Page 7 - Shahrvand BC No.1238
P. 7
خوانشاول
7 اســماعیل خویی در دومین ســفرش به ونکوور در سال ۱۹۹۸نیز با «بی دین دلک مرا تو دینی ،ای شعر! گرفت هاند و در شع ِر «در انفجار خزان» به قصد پیوند با زندگی م یسراید:
زخمی دیگر آمد .زخمی عمیق و جانکاه .خراش هنوز التیام نیافته و در عالمی از شکام ،یقینی ،ای شعر!
التیا مناپذیر ناش ِی از مرگ غیرمنتظرهی پسرش هومن ،که غم تمامی جز با جان ،ترک من نخواهی گفتن: « . ..
دوباره خواهم آمد
پهنای صورتش را گرفت هبود. د مهای مرا تو واپسینی ،ای شعر! »
ای شعر -بیست و ششم فوریه ٠٠٧٢ میداند.
شب خیس بیدر کجای لندن و مرگ
شکست م یخورد
وقتی بغض دل شب میترکه، در ابتدا این متن نوشتم که چگونه با شعرهای اسماعیل خویی و زبان
شــعری او آشنا شــدم ولی هیچگاه از نزدیک این شاعر آزادیخواه را از برگ.
ابرای غمزده گریه میکنن، . . . . . .
ندیدهبودم و شعرخوان یاش را از نزدیک نشنیده بودم . و برگ نیست که میریزد:
سال متسیب /شماره - 1238جمعه 20تشهبیدرا 1392 اشکاشون زنبور م یشن ،پوست منو نیش میزنن، خویی پیش از این دوبار دیگر از سوی شهروند بیسی به ونکوور دعوت مرگ است
شــدهبود و نگارنده این سطور ،میزبان این شاعر نامدار وآزادیخواه در که میگریزد.
منو آتیش م یزنن. شهر ونکوور بود .اولین بار ســال ۱۹۹۶میلادی بود که علاقهمندان و شادمان هترین اندوه
شعرش منتظر حضور خویی در این شهر بودند .شاعریکه دیگر اهل بر درونم و بر خونم
هی چکجــا نبود جز جایی در لندن کــه خود آن را بیدرکجا م یخواند. ستاره میبارد
ایــن واژه را مادر با لالای یهایش در زمان کودکی شــاعر ،درذهن او و شعر دوستم میدارد».
راه میرم ،شونه به شون هی خدا، ب هودیعه م یگذارد .او اکنــون بهقول نیما «دل به دو جایان» ،دل به بیستم آذر -۵۱تهران
دو جا دارد؛ ســرزمین مادر یاش ایران -که شــعر در این زباناتفاق بر ساحل نشستن و هستی -ص ۳۴
زیر چتر بارونا. م یافتد -و بخشــی عظیمی از مخاطبان شعرهایش در آ نسو زندگی
م یکنند و ناکجاآبادی در خارج از ایران که علاقهمندان شــعرهایش شــعر ،جان و جهان اســماعیل خویی اســت و گاه چون بوتیمار یا
میذارم داغ دلم رو بشوره هستند .علاوه بر ترجمهی شعرهای اسماعیل خویی به زبانهای دیگر غ مخورک -که در ســاحل به دریا خیره میشود و نگران پایان یافتن
بهویژه انگلیســی ،شعرهای بسیاری نیز به زبان انگلیسی برایش اتفاق آبدریاست و از خوردن آب امساک م یکند -و یا به قول خود شاعر
دوش سرد ناودونا. در شعر بر ساحل نشستن و هستن؛ «ناچار /افسوسخوار و /بوتیماروار»
افتادهاست. نمیداند که باید نگران پایان یافتن جوشش «شعر»بانویش باشد .
در ســفر اول ،خویی با سینهای شکافته و بخیهخورده -که هنوز چند
روز از عمل جراحی قلب «بای پاس» او نگذشــت هبود و گوشــتهای «. . .
