Page 30 - Shahrvand BC No.1234
P. 30
روزی روزگای همه مون توش ســیر می شیم .گفت :توضیح بیشتر… ادبیات/طنز 30
افتادم رو دور (هروقت کســی از من توضیح بیشتر می خواد م یافتم
رو دور) گفتم دخل همه تهاج مهای فرهنگی رو درمی ارم تا بزرگون نعر ههایمستانهمنیروروان یپور 30
ما این همه مجبور نشــن پشــت بلند گوهاداد بزنــن .خوب خودمو
تکوندم .پندارنیک و گفتارنیک وکردارنیک رو گذاشــتم تو قوطی تا دلبر مه پیکر گردن بلورم قسمت اول سال متسیب /شماره - 1234جمعه 23نیدرورف 1392
برند کشکشــونو بسابن و سه تای اصلی را کشــیدم بیرون مثل ماه از سفر طوق طلا برات می آرم بعدازظهــری باخودم گفتم علی الئه بزن بــرو تو بزرگراه و یک نعره
م یدرخشــیدند .اون وقت باخیال راحت از مارلی پرسیدم :می دونی مجبورشــدم یه نیم ساعتی توضیح بدم .مونده بود که برای یه گردن مســتانه بکش… .رفتم .افتادم تو .۲۱۵پنجره دو طرف ماشین باز … In touch with Iranian diversity
راز موفقیت ما ایرونی ها تو چیه؟ گفت ازکجا بدونم؟ گفتم درســت. بلور برای چه آدم باید طوق به بره حتی اگه طلا باشــه .وقتی بهش راندم و نعره زدم .وقتی خبردارشــدم که دیدم دور برم پر ماشــین
الان بهت میگم .سه جمله بیشترنیست :اول به تخمم .دوم کون لقش. گفتم این ترانه مال پنجاه سال پیشه آه ازنهادش درآومد گفت یعنی پلیســه و همه دارند بوق م یزنند و چراغاشون بلیپ بلیپ می کنه؛ Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013
توکشور شما ز نها می تونستن به هم ابراز عشق کنند...بعد به پروندم و بزرگراه بند اومده .زدم کنار .پلیســی بــا احتیاط آمد جلو …گفت
سوم به یه ورش… نگاه کرد وگفت تو شــوهرداری؟ جا خــوردم و با خودم گفتم واویلا مشــکل؟ گفتم ندارم .گفت پس چرا داد م یزدید؟ گفتم آقای پلیس
حالا دیگه حسابی گیج شده بود .گفتم عزیزک گیج نشو دونه به دونه یعنی راس می گه؟ دلم م یخواســت یه جوری بفهمم اســم شوهرم این نعره مســتانه بود داد نبود که ...فوری دستگاهی درآورد و گفت:
حالیت م یکنم .جوری حالیت م یکنم که بتونی از این به بعد راحت کیه؟ گردن کشیدم چیزی ندیدم .گفتم یکی از بدبخت یهای شما اینه نفس بکش .کشــیدم .بعدش با یه دســتگاه دیگه دست و پا و سر و
زندگی کنی .چشم مارلی درخشید .ل بهاشو جمع کرده بود و از زیر که نوشت هها رو باور می کنین .نگام کرد .توضیح بیشتر ندادم .گفت تو گــردن و قوزک پام را آزمایش کردند .نه مســت نبودم ،حتی یه ذره
عینک جوری نگام م یکرد که انگار خودش کشفم کرده .کیف کردم بچه که بودی می توونستی آواز بخوونی؟ گفتم ببین ،استوپ! همین الکل تو نفســم نبود .گفتم آقای پلیس من که گفتم نعره مســتانه و
از حالتش ،این بود که باخودم گفتــم این دختره پناه برخدا انگاری جــا نگه دار .نزن به صحرای فروید…این ربطی به کودکی مودکی من توضیح دادم …سال نو ماست و ما نعره مستانه م یکشیم .گفت سالی
اصلًا امریکایی نیســت .جون م یده که هرچــه می دونم یادش بدم. نــداره .من تو بچگی این قدر خوندم و رقصیدم که هنوز قمبولم درد چند بار از این نعرهها می کشین؟ گفتم عجالتان سالی یه بار ...گفت
نفســی تازه کردم وگفتم؛ مارلی اولی یعنی ،هرچه تقلا کردی که به مــی کنه ،بعد با خودم گفتم همین جا باید حالشــو جا بیاری …می خدا را شکر که سالی یه دفعه اس و بعد شروع کرد تو ماشینم گشتن.
