Page 32 - Shahrvand BC No.1234
P. 32
هنر/تئاتر
گذاشته ،برای اجرای طرحش گشته و گشته تا دو تا از دانه درش تهای دو نمایش از دو جنس طلا و مطلا در یک شهر 32
محبوب بازیگری (بهروز و گلشــیفته) را پیدا کرده و بقیه کار را بروش
به انگیزه جو روانی و اشتیاق برای دیدن نمایش «یک رویای خصوصی» 32
آشپزی مدرن مثل طرز تهیه سوپ جو ادامه دادهاست.
ذکر این نکته نیز ضروری اســت که دنیای هنر در غرب سالیان است تبلیغاتی از طــرف کمپانی تهیه کننده نمایش «یک رویای خصوصی» سال متسیب /شماره - 1234جمعه 23نیدرورف 1392
که به یک صنعت مبدل گشــته :صنعت فیل مسازی ،تئاتر و نمایش و ( )Stage 1 Productionدر اینترنت منتشر شد که با بازیگری :بهروز وثوقی ،گلشیفته فراهانی
غیره .تبلیغ نیــز نقش مهمی در ارائه آثار نمایش بازی م یکند و من گردهمائی بازیگران و دســ تاندرکاران نمایش In touch with Iranian diversity
را از فرودگاه ،ســوار بر لیموزیــن با زرق و برق و سوسن فر خنیا
هیچ ایرادی در آن نم یبینم. تمــام نمایش مــ یداد .مجله جوانــان با تیتر نویسنده و کارگردان :ایرج جنتی عطائی Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013
تبلیغ به طور کلی پاسخی به یک ضرورت است .حال چه این ضرورت درشت نوشــت« :یک حادثه پرهیاهوی هنری
برای رقابت در فروش یک کالا باشــد یا جلب توجه مخاطبین یک اثر در راه اســت» .همین مجلــه در جائی دیگر با اجرا :ونکوور ۱۰ -مارس ۲۰۱۳
هنری .ممکن است یک شرکت برای فروش مثلًا یک جعبه شکلات از چاپ درشت نوشــت« :یک رویای خصوصی به
نام یا عکس و آوازه شــخصیتی نمادگونه و محبوب عامه استفاده کند. جرأت بح ثبرانگیزتریــن نمایش ایرانی طی ۳ حمید شهریاری /ونکوور
فضای این کار الزاماً این نیســت که در آن جعبه شــکلاتی با کیفیت
نیســت .این فقط آن را م یرساند که دســت زیاد است و برای یافتن دهه است!!» در حاشــیه اجرای نمایش «شــب سال نو» و
سهمی در بازار باید رقابت کرد .اما این که روی جعبه چیزی را تبلیغ برای نگارنده نه آن ویدئو کلیب تبلیغاتی جای «یک رویای خصوصی»
تعجب داشت (چرا که این گونه تبلیغات کاری
کنند و درون جعبه خالی باشد یک تردستی و کلاهبرداری است. اســت معمول و متداول» و نه نوشــته مجله شهر ونکوور در ماه مارس ۲۰۱۳و در آستانه بهار ،۱۳۹۲شاهد اجرای
به همین سیاق ،نمایش «یک رویای خصوصی» به مثابه جعب های خالی دو نمایش تئاتر ایرانی بود .نمایش «شــب ســال نو» کاری از محمد
از محتــوا با همین معیارهای اخلاقــی و لیبرالی دنیای غرب نیز خود جوانان کانون توجه این مطلب است.
آن چه به اختصــار در بالا آمد فقط به منظور نشــان دادن چگونگی رحمانیان و «یک رویای خصوصی» کاری از ایرج جنت یعطایی.
