Page 17 - 1344
P. 17
‫اندیشانه بود‪ ،‬یعنی استحال ‌هی مکانیکی و اجباری خرده جها ‌نهایی که از ایران‪ ،‬اتفاقاَ همین نادید‌هانگار ِی «تنوع» خرده جها ‌نها و نفی ضرورت انواع پیوسته و با گستاخی‪ ،‬تحریف و دستکاری شده است؛ و چه بسا یکی‬
‫از دلایل پای ‌های و مهم گرایش زنان به «رما ‌ننویسی»‪ ،‬مقاومت در برابر‬ ‫ادبی در «بازنمایی واقعیت» بوده است‪.‬‬ ‫قضا «وحدت در عی ِن کثرت شان» به واقعیات زیست کنونی ما شکل داده‬
‫‪17‬‬ ‫چنین تحریف گسترد‌های باشد‪ .‬زیرا ظرفیت عظیم این گون ‌هی ادبی برای‬ ‫است‪ .‬باری‪ ،‬این تعمی ‌مگرای ِی قراردادی در حالی گسترش م ‌ییافت که‬
‫بازنمایی جزییا ِت سبک زندگی واقعی شهروندان‪ ،‬بر کسی پوشیده نیست‪.‬‬ ‫تحولات فناورانه و ادبیات زنان‬ ‫آزمو ‌نهای زندگی ب ‌هدفعات نشان داده بود که هر گون ‌های از شناخت (که‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1344‬جمعه ‪ 1‬دادرخ ‪1394‬‬ ‫برخی از این نویسندگان بادستیابی ب ‌هشناختی منصفانه و متین از واقعیت‪،‬‬ ‫مطالعات تجربی نشان م ‌یدهد که چیرگی نقدهای مطل ‌قانگارانه و‬ ‫طبعاَ برگرفته از حیط ‌های خاص از تجرب ‌هی زیسته است) ب ‌هسادگی و «به‬
‫به نگارش آثاری دست ز د‌هاند که در عین تأکید و احترام به «تنوع»‬ ‫تندی ‌سهای مقدس شد‌هی تفسیرهای دوبُنی‪ ،‬که میراث نس ‌لهای پیشین‬ ‫طور طبیعی» بردیگر شناخ ‌تها و خرده جها ‌نها تعمیم پذیر نیست مگر به‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫سب ‌کها و فرهن ‌گها‪ ،‬همزمان از کوبیدن بر طبل تفرقه و برجسته کردن‬ ‫و ایدئولوژ ‌یگرا بود سرانجام نتوانست در عصر پیشرف ‌تهای پُرشتا ِب‬ ‫کمک اراده و اقتدار‪ .‬نکت ‌هی تأمل برانگیز اما اینجاست که این برخوردهای‬
‫تضاد و تفاوت فرهنگ ها در جامعه ی چندفرهنگی ایران نیز آگاهانه‬ ‫«تکنولوژ ‌یهای ارتباطی» پایداری کند و در نتیجه آرام‪ ،‬آرام متزلزل‬ ‫تا ‌مگرا در حالی صورت م ‌یگرفت که در همان دوره نیز اغل ِب فلاسفه و‬
‫احتراز کرده اند‪ ،‬تا جایی که گاه به نظر م ‌یرسد برخی از این آثار صرفاَ‬ ‫شد؛ به زبان روش ‌نتر‪ ،‬تأثیر بُ ‌تشکنان ‌هی تحولات علمی‪ -‬اینترنتی و‬ ‫پژوهشگران ارشد حوز‌هی نقد ادبی‪ ،‬در مطالعات تجربی و تئوری ‌کشان‬
‫برای ایجاد تفاهم و «وصل» نقاط مشترک فرهن ‌گها و همبستگی اقوام و‬ ‫«کثر ‌تگرایی مفهومی» ناشی از آن‪ ،‬بالاخره باعث شد که یکی از عناصر‬ ‫با صراحت بر خودپوی ِی ژانرهای متفاوت ادبی و نیز بر استقلال کارکرد‬
