Page 8 - Issue No.1360
P. 8

‫کانادانم ‌یتواندادعاکندکههرکاری‬                                                                                                           ‫مقالات‬  ‫‪8‬‬
‫برای زندگی در صلح و آرامش تو انجام داده است!‬
                                                                                                                                       ‫سیاست‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          ‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1360‬جمعه ‪ 20‬رویرهش ‪1394‬‬

                                                                                                                ‫میرم موسیوان ‪ -‬ونکوور‬

                                                 ‫برگزید‌هاند و میگویند که این جزئی از راه‌حل است!!‬

‫کانادا نم ‌یتواند ادعا کند که هر کاری را که م ‌یتوانسته انجام داده برای اینکه به تو و برادرت‬
‫امکان بدهد که در صلح و آرامش زندگی کنید و به پدر و مادرت امکان ی ‌کشب خواب آرام و‬

                                                                 ‫بدون وحشت برای جان شیرینتان…‬

‫این فقدان عظیمی است برای هم ُه دنیا‪ ،‬مثل هر مرگی که م ‌یشد اتفاق نیفتد و ب ‌هخصوص برای‬
‫عم ‌هات که به هر دری که م ‌یتوانست کوفت برای اینکه با آوردن شما به کانادا جانتان را نجات‬
‫دهد‪ .‬اما این فقدان عظیمی هم برای کاناداست که م ‌یتوانست از شما حمایت کند‪ ،‬تو و برادرت‬
‫در اینجا به مدرسه بروید و شاید روزی مایه افتخار کانادا شوید‪ ،‬مانند همه فرزندان پناهندگانی‬
‫که در اینکشور بزرگ م ‌یشوند و موزاییک چند فرهنگ ‌یای را کهکانادا ادعایش را داشت هرروز‬

                                                       ‫شکوفاتر م ‌یکنند… آیا کسی یادش هست…؟‬

‫ونکوور ‪-‬شهریور ‪۱۳۹۴‬‬

‫مصطفی عزیزی را آزاد کنید! فراخوان‬
‫‪ ۳۶‬هنرمند و فرهنگی از سراسر جهان‬

                                          ‫مصطفی عزیزی‪ ،‬داستان‌نویس و هنرمند ایرانی از‬                           ‫عزیزکم… چه آرام خوابید‌های… بهترین لبا ‌سهایت را پوشید‌های برای رسیدن به اروپا که در‬
                                          ‫ابتدای فوریه ‪ ۲۰۱۵‬در زندان است‪ .‬دادگاه انقلاب‬                         ‫آنجا با یک عالمه اسبا ‌ببازی‪ ،‬بازی کنی… و با این کفش‌های قشنگ کوچولو روی خاک اروپا‬
                                          ‫اسلامی ایران او را با اتهامات کلی که به بسیاری از‬
                                          ‫فعالان منتقدجمهوری اسلامی نسبت داده است‪ ،‬مانند‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                               ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
                                          ‫اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در مجازی‪ ،‬به‬
                                          ‫‪ ۸‬سال زندان محکوم کرده است‪ .‬حال آن که مصطفی‬                           ‫بدوی‪ ،‬اروپائی که تو را بپذیرد و به تو فرصت دهد که در امان باشی‪ ،‬دور از جنگ‪ ،‬دور از‬
                                          ‫عزیزی تنها نویسندهاست و نه حتی فعال سیاسی‪ .‬او‬                         ‫بمب‌ها و ویرانی‌هایی که به جان سرزمینت افتاد‌هاند‪ ،‬سرزمینت که از روزی که به دنیا آمد‌های‬
                                          ‫صرفا از حقوق انسانی خود مبنی بر آزادی بیان استفاده‬                    ‫جز قت ‌لعام و ویرانی و انفجار برایت پیشکشی نداشته است… بازوانت در دو طرف بدنکوچکت‬
                                          ‫کرده و انتقاداتی که از حکومت ایران در شبک ‌ههای‬                       ‫قرارگرفت ‌هاند و صورت زیبایت را ب ‌هسوی ما گرداند‌های… اما چشمان قشنگت بست ‌هاند و قلب‬
                                          ‫اجتماعی مطرح کرده است‪،‬نباید و نمی‌تواند بهانه‌ای‬
                                                                                                                                                                                ‫پربهایت از تپیدن بازایستاده است…‬
                                                                      ‫برای زندانی کردن او باشد‪.‬‬
                                                                                                                ‫اگر م ‌یتوانستی ما را ببینی‪ ،‬آیا جرئت این را داشتیم که نگاهت را تاب بیاوریم… ما که جز شرم‬
                                          ‫مصطفی عزیزی در ‪ ۵۳‬سالگی دچار بیمار ‌یهایی‬                                                                              ‫خردکننده‌مان چیزی نداریم که پی ‌شکش‌ات کنیم…‬
‫همچون دیابت‪ ،‬آسم و اگزما است که تحمل زندان را برای او به مراتب دشوارتر ساخته به طوری که از‬
‫زمان بازداشتتاکنون دست‌کم یک بار به بیمارستان منتقل شده است‪ .‬او علاوه بر تابعیت ایران دارای‬                     ‫ما خود را انسان م ‌ینامیم‪ ،‬در یکی از توسعه‌یافته‌ترین کشورهای دنیا زندگی م ‌یکنیم‪ ،‬امتیاز این‬
‫اقامت دائم کانادا است و زمستان گذشته به دنبال بیماری شدید پدر خود پس ازسال‌ها به ایران بازگشت‬                                                                                                 ‫را داریم که در دموکراسی‬