مصداق تردستی و کلاهبرداری است. شــک لگیری و مطرح شدن نمایش فوق است .نمایش داستان زوجی در مورد نمایش اول ،پی شتر یادداشتی از همین قلم با مضمون انتقادی
در مورد اســتقبال و انگیزه حضور بســیاری از تماشاگران که طبع و ســن و سال دار و ایرانی در خارج از کشــور است« .جاوید» هنرمند در «شهروند ب یســی» به چاپ رســید که در بازنگری آن یادداشت،
ذائق هشان متوجه محصولات هنری -مصرفی ل سآنجلسی است همین نقاش سالخوردهایست که دچار بیماری فراموشی شده و سالیان است متوجه کاست یهائی در آن شدم .در یادداشت پیشین اشاره مختصر به
قدر بگویم که بســیاری برای دیدن بهروز وثوقی و گلشــیفته فراهانی از ارائــه کار هنری تازه باز مانده .رویــای خصوصی نقاش پیر ،دختر نکات مثبت نمایش شب ســال نو در مقایسه با حجم انتقادات مطرح
آمده بودند .آنهائی که با این اشــتیاق بدیــدن نمایش آمدند اکثراً با جوانی اســت از آشنایان بنام سارا (گلشیفته فراهانی) که قرار است از
دســت خالی برگشــتند چرا که به جز چند ردیف اول برای اکثریت ایران برسد و در جوارشان به عنوان پرستار «جاوید» زندگی کند .تمام شده ،رنگ باخته بود.
تماشــاچیان بویژه آنانی که در بالکنی قرار داشتند ،امکان دید محدود قصه همین اســت .نمایش با یک جوک ب یمزه از طرف جاوید (بهروز در همین اثنا بود که یک جو روانی و اشتیاق برای دیدن نمایش [بهروز
بود .نکته دیگر این که نمایش در مجموع از جنب ههای ســرگرم کننده وثوقی) شروع م یشود و این جوک چندین دفعه در طول نمایش تکرار وثوقی و گلشیفته فراهانی] در شهر بالا گرفت .بلی تها دو هفته مانده
و نشــاط آور که از ویژگ یهای نمای شهای مصرفی ل سآنجلسی است م یشــود .اگر قرار م یبود داستان را به گون های که در بالا بدان اشاره به اجرای نمایش پیش فروش و نایاب شــد و در نهایت عدهای حسرت
شــد ،نمایش داد؛ ۱۵ - ۱۰دقیقه زمــان کفایت م یکرد اما از آنجائی بدل موفق به حضور در جمع ۱۴۰۰نفری (تئاتر مسی ونکوور) نشدند.
نیز بهرهای نداشت. که به طور معمول و اســتاندارد م یبایستی برنام های حول و حوش ۲ در مورد نمایش یــک رویای خصوصی ،با توجه بــه کارنامه تولیدات
در میان حاضرین در ســالن نمایش به جز دســته فوق بســیاری نیز ســاعت را ارائه داد لاجرم جاهای خالی نمایش کــه به لحاظ زمانی، مصرفی -هنری ل سآنجلســی طی ســه دهه ،انتظار کاری متفاوت از
بودند که یا خود دس تاندرکار تئاتر و نمایش بوده (کسانی چون محمد بخش قابل ملاحظ های از آن را شــامل م یشد ،با پرگوئ یهای تکراری این نمایش جای تردید باقی م یگذاشــت .از سویی ایرج جنتی عطائی
رحمانیان و مهتاب نصیرپور) یا کســانی چون حقیر که توقعی بیش از و یکنواخت تینا (سوســن فر خنژاد) و جاویــد (بهروز وثوقی) در مورد اگرچــه کارگردانی چند نمایش از جمله «پروان های در مشــت» را در
کارنامه دارد اما عموماً او را به عنوان تران هسرای موفق آهن گهای پاپ
تفنن از مشاهده یک نمایش دارند. مسائل ب یاهمیت روزمره پر شد. دهه ۵۰م یشناســیم و شهرت ایشان ســخت وابسته به این دوران و
مخاطب این نوشته در واقع این دسته از مردمند که خاطرهای منفی از بــر این زمینه ورود و خروج مکرر ســارا (گلشــیفته فراهانی) هربار با
لباســی رنگین و پر زرق و برق و در انتهای نمایش لباس فاخر و قرمز محدوده هنری است.
اجرای این نمایش در ذهنشان باقی خواهد ماند. رنگ همراه با نور پردازی اغواگرایانه از نوع نمای شهای موزیکال برادوی در مورد بهروز وثوقی ،من ضمــن این که بکارگیری صف تهائی چون
هدف اصلی این نوشــته نشان دادن زوایا و روشنگری در مورد نمایش ( )Broadwayاضافــه گردید .برای چاشــنی دادن به این مجموعه از «اسطوره» را اغرا قآمیز م یدانم اما باید اذعان داشت که وی یک نماد
«یک رویای خصوصی» بود ،اما به لحاظ همزمانی تقریبی آن با نمایش چند قطعه موسیقی با صدای گلشیفته استفاده شد که خود به تنهائی
«شــب سال نو» و بويژه آن که یادداشتی انتقادی بر آن نمایش از این شاخص و برجسته دربازیگری سینمای ایران است.
