Page 31 - Shahrvand BC No. 1267
P. 31
ادبیات/طنزسیاسی
31 هف تشنبههای بلوچ طنزیمات دیالکتیکی
نوشته :ﺁﻳﺪﻳﻦ ﺳﻴﺭﺎﺳﺮﻳﻊ
طنزنامههای روِز هف ِت عبدالقادر بلوچ
حکایت برنده شد ِن هستهای ما در ژنو ﻧﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ
ﻭﻟﻰ
سال مکیوست یب /شماره - 1267جمعه 8رذآ 1392 همانطــور کــه م یدانیــد ،مــا بــه خوشــی و ســامتی در کــه مــا هــر چــه ســ ِر دشــمنان داخلــی را م یزنیــم ﺁﺏ ﻨﺳﮕﻴﻦ ﻫﺴﺖ!
ژنـو برنـده شـدیمُ .حسـن ایـن برنـده شـدن ایـن اسـت بدنــه آنهــا قویتــر م یشــود .ایــن بــود کــه گفــت بایــد
کـه خیلـی بـا زبـان خوبـی بـا مـا حـرف زدنـد و از موضـع خــارج را تغییــر بدهیــم بلکــه بــا کمــک خــارج بشــود
قلــدری وارد نشــدند .در ده ســال گذشــته کــه دوران ریشــه دشــمنان داخلــی را بخشــکانیم .ایــن حرکــت آقــا
مقاومـت هسـتهای بـود ،مـا بـه آنهـا تفهیـم کردیـم کـه داد اسـرائیل را درآورد .نتانیاهـو برگشـت و گفـت" :یعنـی
دوران زبـان زور بـه پایـان رسـیده اسـت .آنهـا هـم آخـرش چـی؟" مـا گفتیـم همیـن اسـت کـه هسـت .م یخواهـی
ناگزیـر شـدند از موضـع برابـر و بـدون پیـش شـرط بـا مـا بخــواه نمیخواهــی نخــواه.
حــرف بزننــد و در نتیجــه گفتنــد کــه شــش مــاه وقــت سـاعت دوازده ظهـر اسـت .در مـورد تمـام طنزهاىي كه راجع بـــه
پـا شـدیم رفتیـم ژنـو اعـام کردیـم مـا تصمیـم گرفتیـم داریــم تــا آنچــه را کــه رشــت هایم ،پنبــه کنیــم. فاطمـه رجبـى در گذشـته نوشـتيم احسـاس گنـاه مى كنيـم ،چون
نرمـش قهرمانانـه انجـام بدهیـم .اشـتون ،مشـتون و همـۀ ديشـــب بعـد از ارائـه گـزارش رئيـس جمهـور از وضعيت دولـــت
و ميـراث بـه جـا مانـده از دولـت نهـــم و دهـم تـازه فهميديـم كه یکــی از چیزهایــی کــه کشــورهای پنــج بعــاوه یــک را دانـه درشـتها گفتنـد" :نههههـه" مـا گفتیـم" :بعلـه".
اینقـدر زمیـن گیـر کـرد و مجبـور شـدند تـن بـه برنـده فاطمـــه رجبـــى راســـت مى گفـت و احمدى نـژاد واقعا معجزه
In touch with Iranian diversity مگــر باورشــان میشــد؟ مانــده بودنــد حیــران کــه بــاز شــدن مــا بدهنــد ،همیــن مقاومــت مــا در مقابــل آنهــا هـزاره سـوم بود.
مــا چــه کلکــی تــوی کارمــان هســت .حــالا نم یخواهــم بـود .بـا اینکـه مـا نفـت و گاز داریـم و کشـور مـا خیلـی
اسـم ببـرم ولـی بعض یهـا مثـل فرانسـه خواسـتند سـنگ جاهایـش همـه روز سـال آفتـاب دارد و تـا دلتـان بخواهـد واقعـا شـرمنده ايـم ،دوســـتان بهارى ما را ببخشـيد .مـا هيچ وقت
انـدازی کننـد .گنـدش را در آورده بودنـد .مـا تـا سـرحد بـاد و آب هـم داریـم امـا مـا گیـر دادیـم کـه م یخواهیـم بـا ابعـاد اعجاز شـما تـا اين حد آشـنا نشـده بوديم!
