Page 22 - Shahrvand BC No. 1261
P. 22
است .او در جستجوی امنیت ،بهجای رفتن به پاکستان، حقوقبشر 22
ایران را برگزید .به دلایل عدیده :چون انتخاب چندانی
کمتر .شکی نیست که یک معلول فقیر با یک معلول ثروتمند بسیار نداشت؛ ایران کشوری شیعه بود و لذا محتمل بود کمتر از مسائلی باشد که ما امروزه با آن دست به گریبانیم .از خودم سال مکیو تسیب /شماره - 1261جمعه 26رهم 1392
متفاوت است .برخورداری از ثروت کنار آمدن با معلولیت را آسان تر در معرض تبعیض مذهبی قرار گیرد؛ در ایران به لهجه میپرسم برای ننه افغانی کدامیک از این محرومی تها در اولویت
م یکند ،اما آن را از بین نم یبرد .به همین سان در یک جامعۀ مملو ای از زبان او تکلم م یکردند که باعث میشد زیستن را بودند .پاسخی ندارم .البته تحلیل دقیقی از آنها نداشت ،اما به خوبی In touch with Iranian diversity
از تبعیض های جنسیتی یک زن معلول در قیاس با یک مرد معلول برایش آسانتر کند؛ و نهایتاً اینکه در اینجا دستکم در درکشان میکرد؛ زیرا همۀ آنها همزمان در زندگی او حضور داشتند.
آن اوایل دولت به افغانها روی خوش نشان م یداد و لذا بسته به شرایط تلاش م یکرد تا یکی را موقتاً در پرانتز بگذارد و
رنج بیشتری را متحمل م یشود. این یعنی احتمالاً از شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتری به مسأل یبه لحاظ عملی عاجل تر بپردازد .مسلماً در شرایطی بود
سیاست هویت برخوردار میشد .یادآور میشوم که ترتیب بندی اینها که نمیتوانست برای احقاق حقوق خود به عنوان زنی تحت ستم یا
در نوشتن ،به معنای آن نیست که در عمل و واقعیت هم افغانی تدبیری فوری بیندیشد .لذا مسألۀ فوری تر او این بود که چه
بگذارید با گشودن دریچه ای دیگر به این بحث ،به برخی از نتایج کند تا نخست خود و بچه هایش امنیت داشته باشند ،گرسنه نمان
احتمالی آن برای سیاست به طور کلی و سیاست هویت بپردازم: اولویت بندی داشتهاند.
فرودستی و محرومیت یکدست و ساده نیست .ابعاد ندو سقفی بالای سر داشته باشند.
منظور از سیاست هویت آن دسته از کنش های سیاسی است که پیچیده و در هم تنیده دارد و هر یک موجب تشدید دیگر او نه زیر چتر قانون کار (ولو به صورت ناعادلانه) قرار داشت و نه از
با برجسته کردن یکی از انواع فرودستی به رفع یا کمرنگ تر کردن ابعاد میشود .هر محرومیتی به محرومیت های دیگر سوی هیچ نهادی حمایت میشد .او کارگر بود ،اما در واقع کارگر
آ نها اقدام م یکنند .بارزترین انواع سیاست هویتی در جامعۀ ما دامن م یزند و آنها را در دل خود دارد .شیعه بودن در نبود ،زیرا هیچ قانون کاری (ولو ناعادلانه) از یک زن افغانی کارگر در
عبارتاند از سیاست های معطوف به رفع تبعیض های جنسیتی، جامعۀ افغانستان تنها به معنای تبعیض مذهبی نیست؛ جامعۀ ایران حمایت نم یکند .وضعیت او را نه میشود در ذیل تبعیض
طبقاتی ،قومیتی ،سیاسی و مذهبی .در نتیجۀ اتخاذ این سیاس تها، همزمان به معنای تبعیض قومی ،سیاسی ،جنسیتی و طبقاتی محض (فرودستی ناشی از سرمایه داری جهانی) توضیح داد
هر یک از محرومیت های چندگانۀ فوق توسط گروهها و کنش های طبقاتی است .همان طور که سنی بودن در جامعۀ ایران و نه ذیل فرودستی جنسیتی یا قومیتی محض .همین وضعیت در
گوناگون نمایندگی شده و برای رفع آنها تلاش میشود .در یکی چنین است .زن بودن در جوامعی که فرودستی جنسیتی مورد بسیاری از پناهندگان ایرانی در جاهای دیگر نیز صدق م یکند.