دونستم که روشنفکرای آمریکایی عاشق ای ناند که تمام بدبخت یهای
جایی یا چیزی برسی و نرسیدی ،بگی به تخمم. دنیا را گردنشــون اندازی .گفتم برای همین میگم شما عقب مونده «سیگارهم که می کشی؟»
وادارش کــردم که تکرارکنه .به راش آســون نبــود .حرف خ را نمی وخنگین چون برای همه چی یه چهارچوب دارین یه قاب .اگه کسی گفتم بعد از نعره مستانه سیگار می چسبه.
تونس درست به گه .گفتم سختی این کلمه واسه اینه که شماها تخم آواز بخوونه م یرین تو کودک یاش .معنی مستی بدون مشروب را نمی گفــت دارویی چیزی مصرف م یکنی؟ گفتم نه والئه ،نعره مســتانه
نداریــن وبه جاش عقل دارین که به هیچ درد بی درمونی نمی خوره. فهمین ،وقتی هم مســت می کنین قانون نمی زاره جیکوتون در به کار بــه این چیزا نداره .گفت تاحالا پیش روان شــناس رفتی …بعد
حالا بریم ســر دومی .اگه کسی منتظرت گذاشت ،ولت کرد ،غارتت یاد .نمی تونین نعره مستانه بکشین … گواهینام هام را گرفت نگاهی کرد وگفت :باید همین حالا یه تســت
کرد و دورغگو و حقه باز از کار دراومد ،شازده بود؛ شد بزهکار ،عاشق گفت تا قبل از ده شب تو خونه می تونیم بلند آواز بخوونیم. خون بدی اگر معلوم شدکه مست نیستی اون وقت باید یه روانشناس
گفتم خنگول نعره مســتانه مال چهاردیواری خونه نیست باید بری تصدیق کنه که حالت خوبه و می توونی رانندگی کنی …بعد شنیدم
بود؛ شد تبه کار ،گدابود؛ شد طلبکار ،بگو کون لقش. صحرا ،خیابون ،بیابون کوچه .گفتم ملتی که نفهمه خونه جای داد و که به همکارش گفت یه چیزی زده که قاطی کرده یه دراگ ناشناخته
بعد به راش توضیح دادم که کون لق یعنی چه (راستی یعنی چه) فریاده به درد لای جرز می خوره .حالت صورت مارلی عوض شده بود.
به نظرم رسید که می خواد سر از فرهنگ ما در بیاره احتمالا مال همون طرفای خودشون.
حالا به یه ورش؛ گفت :من موندم که شما چه جور بدون درینک مستی می کنین؟
ســومی خیلی سخت بود .نمی دونســتم چه میگم اما نمی تونستم گفتم شما نمی فهمین .شما که برای دوسال دیگه تون برنامه دارین قسمت دوم
ترمزمو بکشم .فک م یزدم وهمین جورجلو م یرفتم .هرچه دم دستم و می دونین که چهارسال دیگه تو سیاه چال ههای فضایی چه می شه دیشب دیروقت رسیدم خونه .بردنم پیش روانپزشک .گفتم بی خیال
بود می اومد تک زبونم … مارلی هم حسابی رفته تو نخ به یه ورش … و و چند سال از انفجار بینگ بنگ می گذره…
نمی دونم چقدر گذشته بود که پلیس زد به در و تو اتاق سرک کشید گفت شاید اگر توضیح بدی بفهمم .گفتم باشه سعی خودمو م یکنم همه چی ،من که چیزیم نیست مبادا که اونا چیزیشون باشه.
