Page 26 - shahrvand BC No.1324
P. 26
به تغذیهی آمریکایی بیاندازید .هیچ گاه حتی یک چاشنی نیز به م یآورد ،برندهی فلان جایزه شدن ...اما دیگر هی چکس خوا ِب این را نیز م یآورم ».سه سال بعد نیز که ُمرد ،در این ناامیدی ُمرد که هیچ سال / 22شماره - 1324جمعه 12ید 1393 26
ذائقهی جهان اضافه نکردهایم اما صنعت فست فو ِد ما کل کرهی خاکی نم یبیند که شعرش به طور مثال به مانن ِد شعر حافظ بماند و خوانده کاری نتونسته است انجام دهد .این احساس شاعری بوده است که 26
ه ماکنون مجموعهی «اود»هایش جزء محبوبترین آثار در کل In touch with Iranian diversity
را درنوردیده است. شود .سطح خودبزر گبین یِما تا به این اندازه نازل شده است.
به این ترتیب است که شعرمان نیز با کمی ِت چشمگیری که دارد ،هیچ رابرت فراست میگوید که دردوازده سالگی تحت تاثیر حس شهر تطلب ِی تاریخ ادبیات انگلیسی محسوب میشود.
گاه جسارت نم یکند که حتی به ساحت شعرهای شاعری چون جان شای ِع آن روزگار ،تنها خواستهاش این بوده است که قهرمان بی سبال یا دانلد هال مینویسد :ای نکه من آن نوع بلندپروازی را که جان
میلتون [شاعر انگلیسی قرن هفدهم] نزدیک شود ،چرا که شعری با آن سناتور شود .در شانزده سالگی با خواندن والت ویتمن و هومر تصمیم کیتس را به پیش بُرد تحسین م یکنم به این معنا نیست که
کیفیت را نخب هگرا و غیرآمریکایی م یدانیم .آنچه ما مینویسیم و چاپ م یگیرد که به مانن ِد آنها جاودانه شود .و فکر م یکنید در بیست و چهار بلندپروازی همیشه تحسین شده است و قدر گذاشته میشود...
م یکنیم McPoem ،یا شعر مک دانلدیست که کرور کرور نیز ِسرو سالگ یاش چه اتفاقی میافتد؟ نهایت آرماناش ای ن میشود که شعرش خو ِد جان کیتس تا زمانی که زنده بود هیچ بازخورد و نقد مثبتی
میشود .این سهم ما در تاریخ ادبیات خواهد بود ،مثل فورد مدل Tکه در نیویورکر چاپ شود! ...البته جای خوشبختی است که فراست بعدها
سهم ما در تاریخیست که از دورهی فیلسواری و ریکشا سواریِ بشر دربارهی آثارش دریافت نکرد.
شروع شده است و تا عصر بشقاب پرندهها و موشکهای فضا پیما ادامه خودش را پیدا کرد و دوباره بلندپرواز یاش را از سر گرفت. در عین حال ،قرار نیست که خود ما بر ارزش آثارمان واقف باشیم
5 .5شعر یا شاعر؟ و معقول این است که همیشه دربارهی ای نکه کار ما ارزشی دارد یا
پیدا م یکند. نه ،تردید به خرج دهیم ،چرا که همواره باید این را در نظر داشت
برای تولید McPoemنهادها باید الگوها را اجرایی کنند ،نهاد به مواقعی هست که شعر از شاعرش مهمتر میشود .به آن م یتوان گفت که اصلا مشخص نیست چند شاعر از معاصران ما بعد از صد سال،
نهاد ،همگی به طور آگاهانه یا نا آگاهانه به سوژهی سلطهی پر شکو ِه نوعی گذار از سطح ناز ِل بلندپروازی به سطح عال ِی آن .وقتی شاعر در باز هم خوانده میشوند .صد سال هم نه ،دست کم پنجاه سال.