پسرم ،پارهی گمگشت هی جان و تن من، تازهجوشخوردهاش کاملًا التیام نیافت هبود -آمدهبود .دکتر اسماعیل همیشه میترسم
خویــی را دکتر احمــد کریمی حکاک و دوســت دیرینهی دیگرش، پرندگا ِن سرودن بگریزند از من
هومن من، ابراهیــم مکلاهمراهی م یکردنــد و او را که پتویی دور خود پیچیده
بود ،در پشت اتومبیل نشانده و از سیاتل به ونکوور آوردهبودند .خویی -از من
کم کم ،از اون دور دورا ،پیداش میشه. آمدهبــود تاچارپارههای «یک تکه آســمان آب یام بفرســت» را برای که شاخساِر بهارم
علاق همندان خود بخواند: ناگاه
پیش م یآد ،نزدیک و نزدی کتر م یشه:
نی مخندی تو چشاش،
گون ههاش تر ،پیشون یش شسته ،موهاش خیس و بلند،
شونه ها پهن ،سرافراشته ،اندام رسا،
انگاری ،نو جوون یهای باباش.
میرسه به من،
نگاهم می کنه با گریه خند.
از کنارم رد م یشه،
با قدمای بیصداش،
فرشی از مخمل و ابریشمه انگار زیر پاش.
«اندام وطن را ،نخست ،دین لرزه گرفت؛ با آهی میپژمرد
یه چیزی میگه: . . .
به من؟ یا به خودش؟ یا به خداش؟ وانگاه ،ز دی ِن کینه ،کین لرزه گرفت؛
وانگه سوی منتهای ویران شد هگیش؛ همیشه میترسم
چی میگه؟ شعر بمیرد در من ». . .
من نمیدونم: دنبالهی کار را زمین لرزه گرفت »
بر ساحل نشستن -غزلواره - ۲۵ص ۸۸
یک تکه آسمان آب یام بفرست -ص ۱۴
In touch with Iranian diversity
ﻣﺸﺎﻭﺭﺷﻤﺎﺩﺭﮐﻠﯿﻪﺍﻣﻮﺭﻣﺮﺑﻮﻁﺑﻪﻋ�ﯽ ر�ﻤﺎ�ﯽ ﻋﻠﯽ ﻣﻌﻨﻮی
ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﻣﻼﮎ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻭ ﺗﺠﺎﺭﯼ Ali Manavi, B. Sc
٩٩١٧-٦٤٩-٦٠٤ SUNNUS PROPERTIES
503 - 1228 Hamilton Street مشاورصدیﻖشما
www.alirahmani.com Vancouver, BC V6B 6L2 درخرید،فروشواجاره
Tel: 604 - 682- 5478 امﻼکمسکونیوتﺠاری
2007 Fax: 1-866-452-2201
Toll Free: 1-866-301-5478 ۶٠۴-٣١٢-٢٣٨٣
ﭼ ﻨﺎﻧ ﭽ ﻪ ﺗﺼ ﻤ ﯿ ﻢ ﺑ ﻪ ﺧ ﺮﯾ ﺪ ﻭ ﯾ ﺎ ﻓ ﺮﻭﺵ ﻣ ﻠ ﮏ ﻣ ﺴ ﮑ ﻮﻧ ﯽ ﯾ ﺎ ﺗﺠﺎﺭﯼ www.alimanavi.com
ﺩﺍﺭﯾﺪ .ﺑﺮﺍﯼﺣﺼﻮﻝﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺎﻣﻦﺗﻤﺎﺱﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. ali@alimanavi.com
ﺑﺮﺍی ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺧﺮﻳﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﭘﺮﻭژﻩﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﻧﻮﺭﺕﻭﻧﮑﻮﻭﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﺧﺮﯾﺪ ،ﻓﺮﻭﺵ ،ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻭ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ
Vol. 20 / No. 1238 - Friday, May 10, 2013 #802 - 121 W 15th St. 1105 2004 Fullerton Ave. ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰ :ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍی ﺧﺮﯾﺪ ﺍﺳﺖ.