            ‫تا همراه پدر باشد‪ ،‬اما در نهایت بازداشت او و شرایطش در زندان بیماری پدر را شدت بخشیده است‪.‬‬          ‫زندگیکنیم اما آ ‌نقدر از آن سیرشد‌هایم که حتی زحمت این را به خود نم ‌یدهیم که هر چهار سال‬
                                                                                                                                                                                            ‫ی ‌کبار برویم و رأی بدهیم؛‬
‫ما نویسندگان‪ ،‬هنرمندان و فعالین فرهنگی امضاکننده این بیانیه از حکومت ایران م ‌یخواهیم که‬
‫مصطفی عزیزی را بدون هیچ قید و شرطی هر چه سریع‌تر آزاد کنند و بهسرکوب منتقدان و دگراندیشان‬                       ‫و در نتیجه سکان را به دست‌هایی م ‌یسپاریم که جان شیرین تو برایشان کوچک‌ترین اهمیتی‬
                                                                                                                ‫ندارد… ما تعریف عادلانه بودن نظام انتخاباتی‌مان را به آن‌ها واگذار م ‌یکنیم تا آن را از آنچه‬
                                                                                  ‫پایان دهند‪.‬‬                   ‫هست هم غیرعادلان ‌هتر کنند‪ ،‬اهمیتی نم ‌یدهیم به این‌که دولتمان اظهار خرسندی م ‌یکند از‬
                                                                                                                ‫اینکه صد میلیون دلار را که باید برای استقرار پناهندگان صرف می‌شد خرج نکرده است…‬
               ‫ران ورزو‪ ،‬تاریخدان و کارگردان‪ ،‬کانادا‬   ‫جولی مارو‪ ،‬نویسنده (کتا ِب «آبی گرم‌ترین رن ‌گّها‬                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                              ‫‪Vol. 22 / No. 1360 - Friday, Sep. 11, 2015‬‬
              ‫رادیک هاسالیک‪ ،‬شاعر‪ ،‬جمهوری چک‬                                           ‫است»)‪ ،‬فرانسه‬                                           ‫پناهندگانی که برای نجات جانشان از سرزمین خود فرار م ‌یکنند…‬
‫ِورد کوهن بارزیلای‪ ،‬نویسنده‪ ،‬بنیانگذار «ناول‬
                                                                         ‫مازیار بهاری‪ ،‬روزنامه‌نگار‪ ،‬بریتانیا‬   ‫به این امید بودکه پدر و مادرت با تو و برادرت سواران قایق شدند فقط برای اینکه زنده بمانید‪،‬‬
                                 ‫رایتز»‪ ،‬بریتانیا‬                            ‫تری گلیوین‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کانادا‬        ‫برای اینکه زیر باران بم ‌بهایی که دولت‌های کشورهای توسع ‌هیافته و جنگاوران دیگر به بهان ُه‬
                        ‫دل مهس‪ ،‬سینماگر‪ ،‬کانادا‬                                                                 ‫جنگ علیه دولت ظلمات و بدون تلاش برای نجات جان‌های پربهایتان بر سرو روی سرزمینت‬
                      ‫فیونا بردلی‪ ،‬شاعر‪ ،‬اسکاتلند‬               ‫منصور اسانلو‪ ،‬رهبر کارگری‪ ،‬ایران (در تبعید)‬
                       ‫جیمی گاتز‪ ،‬سینماگر‪ ،‬کانادا‬                    ‫سپیده جدیری‪ ،‬شاعر‪ ،‬ایران‌ (در تبعید)‬                                                                                     ‫م ‌یریزند هلاک نشوید…‬
                       ‫الیسا جوی‪ ،‬عکاس‪ ،‬بریتانیا‬
        ‫آریانه ماتسانز واسکز‪ ،‬نویسنده و طراح‪ ،‬اسپانیا‬  ‫ییزی دد ‌هچک‪ ،‬موزیسین و نویسنده‪ ،‬رئیس‬                    ‫عزیزکم… تو رفتی و سخنان شرم‌آور وزرای ما را نخواهی شنید که لاف دست و د ‌لبازی نظام‬