و گفت که وقت کاری تمامه و باید بره .گفتم وقتشه .گفتم مارلی کار اما اگر نفهمیدی یه نعره مستانه طلب. تا پلیس پرونده را بدهد به روانپزشــک ماندم تو ســالون انتظار تنها.
و بار و زندگی به یه ورش ،این پلیس رو اگه رد کنی آونوقت درســت گفتم بدم نیست برای خودم گل آومد بهار آومد بخوونم وشروع کردم
گفت قبول.
حسابی می تونم به گم که یاد گرفتی. گفتم ببین شــما حتی برای دویــدن هم دســتگاه دارین .م یرین به خووندن.
ماری گفت به یه ورش ...من حالا حالا کار دارم ،باید بمونم. رودســتگاه و می دوین برای رفتن از این خونــه به اون خونه هم از وســط ترانه خانم پــوران بودم که پلیس اومد بیــرون وگفت :نوبت
گفتــم ای جان چه خوب یاد گرفتی امــا همین توضیح را هم نباید دستگاه گوگل استفاده میکنین تا نقشه بهتون بده …زندگی شما به
بدی .گفت اصلا به یه ورش بریم بیرون .گفتم حالا شد .مارلی کیفش شماست.
دستگاه وصله. روانپزشــکم زن زیبایی بود .چشم آبی ،موهای بور صاف و یه عینک
را برداشت از رو مبل بلند شد. گفت درست. گت وگنده .وارد که شدم دستش را دراز کرد :مارلی …گفتم منیرو…
کفش و کلاه کرد و جلوی چشم گشاد مامور پلیس زدیم بیرون. گفتم همه چی شــما براساس نقشه و برنامه اس …زندگی برای شما لبخندی زد که از توش هیچ نفهمیدم…نشســتم روی کاناپه ،خودش
یعنی کار .همه چی برای شــما یعنی کار .سینما رفتن ورزش کردن روی مبل .گقت :آزمایش الکل منفی بوده .گفتم من که گفتم پلیس
دم در مارلی به پلیس گفت کون لقش. . . دویدن …شــما خیلی وقته زندگی نمی کنین فقط نقشه می کشین این جا خنگه …هزاردفعه توضیح دادم که نعره مستانه ربطی به الکل
عجبا از این همه استعداد حیرت کردم. و کار می کنین .گفت خوب برای پیشرفت بشریت …حرفش را قطع نداره …دوباره لبخند زد .گفتــم پلیس ایران باهو شتره م یدونه کی
کردم گفتم بشــاش توش .بشریت وقتی خوشه که خوش باشه .شما مسته کی هوشیار … گفت صدات خیلی قشنگه چی می خووندی؟
پلیــس مانده بود میون لنگه در .گفتم مقصــود مارلی خانم اینه که با این کاراتون خوشــی رو از بشــریت گرفتین .برای همه چی نقشه
شما برو. کشــیدن و برای همه چی برنامه ریختین اصلا چــی گیرتون اومد گفتم تران های که وقتی بهار می شه همه می خوونن.
رفتیــن کره ماه؟ حالا ما که نرفتیم چه چیزی از شــما کمتر داریم؟ گفت می توونی معنی کنی؟
مارلی گفت منیرو راست میگه تو برو ما هم به یه ورش. آخه این چه زندگی گهیه که حتی برای یه ســفر سه روزه از دوسال
پلیس بروبرنگاه م یکرد…بعدش دیدم موبایلش را در آورد پیش نقشــه می کشین آونوقت تازه می خوای معنی نعره مستانه را گفتم بله معنی هم م یکنم .بعد شروع کردم .اول آهنگش را زدم.