ترکم نچـای نرمـش قهرمانانـه کـرده بودیـم امـا آنهـا دو انــرژی اتمــی داشــته باشــیم .گیــری کــه حــق مســلم
لگـد اضافـی هـم میخواسـتند بزننـد در کونمان (بلانسـبت مــا بــود .حــالا خودمــان م یدیدیــم کــه ژاپــن بــه آن ســـاعت دوازده و نيم ظهر اسـت .يـك نماينده مجلـــس از احتمال
شـما) .در ایـن جـا تیـم مذاکـره کننـده مـا نتوانسـت تـاب عظمـت و فرانسـه و آلمـان دارنـد مـال خودشـان را جمـع بازداشـــت احمدى نـــژاد خبر مى دهـــد و مى گويد اين احتمال
بیـاورد و مـا برگشـتیم ایـران .بـاز آقـا گفـت" :مـا بایـد م یکننــد .امــا مــا اســتقلال خودمــان را حفــظ کردیــم و بـه دليـــل عدم حضور رئيـس جمهور سـابق در دادگاه وجود دارد.
سـنگ خورمـان خـوب باشـد .حـالا کـه ملـت بـه تغییـر گفتیــم" :م یخواهیــم" .غــرب بلانســبت خــودش را پــاره
رأی داده و مــا نم یتوانیــم داخــل را تغییــر بدهیــم بهتــر کــرد .هــی گفــت" :اگــر بخواهیــد .تحریــم م یکنیــم". ● صحنه بازداشت احمدى نژاد
اســت خــارج را برایشــان تغییــر بدهیــم تــا لا اقــل دلار همیــن آقــا (خــدا حفظــش بکنــد) گفت":م یخواهیــم مامـور :آقــاى احمــدى نژاد شــما بازداشـتيد.
قیمتــش بیایــد پاییــن و حالــی بکننــد" .بعــد راهنمایــی و هــر غلطــی دلتــان م یخواهــد بکنیــد ".جالــب اینکــه
فرمودنـد کـه نرمـش قهرمانانـه یعنـی مانـور هنرمندانـه. آنهــا هــم کوتاهــی نکردنــد و خیلــی غل طهــا کردنــد. احمـدى نـژاد :احمدى نــژاد خانه نيسـت.
تیـم مذاکـره کننـده یکهـو دوزاریـش افتـاد کـه دوتـا لگـد قطعنامــه صــادر کردنــد .تحریــم کردنــد و جلــوی همــه مامور :ولى من دارم شـما رو مى بينيم كه جلوى من ايسـتادهايد.
اضافــی کــه آدم را نم یکشــد .دوبــاره پاشــد رفــت ژنــو. چیـز را گرفتنـد .دانشـمندان هسـتهای مـا را تـرور کردنـد. احمــدى نژاد :مگر شـــما اســـتكبار جهانـــى يا كانـــون هاى
در ایــن قســمت ماجــرا نتانیاهــو داشــت خــودش را جــر تـا بلکـه حـق مسـلم مـا را کـه غنـی کـردن بـود از مـا
مـیداد .واقعـاً کـه آدم م یمانـد بـه ایـن مـرد چـه بگویـد. بگیرنـد .امـا تـا خودمـان نرمـش قهرمانانـه نکردیـم ،آنهـا قـــدرت و ثروت هسـتيد؟
نخواهیــم توافــق بکنیــم مخالفــت م یکنــد .بخواهیــم مامور :نه .چطور؟
توافــق بکنیــم هــم مخالفــت م یکنــد .خیلــی آقــا را نتوانســتند جلــوی مــا را بگیرنــد.
عصبانــی کــرد و الا آقــا نم یگفــت ":ســگ نجــس هــار". همیــن ســناریو را قبــ ًا در زمــان جنــگ مقــدس هــم احمـدى نـژاد (لبخنـد +احســاس زرنگـى) :چـون احمـدى نـژاد
ایـن آدم کار و زندگـی نـدارد .انـگار خلـق شـده کـه از روی پیـاده کـرده بودنـد و نتیجـه هـم نگرفتـه بودنـد امـا از رو فقـط جلـوى مسـتكبرين و كانـون هـاى قـدرت و ثروت مى ايسـتد!
