Page 14 - Shahrvand BC No.1248
P. 14
مصاحبه
و نمون ههای جلی سید گلستانه ریز و درشت را م ینوشتم خون جگر بسیار خوردم و در پی رسیدن به هنری مقدس و آرمانی 14
ولی در حدود ۵سال که گذشت احساس کردم باید کاری هیچ چیزی جلودارم نبود و در عین جوانی و درس مشق مدرسه از
متفاوت بکنم و نیز م یدانستم اقلام خفی کاربردش را از حرکت و مقصودم دور نم یماندم .حتی گره خوردن و آشنائی با قلم سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392
دست داده و با قلم جلی آزادانه ازسطر به صفحه آمدم و شکسته که در سال ۱۳۴۹که بعد از فار غالتحصیل شدن نمون ههای
موجودیت خود را رها کرده در الگوهای گذشته به تکرار م یرسند. در صفحه پروری و طراحی به ذوق خود اتکا کردم و به قصه مطلوب حتی چاپی هم در دسترس نبود .نه کلاس تعلیمی بود In touch with Iranian diversity
دنیای گسترده هنر بازتاب یک تلاش آگاهانه از یک انسان فرهیخته تمرین و مهارت در اقلام خفی و جلی همه را درنوشت ههایم نه استادی که آن را بیاموزد و استادان خودمان هم همه سلیق های
است .این قابلیت و دگراندیشی در هنر در عین سادگی ،بسیار پیچیده بکار گرفتم ـ از غبار تا ششدانگ کاری که تا آن زمان نشده م ینوشتند و از اصول آن آشنائی نداشتند .ولی من هرچه جلوتر
و در عین ظرافت و شفافیت بسیار سخت و بغرنج است و در عین بود و ترکی ببندی حاصل شد که رنگ و بوی فردیت هنری م یرفتم .مصم متر م یشدم و با شوقی هولناک روبرو بودم .مگر نسخه
ظاهری آرام ،محتوایی طغیانی دارد ولی در نهایت ما را بهصمیمیت، خودمرا داشت اصلی که در هنر کار دشواری است و نشان
شادی و صلح دعوت م یکند .حال این ما هستیم که باید دریابیم شفابخشی چون نوید روشنگر عطار؛
در بستر جریا نهای حاکم بر جامعه با این مقوله چند بعدیچگونه خلاقیت فردی . گر مرد رهی میان خون باید رفت
برخورد کنیم که هنرمند را واداریم تا هم سو با باورهای خود زبان در سال ۱۳۶۱اولین کتاب آموزشی خط شکسته را با
ناطقی شود برای انتشار معرفت و زیبائی یا بیان ستیز و تقابلو دریابیم تعلیم و نقط هگزاری ارائه دادم که با هیچ تردیدی بسیاری از پای فتاده سرنگون باید رفت
که یک اثر جدای از زیبائ یهای بصری ،گف توگوی نهانی و نهائی خود از هنرجویان شهرستانییا نقاط دوردست که امکان آموزش تو پای به ره در نه و هیچ مپرس
خصوصی نداشتند توسط آن در آزمون سالیانه قبول شدند خود راه بگویدت که چون باید رفت
را با بیننده برقرار م یکند. و بعد کتاب کلک شیدایی و الگوهائی برایدوره ممتاز و به که دلیل راهم شد و باز کمر همت م یبستم و صبح را تا شام و گاه
ادامه دارد همین منوال برگزاری نمایشگاههای گردشی و آشنا کردن شام تا سحر م ینوشتم و انبوهی از سیاه نوشت هها که اگر نتایج خشنود
مردم با ابعاد تزئینی این هنر و تربیت شاگردان برجسته و بر کنندهای در برداشت ،امید م یبخشید تا بسوی رویای شیرین و معنوی
پرورش استادانی که بتوانند در چهار گوشه کشور یار یرسان
خیالم حرکت کنم.
علاقمندان باشند. وقتی در محضر استاد حسن در کلا سهای آزاد خوشنویسی که نام
با همین پویائی و جستار تکاملی بیش از ۴دهه در ترویج و قبلی انجمن خوشنویسان ایران امروز بود ،فار غالتحصیل خط نستعلیق
تحکیم و توسعه خط شکسته معاصر در انجمن خوشنویسان شدم در تورقی که گاه برای تکمیل اندوخت ههایم م یخواندم تذکرهای
ایران تلاش داشت هام و بیش از ۱۳عنوان کتاب آموزشی خوشنویسی چشمم به قطعه خطی افتاد بی آن که از رمزیات آن
و مجموع ههای هنری را به چاپ رسانیده و ۲۲نمایشگاه سروسری بیابیم شروع به رونویسی کردم و گاه که قدری نزدیک
انفرادی طی سال در داخل و ۳۰نمایشگاه انفرادی همراه م ینوشتم و سایه کم رمقی از اصول بصری آن تحصیل م یشد ،شادی
با سخنرانی در دپارتما نهای شرق شناسی دانشگاههای معتبر امریکا زای دالوصفی تمام جانم را فرا م یگرفت و ماهها تکرارش م یکردم .یکی
و کانادا ،اروپا و آسیا ،برگزار کردیم وشاید مهمترین رخداد کارنامه این که بهتر بنویسم دیگر این که نمون ههای دیگری یافت نم یشدکه
هنری من پرورش استادان جوانی هستند که امروز در تهران یا مراکز
استا نها در شمار چهرههایفرامرزی شدهاند و آثار ارزشمندشان را تنوع تمرین داشته باشم و بتوانم آتش درونم را فرونشانم.