هم بدونی هرگز هرگز … ددریم دریم دریم دریم دریم در
گفتم مارلی به تخمم. هاج وواج نــگاه م یکرد .از حالتش فهمیدم کــه نه تنها پلی سهای
گفت به تخمم. آمریکا بلکه روانشناساشــون هم خن گاند .گفتــم خانم جان… .من گفت این یعنی چه؟ گفتم یعنی نمی فهمه که این آهنگه؟… بعد برای
هرچی توضیح بدم شــما نمی فهمین …گفت نه تو خوب انگلیســی این که حسابی بفهمه شروع کردم به بشکن زدن...
توراه مونده بودیم کجا بریم گفت :بار حــرف م یزنی .گفتم ببین حتی اینم نم یفهمــی که مقصودم زبان گل آومد بهار آومد م یرم به صحرا
تو کازینو عرق بود و ورق وهم چی ارزون .نشســتیم پشت بار .مارلی نیست .شما نمی فهمین …چطور یه آدمی که برای سفر به کره مریخ مارلی گفت چرا بیابان؟ توبیابان که گل نیست
گفت شــراب و من هم که گفتم کون لق دنیا یه کمی حال… عرق برنامه می ریــزه زبون یه ادمی رو می فهمه که بی خیال همه چیزه دورغ که خناق نمی آره
سگی .نداشتند .الکل طبی؟ نداشتند …گفتم سگ خور هرچی آوردی کــه حتی نمی دونه دیقه بعدش چه می شــه …چطور این دوتا آدم گفتم بهار بیابونای ایران پر گل می شه.
اوردی فوقش کور م یاشیم دیگه .جانی واکر آورد .گفتم نم یرسه به می تونن زبون همدیگه رو بفهمن؟ حالا سگرمه هاش رفته بود توهم گفت چه کشور زیبایی.
ومنتظر که من توضیح بیشــتر بدم .منــم دادم دمش گفتم حداقل دددریم دریم ددر دریم دورم دور
الکل طبی ولی بازم شکر. دخل این یکی رو که می توونم بیارم. عاشق صحرای یام بی نصیب وتنها.
مارلی به جانی واکر نگاه کــرد وگفت منم از همین می خوام .گفتم قسمت سوم
گقتم مارلی خانم ،شده یه ماه بدون سرخر صورت حسا بها یا همونی
مارلی اگه پلیس بگیردت؟ که شما بهش می گین بیل ســرکنی؟ نه نشده بود ...گفتم بفرما! ما
گفت به تخمم .گفتم ای جــان بزن بریم .رفتیم .نه خراباتی بود ونه صورت حســاب نداریم به کلی نداریم! همین که شــکممون سیر به
مغانی تو بار بودیم و مارلی ســئوال پشت سئوال و…منم زده بودم به شــه خودش خوبه .نشد هم نشــد .اون دنیا که هست .دنیایی که …
ســیم آخر انگاری… گفتم کمی هم از عرفان و صوفی گری به گم که
بد نیســت .گفتم مارلی چون زمین مــی چرخه ماهم باید بچرخیم.
گفتم تو این دنیا یا یونیورســی که شــما می گین هیچی سرجاش
نیست ماهم نباید یه جا نشینی کنیم .گفتم بوگند می گیرن ادمایی
که یه جا بمونن ،حتی اگه تو بغل یکی خیلی بمونن بو گند می گیرن
هردو …مست بودم دیگه م یگفتم …مارلی هم مست شده بود خودشو
تکون تکون م یداد وبا اهنگ گل اومد بهار اومد می خووند:
...ش به یه ورش …کون لقش …به تخمم …طوق طلا.
خیلــی کیفور بود .مارلی دید نگاش م یکنم گفت :یادم بده .یادم بده
چه جوری نعره مستانه بکشم
گفتــم داری یاد م یگیری عزیزک… .هرچی یادم می آومد م یگفتم.
