جای فردین خواندید؟‬ ‫ـ▪ ▪ـافوکلری من ب‌یاکرنمدرفیلچمه«فآیقلامی قیربهن‬
‫کاری کردند که بین ما کدورت‬ ‫شــش ماهی دستی دســتی‬ ‫بیستم» بود که روی تران ‌های‬ ‫پو‌ریاسینی تران ‌های خواند ‪‎‬م‪.‬‬
‫پیش آمد و ما هم قهر کردیم‪ .‬روزنامه باعث شــده بود‪ .‬هی م ‌ینوشتند‬
‫ایرج‏باعث شــهرت فردین شد یا فردین باعث شهرت ایرج شد‪ .‬همین‬
‫چی ‌زها باعث شد که ما کدورت پیدا کردی ‪‎‬م‪.‬‬ ‫▪ ▪وقتی که جای فردین م ‌یخواندید نوع خاصی م ‌یخواندید‬

‫▪ ▪‪‎‬از کار کردن با کدام آهن ‌گساز راض ‌یتر بودید و بیشتر لذت‬ ‫کوچ ‌هباغ ‪‎‬ی‪.‬‬ ‫بود به نام آواز کوچ ‌هباغ ‪‎‬ی‪.‬‬ ‫کـهـمبلهش‪.‬هآووارز‬
‫مـ ‌یبـهریر آده‪‎‬؟نگسازی دو‪ ،‬سه تا آهنگ خوب دارد و بعد تصادفی به تور هم‬ ‫بیات تهران یا به قول معروف‬

‫م ‌یخوردیم و با هم آشــنا م ‌یشدیم و من آهن ‌گهایشان را م ‌یخواندم‪.‬‬ ‫▪ ▪باوجود آنکه خودتان هم بچه تهــران نبودید‪ ،‬چطور آواز‬
‫‏هم ‌هشان را دوست دارم‪ .‬آن زمان کا‌رهای خوبی م ‌یساختند‪ .‬ملود ‌یها‬
‫را‬ ‫آواز‬ ‫را به این خوبی و ج‌اافتادگی م ‌یخواندید ‪‎‬؟‬ ‫بیـا ـتدرت تههرارانن‬
‫خوب بو ‪‎‬د‪.‬‬ ‫آن زمــان این آواز معروف بود‪ .‬دلکــش هم این‬
‫خوانده بود و ایشــان هم تهرانی نبودنــد و اصلیتش بابلی بود‪ .‬مرحوم‬
‫‏بدی ‌عزاده به من گفت که ایرج تو بیا کوچ ‌هباغی بخوان و من هم آمدم‬
‫ـ▪ ▪ـخچینلد‌یتهاا اآیهنن سگؤالخورا ابز‬ ‫آن غزل «معلمت همه شوخی و دلبری آموخت» را خواندم که‏شعری‬
‫یکی‪،‬‬ ‫بگویم‪.‬‬ ‫ا که م ‌یپسندید‪ ،‬بگویید ‪‎‬؟‬ ‫است از سعدی‪ .‬این غزل گل کرد و مردم هم خیلی خو ‌ششان آم ‪‎‬د‪.‬‬
‫من پرسیدند ولی نم ‌یدانم چه‬
‫دو تا که نیســت من بیشتر از ‪ 800‬ترانه و آواز خواندم در ظرف چهل‬
‫‏سال نم ‌یتوانم بگویم کدام خوب است‪ .‬بستگی دارد به مقتضای زمان‬ ‫ـ▪ ▪ـسچاله سشالدقیی بقوی‪‎‬دا‪.‬دم نیست‪ .‬فکر م ‌یکنم حدود سا ‌لهای ‪3‎ 8‬‏‪.‬‬
‫و مکان‪ .‬هر کدام یک گرایی خاص مخصوص خودش را دار ‪‎‬د‪.‎‬‬
‫[خبرآنلاین]‬
   29   30   31   32   33   34   35   36   37   38   39