مامـور :ببخشـيد آقـاى احمـدى نـژاد مـن وقت نـدارم .اگـر ممكن
اسـت زودتـر بريم.
احمدى نژاد :عـــرض كردم .احمدى نژاد خانه نيست.
مامور :پس شما ىك هستيد؟
احمـدى نژاد :مـن خادم ملت هسـتم .گاهى مى آيـــم اينجاهـــا
ملـــت را جـارو مى كنـم و مى روم.
مامـور :پـس اى خـادم ملـت اگـر ممكـن اسـت يـك لحظـه بـا مـا نم یرفتنــد .آن زمــان هــم مــا مقاومــت کردیــم و مرتــب لـج و عنـاد بـا مـا مخالفـت بکنـد و مخالفـت هـم کـرد.
داد زدیـم" :جنـگ جنـگ تـا پیـروزی" .در آن زمـان هـم نم یدانــد و نم یدانســت کــه بــا بــد نظامــی لــج کــرده بياييـد.
بـا اینکـه م یدیدیـم همـۀ دنیـا بـا صـدام اسـت و مـا تنهـا اسـت .بـه هـر حـال داشـتم م یگفتـم ،آقـا مـا نشسـتیم احمـدى نژاد :به چه جرمى؟ به جرم خدمت به ملت؟
مامـور سـرش را پنـج بار محكـم مى كوبد بـه ديوار ،بعد با رئيسـش
Vol. 21 / No. 1267 - Friday, Nov. 29, 2013 دور میــز مذاکــره بــا اشــتون .حــول قــوۀ الهـی هــر چــه هسـتیم امـا مـا شـهادت را برگزیدیـم و آنقـدر جنگیدیـم تمـاس مـى گيـرد و مـى گويـد مـن را بـراى مبـارزه بـا اشـــرار و
گفـت ،گفتیـم" :روی تخـم چشـممان" .کـف کـرده بـود. تـا خـو ِد جنـگ تمـام شـد. قاچاقچيـان خطرناك بـــه مناطق مرزى بفرسـتيد ولـى اين كار را از
هـی زنـگ مـیزد و وزیـر امـور خارجـه صـدا مـ یزد .چـی
دردسـر بـدم .آخـرش شـدیم یـک بـه شـش .چیـزی نماند ایــن بــار هــم مــا از همــان سیاســت پیــروی کردیــم و مـن نخواهيـد! جـان مـادرت من را معـاف كن!
کـه نخواهنـد و بـه خیـال خودشـان تحمیـل نکننـد .مـا بـه فشـارها بـی توجهـی کردیـم .در همـان اوج تحریـم و سـاعت يك و بيســـت و دو دقيقه ظهر اسـت .عليرضا زاكانى دوست
هــم همــه را قبــولکردیــم .همــه مانــده بودنــد حیــران. چــه و چــه ،نــوزده هــزار ســانتریفیوژ را ردیــف کردیــم و عزيـز پايـدار در مجلـس مـى گويـد« :برخـــى از بزرگان سخنشـان
همانجـا مـا متوجـه راهنمای یهـای حضـرت رهبـر شـدیم و مرتـب داد زدیـم کـه غنـی سـازی حـق مسـلم ماسـت. ايـن اســـت كـه چـرخ هسـته اى بچرخد و چـرخ زندگى مـردم هم
اینکـه کشـورهای دیگـر کـه اینهمـه دچـار تشـتت هسـتند خــود مــا گــدا شــدیم امــا اورانیــوم را مثــل تــوپ غنــی بچرخـد ،مردم عزيـــز ،بـــرادران و خواهـــران اين مواجهه غيـــر
کردیــم .هــی گفتنــد حملــه م یکننــد .مــا بــه لجشــان تخصصـى اســـت و ممكـن اســـت اين حـرف به ظاهر خوب باشـد
بـه خاطـر ایـن اسـت کـه ولـی فقیـه ندارنـد. بیســت درصــدی غنــی کردیــم .آخــرش آقــا دیــد اینهــا
امـا اظهار نظـر خوبى نيسـت».