سطح نازل بلندپروازی قرار دارد ،اجازه م یدهد که سطرها ،واژهها و ه ماکنون از مرگ احمد شاملو و حتی فروغ فرخزاد هنوز پنجاه
جبرگرایی اقتصادی و الگوی مصرفگرایی تبدیل شوند. تصویرسازیهای ضعیف در شعرش باقی بماند ،چرا که اینجا این خود سال نگذشته است .از مرگ نیما چرا .یعنی هنوز حتی نم یتوانیم
McPoemمحصول کارگاههای دانشگاه همبرگر است .و هر مؤلف یا تولیدکنندهی متن است که بر اثر ارجحیت دارد .این امر اگر
سال ،این آقای رونالد م کدانلد است که جایزهی پولیتزر را نگوییم در مور ِد صد در صد ،در مور ِد نود و نه درصد از ما صدق م یکند. به ماندگاری آثار فروغ و شاملو اطمینان داشته باشیم.
اینکه میگوییم شعر باید از خود ما مهمتر باشد ،منظور این نیست که بنابراین اگر قصدمان این است که شعر ماندگار بنویسیم ،باید ابتدا
م یبََرد. م یخواهیم توانایی خود را در نوشتن چنین شعری به رخ بکشیم؛ بلکه خود را برای دو امر آماده کنیم :نخست اینکه ،هر احتمالی را
شعرهای فوری ،مثل قهوهها و سوپهای فوری مصرف این است که به خود «شعر» باور داریم .زمان یکه به طور مثال ،شعر که بخواهیم در نظر بگیریم ،احتمال شکست باز هم از آن قویتر
میشوند .این کارگاهها ،به ما تولید Mcpoemرا آموزش حافظ ،نیما ،سعدی یا مولوی را م یخوانیم و آرزویمان این میشود که است ...دوم اینکه ،اگر بر فرض موفق هم بشویم ،خود ما صد
میدهند .شعری که بدون اتلاف وقت ،ساخته میشود و بر تعداد شعرهایی که «شعر»اند ،اضافه کنیم ،و آرزویمان این م یشود سال یا شاید حتی پنجاه ،شصت سال دیگر زنده نیستیم که این
بدون صرف انرژی .اگر قرار است در کارگاهی شرکت کنیم که با کیفی ِت اشعارمان به شعر ادای احترام کنیم ،آن زمان است که باید
باید حتما چیزی بسراییم و با خودمان به کارگاه بیاوریم. اشعار همان شاعران و بقیهی اشعار عالی را به عنوان استاندارد ارزیابی را بفهمیم.
در غیر این صورت ،سهمی در آن کارگاه نخواهیم داشت»... سطح کیفیت آثارمان مد نظر قرار دهیم .الگو قرار دادن کیفیت این نوع اگر به دور و اطراف خود نگاهی بیندازید؛ پُر از افرادیست که اطمینان
حال ،به نظر شما نیما یا حافظ در کدامیک از این کارگاهها شعرهاست که میتواند انگیزهی سرودنهایمان قرار بگیرد و صدالبته دارند شاعران بزرگ یاند .و این به طور قطع با آن بلندپروازی که اشاره
میتوانند شرکت کنند -با توجه به ای نکه سرودن هر بخش کردیم متفاوت است .اتفاقا عینا در جا زدن و قانع بودن به متوسط
از کتابهایشان سالها زمان برده است؟ نه ،مسلماً ما حافظ گاهی نیز در مقایسه ،مأیوسمان کند. نویسیست .اگر هدف خود را بر این قرار دادهایم که «شعر» بنویسیم،
و نیما را به کارگاههایمان راه نم یدهیم چرا که فقط در آنجا در عین حال ،بد نیست که گاهی علاوه بر خواندن و بازخواند ِن تنها راهی که احتمال دارد اثر ما را به «شعر» بودن – حال از جهتهایی
خواهند نشست و کاری ارائه نخواهند داد و ادعا خواهند کرد شاهکارهای شعر ِی تاریخ ادبیات ،دربارهی شیوهای که شاعرانشان برای – نزدیک کند ،این است که سعی کنیم از نظر کیفیت ،کار خود را به
که شعرشان هنوز آماده نشده است و به این ترتیب ،هیچ
زندگی کردن برگزیده بودند نیز مطالعه کنیم. سطح بهتری نهایی که میشناسیم برسانیم.
سهمی در کارگاه نخواهند داشت. 6 .6کارگا ههای شعر فوری :وطنی یا غربی؟ 4 .4دیده شدن یا خوانده شدن؟ مسئله این است.