قلم به چاپ رســیده بود ،نویسنده خود را در مخمصه و عذاب وجدانی دلنشین م ینمود. موضوع مورد سئوال این است که؛ بازیگری سینما تا چه اندازه م یتواند
یافت که بــرای رهائی از آن چارهای جز مرزبندی مشــخص برخورد از توانائ یهــای گلشــیفته از آن بخــش که مربوط به مــدل بودن و توجی هگر بازیگری در صحنه تئاتر باشــد .عکس قضیه را در سینمای
صریح و ب یتعارف -با نمایش «یک رویای خصوصی» و تعدیل نوشــته ایــران دیدهایم .عمومــاً بازیگران تئاتر وقتی قــدم به صحنه بازیگری
آموخت ههای وی نزد «مادام فیگارو» م یباشد ،عمدتاً استفاده شد. در ســینما گذاشت هاند ،راح تتر و مســل طتر در این عرصه ایفای نقش
قبلی و اشاراتی بیشتر به جنب ههای مثبت «شب سال نو» نیافت. جاوید (بهــروز وثوقی) در تمام طول نمایش در صحنه باقی ماند و در کردهانــد .بازیگرانی چون عز تالله انتظامی ،علی نصیریان ،جمشــید
بــا خود گفتم که اگر کار رحمانیــان را یک اثر هنری در زمینه تئاتر دیالو گهای تکراری و ملا لآور در مورد فراموشــی در امورات روزمره مشــایخی ،فخری خوروش و داود رشیدی نمون ههای شاخصی از این
شــرکت داســت .فضای نمایش به گون های بود که ذهن تماشاگر را از
بدانیم کار جنت یعطائی را چه بنامیم. تمرکز روی صحب تها باز م یداشت .انگار که قرار نیست حرف تازهای دست هستند.
این جا بود که دریافتم ای ندو کار در یک دســت هبندی نم یگنجند و از زده شود و اتفاق مهمی بیفتد .در واقع ،در این فضا اگر دیالو گها نیز علت این امر نیز شــاید آن باشد که وظیف های که بر دوش بازیگر تئاتر
دو جنس متفاوتند .یکی رنگ و بوی هنری مردمی دارد و دیگری فقط اســت به مراتب سنگی نتر از بازیگر ســینما است .در تئاتر بسیاری از
فقط به قصد سوداگری آمده .یکی نمایش چون شب سال نو ،چه پیش قدری پس و پیش م یشد ،تأثیری در نتیجه کار نداشت. ابزارهائی که ســینما در اختیار دارد یا موجود نیســت و یا اگر باشــد
و چه بعد از اجرای نمایش از رســان هها و صاحبنظران دعوت م یکند و حالا از همه ای نها گذشــته ،کسی نیست بپرســد که سوژه رویاهای بسیار محدود است .از آن جمله است مونتاژ ،جلوههای ویژه (Special
انعکاس کارشان و نظر مردم برایشان اهمیت دارد ،دیگری نیازی به این خصوصی یک هنرمند فراموشکار از چه درجه اهمیتی برخوردار است؟ ،)Effectاستفاده از بدل و غیره این امکان را به فیلمساز م یدهد که در
اصلًا فراموشــکار بودن یا نبودن یک نقاش پیر مســئله مورد اعتنای
نم یبیند و اعتنایی هم به رسان ههای شهر ندارد. کیســت؟ دانســتن این که او رویائی خصوصی داشته باشد یا نه حائز اجرای بازیگری دست برده و لغز شهای بازیگر را تعدیل کند.