‫ملل ایرانی ب ‌هنگارش در آمد‌هاند‪ .‬هیچ سندی هم وجود ندارد که ثابت کند‬ ‫مهم درک جزمی از واقعیت‪ ،‬منطق خود را از دست بدهد اما این ناکامی‪،‬‬ ‫این خرده جها ‌نها در پروسه شناخت واقعیت‪ ،‬تأکید داشتند‪« :‬هر نوع‬
‫قصد و انگیز‌هی این نویسندگان‪ ،‬تقابل با گفتمان رسم ‌ی‪ ،‬یا تحمیل خود‬ ‫که نشان ‌ههایش در واقع از سه‪-‬چهار دهه پیش ب ‌هتدریج در ایران آشکار‬ ‫ادبی‪ ،‬روش های خاص خود را برای دیدن و فهم واقعیت داراست‪ ...‬عرصه‬
‫(به عنوان «بدیل») ب ‌هجای انواع ادبی بزرگ و فاخر‪ ،‬بوده باشد‪ ،‬هرچند که‬ ‫شده بود هرگز به معنای فروپاشی کامل ارز ‌شها و گفتمان اقتدارگرایان‬ ‫بازنمایی واقعیت در انواع متفاوت ادبی و در دور‌ههای مختلف تکامل ادبی‬
‫پدرسالار نبود بلکه فقط گفتمان آنها را از جایگاه رفیع و مقد ‌سشان به زیر‬ ‫تفاوت م ‌یکند‪ ]۱[».‬میخائیل باختیندر ادام ‌هی توضیح یافت ‌ههایش‪ ،‬افزون‬
‫به طور قصدناشده‪ ،‬امر ادبی در ایران را متحول کرده باشند‪.‬‬ ‫بر تأیید «تفاوت» و پشتیبانی از استقلال در تفسیر‪ ،‬عنصر «مکان» و‬
‫جالب است که این زنان معمولاَ در آثار داستانی شان ـ که غالباَ روابط‬ ‫کشید و در کنار دیگر گفتما ‌نهای ادبی‪ ،‬تنزل داد‪.‬‬ ‫«زمان» را هم در نسبی و مشروط بود ِن تفسیر واقعیت‪ ،‬دخالت م ‌یدهد‪:‬‬
‫موجود در ساختارهای بغرنج خانواده ایرانی را بازنمایی م ‌یکند ـ با‬ ‫کم اعتبارشد ِن روای ‌تهای مطل ‌قانگارانه و تن ّزل گفتمان ادبی تقاب ‌لجویان‪،‬‬ ‫«هر نوع ادبی تصویری متفاوت از واقعیت را بر حسب مکان و زمان‪ ،‬ارائه‬
‫تلفیق هوشمندان ‌هی ارتباط آد ‌مها با فرهن ‌گهای متفاو ‌تشان‪ ،‬به ترسیم‬ ‫همزمان با گسترش پدید‌هی «جهان ‌یشدن»‪ ،‬مجموعاَ فرصت ک ‌منظیری‬
‫بخ ‌شهایی از فضای زندگی عادی و روزمره م ‌یپردازند که ما خوانندگان‬ ‫را ب ‌هوجود آورد تا نویسندگان آزاد و مستقل ـ ب ‌هویژه زنان داستا ‌ننویس‬ ‫م ‌یکند‪ .‬عرصه بازنمایی واقعیت‪ ،‬همواره «خاص» و مشخص است»[‪]۲‬؛‬
‫(ب ‌هویژه ما مردها) آنها را غالباَ پیش پا افتاده ـ حتا کم ارج ـ تلقی م ‌یکردیم‬ ‫ـ که تثبیت چندصدایی در هنر و ادبیات کشورشان را آرزو م ‌یکردند‬ ‫در مورد ضرورت احترام به استقلال خرده جها ‌نها نیز م ‌یتوان گفت که هر‬
‫و تقریباَ مطمئن بودیم که بر این روابط به ظاهر ساده و معمولی‪ ،‬کاملا‬ ‫مجالی برای «دیده شدن» به کف آورند‪ .‬طلیع ‌هی «دوبار‌هی» این فرصت‬ ‫یک از این جها ‌نهای کوچک انسانی‪ ،‬بنا به تجرب ‌هی زیست ‌هشان‪ ،‬واقعیت‬
‫آشنایی و اِشراف داریم‪ ،‬با این حال اما پس از خواندن چنین آثاری‬ ‫ناب در ایران ب ‌هویژه بعد از خاتمه جنگ هشت ساله نمایان شد‪ ،‬و پس‬ ‫را از دیدگاهی متفاوت‪ ،‬درک و گزارش م ‌یکنند‪ .‬گزارش این تفاوت و‬