دیگـر کاری نمانـده کـه بخواهنـد بـا مـا بکننـد .از طرفـی اینگونـه بـود کـه مـا در ژنـو برنـده شـدیم .غرب یهـا هـم سـوال :اظهار نظر خوب چه چيزى اسـت؟
الـف) ايـن كـه بگوييـم مـــردم! يـا چـرخ هســـته اى يـا چـرخ خودمــان هــم بــه همــه گ لهایمــان رســیده بودیــم .و کـه دلشـان بـه برنـده شـدن خـوش بـود ،از اینکـه برنـده
زندگـى! مـردم بگوينـد چـرخ زندگـى .ما بگوييم باشـه ،بعـد با چرخ عـاوه بـر آن داشـتیم بـه خودمـان هـم گل م یزدیـم .از شـدند خوشـحال شـدند .از اول هـم مـا گفتـه بودیـم کـه
طـرف دیگـر ملـت هـم آقـای روحانـی را انتخـاب کـرده بایـد مسـئله بـرد بـرد ختـم بشـود .همانگونـه هـم ختـم هسـته اى آنقـدر برويـم روى مـردم تـا كتلـت شـوند.
ب) ايـن كـه مـردم بگوينـد مـا از ايـن كـه الان چـرخ هسـته اى و
31 شــد .در متــن توافقنامــه ،خارج یهــا برنــده شــدند .در بــود کــه بــه تغییــر بگویــد" :بعلــه" .آقــا گفت":وقتــش چـرخ زندگـى بـا هـم مـى چرخـد راضـى نيســـتيم .مـا «مواجهـه
امـور داخلـی ،نظـام مـا برنـده شـد .آقـای روحانـی هـم رسـیده کـه نرمـش قهرمانانـه را انجـام بدهیـم ".خـب ایـن تخصصـى» مـى خواهيـم .مـا دلمـان لـك زده بـراى تحريـم ،انـزوا،
پــای همــه وعدههایــی کــه داده ایســتاده اســت .خــارج را کـه در داخـل نمیشـد انجـام بدهیـم .چـون در داخـل
را تغییــر داد .داخــل را خــود آقــا و دوســتان غیــر قابــل هنـوز چیـزی تغییـر نکـرده بـود .سـران فتنـه هنـوز تغییـر فرصـت و ظرفيـت!
نکــرده بودنــد و توبــه نم یکردنــد .بــرادران لاریجانــی و ج) ايـن كـه بـه مـردم بگوييم درســـت اسـت ما غـذا نداريـم ولى
تغییــرش تغییـر خواهنــد داد. قالیبــاف و رادان و فیروزآبــادی هــم کــه تغییــر کردنــی انـرژى هسـته اى خيلـى داريـم! شـما مى توانيـد از امـروز يكك زرد
حـالا مـن هـم مـ یروم سـری بـه صرافـی بزنـم ببینیـم نیســتند و خــود نظــام هســتند .زندانهــا و اعدامهــا هــم بخوريـد .اگـر تـوى گلويتـان ماند ،يـك ليوان آب سـنگين بنوشـيد.
دلار چنـد شـده اسـت .البتـه نـه دلاری دارم کـه بفرسـتم کـه نباشـد ،دشـمن ،اسـام را از بیـن م یبـرد .ایـن اسـت
و نــه کســی دارم کــه برایــم دلار بفرســتد .امــا ارزان کــه کــه آقــا فرمودنــد کــه بایــد خــارج را تغییــر بدهیــم .از د) دال نداريم! اعصابمان خرد اسـت.
بشـود حـال م یکنـم .بیخـودی کـه بـه تغییـر رأی نـدادم. آنجایـی کـه آقـا جام عالشـرایط اسـت و ادامـه ولایـت هـم راه حـل :دوسـتان اگـر فقـط نيـم سـاعت در روز بـــه اين فكـــر
مـى كردنـــد كه چرا كانديدايشـــان در انتخابـات راى نياورد ،همه
چيـز درسـت مى شـد!