دو دهۀ اخیر شاهد شکل گیری حرکت های زنان برای رفع قوانین را تجربه م یکنند ،تنها به معنای تبعیض جنسیتی نیست ،بلکه به بیایید بار دیگر به مسأله بیندیشیم .در میان اشکال مختلف فرودستی
تبعیض آمیز ،تحرکات سیاسی برای رفع تبعیض های سیاسی ،تحرک معنای تبعیض طبقاتی و محرومیت سیاسی در کنار دیگر محرومی تها کدامیک اولویت دارند؟ آیا برای امثال ننه افغانی فرودستی طبقاتی
های کارگری برای رفع شرایط نابرابر طبقاتی ،مطرح شدن مطالبات و تشدید آنها هم هست .درست از همین رو نخستین اعتراض های در اولویت است یا فرودستی جنسیتی ،قومیتی ،یا سیاسی؟ به نظرم
قومیتی و نیز طرح مطالبات مذهبی گروه های تحت تبعیض بودهایم. زنان از دل شرایط نابرابر اقتصادی و سیاسی سربلند کرد. پرسش پاسخ این است :به لحاظ معرفتی و منطقی اولویتی میان
از همۀ اینها چه نتیجه ای میتوان گرفت؟ نخست اینکه فرودستی اینها نیست ،چون افراد از فرودستی های گوناگون در رن جاند .آیا اگر
های گوناگون به لحاظ منطقی و معرفتی بر یکدیگر اولویت ندارند، فرودستی طبقاتی در میان نباشد ،ننه افغانی فردی برابر با مردان
چون مجزا از هم نیستند .نمیشود گفت عامل جنسیت بر طبقه ،یا خواهد بود؟ خیر .آیا اگر فرودستی جنسیتی از میان برود ،سایر
فرودست یها هم از میان خواهند رفت؟ خیر .اما آیا این بدان معناست
برعکس ،طبقه بر جنسیت اولویت دارد.
محرومتری نها چه کسانی اند؟ در جامعۀ ما به اقرب احتمال یک زن که این فرودستیها از یکدیگر مجزایند؟ پاسخ باز هم خیر است.
سنی مذهب بلوچ و فقیر و معلول و سالخورده یکی از محرومترین همۀ آنها در هم تنیدهاند و از یکدیگر ناشی میشوند .اگر او زن نبود،
افراد جامعه است .زن ،بلوچ ،فقیر ،معلول و سالخورده .آیا اینها در احتمالاً از نظر اقتصادی وضعیت بهتری داشت .اگر زن و افغانی نبود،
طول یکدیگرند؟ خیر .آیا در عرض ه ماند؟ در عرض یکدیگر هم کمتر در رنج بود .اگر او زن نبود ،افغانی نبود و جنگ را هم تجربه
نیستند .محرومیت وضعیتی پیچیده است و اضافه شدن هر عامل نمیکرد ،شاید وضع باز هم بهتری م یداشت .اگر زن نبود ،افغانی
دیگری رنج را به نحوی تصاعدی افزایش م یدهد .زن بودن شرایط نبود ،جنگ را تجربه نمی کر دو شیعه( زیرا در افغانستان شیعه بودن
۹.-۸:%را ایجاد م یکند که به تشدید محرومیت اقتصادی ،تشدید خود باعث محرومیت های بیشتر است) هم نبود ،احتمالاً وضعش
محرومیت های قومی و الی آخر میانجامد .به همین نحو ،رفع رنج به طور کلی بهتر میبود .اگر زن نبود ،افغانی نبود ،جنگ را تجربه
های اضافی ناشی از معلولیت فقط با رفع تبعیض طبقاتی از بین نم یکرد ،شیعه نبود و ثروتمند بود ،رنج به مراتب کمتری میدید.