م یگفتم مارلی اگه به گیسوی پریشون رسیدی خودتو نگه ندار .اگه
به یه نردبون رسیدی برو بالا اگه یه چاه دیدی برو پائین.
مارلی گوش م یداد وبه نظرم بطری جانی واکر نصف شده بود .زبون
مارلی سنگین و چشمش برق م یزد.
گفــت منیرو این ،این که تو ازش حرف م یزنی… از نردبان برم بالا از
چاه برم پایین این نعره زد نها اسم مکتبش چیه؟
گفتم مکتب خرابات
گفت :توضیح
خب دوســتان من فکم افتاده شما توضیح بدین .شما به مارلی بگین
خراباب و خراباتی یعنی چه؟
-ادامه دارد . . .
افتادم رو دور (هروقت کســی از من توضیح بیشتر می خواد م یافتم
رو دور) گفتم دخل همه تهاج مهای فرهنگی رو درمی ارم تا بزرگون نعر ههایمستانهمنیروروان یپور 30
ما این همه مجبور نشــن پشــت بلند گوهاداد بزنــن .خوب خودمو
تکوندم .پندارنیک و گفتارنیک وکردارنیک رو گذاشــتم تو قوطی تا دلبر مه پیکر گردن بلورم قسمت اول سال متسیب /شماره - 1234جمعه 23نیدرورف 1392
برند کشکشــونو بسابن و سه تای اصلی را کشــیدم بیرون مثل ماه از سفر طوق طلا برات می آرم بعدازظهــری باخودم گفتم علی الئه بزن بــرو تو بزرگراه و یک نعره
م یدرخشــیدند .اون وقت باخیال راحت از مارلی پرسیدم :می دونی مجبورشــدم یه نیم ساعتی توضیح بدم .مونده بود که برای یه گردن مســتانه بکش… .رفتم .افتادم تو .۲۱۵پنجره دو طرف ماشین باز … In touch with Iranian diversity
راز موفقیت ما ایرونی ها تو چیه؟ گفت ازکجا بدونم؟ گفتم درســت. بلور برای چه آدم باید طوق به بره حتی اگه طلا باشــه .وقتی بهش راندم و نعره زدم .وقتی خبردارشــدم که دیدم دور برم پر ماشــین
الان بهت میگم .سه جمله بیشترنیست :اول به تخمم .دوم کون لقش. گفتم این ترانه مال پنجاه سال پیشه آه ازنهادش درآومد گفت یعنی پلیســه و همه دارند بوق م یزنند و چراغاشون بلیپ بلیپ می کنه؛ Vol. 20 / No. 1234 - Friday, Apr. 12, 2013
توکشور شما ز نها می تونستن به هم ابراز عشق کنند...بعد به پروندم و بزرگراه بند اومده .زدم کنار .پلیســی بــا احتیاط آمد جلو …گفت
سوم به یه ورش… نگاه کرد وگفت تو شــوهرداری؟ جا خــوردم و با خودم گفتم واویلا مشــکل؟ گفتم ندارم .گفت پس چرا داد م یزدید؟ گفتم آقای پلیس
حالا دیگه حسابی گیج شده بود .گفتم عزیزک گیج نشو دونه به دونه یعنی راس می گه؟ دلم م یخواســت یه جوری بفهمم اســم شوهرم این نعره مســتانه بود داد نبود که ...فوری دستگاهی درآورد و گفت:
حالیت م یکنم .جوری حالیت م یکنم که بتونی از این به بعد راحت کیه؟ گردن کشیدم چیزی ندیدم .گفتم یکی از بدبخت یهای شما اینه نفس بکش .کشــیدم .بعدش با یه دســتگاه دیگه دست و پا و سر و
زندگی کنی .چشم مارلی درخشید .ل بهاشو جمع کرده بود و از زیر که نوشت هها رو باور می کنین .نگام کرد .توضیح بیشتر ندادم .گفت تو گــردن و قوزک پام را آزمایش کردند .نه مســت نبودم ،حتی یه ذره