برگرفتـه از صفحه طنزانه روزنامه قانون] هسـت ،صاحـب نـگاه مخصـوص اسـت .ایشـان دریافتنـد
31 هف تشنبههای بلوچ طنزیمات دیالکتیکی
نوشته :ﺁﻳﺪﻳﻦ ﺳﻴﺭﺎﺳﺮﻳﻊ
طنزنامههای روِز هف ِت عبدالقادر بلوچ
حکایت برنده شد ِن هستهای ما در ژنو ﻧﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ
ﻭﻟﻰ
سال مکیوست یب /شماره - 1267جمعه 8رذآ 1392 همانطــور کــه م یدانیــد ،مــا بــه خوشــی و ســامتی در کــه مــا هــر چــه ســ ِر دشــمنان داخلــی را م یزنیــم ﺁﺏ ﻨﺳﮕﻴﻦ ﻫﺴﺖ!
ژنـو برنـده شـدیمُ .حسـن ایـن برنـده شـدن ایـن اسـت بدنــه آنهــا قویتــر م یشــود .ایــن بــود کــه گفــت بایــد
کـه خیلـی بـا زبـان خوبـی بـا مـا حـرف زدنـد و از موضـع خــارج را تغییــر بدهیــم بلکــه بــا کمــک خــارج بشــود
قلــدری وارد نشــدند .در ده ســال گذشــته کــه دوران ریشــه دشــمنان داخلــی را بخشــکانیم .ایــن حرکــت آقــا
مقاومـت هسـتهای بـود ،مـا بـه آنهـا تفهیـم کردیـم کـه داد اسـرائیل را درآورد .نتانیاهـو برگشـت و گفـت" :یعنـی
دوران زبـان زور بـه پایـان رسـیده اسـت .آنهـا هـم آخـرش چـی؟" مـا گفتیـم همیـن اسـت کـه هسـت .م یخواهـی
ناگزیـر شـدند از موضـع برابـر و بـدون پیـش شـرط بـا مـا بخــواه نمیخواهــی نخــواه.
حــرف بزننــد و در نتیجــه گفتنــد کــه شــش مــاه وقــت سـاعت دوازده ظهـر اسـت .در مـورد تمـام طنزهاىي كه راجع بـــه
پـا شـدیم رفتیـم ژنـو اعـام کردیـم مـا تصمیـم گرفتیـم داریــم تــا آنچــه را کــه رشــت هایم ،پنبــه کنیــم. فاطمـه رجبـى در گذشـته نوشـتيم احسـاس گنـاه مى كنيـم ،چون
نرمـش قهرمانانـه انجـام بدهیـم .اشـتون ،مشـتون و همـۀ ديشـــب بعـد از ارائـه گـزارش رئيـس جمهـور از وضعيت دولـــت
و ميـراث بـه جـا مانـده از دولـت نهـــم و دهـم تـازه فهميديـم كه یکــی از چیزهایــی کــه کشــورهای پنــج بعــاوه یــک را دانـه درشـتها گفتنـد" :نههههـه" مـا گفتیـم" :بعلـه".
اینقـدر زمیـن گیـر کـرد و مجبـور شـدند تـن بـه برنـده فاطمـــه رجبـــى راســـت مى گفـت و احمدى نـژاد واقعا معجزه
In touch with Iranian diversity مگــر باورشــان میشــد؟ مانــده بودنــد حیــران کــه بــاز شــدن مــا بدهنــد ،همیــن مقاومــت مــا در مقابــل آنهــا هـزاره سـوم بود.
مــا چــه کلکــی تــوی کارمــان هســت .حــالا نم یخواهــم بـود .بـا اینکـه مـا نفـت و گاز داریـم و کشـور مـا خیلـی
اسـم ببـرم ولـی بعض یهـا مثـل فرانسـه خواسـتند سـنگ جاهایـش همـه روز سـال آفتـاب دارد و تـا دلتـان بخواهـد واقعـا شـرمنده ايـم ،دوســـتان بهارى ما را ببخشـيد .مـا هيچ وقت
انـدازی کننـد .گنـدش را در آورده بودنـد .مـا تـا سـرحد بـاد و آب هـم داریـم امـا مـا گیـر دادیـم کـه م یخواهیـم بـا ابعـاد اعجاز شـما تـا اين حد آشـنا نشـده بوديم!