هادی ابراهیمی دوست نکت هبین و سردبیر شهروند ب یسی بدرستی نقل کدام اهمیت است؟ همین جاست که نگارنده در مقام یک تماشاچی به یاد داشته باشیم اگر انتخاب اولیه فیلمسازانی چون مسعود کیمیائی،
م یکند که حضور کسانی چون محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور در معمولی احساس م یکند که او را از قرار دست انداخت هاند و به شعور و موسیقی اسفندیار منفردزاده ،صدای فرهاد ،قصه صادق هدایت و بازی
در جوار بازیگرانی چون جمشــید مشــایخی -فخری خوروش و داود
ونکوور ،سطح توقع ما را از تئاتر بالا برده است. قوه تشخیص تماشاگران وقعی داده نشده است.
دغدغ ههای رحمانیان تعملات هنرمندیدل سوخته است که با انتخاب از خلاصــه آنچه که در مورد شــک لگیری رونــد نمایش «یک رویای رشــیدی را از کارنامه بهروز بیرون آوریم ،چیز زیادی
ســوژهای به سنگینی و پیچیدگی «شب سال نو» مسئولیت بزرگی را خصوصی» برم یآید این نتیجه حاصل م یشــود کــه این کار از ابتدا در آن باقــی نم یماند .اهل فن بهــروز را با «قیصر»،
بــه عهده م یگیرد که انجامش شــهامت م یخواهد .از آن طرف اما با «داش آکل»« ،ســوته دلان» و «گوز نها» تحســین و
نــوع دیگری از نمایش مواج هایم .نوعــی که برای مردمی برنامه تهیه با هدفی صرفاً مادی و به گون های کاسبکارانه برنام هریزی شده است.
م یبیند که نظرش تداع یگر این است که« :ما از ایران فرار کردهایم که بزبان ســاده یک شرکت ســرمای هگذار ابتدا با قصد سوداگری پاپیش تقدیر م یکنند.
از زخ مها و درد و رنج کارهائی چون «شب سال نو» را ب هدور بمانیم». در مورد گلشــیفته فراهانی نیز باید تصریح کرد که در
پرداخت به نمایش «شــب سال نو» به طور بایســته فرصتی دیگر را عین جوانی نشان داده که بازیگری مطرح با استعدادهای
م یطلبد که تماشــای دوباره اجرائی دیگر از آن بسیار سودمند خواهد ويژه است .پرداختن به سوابق بهروز وثوقی و گلشیفته
بــود .اما لازم دیدم کــه لااقل تا آن وقت تأکیــد مجددی بر یکی از فراهانی موضوع بحث حاضر نیســت .اشارهی فوق را
ویژگ یهای این نمایش داشــته باشم ،ویژگی عمدهای که همه کسانی فقط جهت چرائی علت حضور بازیگران مطرحی چون
که بعد از نمایش نظرشان را جویا شدم بر آن اتفاق نظر داشتند. این دو را در یک نمایشی نازل ،ضروری دانستم.
این ویژگی همانا بازیگری درخشــان و قوی بازیگران به نوشته مجله جوانان چاپ لس آنجلس؛ نمایش «یک
رویای خصوصی» را ایرج جنت یعطایی ۵ســال پیش
جوان این نمایش است. نوشت هبود .گویا اخیراً سرمای هگذارانی برای اجرای وسیع
اعتبار این نقطــه قوت را نم یتوان به خود بازیگران به در حد قارهای و شاید فوق قارهای آن پیشقدم شدهاند.
تنهائی نســبت داد .در واقع این امــر مدیون و تبلور تا این جا هنوز کسی در مورد محتوا و داستان نمایش
تــاش و تجربه مهتاب نصیرپــور و نظارت کارگردانی اطلاعــی ندارد .نمایش جعب های اســت در بســته که
پروســواس چون رحمانیان اســت .اینان بودند که از قرار اســت ســورپریز باشــد .پس از آن ویدئو کلیپی
اشتیاق هنرجویا نشان سود برده ،استعدادهای آنان را
کشــف کرده و به پرورش و تکامل آن همت گماشتند.
از این بابت به نظر من آنان کاری کردند کارستان.
اگــر به قول خــود رحمانیان کمتریــن نقش مهتاب
نصیرپور در این نمایش بازیگری اوست ،این را هم باید
افزود که وی قادر به تربیت هنرجویانی شد که یکی دو
نفر از آنان به لحاظ بازیگری از خود او پیشی گرفتند.
ســخن کوتاه ،نقد نمایش «شــب ســال نو» در واقع
کوششی برای یافتن عیار طلای آ ناست ،این یکی (یک
رویای خصوصی) اما اساساً از جنس طلا نیست.