عینک جوری نگام م یکرد که انگار خودش کشفم کرده .کیف کردم بچه که بودی می توونستی آواز بخوونی؟ گفتم ببین ،استوپ! همین الکل تو نفســم نبود .گفتم آقای پلیس من که گفتم نعره مســتانه و
از حالتش ،این بود که باخودم گفتــم این دختره پناه برخدا انگاری جــا نگه دار .نزن به صحرای فروید…این ربطی به کودکی مودکی من توضیح دادم …سال نو ماست و ما نعره مستانه م یکشیم .گفت سالی
اصلًا امریکایی نیســت .جون م یده که هرچــه می دونم یادش بدم. نــداره .من تو بچگی این قدر خوندم و رقصیدم که هنوز قمبولم درد چند بار از این نعرهها می کشین؟ گفتم عجالتان سالی یه بار ...گفت
نفســی تازه کردم وگفتم؛ مارلی اولی یعنی ،هرچه تقلا کردی که به مــی کنه ،بعد با خودم گفتم همین جا باید حالشــو جا بیاری …می خدا را شکر که سالی یه دفعه اس و بعد شروع کرد تو ماشینم گشتن.
دونستم که روشنفکرای آمریکایی عاشق ای ناند که تمام بدبخت یهای
جایی یا چیزی برسی و نرسیدی ،بگی به تخمم. دنیا را گردنشــون اندازی .گفتم برای همین میگم شما عقب مونده «سیگارهم که می کشی؟»
وادارش کــردم که تکرارکنه .به راش آســون نبــود .حرف خ را نمی وخنگین چون برای همه چی یه چهارچوب دارین یه قاب .اگه کسی گفتم بعد از نعره مستانه سیگار می چسبه.
تونس درست به گه .گفتم سختی این کلمه واسه اینه که شماها تخم آواز بخوونه م یرین تو کودک یاش .معنی مستی بدون مشروب را نمی گفــت دارویی چیزی مصرف م یکنی؟ گفتم نه والئه ،نعره مســتانه
نداریــن وبه جاش عقل دارین که به هیچ درد بی درمونی نمی خوره. فهمین ،وقتی هم مســت می کنین قانون نمی زاره جیکوتون در به کار بــه این چیزا نداره .گفت تاحالا پیش روان شــناس رفتی …بعد
حالا بریم ســر دومی .اگه کسی منتظرت گذاشت ،ولت کرد ،غارتت یاد .نمی تونین نعره مستانه بکشین … گواهینام هام را گرفت نگاهی کرد وگفت :باید همین حالا یه تســت
کرد و دورغگو و حقه باز از کار دراومد ،شازده بود؛ شد بزهکار ،عاشق گفت تا قبل از ده شب تو خونه می تونیم بلند آواز بخوونیم. خون بدی اگر معلوم شدکه مست نیستی اون وقت باید یه روانشناس
گفتم خنگول نعره مســتانه مال چهاردیواری خونه نیست باید بری تصدیق کنه که حالت خوبه و می توونی رانندگی کنی …بعد شنیدم
بود؛ شد تبه کار ،گدابود؛ شد طلبکار ،بگو کون لقش. صحرا ،خیابون ،بیابون کوچه .گفتم ملتی که نفهمه خونه جای داد و که به همکارش گفت یه چیزی زده که قاطی کرده یه دراگ ناشناخته
بعد به راش توضیح دادم که کون لق یعنی چه (راستی یعنی چه) فریاده به درد لای جرز می خوره .حالت صورت مارلی عوض شده بود.
به نظرم رسید که می خواد سر از فرهنگ ما در بیاره احتمالا مال همون طرفای خودشون.