نم یرود .فرد معلول در شرایطی واقع است که حتی اگر نظام سرمایه
داری هم از میان برود ،باز هم از تبعیض در رنج است؛ البته به درجات میشود این سلسله را به همین نحو ادامه داد.
به همین سان م یشود پرسید چرا ننه افغانی زندگی در ایران را
برگزید .برای مثال چرا به پاکستان نرفت؟ در این انتخاب تنها گریز
از جنگ تعیین کننده نیست؛ هر چند در شرایط او عاجلترین آنها
Independent Insurance Advisors Group Vol. 21 / No. 1261 - Friday, Oct. 18, 2013
سیﻨا سﺘودﻩﻧیا B.Sc
ﻣﺘﺨﺼﺺ در اﻣور ﺑیﻤﻪهای ﻋﻤﺮ و ﻣﺴاﻓﺮت
Direct: 416 - 496 - 9300
sina@iiagroup.ca
ﺗﺄﻣﯿﻦ آﺳﻮدﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻤﺎ و ﻋﺰﯾﺰاﻧﺘﺎن در ﺳﻔﺮﻫﺎی ﺗﻮرﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ داﺧﻞ و ﯾﺎ ﺧﺎرج از ﮐﺎﻧﺎدا
ﺑیﻤﻪهای Super Visaﺑﺮای واﻟﺪیﻦ
و اﻧواع ﺑیﻤﻪهای ﺣوادث و ﺑیﻤاریها ،ﺑا ﭘوﺷﺶهایﯽ
ﺑیﻦ ١٠هﺰار ﺗا ١٥٠هﺰار دﻻر ﺑﺮای ﻣﺴاﻓﺮان
ﺑﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی ﺑﯿﻤﻪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ ﻧﺮخ ﺑﯿﻤﻪ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ
22
ایران را برگزید .به دلایل عدیده :چون انتخاب چندانی
کمتر .شکی نیست که یک معلول فقیر با یک معلول ثروتمند بسیار نداشت؛ ایران کشوری شیعه بود و لذا محتمل بود کمتر از مسائلی باشد که ما امروزه با آن دست به گریبانیم .از خودم سال مکیو تسیب /شماره - 1261جمعه 26رهم 1392
متفاوت است .برخورداری از ثروت کنار آمدن با معلولیت را آسان تر در معرض تبعیض مذهبی قرار گیرد؛ در ایران به لهجه میپرسم برای ننه افغانی کدامیک از این محرومی تها در اولویت
م یکند ،اما آن را از بین نم یبرد .به همین سان در یک جامعۀ مملو ای از زبان او تکلم م یکردند که باعث میشد زیستن را بودند .پاسخی ندارم .البته تحلیل دقیقی از آنها نداشت ،اما به خوبی In touch with Iranian diversity
از تبعیض های جنسیتی یک زن معلول در قیاس با یک مرد معلول برایش آسانتر کند؛ و نهایتاً اینکه در اینجا دستکم در درکشان میکرد؛ زیرا همۀ آنها همزمان در زندگی او حضور داشتند.
آن اوایل دولت به افغانها روی خوش نشان م یداد و لذا بسته به شرایط تلاش م یکرد تا یکی را موقتاً در پرانتز بگذارد و
رنج بیشتری را متحمل م یشود. این یعنی احتمالاً از شرایط اقتصادی و اجتماعی بهتری به مسأل یبه لحاظ عملی عاجل تر بپردازد .مسلماً در شرایطی بود
سیاست هویت برخوردار میشد .یادآور میشوم که ترتیب بندی اینها که نمیتوانست برای احقاق حقوق خود به عنوان زنی تحت ستم یا
در نوشتن ،به معنای آن نیست که در عمل و واقعیت هم افغانی تدبیری فوری بیندیشد .لذا مسألۀ فوری تر او این بود که چه
بگذارید با گشودن دریچه ای دیگر به این بحث ،به برخی از نتایج کند تا نخست خود و بچه هایش امنیت داشته باشند ،گرسنه نمان
احتمالی آن برای سیاست به طور کلی و سیاست هویت بپردازم: اولویت بندی داشتهاند.