دانلد هال نیز به همین دلیل است که کارگاه شعر را با تعدادی از شرک تکنندگان در ضد کارگاه شعر ونکوور این موضوع از بلندپروازی گفتیم .برای برخی بلندپروازی فقط در این امر خلاصه
تولید ِی فست فود یا خط مونتاژ فورد مقایسه م یکند .او بر را متذکر میشدند که نکتههای مورد اشارهی فوق از ویژگیهای میشود که به طریقی این موضوع را جا ب یاندازند که شاعرند ،حال،
این باور است که شاعرهای آمریکایی از شرکت در کارگاههای کارگاههای شع ِر داخل ایران است و به طور مثال در آمریکای شمالی، ِصر ِف زیاد نوشتن یا زیاد چاپ کردن .امروزه کار به جایی رسیده است
شعر است که با لذت چا ِپ زودهنگا ِم آثارشان آشنا میشوند، اتفاقا کارگاههای شعر بسیار مفیدی برگزار م یشود .حال ببینیم چرا که چا ِپ تنها یک کتاب شعر یا حتی منتشر کردن یکی دو شعر روی
باید با برگزاری هر نوع کارگاهی برای شعر ،از نوع وطنیاش گرفته تا یک وبلاگ یا حتی روی فیس بوک« ،دستاورد» محسوب میشود.
چرا که علنی کردن ،یکی از شرو ِط کارگاهی شدن است. آمریکایی مخالف بود .باز هم سخن خود شاعر آمریکایی را مصداق قرار اگر منصفانه نگاه کنیم ،بسیاری از این اشعار «قابل خواندن»اند ،حتی
حال ،پس از خواند ِن این متن ،اختیار با شماست که کدا م م یدهم .دانلد هال در همان مقالهی مذکور ،به طور کلی با اشاره به برخی از آنها جذاباند و دوست داشتنی و شاید بسیار هم ملموساند .اما
گزینه را انتخاب کنید :کارگاههای شعر فور ِی وطنی ،غربی، کارگاههای شعری که در آمریکا و در اقصی نقاط دنیا برگزار م یشود این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که اغل ب آنها شبیه به همدیگرند؛
یا ای نکه مستقل بمانید و بلندپرواز ،و مستقل بخوانید و باز م ینویسد« :در تمام جوامع ،الگویی وجود دارد که نهادها آن را اساس حال از هر زاویهای که در نظر بگیریم؛ از منظر فرم ،زبان ،تصویرسازی و
قرار م یدهند ،حال چه تولیدات و فعالیتهای آن نهادها باب طبع آن
بخوانید. الگو باشد و چه نباشد ،فرقی نم یکند .در قرون وسطی کلیسا این الگو حتی حسی که در خواننده برم یانگیزند.
را تولید م یکرد و اتحادیههای صنفی و انجمنهای س ّری نیز کالجهای با این اوصاف ،شاید دیگر «بلندپروازی» واژهی دور از ذهنی به نظر بیاید،
پرورش کاردینا ِل خود را راه انداخته بودند .امروز صنف صنایع آمریکاست و باید گفت که واژهی «شهرت» نیز آنقدر بی اعتبار شده است که دیگر Vol. 22 / No. 1324 - Friday, Jan. 2, 2015
که الگو را تولید م یکند ،صنفی که تمایلات مصرف کنندگان را کشف حتی ارزش یک لحظه فکر کردن هم ندارد .ه ماکنون شهرت از دید ما به
م یکند یا اصولا خودش آن تمایل را به وجود م یآورد و بعد به آن با این تبدیل شده است که تعداد لایکها بر اشعار فیس بوکیمان به صد،
چیزی جواب م یدهد که در ح ّدی بسیار مختصر ،آن تمایل را ارضاء کند دویست ،پانصد یا هزار برسد یا شعرمان روی فلان مجلهی اینترنتی قرار
و به این ترتیب ،نیاز به مصرف مک ّرر به وجود بیاید .شبکهی «سی بی بگیرد .یا مثلا یکی از اشعارمان با ترجم های دست و پا شکسته و مغلوط،
اس» ،مثل ژیلت که تیغ یک بار مصرف م یزند ،برنامهی تلویزیونی تولید به زبا ِن دیگری دربیاید .یا در یک آنتولوژی که چهارصد شاع ِر کارگاه ِی
م یکند .دانشگاهها مدرک بگیرهایی را تولید م یکنند که به همان اندازه دیگر نیز در آن شعر دارند ،منتشر شود ...جالب است بدانیم که امروزه
یک بار مصر فاند؛ و ناشرهای بزر ِگ نیویورک سیتی نیز شاهکارهای فرهنگ ما و حتی فرهنگ غرب پر از چهرههای یست که صرفا به خاط ِر
ادب ِی یک بار مصرف تولید م یکنند». خو ِد مشهور شدن است که مشهور میشوند.