کلکسیونرهای برجسته داخلی و کشوری خریداری و ارج م ینهند. ی کسالی بدین منوال گذشت تا شادروان خسرو زعیمی مدیر شریف
در تعهد به احوالات شخصی و رسالت هنرمندی به شدت پایبند و لایق و فرهن گور انجمن که سخت به من هم توجه داشت با دیدن
خلاقیت شخصی بودم و از تقلید و تکرار پرهیز داشت هام و این خصلت کارهایم تشویقم م یکرد که مهیای تعلیم و آموزش این قلم شوم.
را در هدایت شاگر دان نیز بکار بست هام .در طول این ۴دهه هر معلمی که خود هنوز شاگرد بود و خام و آگاه یهای ابتدائی این راز
چهره مستعدی را در سایه ذوق و سلیقه و توانمند یهای جمع و سربه مهر را نم یدانست؛ با چند ماهی تأمل و تعلیم این مسئولیت
نظریخودشان پیش برده و هدایت کردهام و امروز این شیوه تعلیم خطیر را پذیرفته و آموزش قلمی که بعد از سید گلستانه حدود ۸۰
و آموزش از عهده کسی برم یآید که قابلی تها و توانمند یهای جوانان سالمهجور مانده بود ،دوباره از سر گرفته شد .به خدا توکل کردم و
رام یفهمد و ارج م یگذارد نه مانند آنان که با تقلید و تکراری بیهوده
از او مدد خواستم.
سا لهای نخست به همان سبک و سیاق قدما یعنی مکتب درویش
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013
14
و نمون ههای جلی سید گلستانه ریز و درشت را م ینوشتم خون جگر بسیار خوردم و در پی رسیدن به هنری مقدس و آرمانی 14
ولی در حدود ۵سال که گذشت احساس کردم باید کاری هیچ چیزی جلودارم نبود و در عین جوانی و درس مشق مدرسه از
متفاوت بکنم و نیز م یدانستم اقلام خفی کاربردش را از حرکت و مقصودم دور نم یماندم .حتی گره خوردن و آشنائی با قلم سال متسیب /شماره - 1248جمعه 29ریت 1392
دست داده و با قلم جلی آزادانه ازسطر به صفحه آمدم و شکسته که در سال ۱۳۴۹که بعد از فار غالتحصیل شدن نمون ههای
موجودیت خود را رها کرده در الگوهای گذشته به تکرار م یرسند. در صفحه پروری و طراحی به ذوق خود اتکا کردم و به قصه مطلوب حتی چاپی هم در دسترس نبود .نه کلاس تعلیمی بود In touch with Iranian diversity
دنیای گسترده هنر بازتاب یک تلاش آگاهانه از یک انسان فرهیخته تمرین و مهارت در اقلام خفی و جلی همه را درنوشت ههایم نه استادی که آن را بیاموزد و استادان خودمان هم همه سلیق های
است .این قابلیت و دگراندیشی در هنر در عین سادگی ،بسیار پیچیده بکار گرفتم ـ از غبار تا ششدانگ کاری که تا آن زمان نشده م ینوشتند و از اصول آن آشنائی نداشتند .ولی من هرچه جلوتر
و در عین ظرافت و شفافیت بسیار سخت و بغرنج است و در عین بود و ترکی ببندی حاصل شد که رنگ و بوی فردیت هنری م یرفتم .مصم متر م یشدم و با شوقی هولناک روبرو بودم .مگر نسخه
ظاهری آرام ،محتوایی طغیانی دارد ولی در نهایت ما را بهصمیمیت، خودمرا داشت اصلی که در هنر کار دشواری است و نشان
شادی و صلح دعوت م یکند .حال این ما هستیم که باید دریابیم شفابخشی چون نوید روشنگر عطار؛
در بستر جریا نهای حاکم بر جامعه با این مقوله چند بعدیچگونه خلاقیت فردی . گر مرد رهی میان خون باید رفت
برخورد کنیم که هنرمند را واداریم تا هم سو با باورهای خود زبان در سال ۱۳۶۱اولین کتاب آموزشی خط شکسته را با
ناطقی شود برای انتشار معرفت و زیبائی یا بیان ستیز و تقابلو دریابیم تعلیم و نقط هگزاری ارائه دادم که با هیچ تردیدی بسیاری از پای فتاده سرنگون باید رفت