گذاشته ،برای اجرای طرحش گشته و گشته تا دو تا از دانه درش تهای دو نمایش از دو جنس طلا و مطلا در یک شهر 32
محبوب بازیگری (بهروز و گلشــیفته) را پیدا کرده و بقیه کار را بروش
به انگیزه جو روانی و اشتیاق برای دیدن نمایش «یک رویای خصوصی» 32
آشپزی مدرن مثل طرز تهیه سوپ جو ادامه دادهاست.
ذکر این نکته نیز ضروری اســت که دنیای هنر در غرب سالیان است تبلیغاتی از طــرف کمپانی تهیه کننده نمایش «یک رویای خصوصی» سال متسیب /شماره - 1234جمعه 23نیدرورف 1392
که به یک صنعت مبدل گشــته :صنعت فیل مسازی ،تئاتر و نمایش و ( )Stage 1 Productionدر اینترنت منتشر شد که با بازیگری :بهروز وثوقی ،گلشیفته فراهانی
غیره .تبلیغ نیــز نقش مهمی در ارائه آثار نمایش بازی م یکند و من گردهمائی بازیگران و دســ تاندرکاران نمایش In touch with Iranian diversity
را از فرودگاه ،ســوار بر لیموزیــن با زرق و برق و سوسن فر خنیا
هیچ ایرادی در آن نم یبینم. تمــام نمایش مــ یداد .مجله جوانــان با تیتر نویسنده و کارگردان :ایرج جنتی عطائی Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013
تبلیغ به طور کلی پاسخی به یک ضرورت است .حال چه این ضرورت درشت نوشــت« :یک حادثه پرهیاهوی هنری
برای رقابت در فروش یک کالا باشــد یا جلب توجه مخاطبین یک اثر در راه اســت» .همین مجلــه در جائی دیگر با اجرا :ونکوور ۱۰ -مارس ۲۰۱۳
هنری .ممکن است یک شرکت برای فروش مثلًا یک جعبه شکلات از چاپ درشت نوشــت« :یک رویای خصوصی به
نام یا عکس و آوازه شــخصیتی نمادگونه و محبوب عامه استفاده کند. جرأت بح ثبرانگیزتریــن نمایش ایرانی طی ۳ حمید شهریاری /ونکوور
فضای این کار الزاماً این نیســت که در آن جعبه شــکلاتی با کیفیت
نیســت .این فقط آن را م یرساند که دســت زیاد است و برای یافتن دهه است!!» در حاشــیه اجرای نمایش «شــب سال نو» و
سهمی در بازار باید رقابت کرد .اما این که روی جعبه چیزی را تبلیغ برای نگارنده نه آن ویدئو کلیب تبلیغاتی جای «یک رویای خصوصی»
تعجب داشت (چرا که این گونه تبلیغات کاری
کنند و درون جعبه خالی باشد یک تردستی و کلاهبرداری است. اســت معمول و متداول» و نه نوشــته مجله شهر ونکوور در ماه مارس ۲۰۱۳و در آستانه بهار ،۱۳۹۲شاهد اجرای
به همین سیاق ،نمایش «یک رویای خصوصی» به مثابه جعب های خالی دو نمایش تئاتر ایرانی بود .نمایش «شــب ســال نو» کاری از محمد
از محتــوا با همین معیارهای اخلاقــی و لیبرالی دنیای غرب نیز خود جوانان کانون توجه این مطلب است.
آن چه به اختصــار در بالا آمد فقط به منظور نشــان دادن چگونگی رحمانیان و «یک رویای خصوصی» کاری از ایرج جنت یعطایی.