هال م یگوید« :الگوی مصرف سری ِع جمعی ،ابداع ایالات متحده است اما بلندپروازی به مفهو ِم صحیح آن در واقع شهر تطلبیست به مفهوم
و خیلی هم در آن خوب هستیم .ما برای ساخ ِت فِراری و رولز رویس قدیم آن ،که این بود :کلامی بیافرینیم که باقی بماند .احتمالا م یگویید
نیست که معروف شدهایم؛ بلکه به این معروفیم که هر خانوادهای دست که حتی اندیشیدن به چنین امری نیز بسیار خود بزر گبینان ه است.
کم دو اتومبیل فور ِد مدل Aیا مدل Tدر گاراژ خود دارد که خود ما درست م یگویید ،اما م یدانید که اکنون چه چیزی جایگزین آن نوع
اصطلاحا به آنها میگویم «وسیله» .چراکه اگر بخواهیم روی ساختن خودبزر گبینی شده است؟ یک نو ِع بسیار حقیرانهت ِر خودبزر گبینی که
رولز رویسهای دستسازی که کیفیتشان نیز بسیار عالیست پافشاری در رقابتهای ُخرد با ه مپالَکیها ارضا میشود و نهای ِت کامیابی خود را
کنیم اغلبمان باید با پای پیاده سر کار برویم ...یا به طور مثال ،نگاهی مثلا با تعداد کتابهای چاپ شده یا حتی با تعداد شعرهایی که این
طرف و آن طرف منتشر کرده است ارزیابی م یکند یا با دستاوردهایی
از این نیز کوچکتر ،مثلا :بهترین شاع ِر کارگا ِه شعر شدن ،چاپ شد ِن
شعرش در آنتولوژیای که آقای استاد از شعرهای شاگردانش بیرون
ذائقهی جهان اضافه نکردهایم اما صنعت فست فو ِد ما کل کرهی خاکی نم یبیند که شعرش به طور مثال به مانن ِد شعر حافظ بماند و خوانده کاری نتونسته است انجام دهد .این احساس شاعری بوده است که 26
ه ماکنون مجموعهی «اود»هایش جزء محبوبترین آثار در کل In touch with Iranian diversity
را درنوردیده است. شود .سطح خودبزر گبین یِما تا به این اندازه نازل شده است.
به این ترتیب است که شعرمان نیز با کمی ِت چشمگیری که دارد ،هیچ رابرت فراست میگوید که دردوازده سالگی تحت تاثیر حس شهر تطلب ِی تاریخ ادبیات انگلیسی محسوب میشود.
گاه جسارت نم یکند که حتی به ساحت شعرهای شاعری چون جان شای ِع آن روزگار ،تنها خواستهاش این بوده است که قهرمان بی سبال یا دانلد هال مینویسد :ای نکه من آن نوع بلندپروازی را که جان
میلتون [شاعر انگلیسی قرن هفدهم] نزدیک شود ،چرا که شعری با آن سناتور شود .در شانزده سالگی با خواندن والت ویتمن و هومر تصمیم کیتس را به پیش بُرد تحسین م یکنم به این معنا نیست که
کیفیت را نخب هگرا و غیرآمریکایی م یدانیم .آنچه ما مینویسیم و چاپ م یگیرد که به مانن ِد آنها جاودانه شود .و فکر م یکنید در بیست و چهار بلندپروازی همیشه تحسین شده است و قدر گذاشته میشود...