ترکم نچـای نرمـش قهرمانانـه کـرده بودیـم امـا آنهـا دو انــرژی اتمــی داشــته باشــیم .گیــری کــه حــق مســلم
لگـد اضافـی هـم میخواسـتند بزننـد در کونمان (بلانسـبت مــا بــود .حــالا خودمــان م یدیدیــم کــه ژاپــن بــه آن ســـاعت دوازده و نيم ظهر اسـت .يـك نماينده مجلـــس از احتمال
شـما) .در ایـن جـا تیـم مذاکـره کننـده مـا نتوانسـت تـاب عظمـت و فرانسـه و آلمـان دارنـد مـال خودشـان را جمـع بازداشـــت احمدى نـــژاد خبر مى دهـــد و مى گويد اين احتمال
بیـاورد و مـا برگشـتیم ایـران .بـاز آقـا گفـت" :مـا بایـد م یکننــد .امــا مــا اســتقلال خودمــان را حفــظ کردیــم و بـه دليـــل عدم حضور رئيـس جمهور سـابق در دادگاه وجود دارد.
سـنگ خورمـان خـوب باشـد .حـالا کـه ملـت بـه تغییـر گفتیــم" :م یخواهیــم" .غــرب بلانســبت خــودش را پــاره
رأی داده و مــا نم یتوانیــم داخــل را تغییــر بدهیــم بهتــر کــرد .هــی گفــت" :اگــر بخواهیــد .تحریــم م یکنیــم". ● صحنه بازداشت احمدى نژاد
اســت خــارج را برایشــان تغییــر بدهیــم تــا لا اقــل دلار همیــن آقــا (خــدا حفظــش بکنــد) گفت":م یخواهیــم مامـور :آقــاى احمــدى نژاد شــما بازداشـتيد.
قیمتــش بیایــد پاییــن و حالــی بکننــد" .بعــد راهنمایــی و هــر غلطــی دلتــان م یخواهــد بکنیــد ".جالــب اینکــه
فرمودنـد کـه نرمـش قهرمانانـه یعنـی مانـور هنرمندانـه. آنهــا هــم کوتاهــی نکردنــد و خیلــی غل طهــا کردنــد. احمـدى نـژاد :احمدى نــژاد خانه نيسـت.
تیـم مذاکـره کننـده یکهـو دوزاریـش افتـاد کـه دوتـا لگـد قطعنامــه صــادر کردنــد .تحریــم کردنــد و جلــوی همــه مامور :ولى من دارم شـما رو مى بينيم كه جلوى من ايسـتادهايد.
اضافــی کــه آدم را نم یکشــد .دوبــاره پاشــد رفــت ژنــو. چیـز را گرفتنـد .دانشـمندان هسـتهای مـا را تـرور کردنـد. احمــدى نژاد :مگر شـــما اســـتكبار جهانـــى يا كانـــون هاى
در ایــن قســمت ماجــرا نتانیاهــو داشــت خــودش را جــر تـا بلکـه حـق مسـلم مـا را کـه غنـی کـردن بـود از مـا
مـیداد .واقعـاً کـه آدم م یمانـد بـه ایـن مـرد چـه بگویـد. بگیرنـد .امـا تـا خودمـان نرمـش قهرمانانـه نکردیـم ،آنهـا قـــدرت و ثروت هسـتيد؟
نخواهیــم توافــق بکنیــم مخالفــت م یکنــد .بخواهیــم مامور :نه .چطور؟
توافــق بکنیــم هــم مخالفــت م یکنــد .خیلــی آقــا را نتوانســتند جلــوی مــا را بگیرنــد.
عصبانــی کــرد و الا آقــا نم یگفــت ":ســگ نجــس هــار". همیــن ســناریو را قبــ ًا در زمــان جنــگ مقــدس هــم احمـدى نـژاد (لبخنـد +احســاس زرنگـى) :چـون احمـدى نـژاد
ایـن آدم کار و زندگـی نـدارد .انـگار خلـق شـده کـه از روی پیـاده کـرده بودنـد و نتیجـه هـم نگرفتـه بودنـد امـا از رو فقـط جلـوى مسـتكبرين و كانـون هـاى قـدرت و ثروت مى ايسـتد!