فرودستی و محرومیت یکدست و ساده نیست .ابعاد ندو سقفی بالای سر داشته باشند.
منظور از سیاست هویت آن دسته از کنش های سیاسی است که پیچیده و در هم تنیده دارد و هر یک موجب تشدید دیگر او نه زیر چتر قانون کار (ولو به صورت ناعادلانه) قرار داشت و نه از
با برجسته کردن یکی از انواع فرودستی به رفع یا کمرنگ تر کردن ابعاد میشود .هر محرومیتی به محرومیت های دیگر سوی هیچ نهادی حمایت میشد .او کارگر بود ،اما در واقع کارگر
آ نها اقدام م یکنند .بارزترین انواع سیاست هویتی در جامعۀ ما دامن م یزند و آنها را در دل خود دارد .شیعه بودن در نبود ،زیرا هیچ قانون کاری (ولو ناعادلانه) از یک زن افغانی کارگر در
عبارتاند از سیاست های معطوف به رفع تبعیض های جنسیتی، جامعۀ افغانستان تنها به معنای تبعیض مذهبی نیست؛ جامعۀ ایران حمایت نم یکند .وضعیت او را نه میشود در ذیل تبعیض
طبقاتی ،قومیتی ،سیاسی و مذهبی .در نتیجۀ اتخاذ این سیاس تها، همزمان به معنای تبعیض قومی ،سیاسی ،جنسیتی و طبقاتی محض (فرودستی ناشی از سرمایه داری جهانی) توضیح داد
هر یک از محرومیت های چندگانۀ فوق توسط گروهها و کنش های طبقاتی است .همان طور که سنی بودن در جامعۀ ایران و نه ذیل فرودستی جنسیتی یا قومیتی محض .همین وضعیت در
گوناگون نمایندگی شده و برای رفع آنها تلاش میشود .در یکی چنین است .زن بودن در جوامعی که فرودستی جنسیتی مورد بسیاری از پناهندگان ایرانی در جاهای دیگر نیز صدق م یکند.
دو دهۀ اخیر شاهد شکل گیری حرکت های زنان برای رفع قوانین را تجربه م یکنند ،تنها به معنای تبعیض جنسیتی نیست ،بلکه به بیایید بار دیگر به مسأله بیندیشیم .در میان اشکال مختلف فرودستی
تبعیض آمیز ،تحرکات سیاسی برای رفع تبعیض های سیاسی ،تحرک معنای تبعیض طبقاتی و محرومیت سیاسی در کنار دیگر محرومی تها کدامیک اولویت دارند؟ آیا برای امثال ننه افغانی فرودستی طبقاتی
های کارگری برای رفع شرایط نابرابر طبقاتی ،مطرح شدن مطالبات و تشدید آنها هم هست .درست از همین رو نخستین اعتراض های در اولویت است یا فرودستی جنسیتی ،قومیتی ،یا سیاسی؟ به نظرم
قومیتی و نیز طرح مطالبات مذهبی گروه های تحت تبعیض بودهایم. زنان از دل شرایط نابرابر اقتصادی و سیاسی سربلند کرد. پرسش پاسخ این است :به لحاظ معرفتی و منطقی اولویتی میان
از همۀ اینها چه نتیجه ای میتوان گرفت؟ نخست اینکه فرودستی اینها نیست ،چون افراد از فرودستی های گوناگون در رن جاند .آیا اگر
های گوناگون به لحاظ منطقی و معرفتی بر یکدیگر اولویت ندارند، فرودستی طبقاتی در میان نباشد ،ننه افغانی فردی برابر با مردان
چون مجزا از هم نیستند .نمیشود گفت عامل جنسیت بر طبقه ،یا خواهد بود؟ خیر .آیا اگر فرودستی جنسیتی از میان برود ،سایر
فرودست یها هم از میان خواهند رفت؟ خیر .اما آیا این بدان معناست
برعکس ،طبقه بر جنسیت اولویت دارد.