م یکنیم McPoem ،یا شعر مک دانلدیست که کرور کرور نیز ِسرو سالگ یاش چه اتفاقی میافتد؟ نهایت آرماناش ای ن میشود که شعرش خو ِد جان کیتس تا زمانی که زنده بود هیچ بازخورد و نقد مثبتی
میشود .این سهم ما در تاریخ ادبیات خواهد بود ،مثل فورد مدل Tکه در نیویورکر چاپ شود! ...البته جای خوشبختی است که فراست بعدها
سهم ما در تاریخیست که از دورهی فیلسواری و ریکشا سواریِ بشر دربارهی آثارش دریافت نکرد.
شروع شده است و تا عصر بشقاب پرندهها و موشکهای فضا پیما ادامه خودش را پیدا کرد و دوباره بلندپرواز یاش را از سر گرفت. در عین حال ،قرار نیست که خود ما بر ارزش آثارمان واقف باشیم
5 .5شعر یا شاعر؟ و معقول این است که همیشه دربارهی ای نکه کار ما ارزشی دارد یا
پیدا م یکند. نه ،تردید به خرج دهیم ،چرا که همواره باید این را در نظر داشت
برای تولید McPoemنهادها باید الگوها را اجرایی کنند ،نهاد به مواقعی هست که شعر از شاعرش مهمتر میشود .به آن م یتوان گفت که اصلا مشخص نیست چند شاعر از معاصران ما بعد از صد سال،
نهاد ،همگی به طور آگاهانه یا نا آگاهانه به سوژهی سلطهی پر شکو ِه نوعی گذار از سطح ناز ِل بلندپروازی به سطح عال ِی آن .وقتی شاعر در باز هم خوانده میشوند .صد سال هم نه ،دست کم پنجاه سال.
سطح نازل بلندپروازی قرار دارد ،اجازه م یدهد که سطرها ،واژهها و ه ماکنون از مرگ احمد شاملو و حتی فروغ فرخزاد هنوز پنجاه
جبرگرایی اقتصادی و الگوی مصرفگرایی تبدیل شوند. تصویرسازیهای ضعیف در شعرش باقی بماند ،چرا که اینجا این خود سال نگذشته است .از مرگ نیما چرا .یعنی هنوز حتی نم یتوانیم
McPoemمحصول کارگاههای دانشگاه همبرگر است .و هر مؤلف یا تولیدکنندهی متن است که بر اثر ارجحیت دارد .این امر اگر
سال ،این آقای رونالد م کدانلد است که جایزهی پولیتزر را نگوییم در مور ِد صد در صد ،در مور ِد نود و نه درصد از ما صدق م یکند. به ماندگاری آثار فروغ و شاملو اطمینان داشته باشیم.
اینکه میگوییم شعر باید از خود ما مهمتر باشد ،منظور این نیست که بنابراین اگر قصدمان این است که شعر ماندگار بنویسیم ،باید ابتدا
م یبََرد. م یخواهیم توانایی خود را در نوشتن چنین شعری به رخ بکشیم؛ بلکه خود را برای دو امر آماده کنیم :نخست اینکه ،هر احتمالی را
شعرهای فوری ،مثل قهوهها و سوپهای فوری مصرف این است که به خود «شعر» باور داریم .زمان یکه به طور مثال ،شعر که بخواهیم در نظر بگیریم ،احتمال شکست باز هم از آن قویتر
میشوند .این کارگاهها ،به ما تولید Mcpoemرا آموزش حافظ ،نیما ،سعدی یا مولوی را م یخوانیم و آرزویمان این میشود که است ...دوم اینکه ،اگر بر فرض موفق هم بشویم ،خود ما صد
میدهند .شعری که بدون اتلاف وقت ،ساخته میشود و بر تعداد شعرهایی که «شعر»اند ،اضافه کنیم ،و آرزویمان این م یشود سال یا شاید حتی پنجاه ،شصت سال دیگر زنده نیستیم که این
بدون صرف انرژی .اگر قرار است در کارگاهی شرکت کنیم که با کیفی ِت اشعارمان به شعر ادای احترام کنیم ،آن زمان است که باید
باید حتما چیزی بسراییم و با خودمان به کارگاه بیاوریم. اشعار همان شاعران و بقیهی اشعار عالی را به عنوان استاندارد ارزیابی را بفهمیم.