North Vancouver North Vancouver برایکسباطﻼعاﺕﺣتماتماﺱبگیرید.
ﻣﺎﻟﮑﯿﻦ ﻣﺤﺘﺮﻡ :مدیریت اجارهمل کهایمسکونیوتﺠاریخودرابهدستمابسﭙارید.
$319,000 $299,900
آپارتمــان۲خوابــه+۱ســرویﺲ آپارتمان۱خوابه+۱ســرویﺲ
بهداشتی،٧۶۱اسکوارفیت،منظره بهداشتی،۶٠۴اسکوارفیت،منظره
زیبای کوههای نور تشور، کفﭙوش
شهروآباســتانلیپارکوپل جدیدکاشــیدرآشﭙزخانه،هالو ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﺗﺎ ﺟﻤﻌﻪ ۹/۳۰ :ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ۶ﺑﻌﺪﺍﺯﻇﻬﺮ
لاینزگیت،درمرکزلانزدل،گوشه حمام، اپلاینﺲ جدیــد، نگهبانی ﺷﻨﺒـــــــــــﻪ ۹/۳۰ :ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ۵ﺑﻌﺪﺍﺯﻇﻬﺮ
جنوبغربی،روشــنوآفتابگیر، ۲۴ســاعته،اســتخرسرپوشیده،
بالکنیبــزرگ،۱پارکینﮓ،و۱ سونا،سالنورزش،نزدیکبهمراکز ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻭﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ
انبــاری،نزدیکبهمراکزخریدو خریــد،ایابوذهــابعمومیو
بهتریــنقیمتبرایســاختمان رستوران،بیمارستان،وسیلهایاب
بتنــی در ایــن منطﻘــه و . . .وذهابو... 7
7 اســماعیل خویی در دومین ســفرش به ونکوور در سال ۱۹۹۸نیز با «بی دین دلک مرا تو دینی ،ای شعر! گرفت هاند و در شع ِر «در انفجار خزان» به قصد پیوند با زندگی م یسراید:
زخمی دیگر آمد .زخمی عمیق و جانکاه .خراش هنوز التیام نیافته و در عالمی از شکام ،یقینی ،ای شعر!
التیا مناپذیر ناش ِی از مرگ غیرمنتظرهی پسرش هومن ،که غم تمامی جز با جان ،ترک من نخواهی گفتن: « . ..
دوباره خواهم آمد
پهنای صورتش را گرفت هبود. د مهای مرا تو واپسینی ،ای شعر! »
ای شعر -بیست و ششم فوریه ٠٠٧٢ میداند.
شب خیس بیدر کجای لندن و مرگ
شکست م یخورد
وقتی بغض دل شب میترکه، در ابتدا این متن نوشتم که چگونه با شعرهای اسماعیل خویی و زبان
شــعری او آشنا شــدم ولی هیچگاه از نزدیک این شاعر آزادیخواه را از برگ.
ابرای غمزده گریه میکنن، . . . . . .
ندیدهبودم و شعرخوان یاش را از نزدیک نشنیده بودم . و برگ نیست که میریزد:
سال متسیب /شماره - 1238جمعه 20تشهبیدرا 1392 اشکاشون زنبور م یشن ،پوست منو نیش میزنن، خویی پیش از این دوبار دیگر از سوی شهروند بیسی به ونکوور دعوت مرگ است
شــدهبود و نگارنده این سطور ،میزبان این شاعر نامدار وآزادیخواه در که میگریزد.