محرومتری نها چه کسانی اند؟ در جامعۀ ما به اقرب احتمال یک زن که این فرودستیها از یکدیگر مجزایند؟ پاسخ باز هم خیر است.
سنی مذهب بلوچ و فقیر و معلول و سالخورده یکی از محرومترین همۀ آنها در هم تنیدهاند و از یکدیگر ناشی میشوند .اگر او زن نبود،
افراد جامعه است .زن ،بلوچ ،فقیر ،معلول و سالخورده .آیا اینها در احتمالاً از نظر اقتصادی وضعیت بهتری داشت .اگر زن و افغانی نبود،
طول یکدیگرند؟ خیر .آیا در عرض ه ماند؟ در عرض یکدیگر هم کمتر در رنج بود .اگر او زن نبود ،افغانی نبود و جنگ را هم تجربه
نیستند .محرومیت وضعیتی پیچیده است و اضافه شدن هر عامل نمیکرد ،شاید وضع باز هم بهتری م یداشت .اگر زن نبود ،افغانی
دیگری رنج را به نحوی تصاعدی افزایش م یدهد .زن بودن شرایط نبود ،جنگ را تجربه نمی کر دو شیعه( زیرا در افغانستان شیعه بودن
۹.-۸:%را ایجاد م یکند که به تشدید محرومیت اقتصادی ،تشدید خود باعث محرومیت های بیشتر است) هم نبود ،احتمالاً وضعش
محرومیت های قومی و الی آخر میانجامد .به همین نحو ،رفع رنج به طور کلی بهتر میبود .اگر زن نبود ،افغانی نبود ،جنگ را تجربه
های اضافی ناشی از معلولیت فقط با رفع تبعیض طبقاتی از بین نم یکرد ،شیعه نبود و ثروتمند بود ،رنج به مراتب کمتری میدید.
نم یرود .فرد معلول در شرایطی واقع است که حتی اگر نظام سرمایه
داری هم از میان برود ،باز هم از تبعیض در رنج است؛ البته به درجات میشود این سلسله را به همین نحو ادامه داد.
به همین سان م یشود پرسید چرا ننه افغانی زندگی در ایران را
برگزید .برای مثال چرا به پاکستان نرفت؟ در این انتخاب تنها گریز
از جنگ تعیین کننده نیست؛ هر چند در شرایط او عاجلترین آنها
Independent Insurance Advisors Group Vol. 21 / No. 1261 - Friday, Oct. 18, 2013
سیﻨا سﺘودﻩﻧیا B.Sc
ﻣﺘﺨﺼﺺ در اﻣور ﺑیﻤﻪهای ﻋﻤﺮ و ﻣﺴاﻓﺮت
Direct: 416 - 496 - 9300
sina@iiagroup.ca
ﺗﺄﻣﯿﻦ آﺳﻮدﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻤﺎ و ﻋﺰﯾﺰاﻧﺘﺎن در ﺳﻔﺮﻫﺎی ﺗﻮرﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ داﺧﻞ و ﯾﺎ ﺧﺎرج از ﮐﺎﻧﺎدا
ﺑیﻤﻪهای Super Visaﺑﺮای واﻟﺪیﻦ
و اﻧواع ﺑیﻤﻪهای ﺣوادث و ﺑیﻤاریها ،ﺑا ﭘوﺷﺶهایﯽ
ﺑیﻦ ١٠هﺰار ﺗا ١٥٠هﺰار دﻻر ﺑﺮای ﻣﺴاﻓﺮان
ﺑﺎ ﻣﻌﺘﺒﺮﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖﻫﺎی ﺑﯿﻤﻪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ ﻧﺮخ ﺑﯿﻤﻪ ﺑﺮای ﺷﻤﺎ
22