مصداق تردستی و کلاهبرداری است. شــک لگیری و مطرح شدن نمایش فوق است .نمایش داستان زوجی در مورد نمایش اول ،پی شتر یادداشتی از همین قلم با مضمون انتقادی
در مورد اســتقبال و انگیزه حضور بســیاری از تماشاگران که طبع و ســن و سال دار و ایرانی در خارج از کشــور است« .جاوید» هنرمند در «شهروند ب یســی» به چاپ رســید که در بازنگری آن یادداشت،
ذائق هشان متوجه محصولات هنری -مصرفی ل سآنجلسی است همین نقاش سالخوردهایست که دچار بیماری فراموشی شده و سالیان است متوجه کاست یهائی در آن شدم .در یادداشت پیشین اشاره مختصر به
قدر بگویم که بســیاری برای دیدن بهروز وثوقی و گلشــیفته فراهانی از ارائــه کار هنری تازه باز مانده .رویــای خصوصی نقاش پیر ،دختر نکات مثبت نمایش شب ســال نو در مقایسه با حجم انتقادات مطرح
آمده بودند .آنهائی که با این اشــتیاق بدیــدن نمایش آمدند اکثراً با جوانی اســت از آشنایان بنام سارا (گلشیفته فراهانی) که قرار است از
دســت خالی برگشــتند چرا که به جز چند ردیف اول برای اکثریت ایران برسد و در جوارشان به عنوان پرستار «جاوید» زندگی کند .تمام شده ،رنگ باخته بود.
تماشــاچیان بویژه آنانی که در بالکنی قرار داشتند ،امکان دید محدود قصه همین اســت .نمایش با یک جوک ب یمزه از طرف جاوید (بهروز در همین اثنا بود که یک جو روانی و اشتیاق برای دیدن نمایش [بهروز
بود .نکته دیگر این که نمایش در مجموع از جنب ههای ســرگرم کننده وثوقی) شروع م یشود و این جوک چندین دفعه در طول نمایش تکرار وثوقی و گلشیفته فراهانی] در شهر بالا گرفت .بلی تها دو هفته مانده
و نشــاط آور که از ویژگ یهای نمای شهای مصرفی ل سآنجلسی است م یشــود .اگر قرار م یبود داستان را به گون های که در بالا بدان اشاره به اجرای نمایش پیش فروش و نایاب شــد و در نهایت عدهای حسرت
شــد ،نمایش داد؛ ۱۵ - ۱۰دقیقه زمــان کفایت م یکرد اما از آنجائی بدل موفق به حضور در جمع ۱۴۰۰نفری (تئاتر مسی ونکوور) نشدند.
نیز بهرهای نداشت. که به طور معمول و اســتاندارد م یبایستی برنام های حول و حوش ۲ در مورد نمایش یــک رویای خصوصی ،با توجه بــه کارنامه تولیدات
در میان حاضرین در ســالن نمایش به جز دســته فوق بســیاری نیز ســاعت را ارائه داد لاجرم جاهای خالی نمایش کــه به لحاظ زمانی، مصرفی -هنری ل سآنجلســی طی ســه دهه ،انتظار کاری متفاوت از
بودند که یا خود دس تاندرکار تئاتر و نمایش بوده (کسانی چون محمد بخش قابل ملاحظ های از آن را شــامل م یشد ،با پرگوئ یهای تکراری این نمایش جای تردید باقی م یگذاشــت .از سویی ایرج جنتی عطائی
رحمانیان و مهتاب نصیرپور) یا کســانی چون حقیر که توقعی بیش از و یکنواخت تینا (سوســن فر خنژاد) و جاویــد (بهروز وثوقی) در مورد اگرچــه کارگردانی چند نمایش از جمله «پروان های در مشــت» را در
کارنامه دارد اما عموماً او را به عنوان تران هسرای موفق آهن گهای پاپ
تفنن از مشاهده یک نمایش دارند. مسائل ب یاهمیت روزمره پر شد. دهه ۵۰م یشناســیم و شهرت ایشان ســخت وابسته به این دوران و
مخاطب این نوشته در واقع این دسته از مردمند که خاطرهای منفی از بــر این زمینه ورود و خروج مکرر ســارا (گلشــیفته فراهانی) هربار با
لباســی رنگین و پر زرق و برق و در انتهای نمایش لباس فاخر و قرمز محدوده هنری است.
اجرای این نمایش در ذهنشان باقی خواهد ماند. رنگ همراه با نور پردازی اغواگرایانه از نوع نمای شهای موزیکال برادوی در مورد بهروز وثوقی ،من ضمــن این که بکارگیری صف تهائی چون
هدف اصلی این نوشــته نشان دادن زوایا و روشنگری در مورد نمایش ( )Broadwayاضافــه گردید .برای چاشــنی دادن به این مجموعه از «اسطوره» را اغرا قآمیز م یدانم اما باید اذعان داشت که وی یک نماد
«یک رویای خصوصی» بود ،اما به لحاظ همزمانی تقریبی آن با نمایش چند قطعه موسیقی با صدای گلشیفته استفاده شد که خود به تنهائی
«شــب سال نو» و بويژه آن که یادداشتی انتقادی بر آن نمایش از این شاخص و برجسته دربازیگری سینمای ایران است.