‫است که موفق به دریافت نوعی شناخت تازه در مشاهد‌هی «ساده»ترین‬ ‫از دوم خرداد ‪ ۱۳۷۶‬وسعت قابل توجهی یافت‪ .‬روشن است که تولد‬ ‫رنگارنگی م ‌یتواند در زبان‪ ،‬فرم‪ ،‬ایماژها‪ ،‬و دیگر عناصر داستان نیز انعکاس‬
‫روابط خانوادگ ‌یمان می شویم‪ .‬حسین سناپور از رمان نویسان معاصر در‬ ‫روزنام ‌ههای مستقل‪ ،‬گسترش اینترنت و تلف ‌نهای دستی هوشمند (و‬ ‫یابد؛ «جها ‌نهای ممک ِن انسانی اگر ب ‌یشمار نباشند دس ِت کم بسیا‌راند‪.‬‬
‫بار‌هی تأثیر مثبت آفرین ‌شهای ادبی این دسته از زنان م ‌ینویسد‪« :‬زنان‬ ‫سپس اپلیکیش ‌نهای وایبر‪ ،‬تلگرام‪ ،‬واتس اپ)؛ افزایش حیرت آور ورود‬ ‫آنچه در هر جهان از جها ‌نهای ممکن بشری روی م ‌ی دهد در درون‬
‫نویسند‌های پیدا شد‌هاند که خودشان و داستا ‌نهاشان نشان ‌هی خودآگاهی‬ ‫دختران به آموزش عالی؛ ظهور د‌هها میلیون دیش ماهوار‌های بر بام‬ ‫آن جهان ممکن است و «صا دق»؛ اگر چه از دیدگاه انسا ‌نهای دیگر‬
‫و زبان با‌زکردن بخشی از جامعه ما هستند‪ ]۶[».‬با وجود این قبیل‬ ‫خان ‌هها؛‌احیای مجدد نهضت اصلاح مذهبی و انعکاس آراء نواندیشان دینی‬ ‫در جها ‌نهای دیگر ناممکن باشد و «کاذب»‪...‬هرچه این «جهان ‌»ها از‬
‫تفسیرهای امیدوارکننده اما طی چهار سال اخیر‪ ،‬ما در داخل کشور با‬ ‫در مطبوعات و رسان ‌ههای همگانی ب ‌هویژه در عرص ‌ههای آکادمیک (حوزه‬ ‫یکدیگر دورتر باشند بازسپرد ِن معناها از یکی به دیگری دشوارتر است‪.‬‬
‫رویکردهایی تقابلی در برخی محف ‌لهای ادبی مواجه شد‌هایم که موجی‬ ‫و دانشگاه)؛ همچنین ورود شبک ‌ههای اجتماعی آنلاین همچون فیسبوک‬ ‫ترجم ‌هناپذیری برخی مفهو ‌مها از زبانی به زبان دیگر به دلیل گوناگونی‬
‫تازه از نقدهای ویرانگر را ب ‌هویژه از سال ‪ ۱۳۹۱‬بر آثار زنانه آغاز کرده است‪:‬‬ ‫و توییتر در زندگی روزمره شهروندان؛ و بالاخره فعالیت خرده جنب ‌شهای‬ ‫جها ‌نهای تجربی ست‪]۳[».‬؛ و از همین منظر (تأکید بر خودپویی و‬
‫«در سا ‌لهای گذشته جریان مهمی پیدا شده است از داستا ‌نهای زنانی‬ ‫صنفی و اجتماعی ه ‌مچون جنبش زنان‪ ،‬معلمان‪ ،‬دانشجویان‪ ،‬مدافعان‬ ‫رنگارنگی خرده جها ‌نها) است که داریوش آشوری در ادامه می افزاید‪:‬‬
‫که دغدغ ‌ههاشان بیشتر در حوز‌هی خانواده است و کسب هویت زن از‬ ‫محیط زیست‪ ،‬کارمندان‪ ،‬کارگران‪ ،‬و پار‌های دیگر از تحولات ساختاری و‬ ‫«مفهو ‌مهای ِمی و جام و ساقی و دیرمغان در دستگاه اندیشه و جها ِن‬