که یک اثر جدای از زیبائ یهای بصری ،گف توگوی نهانی و نهائی خود از هنرجویان شهرستانییا نقاط دوردست که امکان آموزش تو پای به ره در نه و هیچ مپرس
خصوصی نداشتند توسط آن در آزمون سالیانه قبول شدند خود راه بگویدت که چون باید رفت
را با بیننده برقرار م یکند. و بعد کتاب کلک شیدایی و الگوهائی برایدوره ممتاز و به که دلیل راهم شد و باز کمر همت م یبستم و صبح را تا شام و گاه
ادامه دارد همین منوال برگزاری نمایشگاههای گردشی و آشنا کردن شام تا سحر م ینوشتم و انبوهی از سیاه نوشت هها که اگر نتایج خشنود
مردم با ابعاد تزئینی این هنر و تربیت شاگردان برجسته و بر کنندهای در برداشت ،امید م یبخشید تا بسوی رویای شیرین و معنوی
پرورش استادانی که بتوانند در چهار گوشه کشور یار یرسان
خیالم حرکت کنم.
علاقمندان باشند. وقتی در محضر استاد حسن در کلا سهای آزاد خوشنویسی که نام
با همین پویائی و جستار تکاملی بیش از ۴دهه در ترویج و قبلی انجمن خوشنویسان ایران امروز بود ،فار غالتحصیل خط نستعلیق
تحکیم و توسعه خط شکسته معاصر در انجمن خوشنویسان شدم در تورقی که گاه برای تکمیل اندوخت ههایم م یخواندم تذکرهای
ایران تلاش داشت هام و بیش از ۱۳عنوان کتاب آموزشی خوشنویسی چشمم به قطعه خطی افتاد بی آن که از رمزیات آن
و مجموع ههای هنری را به چاپ رسانیده و ۲۲نمایشگاه سروسری بیابیم شروع به رونویسی کردم و گاه که قدری نزدیک
انفرادی طی سال در داخل و ۳۰نمایشگاه انفرادی همراه م ینوشتم و سایه کم رمقی از اصول بصری آن تحصیل م یشد ،شادی
با سخنرانی در دپارتما نهای شرق شناسی دانشگاههای معتبر امریکا زای دالوصفی تمام جانم را فرا م یگرفت و ماهها تکرارش م یکردم .یکی
و کانادا ،اروپا و آسیا ،برگزار کردیم وشاید مهمترین رخداد کارنامه این که بهتر بنویسم دیگر این که نمون ههای دیگری یافت نم یشدکه
هنری من پرورش استادان جوانی هستند که امروز در تهران یا مراکز
استا نها در شمار چهرههایفرامرزی شدهاند و آثار ارزشمندشان را تنوع تمرین داشته باشم و بتوانم آتش درونم را فرونشانم.
کلکسیونرهای برجسته داخلی و کشوری خریداری و ارج م ینهند. ی کسالی بدین منوال گذشت تا شادروان خسرو زعیمی مدیر شریف
در تعهد به احوالات شخصی و رسالت هنرمندی به شدت پایبند و لایق و فرهن گور انجمن که سخت به من هم توجه داشت با دیدن
خلاقیت شخصی بودم و از تقلید و تکرار پرهیز داشت هام و این خصلت کارهایم تشویقم م یکرد که مهیای تعلیم و آموزش این قلم شوم.
را در هدایت شاگر دان نیز بکار بست هام .در طول این ۴دهه هر معلمی که خود هنوز شاگرد بود و خام و آگاه یهای ابتدائی این راز
چهره مستعدی را در سایه ذوق و سلیقه و توانمند یهای جمع و سربه مهر را نم یدانست؛ با چند ماهی تأمل و تعلیم این مسئولیت
نظریخودشان پیش برده و هدایت کردهام و امروز این شیوه تعلیم خطیر را پذیرفته و آموزش قلمی که بعد از سید گلستانه حدود ۸۰
و آموزش از عهده کسی برم یآید که قابلی تها و توانمند یهای جوانان سالمهجور مانده بود ،دوباره از سر گرفته شد .به خدا توکل کردم و
رام یفهمد و ارج م یگذارد نه مانند آنان که با تقلید و تکراری بیهوده
از او مدد خواستم.
سا لهای نخست به همان سبک و سیاق قدما یعنی مکتب درویش
Vol. 20 / No. 1248 - Friday, July 19, 2013
14