مامـور :ببخشـيد آقـاى احمـدى نـژاد مـن وقت نـدارم .اگـر ممكن
اسـت زودتـر بريم.
احمدى نژاد :عـــرض كردم .احمدى نژاد خانه نيست.
مامور :پس شما ىك هستيد؟
احمـدى نژاد :مـن خادم ملت هسـتم .گاهى مى آيـــم اينجاهـــا
ملـــت را جـارو مى كنـم و مى روم.
مامـور :پـس اى خـادم ملـت اگـر ممكـن اسـت يـك لحظـه بـا مـا نم یرفتنــد .آن زمــان هــم مــا مقاومــت کردیــم و مرتــب لـج و عنـاد بـا مـا مخالفـت بکنـد و مخالفـت هـم کـرد.
داد زدیـم" :جنـگ جنـگ تـا پیـروزی" .در آن زمـان هـم نم یدانــد و نم یدانســت کــه بــا بــد نظامــی لــج کــرده بياييـد.
بـا اینکـه م یدیدیـم همـۀ دنیـا بـا صـدام اسـت و مـا تنهـا اسـت .بـه هـر حـال داشـتم م یگفتـم ،آقـا مـا نشسـتیم احمـدى نژاد :به چه جرمى؟ به جرم خدمت به ملت؟
مامـور سـرش را پنـج بار محكـم مى كوبد بـه ديوار ،بعد با رئيسـش
Vol. 21 / No. 1267 - Friday, Nov. 29, 2013 دور میــز مذاکــره بــا اشــتون .حــول قــوۀ الهـی هــر چــه هسـتیم امـا مـا شـهادت را برگزیدیـم و آنقـدر جنگیدیـم تمـاس مـى گيـرد و مـى گويـد مـن را بـراى مبـارزه بـا اشـــرار و
گفـت ،گفتیـم" :روی تخـم چشـممان" .کـف کـرده بـود. تـا خـو ِد جنـگ تمـام شـد. قاچاقچيـان خطرناك بـــه مناطق مرزى بفرسـتيد ولـى اين كار را از
هـی زنـگ مـیزد و وزیـر امـور خارجـه صـدا مـ یزد .چـی
دردسـر بـدم .آخـرش شـدیم یـک بـه شـش .چیـزی نماند ایــن بــار هــم مــا از همــان سیاســت پیــروی کردیــم و مـن نخواهيـد! جـان مـادرت من را معـاف كن!
کـه نخواهنـد و بـه خیـال خودشـان تحمیـل نکننـد .مـا بـه فشـارها بـی توجهـی کردیـم .در همـان اوج تحریـم و سـاعت يك و بيســـت و دو دقيقه ظهر اسـت .عليرضا زاكانى دوست
هــم همــه را قبــولکردیــم .همــه مانــده بودنــد حیــران. چــه و چــه ،نــوزده هــزار ســانتریفیوژ را ردیــف کردیــم و عزيـز پايـدار در مجلـس مـى گويـد« :برخـــى از بزرگان سخنشـان
همانجـا مـا متوجـه راهنمای یهـای حضـرت رهبـر شـدیم و مرتـب داد زدیـم کـه غنـی سـازی حـق مسـلم ماسـت. ايـن اســـت كـه چـرخ هسـته اى بچرخد و چـرخ زندگى مـردم هم
اینکـه کشـورهای دیگـر کـه اینهمـه دچـار تشـتت هسـتند خــود مــا گــدا شــدیم امــا اورانیــوم را مثــل تــوپ غنــی بچرخـد ،مردم عزيـــز ،بـــرادران و خواهـــران اين مواجهه غيـــر
کردیــم .هــی گفتنــد حملــه م یکننــد .مــا بــه لجشــان تخصصـى اســـت و ممكـن اســـت اين حـرف به ظاهر خوب باشـد
بـه خاطـر ایـن اسـت کـه ولـی فقیـه ندارنـد. بیســت درصــدی غنــی کردیــم .آخــرش آقــا دیــد اینهــا
امـا اظهار نظـر خوبى نيسـت».