منو آتیش م یزنن. شهر ونکوور بود .اولین بار ســال ۱۹۹۶میلادی بود که علاقهمندان و شادمان هترین اندوه
شعرش منتظر حضور خویی در این شهر بودند .شاعریکه دیگر اهل بر درونم و بر خونم
هی چکجــا نبود جز جایی در لندن کــه خود آن را بیدرکجا م یخواند. ستاره میبارد
ایــن واژه را مادر با لالای یهایش در زمان کودکی شــاعر ،درذهن او و شعر دوستم میدارد».
راه میرم ،شونه به شون هی خدا، ب هودیعه م یگذارد .او اکنــون بهقول نیما «دل به دو جایان» ،دل به بیستم آذر -۵۱تهران
دو جا دارد؛ ســرزمین مادر یاش ایران -که شــعر در این زباناتفاق بر ساحل نشستن و هستی -ص ۳۴
زیر چتر بارونا. م یافتد -و بخشــی عظیمی از مخاطبان شعرهایش در آ نسو زندگی
م یکنند و ناکجاآبادی در خارج از ایران که علاقهمندان شــعرهایش شــعر ،جان و جهان اســماعیل خویی اســت و گاه چون بوتیمار یا
میذارم داغ دلم رو بشوره هستند .علاوه بر ترجمهی شعرهای اسماعیل خویی به زبانهای دیگر غ مخورک -که در ســاحل به دریا خیره میشود و نگران پایان یافتن
بهویژه انگلیســی ،شعرهای بسیاری نیز به زبان انگلیسی برایش اتفاق آبدریاست و از خوردن آب امساک م یکند -و یا به قول خود شاعر
دوش سرد ناودونا. در شعر بر ساحل نشستن و هستن؛ «ناچار /افسوسخوار و /بوتیماروار»
افتادهاست. نمیداند که باید نگران پایان یافتن جوشش «شعر»بانویش باشد .
در ســفر اول ،خویی با سینهای شکافته و بخیهخورده -که هنوز چند
روز از عمل جراحی قلب «بای پاس» او نگذشــت هبود و گوشــتهای «. . .
پسرم ،پارهی گمگشت هی جان و تن من، تازهجوشخوردهاش کاملًا التیام نیافت هبود -آمدهبود .دکتر اسماعیل همیشه میترسم
خویــی را دکتر احمــد کریمی حکاک و دوســت دیرینهی دیگرش، پرندگا ِن سرودن بگریزند از من
هومن من، ابراهیــم مکلاهمراهی م یکردنــد و او را که پتویی دور خود پیچیده
بود ،در پشت اتومبیل نشانده و از سیاتل به ونکوور آوردهبودند .خویی -از من
کم کم ،از اون دور دورا ،پیداش میشه. آمدهبــود تاچارپارههای «یک تکه آســمان آب یام بفرســت» را برای که شاخساِر بهارم
علاق همندان خود بخواند: ناگاه
پیش م یآد ،نزدیک و نزدی کتر م یشه:
نی مخندی تو چشاش،
گون ههاش تر ،پیشون یش شسته ،موهاش خیس و بلند،
شونه ها پهن ،سرافراشته ،اندام رسا،
انگاری ،نو جوون یهای باباش.
میرسه به من،
نگاهم می کنه با گریه خند.
از کنارم رد م یشه،
با قدمای بیصداش،
فرشی از مخمل و ابریشمه انگار زیر پاش.
«اندام وطن را ،نخست ،دین لرزه گرفت؛ با آهی میپژمرد
یه چیزی میگه: . . .
به من؟ یا به خودش؟ یا به خداش؟ وانگاه ،ز دی ِن کینه ،کین لرزه گرفت؛
وانگه سوی منتهای ویران شد هگیش؛ همیشه میترسم
چی میگه؟ شعر بمیرد در من ». . .