در غیر این صورت ،سهمی در آن کارگاه نخواهیم داشت»... سطح کیفیت آثارمان مد نظر قرار دهیم .الگو قرار دادن کیفیت این نوع اگر به دور و اطراف خود نگاهی بیندازید؛ پُر از افرادیست که اطمینان
حال ،به نظر شما نیما یا حافظ در کدامیک از این کارگاهها شعرهاست که میتواند انگیزهی سرودنهایمان قرار بگیرد و صدالبته دارند شاعران بزرگ یاند .و این به طور قطع با آن بلندپروازی که اشاره
میتوانند شرکت کنند -با توجه به ای نکه سرودن هر بخش کردیم متفاوت است .اتفاقا عینا در جا زدن و قانع بودن به متوسط
از کتابهایشان سالها زمان برده است؟ نه ،مسلماً ما حافظ گاهی نیز در مقایسه ،مأیوسمان کند. نویسیست .اگر هدف خود را بر این قرار دادهایم که «شعر» بنویسیم،
و نیما را به کارگاههایمان راه نم یدهیم چرا که فقط در آنجا در عین حال ،بد نیست که گاهی علاوه بر خواندن و بازخواند ِن تنها راهی که احتمال دارد اثر ما را به «شعر» بودن – حال از جهتهایی
خواهند نشست و کاری ارائه نخواهند داد و ادعا خواهند کرد شاهکارهای شعر ِی تاریخ ادبیات ،دربارهی شیوهای که شاعرانشان برای – نزدیک کند ،این است که سعی کنیم از نظر کیفیت ،کار خود را به
که شعرشان هنوز آماده نشده است و به این ترتیب ،هیچ
زندگی کردن برگزیده بودند نیز مطالعه کنیم. سطح بهتری نهایی که میشناسیم برسانیم.
سهمی در کارگاه نخواهند داشت. 6 .6کارگا ههای شعر فوری :وطنی یا غربی؟ 4 .4دیده شدن یا خوانده شدن؟ مسئله این است.
دانلد هال نیز به همین دلیل است که کارگاه شعر را با تعدادی از شرک تکنندگان در ضد کارگاه شعر ونکوور این موضوع از بلندپروازی گفتیم .برای برخی بلندپروازی فقط در این امر خلاصه
تولید ِی فست فود یا خط مونتاژ فورد مقایسه م یکند .او بر را متذکر میشدند که نکتههای مورد اشارهی فوق از ویژگیهای میشود که به طریقی این موضوع را جا ب یاندازند که شاعرند ،حال،
این باور است که شاعرهای آمریکایی از شرکت در کارگاههای کارگاههای شع ِر داخل ایران است و به طور مثال در آمریکای شمالی، ِصر ِف زیاد نوشتن یا زیاد چاپ کردن .امروزه کار به جایی رسیده است
شعر است که با لذت چا ِپ زودهنگا ِم آثارشان آشنا میشوند، اتفاقا کارگاههای شعر بسیار مفیدی برگزار م یشود .حال ببینیم چرا که چا ِپ تنها یک کتاب شعر یا حتی منتشر کردن یکی دو شعر روی
باید با برگزاری هر نوع کارگاهی برای شعر ،از نوع وطنیاش گرفته تا یک وبلاگ یا حتی روی فیس بوک« ،دستاورد» محسوب میشود.
چرا که علنی کردن ،یکی از شرو ِط کارگاهی شدن است. آمریکایی مخالف بود .باز هم سخن خود شاعر آمریکایی را مصداق قرار اگر منصفانه نگاه کنیم ،بسیاری از این اشعار «قابل خواندن»اند ،حتی
حال ،پس از خواند ِن این متن ،اختیار با شماست که کدا م م یدهم .دانلد هال در همان مقالهی مذکور ،به طور کلی با اشاره به برخی از آنها جذاباند و دوست داشتنی و شاید بسیار هم ملموساند .اما
گزینه را انتخاب کنید :کارگاههای شعر فور ِی وطنی ،غربی، کارگاههای شعری که در آمریکا و در اقصی نقاط دنیا برگزار م یشود این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت که اغل ب آنها شبیه به همدیگرند؛
یا ای نکه مستقل بمانید و بلندپرواز ،و مستقل بخوانید و باز م ینویسد« :در تمام جوامع ،الگویی وجود دارد که نهادها آن را اساس حال از هر زاویهای که در نظر بگیریم؛ از منظر فرم ،زبان ،تصویرسازی و
قرار م یدهند ،حال چه تولیدات و فعالیتهای آن نهادها باب طبع آن
بخوانید. الگو باشد و چه نباشد ،فرقی نم یکند .در قرون وسطی کلیسا این الگو حتی حسی که در خواننده برم یانگیزند.
