Page 24 - Issue No.1364
P. 24
شاید عبارت «ادبیات زنانه» آنقدر گمراهکننده باشد که گمان سرکشتر از آن است که قضی بمحور باشد ادبیات 24
خوانندگان را به سمت ادبیات بازاری یا ادبیات آشپزخانهای (که در
کلیشهسازیهای جنسیتی ،آن را برای گروه مخاطبینی نظیر زنان نگاهی به مجموعه شعر «او مدام یک مرد است» اثر نیما نیا نقد و سال / 22شماره - 1364جمعه 17رهم 1394
خانهدار و دختران دبیرستانی مناسب تشخیص م یدهند) ببرد یا اینکه بررسی
این سوء تعبیر ایجاد شود که چنین دست هبندیای قرار است بیش از سپیده جدیری
پیش به سکسیسم و هر چه بیشتر زنانه ،مردانه کرد ِن همه چیز دامن
اشاره :نخستین مجموعه شعر نیما نیا با عنوان «او مدام یک مرد است»
بزند. هفتهی گذشته توسط انتشارات اچ اند اس مدیا در لندن به چاپ رسید.
حال آ نکه آنچه اینجا مد نظر است ادبیاتیست که مقابل ادبیات این کتاب به مخاطبی ِن داخل ایران رایگان ارائه میشود و به سادگی
قضیبمحور قد علم م یکند و کلیشهها و همچنین تابوهایی را که آن تنها با فرستاد ِن ایمی ِل درخواست از اکانت ج یمیل به آدرس @ketab
hands.mediaقابل دریافت است .مخاطبین خارج از ایران نیز م یتوانند
ادبیات تعریف و به ما حقنه کرده است در هم م یشکند.
شعر نیما نیا از ابتدا تا به اکنو ناش نمونهی دقی ِق سرکشی از ادبیات برای تهیهی آن به آدرس زیر مراجعه کنند:
قضیبمحور است .ادبیاتی کهدر آن نه تنها زنان ،احساساتشان و تنشان http://www.hands.media/books/?book=hes-always-a-man
نادیده گرفته و سرکوب میشوند که احساسات و ت ِن هر کسی با هر
هویت جنسی دیگر یا حتی گرایش جنسی دیگر نیز .ادبیاتی که بیش از ***
یک جها نبینی را در پشت خود ندارد و چیزی بیش از همان جها نبینی
را ترویج نم یکند .ادبیاتی که در آن صداهای دیگر ،جها نبینیهای دیگر من
خفه شدهاند .شعر نیما نیا چه با جهانی که میسازد ،چه با لحنی که مردهای زیادی را چشیدهام.
ایجاد م یکند و چه [بیشتر در شعرهای متأخرترش] با ساختاری که از مردهایی که سابق هی مردن نداشتند.
مردهایی که وقتی به اداره میروند
آن بهره م یگیرد ،سرکش ِی محض از چنین ادبیات یست.
باران که میبارد در مترو ،خیال دریا را
آرام
هیچ معنای خاصی نمیدهد. آرام
باران که میبارد،
شاید م ینوشند.
همهی درها مک ّرراند وق تهای من ،برای مردن In touch with Iranian diversity
[]... همیشه آزاد است.
دشوار است وقت یکه آثار جدیدتر یک شاعر را خوانده باشی ،بخواهی
باران که م یبارد برای نوشیدن سرمایی دربارهی آثاری که پیش از آنها سروده است بنویسی ،به خصوص
مرا به حال کلافهایم بگذار که تو را م یخورد []... وقت یکه م یبینی که شاعر چه مسی ِر رو به جلویی را در آثارش طی کرده
(مجموعه شعر «او مدام یک مرد است» ،بخشی از شعر ،38ص )54 و چقدر همه چیز در شعرهایش تغییر کرده است؛ همه چیز ،جز یک
تا پش ِت دری نیمهباز
آغو شهای ناتمامم را من چنین نتیجه م یگیرم که شاعری که به رغ ِم ت ِن مردانهی خود، چیز :زنانگ ِی متن.