‫همان مسیر‪ .‬طبعاَ داستا ‌نهای این نویسند‌هها ماجراهاشان هم اغلب در‬ ‫بی ‌نالمللی‪ ،‬مجموعاَ به تقویت و رونق موج تاز‌هی دموکراسی ادبی‪ ،‬کمک‬ ‫حافظ بیانگر چنان جهانی از رویدادها و معناها و روابط کیفیت ِی میان‬
‫همان چهارچوب خانه و خانواده م ‌یگذرد‪ .‬برخورد منتقدان ما هم یکسره‬ ‫فراوانی کرد‪ .‬از این فضای متکثر و رو به انکشاف‪ ،‬زنان نویسنده بیشترین‬ ‫چیزها و معناهای باطنی آنهاست که در هیچ تاریخ و جهان و زبان دیگری‬
‫بهره را گرفتند تا جایی که اکنون «داستان نویسی زنانه» به یک جریان‬ ‫رخ نداده‪ ...‬زیرا تنها در این قلمرو از تجرب ‌هی انسان ‌یست که کش ِف چنین‬
‫سرکوب کردن و بد و بیراه گفتن به این جریان بوده است»[‪]۷‬‬ ‫مهم و تأثیرگذار ادبی در کشور ما ارتقاء یافته است‪ .‬تیراژ چاپ و تجدید‬ ‫معناها و روابط کنایی و نمادین ممکن شده است»[‪ ]۴‬ویلیام جیمز هم‬
‫روشن است که پس از یک دوره‌ی فترت و سکون‪ ،‬اکنون خیز بلن ِد‬ ‫چاپ برخی از این رما ‌نهای جذاب‪ ،‬گاه از مرز یک میلیون نسخه هم‬ ‫در پژوهش خود ـ که حسن چاوشیان آن را به فارسی برگردانده ـ نشان‬
‫گفتمان‌های اقتدارطلب‪ ،‬بار دیگر ظهور مجدد مردا ِن «نجات دهنده»‬ ‫تجاوز کرده است که چنین استقبالی از سوی خوانندگان‪ ،‬غالباَ «َرشک‬ ‫م ‌یدهد که «وجود هر یک از این خرد‌هجها ‌نها اسلوبی جداگانه و مختص‬
‫را در عرصه هنر و ادبیات کشور نوید م ‌یدهد‪ .‬مردانی که خود را ناجی‬ ‫به خود دارد»[‪ ]۵‬و از قضا همین خرده جها ‌نها است که حضور رنگین‬
‫و پرچمدار رهایی ادبیات از بی‌تعهدی و ابتذال م ‌یپندارند‪ ،‬و چه بسا‬ ‫مردان منج ‌یگرا» را در پی داشته است‪.‬‬ ‫کمان ‌یشان‪ ،‬برسازند‌هی جهان پهناور و پُرلای ‌هی واقعیت است‪ .‬گفتن ندارد‬
‫به اعتبار چنین رسالت بزرگی است که قضاوت کرد ِن مردمان و دخالت‬ ‫واقعیت دارد که اغلب این زنان نویسنده که در کنار کارها و وظایف دشوار‬ ‫که نادیده انگاری هر یک از این خرده جها ‌نها لاجرم ب ‌هحذف بخشی از‬
‫آمرانه در کار دیگران را حق مسلم خود م ‌یپندارند‪ .‬ب ‌هنظر می‌رسد که‬ ‫خان ‌هداری به نوشتن «رمان» همت کرد‌هاند بیش و کم موفق شد‌هاند‬ ‫واقعیت زیست ‌هی بشری م ‌یرسد؛ برای مثال یکی از دلایل انزوا و نهایتاَ‬
‫این موج تازه‪ ،‬گویی مصمم است فضای ادبی ما را به دوران قرن بیستم‬ ‫بخ ‌شهای کمتردیده شد‌هی آداب زیس ِت ما ایرانیان را بازتاب دهند؛ یعنی‬ ‫حذ ِف قصدناشد‌هی خرده جها ‌نهای زنانه (صدای زنان) در تاریخ معاصر‬
‫بخ ‌شهایی که توسط فرهنگ رسمی‪ ،‬بویژه طی سه ده ‌هی اخیر‪ ،‬ب ‌هطور‬

‫‪Vol. 22 / No. 1344 - Friday, May 22, 2015‬‬

‫‪17‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22