                    ‫مرال دوزگون‪ ،‬نویسنده‪ ،‬بریتانیا‬                              ‫انجمن پ ِن جمهوری چک‬            ‫حمایت از پناهندگان این کشور را م ‌یزنند‪ .‬این درست است که زمانی بهترین نظام دنیا بود‪ ،‬اما‬
                ‫آرون ویلیس‌‪ ،‬کارگردان تئاتر‪ ،‬بریتانیا‬
                  ‫لین تورندیکرافت‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کانادا‬                     ‫اصلی بایرام‪ ،‬بازیگر‪ ،‬بریتانیا و آلمان‬                                                                               ‫سال‌هاست که دیگر نیست‪.‬‬
                   ‫جیم کانچی‪ ،‬فعال کارگری‪ ،‬کانادا‬                            ‫لتیسیا عیدو‪ ،‬بازیگر‪ ،‬فرانسه‬
                    ‫لیندا روزن‌باوم‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کانادا‬                         ‫یوجنیا کاروسو‪ ،‬بازیگر‪ ،‬ایتالیا‬     ‫تو و مادر و برادرت رفتید… و پدرت‪ ،‬بیزار از ناانسانی آن‌ها که خود را متمدن م ‌یخوانند به‬
‫بروک تورندیکرافت‪ ،‬نویسنده مسائل آموزشی‪،‬‬                                                                                                                                                  ‫سرزمین خود بازگشت و شما‬
                                                            ‫اما دنیس ادوادرز‪ ،‬بازیگر و نویسنده تئاتر‪ ،‬بریتانیا‬
                                        ‫کانادا‬         ‫علی اصغر رمضان‌پور‪ ،‬معاون سابق وزارت ارشاد‪،‬‬              ‫را بازگرداند و به خاکی سپرد که تولدتان را شاهد بود‪ .‬نامت چه درست است… روی شانه‌های‬
                  ‫ولینگتون مندس‪ ،‬موزیسین‪ ،‬برزیل‬                                                                                                                                              ‫کوچکت نام کشوری است‬
                                                                                               ‫ایران‬
                       ‫جو آتارد‪ ،‬نویسنده‪ ،‬بریتانیا‬               ‫زهرا ایساکس‪ ،‬مجری رادیو‪ ،‬آفریقای جنوبی‬                                                                           ‫که همیشه از شما دریغ داشت ‌هاند…‬
                     ‫محمد مظفری‪ ،‬خواننده‪ ،‬ایران‬
              ‫جی پی هورنیک‪ ،‬استاد دانشگاه‪ ،‬کانادا‬                          ‫یسر البحرانی‪ ،‬نویسنده‪ ،‬بحرین‬         ‫‪ 8‬تو و هم ُه کودکان منطقه بهای ب ‌یالتفاتی کشورهایی که خود را متمدن م ‌ینامند را نسبت به این‬
                                                                            ‫سایمیر باجو‪ ،‬کارگردان‪ ،‬آلبانی‬                                                                                     ‫گهوار ُه تمدن م ‌یپردازید‪.‬‬
                     ‫منبع‪Alternate Dream :‬‬                                ‫کولوگ کوواگو‪ ،‬کارگردان‪ ،‬فیلیپین‬
                                                                  ‫داگ گرین‪ ،‬تاریخدان‪ ،‬ایالات متحده آمریکا‬       ‫اینگهوار ُه تمدنکه دستخوش بدترین عذاب‌هاست به خاطر نابخشودن ‌یترین اشتباهات‪ ،‬من‌جمله‬
                                                                                                                ‫اشتباهات فاحش همین کشورها… و حالا‪ ،‬ب ‌هعوض حمایت از شما‪ ،‬راه بمباران کردنتان را‬
                                                                              ‫دانیلا آمارال‪ ،‬مترجم‪ ،‬برزیل‬
                                                                                ‫آوا هما‪ ،‬نویسنده‪ ،‬کانادا‬
   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12   13