قلم به چاپ رســیده بود ،نویسنده خود را در مخمصه و عذاب وجدانی دلنشین م ینمود. موضوع مورد سئوال این است که؛ بازیگری سینما تا چه اندازه م یتواند
یافت که بــرای رهائی از آن چارهای جز مرزبندی مشــخص برخورد از توانائ یهــای گلشــیفته از آن بخــش که مربوط به مــدل بودن و توجی هگر بازیگری در صحنه تئاتر باشــد .عکس قضیه را در سینمای
صریح و ب یتعارف -با نمایش «یک رویای خصوصی» و تعدیل نوشــته ایــران دیدهایم .عمومــاً بازیگران تئاتر وقتی قــدم به صحنه بازیگری
آموخت ههای وی نزد «مادام فیگارو» م یباشد ،عمدتاً استفاده شد. در ســینما گذاشت هاند ،راح تتر و مســل طتر در این عرصه ایفای نقش
قبلی و اشاراتی بیشتر به جنب ههای مثبت «شب سال نو» نیافت. جاوید (بهــروز وثوقی) در تمام طول نمایش در صحنه باقی ماند و در کردهانــد .بازیگرانی چون عز تالله انتظامی ،علی نصیریان ،جمشــید
بــا خود گفتم که اگر کار رحمانیــان را یک اثر هنری در زمینه تئاتر دیالو گهای تکراری و ملا لآور در مورد فراموشــی در امورات روزمره مشــایخی ،فخری خوروش و داود رشیدی نمون ههای شاخصی از این
شــرکت داســت .فضای نمایش به گون های بود که ذهن تماشاگر را از
بدانیم کار جنت یعطائی را چه بنامیم. تمرکز روی صحب تها باز م یداشت .انگار که قرار نیست حرف تازهای دست هستند.
این جا بود که دریافتم ای ندو کار در یک دســت هبندی نم یگنجند و از زده شود و اتفاق مهمی بیفتد .در واقع ،در این فضا اگر دیالو گها نیز علت این امر نیز شــاید آن باشد که وظیف های که بر دوش بازیگر تئاتر
دو جنس متفاوتند .یکی رنگ و بوی هنری مردمی دارد و دیگری فقط اســت به مراتب سنگی نتر از بازیگر ســینما است .در تئاتر بسیاری از
فقط به قصد سوداگری آمده .یکی نمایش چون شب سال نو ،چه پیش قدری پس و پیش م یشد ،تأثیری در نتیجه کار نداشت. ابزارهائی که ســینما در اختیار دارد یا موجود نیســت و یا اگر باشــد
و چه بعد از اجرای نمایش از رســان هها و صاحبنظران دعوت م یکند و حالا از همه ای نها گذشــته ،کسی نیست بپرســد که سوژه رویاهای بسیار محدود است .از آن جمله است مونتاژ ،جلوههای ویژه (Special
انعکاس کارشان و نظر مردم برایشان اهمیت دارد ،دیگری نیازی به این خصوصی یک هنرمند فراموشکار از چه درجه اهمیتی برخوردار است؟ ،)Effectاستفاده از بدل و غیره این امکان را به فیلمساز م یدهد که در
اصلًا فراموشــکار بودن یا نبودن یک نقاش پیر مســئله مورد اعتنای
نم یبیند و اعتنایی هم به رسان ههای شهر ندارد. کیســت؟ دانســتن این که او رویائی خصوصی داشته باشد یا نه حائز اجرای بازیگری دست برده و لغز شهای بازیگر را تعدیل کند.
هادی ابراهیمی دوست نکت هبین و سردبیر شهروند ب یسی بدرستی نقل کدام اهمیت است؟ همین جاست که نگارنده در مقام یک تماشاچی به یاد داشته باشیم اگر انتخاب اولیه فیلمسازانی چون مسعود کیمیائی،
م یکند که حضور کسانی چون محمد رحمانیان و مهتاب نصیرپور در معمولی احساس م یکند که او را از قرار دست انداخت هاند و به شعور و موسیقی اسفندیار منفردزاده ،صدای فرهاد ،قصه صادق هدایت و بازی
در جوار بازیگرانی چون جمشــید مشــایخی -فخری خوروش و داود
ونکوور ،سطح توقع ما را از تئاتر بالا برده است. قوه تشخیص تماشاگران وقعی داده نشده است.