من نمیدونم: دنبالهی کار را زمین لرزه گرفت »
بر ساحل نشستن -غزلواره - ۲۵ص ۸۸
یک تکه آسمان آب یام بفرست -ص ۱۴
In touch with Iranian diversity
ﻣﺸﺎﻭﺭﺷﻤﺎﺩﺭﮐﻠﯿﻪﺍﻣﻮﺭﻣﺮﺑﻮﻁﺑﻪﻋ�ﯽ ر�ﻤﺎ�ﯽ ﻋﻠﯽ ﻣﻌﻨﻮی
ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺍﻣﻼﮎ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﻭ ﺗﺠﺎﺭﯼ Ali Manavi, B. Sc
٩٩١٧-٦٤٩-٦٠٤ SUNNUS PROPERTIES
503 - 1228 Hamilton Street مشاورصدیﻖشما
www.alirahmani.com Vancouver, BC V6B 6L2 درخرید،فروشواجاره
Tel: 604 - 682- 5478 امﻼکمسکونیوتﺠاری
2007 Fax: 1-866-452-2201
Toll Free: 1-866-301-5478 ۶٠۴-٣١٢-٢٣٨٣
ﭼ ﻨﺎﻧ ﭽ ﻪ ﺗﺼ ﻤ ﯿ ﻢ ﺑ ﻪ ﺧ ﺮﯾ ﺪ ﻭ ﯾ ﺎ ﻓ ﺮﻭﺵ ﻣ ﻠ ﮏ ﻣ ﺴ ﮑ ﻮﻧ ﯽ ﯾ ﺎ ﺗﺠﺎﺭﯼ www.alimanavi.com
ﺩﺍﺭﯾﺪ .ﺑﺮﺍﯼﺣﺼﻮﻝﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺎﻣﻦﺗﻤﺎﺱﺑﮕﯿﺮﯾﺪ. ali@alimanavi.com
ﺑﺮﺍی ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻭ ﭘﻴﺶ ﺧﺮﻳﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﭘﺮﻭژﻩﻫﺎی ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﮐﺰ ﻧﻮﺭﺕﻭﻧﮑﻮﻭﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﺧﺮﯾﺪ ،ﻓﺮﻭﺵ ،ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻭ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ
Vol. 20 / No. 1238 - Friday, May 10, 2013 #802 - 121 W 15th St. 1105 2004 Fullerton Ave. ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰ :ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍی ﺧﺮﯾﺪ ﺍﺳﺖ.
North Vancouver North Vancouver برایکسباطﻼعاﺕﺣتماتماﺱبگیرید.
ﻣﺎﻟﮑﯿﻦ ﻣﺤﺘﺮﻡ :مدیریت اجارهمل کهایمسکونیوتﺠاریخودرابهدستمابسﭙارید.
$319,000 $299,900
آپارتمــان۲خوابــه+۱ســرویﺲ آپارتمان۱خوابه+۱ســرویﺲ
بهداشتی،٧۶۱اسکوارفیت،منظره بهداشتی،۶٠۴اسکوارفیت،منظره
زیبای کوههای نور تشور، کفﭙوش
شهروآباســتانلیپارکوپل جدیدکاشــیدرآشﭙزخانه،هالو ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ ﺗﺎ ﺟﻤﻌﻪ ۹/۳۰ :ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ۶ﺑﻌﺪﺍﺯﻇﻬﺮ
لاینزگیت،درمرکزلانزدل،گوشه حمام، اپلاینﺲ جدیــد، نگهبانی ﺷﻨﺒـــــــــــﻪ ۹/۳۰ :ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ۵ﺑﻌﺪﺍﺯﻇﻬﺮ
جنوبغربی،روشــنوآفتابگیر، ۲۴ســاعته،اســتخرسرپوشیده،
بالکنیبــزرگ،۱پارکینﮓ،و۱ سونا،سالنورزش،نزدیکبهمراکز ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻭﻗﺖ ﻗﺒﻠﯽ
انبــاری،نزدیکبهمراکزخریدو خریــد،ایابوذهــابعمومیو
بهتریــنقیمتبرایســاختمان رستوران،بیمارستان،وسیلهایاب
بتنــی در ایــن منطﻘــه و . . .وذهابو... 7