متنی زنانه (نه صرفا به معن ِی نوشتن با تَنی زنانه ،بلکه به معن ِی نوشتن شعری که از مثالهای بار ِز حرک ِت رو به جلوی دست کم در ساح ِت زبان
بشکافم. از دنیای زنان هی دروناش در مقابله با دنیای مر دانهی بیرون) ،خلق در سرودههای متأخرت ِر نیما نیا است ،در عین حال میتواند به عنوان
(همان کتاب ،بخشهای آغازین و پایانی شعر ،39صص 56و )57 م یکند ،یا به تمامی ،آنیما ،بخش زنانهی روان خود را در سرودن به کار یکی از آشکارترین طغیانهای او علیه مردمحور بود ِن یکدس ِت ساح ِت
گرفته است یا به این تعبیر محمد آزرم ،شاعر و تئوریسین معاص ِر شعر زبان در جها ِن پیراموناش و تعاریفی کلیشهای که این زبان از هویت
به طور دقیق ،به همان دلایل فوق ،رویکر د فمینیستها به زبان، معتقد است که ،اگر متن زنانه ساحت «من» شدن زن و بيرون آمدن از
فلسفهی زبان و همچنین ادبیات ،تا کنون بیشتر رویکردی انتقادی نظم نمادين و مردانهی مرسوم است ،پس شعري كه در مؤلفيت متني جنس ِی هر فرد به دست میدهد مطرح شود:
بوده و به تغییر در آنچه که اساس این انتقاد قرار گرفته ،فراخوان داده خود فراجنسيتي است ،از تقابل دوگانهی من /ديگري فراروي ميكند و به ابد كه زنى حبس مانده
است .متونی که به طور نمادین ،جنسیت ندارند یعنی با ادبیاتی فاقد در حالتم
جنسیت (نه فراجنسیتی) نوشته م یشوند که در نهایت با سرکو ِب اجرايي از ايدهي «من ،ديگري است» م يشود2.
خصل ِت چندصدایی شد ِن متون ،به همان ادبیا ِت قضیبمحور شباهت به ابد كه جا مىماند تنى از اضافهى سلولش
پیدا م یکند؛ متونی که در آن زنان ،هویتهای جنسی و گرایشهای به ابد كه مىدهم تمام كلمات را
جنسیای که نگرش مردسالارانه آن را برنمیتابد نامرئ یاند؛ متونی که شايد
آنچه به شکلی کلیشهای «مردانگی» نام گرفته شده است در آنها بازتولید حبس شدهام
و به عنوان یک نُرم معرفی میشود؛ متونی که برچسبهای جنسیتی را ميان نف سهايت.
بازتولید م یکنند و متونی که چنا نکه گفته شد ،جهان را تنها از یک
زاویهی دید (زاویهی دید مردان) توصیف م یکنند و م یبینند ،همه و یکی از علمیترین متون مرجع دربارهی نوشتار زنانه« ،خندهی مدوسا» Vol. 22 / No. 1364 - Friday, Oct. 9, 2015
اثر هلن سیکسو ،ادیب و فیلسو ِف فمینیست فرانسوی است که در آن،
همه آماج این انتقادند. دو راه را پیش پای خوانندگا ِن ز ِن خود م یگذارد :یا بعد از خواندن این 24
این است که ادبیاتی نظیر آنچه نیما نیا میآفریند ،میان این همه متنی متن ،انتخابشان این خواهد بود که همچنان درون تلهی تنشان گرفتار
که نام برده شد و لازم نیست که آفرینندگا ِن آنها صرفا مردان باشند که بمانند و زبانی را به کار ببرند که به آنها اجازهی بیان کرد ِن خودشان
را نم یدهد؛ یا ای نکه م یتوانند ت ِن خود را به عنوان راهی برای بیان به
در این زمره قرار بگیرند ،کمیاب و بی مثال مینماید.
هلن سیکسو در گف توگویی 3در توصی ِف نقش تئوریهایش دربارهی کار ببرند.
نوشتار زنانه در ادبیاتی که خودش خلق م یکند م یگوید« :برای من، از طرفی جیمز هیلمن ،روانشناس آمریکایی معتقد است 1که آنیما (روا ِن
تئوری از پیش نمیآید تا حال بخواهد الها مبخش باشد ،تئوری مق ّدم زنانه) میتواند در ناخودآگا ِه فردی و جمع ِی چه مردان و چه زنان ،فعال
نیست ،چیزی را دیکته نم یکند ،بلکه خودش نتیجهی نوشتار من است، باشد ،حال آنکه به نظر میرسد که آنیموس (روا ِن مردانه) چیزی کاملا
نوشتاری که در اصل ،شاعرانه – فلسفی است». متفاوت است که در همزیستی با آنیما به سر میبرد.
و این همان چیزیست که در شعر نیما نیا نیز اتفاق میافتد .تئوریهای من گودی اقیانوس را دارم.
فمینیستی از آن بیرون نم یزند چون با الهام از تئوریهای فمینیستی گاهی
خلق نشده است ،اما از آنجا که از ذهنی برابریخواه تراوش م یکند ،خود در خودم
غرق شوم.
نمون های راستین در ادبیا ِت برابر یخواهانه است.
من ،آدمهای زیادی کشید هام،
با آ ههای بلند و
انگش تهای بیشمار،
تا در انتهای جهان دست فرو کنند.
من آد مهای عجیبی کشید هام،
شبیه تو
که دکم ههایشان را
میان خوا بهایم
باز م یکنند.
(همان کتاب ،شعر ،12ص )19
1- Anima: An Anatomy of a Personified Notion
برگرفته از صفحات 53تا 55و 89تا 91کتاب
-2از گفتوگوی بلند و در دست انتشاری که نگارنده با محمد آزرم
انجام داده است
Women’s education des femmes (12, 4) Winter 3
.1996-7: pp. 6-10