دغدغ ههای رحمانیان تعملات هنرمندیدل سوخته است که با انتخاب از خلاصــه آنچه که در مورد شــک لگیری رونــد نمایش «یک رویای رشــیدی را از کارنامه بهروز بیرون آوریم ،چیز زیادی
ســوژهای به سنگینی و پیچیدگی «شب سال نو» مسئولیت بزرگی را خصوصی» برم یآید این نتیجه حاصل م یشــود کــه این کار از ابتدا در آن باقــی نم یماند .اهل فن بهــروز را با «قیصر»،
بــه عهده م یگیرد که انجامش شــهامت م یخواهد .از آن طرف اما با «داش آکل»« ،ســوته دلان» و «گوز نها» تحســین و
نــوع دیگری از نمایش مواج هایم .نوعــی که برای مردمی برنامه تهیه با هدفی صرفاً مادی و به گون های کاسبکارانه برنام هریزی شده است.
م یبیند که نظرش تداع یگر این است که« :ما از ایران فرار کردهایم که بزبان ســاده یک شرکت ســرمای هگذار ابتدا با قصد سوداگری پاپیش تقدیر م یکنند.
از زخ مها و درد و رنج کارهائی چون «شب سال نو» را ب هدور بمانیم». در مورد گلشــیفته فراهانی نیز باید تصریح کرد که در
پرداخت به نمایش «شــب سال نو» به طور بایســته فرصتی دیگر را عین جوانی نشان داده که بازیگری مطرح با استعدادهای
م یطلبد که تماشــای دوباره اجرائی دیگر از آن بسیار سودمند خواهد ويژه است .پرداختن به سوابق بهروز وثوقی و گلشیفته
بــود .اما لازم دیدم کــه لااقل تا آن وقت تأکیــد مجددی بر یکی از فراهانی موضوع بحث حاضر نیســت .اشارهی فوق را
ویژگ یهای این نمایش داشــته باشم ،ویژگی عمدهای که همه کسانی فقط جهت چرائی علت حضور بازیگران مطرحی چون
که بعد از نمایش نظرشان را جویا شدم بر آن اتفاق نظر داشتند. این دو را در یک نمایشی نازل ،ضروری دانستم.
این ویژگی همانا بازیگری درخشــان و قوی بازیگران به نوشته مجله جوانان چاپ لس آنجلس؛ نمایش «یک
رویای خصوصی» را ایرج جنت یعطایی ۵ســال پیش
جوان این نمایش است. نوشت هبود .گویا اخیراً سرمای هگذارانی برای اجرای وسیع
اعتبار این نقطــه قوت را نم یتوان به خود بازیگران به در حد قارهای و شاید فوق قارهای آن پیشقدم شدهاند.
تنهائی نســبت داد .در واقع این امــر مدیون و تبلور تا این جا هنوز کسی در مورد محتوا و داستان نمایش
تــاش و تجربه مهتاب نصیرپــور و نظارت کارگردانی اطلاعــی ندارد .نمایش جعب های اســت در بســته که
پروســواس چون رحمانیان اســت .اینان بودند که از قرار اســت ســورپریز باشــد .پس از آن ویدئو کلیپی
اشتیاق هنرجویا نشان سود برده ،استعدادهای آنان را
کشــف کرده و به پرورش و تکامل آن همت گماشتند.
از این بابت به نظر من آنان کاری کردند کارستان.
اگــر به قول خــود رحمانیان کمتریــن نقش مهتاب
نصیرپور در این نمایش بازیگری اوست ،این را هم باید
افزود که وی قادر به تربیت هنرجویانی شد که یکی دو
نفر از آنان به لحاظ بازیگری از خود او پیشی گرفتند.
ســخن کوتاه ،نقد نمایش «شــب ســال نو» در واقع
کوششی برای یافتن عیار طلای آ ناست ،این یکی (یک
رویای خصوصی) اما اساساً از جنس طلا نیست.