دیگـر کاری نمانـده کـه بخواهنـد بـا مـا بکننـد .از طرفـی اینگونـه بـود کـه مـا در ژنـو برنـده شـدیم .غرب یهـا هـم سـوال :اظهار نظر خوب چه چيزى اسـت؟
الـف) ايـن كـه بگوييـم مـــردم! يـا چـرخ هســـته اى يـا چـرخ خودمــان هــم بــه همــه گ لهایمــان رســیده بودیــم .و کـه دلشـان بـه برنـده شـدن خـوش بـود ،از اینکـه برنـده
زندگـى! مـردم بگوينـد چـرخ زندگـى .ما بگوييم باشـه ،بعـد با چرخ عـاوه بـر آن داشـتیم بـه خودمـان هـم گل م یزدیـم .از شـدند خوشـحال شـدند .از اول هـم مـا گفتـه بودیـم کـه
طـرف دیگـر ملـت هـم آقـای روحانـی را انتخـاب کـرده بایـد مسـئله بـرد بـرد ختـم بشـود .همانگونـه هـم ختـم هسـته اى آنقـدر برويـم روى مـردم تـا كتلـت شـوند.
ب) ايـن كـه مـردم بگوينـد مـا از ايـن كـه الان چـرخ هسـته اى و
31 شــد .در متــن توافقنامــه ،خارج یهــا برنــده شــدند .در بــود کــه بــه تغییــر بگویــد" :بعلــه" .آقــا گفت":وقتــش چـرخ زندگـى بـا هـم مـى چرخـد راضـى نيســـتيم .مـا «مواجهـه
امـور داخلـی ،نظـام مـا برنـده شـد .آقـای روحانـی هـم رسـیده کـه نرمـش قهرمانانـه را انجـام بدهیـم ".خـب ایـن تخصصـى» مـى خواهيـم .مـا دلمـان لـك زده بـراى تحريـم ،انـزوا،
پــای همــه وعدههایــی کــه داده ایســتاده اســت .خــارج را کـه در داخـل نمیشـد انجـام بدهیـم .چـون در داخـل
را تغییــر داد .داخــل را خــود آقــا و دوســتان غیــر قابــل هنـوز چیـزی تغییـر نکـرده بـود .سـران فتنـه هنـوز تغییـر فرصـت و ظرفيـت!
نکــرده بودنــد و توبــه نم یکردنــد .بــرادران لاریجانــی و ج) ايـن كـه بـه مـردم بگوييم درســـت اسـت ما غـذا نداريـم ولى
تغییــرش تغییـر خواهنــد داد. قالیبــاف و رادان و فیروزآبــادی هــم کــه تغییــر کردنــی انـرژى هسـته اى خيلـى داريـم! شـما مى توانيـد از امـروز يكك زرد
حـالا مـن هـم مـ یروم سـری بـه صرافـی بزنـم ببینیـم نیســتند و خــود نظــام هســتند .زندانهــا و اعدامهــا هــم بخوريـد .اگـر تـوى گلويتـان ماند ،يـك ليوان آب سـنگين بنوشـيد.
دلار چنـد شـده اسـت .البتـه نـه دلاری دارم کـه بفرسـتم کـه نباشـد ،دشـمن ،اسـام را از بیـن م یبـرد .ایـن اسـت
و نــه کســی دارم کــه برایــم دلار بفرســتد .امــا ارزان کــه کــه آقــا فرمودنــد کــه بایــد خــارج را تغییــر بدهیــم .از د) دال نداريم! اعصابمان خرد اسـت.
بشـود حـال م یکنـم .بیخـودی کـه بـه تغییـر رأی نـدادم. آنجایـی کـه آقـا جام عالشـرایط اسـت و ادامـه ولایـت هـم راه حـل :دوسـتان اگـر فقـط نيـم سـاعت در روز بـــه اين فكـــر
مـى كردنـــد كه چرا كانديدايشـــان در انتخابـات راى نياورد ،همه
چيـز درسـت مى شـد!
برگرفتـه از صفحه طنزانه روزنامه قانون] هسـت ،صاحـب نـگاه مخصـوص اسـت .ایشـان دریافتنـد