را تولید م یکرد و اتحادیههای صنفی و انجمنهای س ّری نیز کالجهای با این اوصاف ،شاید دیگر «بلندپروازی» واژهی دور از ذهنی به نظر بیاید،
پرورش کاردینا ِل خود را راه انداخته بودند .امروز صنف صنایع آمریکاست و باید گفت که واژهی «شهرت» نیز آنقدر بی اعتبار شده است که دیگر Vol. 22 / No. 1324 - Friday, Jan. 2, 2015
که الگو را تولید م یکند ،صنفی که تمایلات مصرف کنندگان را کشف حتی ارزش یک لحظه فکر کردن هم ندارد .ه ماکنون شهرت از دید ما به
م یکند یا اصولا خودش آن تمایل را به وجود م یآورد و بعد به آن با این تبدیل شده است که تعداد لایکها بر اشعار فیس بوکیمان به صد،
چیزی جواب م یدهد که در ح ّدی بسیار مختصر ،آن تمایل را ارضاء کند دویست ،پانصد یا هزار برسد یا شعرمان روی فلان مجلهی اینترنتی قرار
و به این ترتیب ،نیاز به مصرف مک ّرر به وجود بیاید .شبکهی «سی بی بگیرد .یا مثلا یکی از اشعارمان با ترجم های دست و پا شکسته و مغلوط،
اس» ،مثل ژیلت که تیغ یک بار مصرف م یزند ،برنامهی تلویزیونی تولید به زبا ِن دیگری دربیاید .یا در یک آنتولوژی که چهارصد شاع ِر کارگاه ِی
م یکند .دانشگاهها مدرک بگیرهایی را تولید م یکنند که به همان اندازه دیگر نیز در آن شعر دارند ،منتشر شود ...جالب است بدانیم که امروزه
یک بار مصر فاند؛ و ناشرهای بزر ِگ نیویورک سیتی نیز شاهکارهای فرهنگ ما و حتی فرهنگ غرب پر از چهرههای یست که صرفا به خاط ِر
ادب ِی یک بار مصرف تولید م یکنند». خو ِد مشهور شدن است که مشهور میشوند.
هال م یگوید« :الگوی مصرف سری ِع جمعی ،ابداع ایالات متحده است اما بلندپروازی به مفهو ِم صحیح آن در واقع شهر تطلبیست به مفهوم
و خیلی هم در آن خوب هستیم .ما برای ساخ ِت فِراری و رولز رویس قدیم آن ،که این بود :کلامی بیافرینیم که باقی بماند .احتمالا م یگویید
نیست که معروف شدهایم؛ بلکه به این معروفیم که هر خانوادهای دست که حتی اندیشیدن به چنین امری نیز بسیار خود بزر گبینان ه است.
کم دو اتومبیل فور ِد مدل Aیا مدل Tدر گاراژ خود دارد که خود ما درست م یگویید ،اما م یدانید که اکنون چه چیزی جایگزین آن نوع
اصطلاحا به آنها میگویم «وسیله» .چراکه اگر بخواهیم روی ساختن خودبزر گبینی شده است؟ یک نو ِع بسیار حقیرانهت ِر خودبزر گبینی که
رولز رویسهای دستسازی که کیفیتشان نیز بسیار عالیست پافشاری در رقابتهای ُخرد با ه مپالَکیها ارضا میشود و نهای ِت کامیابی خود را
کنیم اغلبمان باید با پای پیاده سر کار برویم ...یا به طور مثال ،نگاهی مثلا با تعداد کتابهای چاپ شده یا حتی با تعداد شعرهایی که این
طرف و آن طرف منتشر کرده است ارزیابی م یکند یا با دستاوردهایی
از این نیز کوچکتر ،مثلا :بهترین شاع ِر کارگا ِه شعر شدن ،چاپ شد ِن
شعرش در آنتولوژیای که آقای استاد از شعرهای شاگردانش بیرون