حالا به یه ورش؛ گفت :من موندم که شما چه جور بدون درینک مستی می کنین؟
ســومی خیلی سخت بود .نمی دونســتم چه میگم اما نمی تونستم گفتم شما نمی فهمین .شما که برای دوسال دیگه تون برنامه دارین قسمت دوم
ترمزمو بکشم .فک م یزدم وهمین جورجلو م یرفتم .هرچه دم دستم و می دونین که چهارسال دیگه تو سیاه چال ههای فضایی چه می شه دیشب دیروقت رسیدم خونه .بردنم پیش روانپزشک .گفتم بی خیال
بود می اومد تک زبونم … مارلی هم حسابی رفته تو نخ به یه ورش … و و چند سال از انفجار بینگ بنگ می گذره…
نمی دونم چقدر گذشته بود که پلیس زد به در و تو اتاق سرک کشید گفت شاید اگر توضیح بدی بفهمم .گفتم باشه سعی خودمو م یکنم همه چی ،من که چیزیم نیست مبادا که اونا چیزیشون باشه.
و گفت که وقت کاری تمامه و باید بره .گفتم وقتشه .گفتم مارلی کار اما اگر نفهمیدی یه نعره مستانه طلب. تا پلیس پرونده را بدهد به روانپزشــک ماندم تو ســالون انتظار تنها.
و بار و زندگی به یه ورش ،این پلیس رو اگه رد کنی آونوقت درســت گفتم بدم نیست برای خودم گل آومد بهار آومد بخوونم وشروع کردم
گفت قبول.
حسابی می تونم به گم که یاد گرفتی. گفتم ببین شــما حتی برای دویــدن هم دســتگاه دارین .م یرین به خووندن.
ماری گفت به یه ورش ...من حالا حالا کار دارم ،باید بمونم. رودســتگاه و می دوین برای رفتن از این خونــه به اون خونه هم از وســط ترانه خانم پــوران بودم که پلیس اومد بیــرون وگفت :نوبت
گفتــم ای جان چه خوب یاد گرفتی امــا همین توضیح را هم نباید دستگاه گوگل استفاده میکنین تا نقشه بهتون بده …زندگی شما به
بدی .گفت اصلا به یه ورش بریم بیرون .گفتم حالا شد .مارلی کیفش شماست.
دستگاه وصله. روانپزشــکم زن زیبایی بود .چشم آبی ،موهای بور صاف و یه عینک
را برداشت از رو مبل بلند شد. گفت درست. گت وگنده .وارد که شدم دستش را دراز کرد :مارلی …گفتم منیرو…
کفش و کلاه کرد و جلوی چشم گشاد مامور پلیس زدیم بیرون. گفتم همه چی شــما براساس نقشه و برنامه اس …زندگی برای شما لبخندی زد که از توش هیچ نفهمیدم…نشســتم روی کاناپه ،خودش
یعنی کار .همه چی برای شــما یعنی کار .سینما رفتن ورزش کردن روی مبل .گقت :آزمایش الکل منفی بوده .گفتم من که گفتم پلیس
دم در مارلی به پلیس گفت کون لقش. . . دویدن …شــما خیلی وقته زندگی نمی کنین فقط نقشه می کشین این جا خنگه …هزاردفعه توضیح دادم که نعره مستانه ربطی به الکل
عجبا از این همه استعداد حیرت کردم. و کار می کنین .گفت خوب برای پیشرفت بشریت …حرفش را قطع نداره …دوباره لبخند زد .گفتــم پلیس ایران باهو شتره م یدونه کی
کردم گفتم بشــاش توش .بشریت وقتی خوشه که خوش باشه .شما مسته کی هوشیار … گفت صدات خیلی قشنگه چی می خووندی؟
پلیــس مانده بود میون لنگه در .گفتم مقصــود مارلی خانم اینه که با این کاراتون خوشــی رو از بشــریت گرفتین .برای همه چی نقشه
شما برو. کشــیدن و برای همه چی برنامه ریختین اصلا چــی گیرتون اومد گفتم تران های که وقتی بهار می شه همه می خوونن.
رفتیــن کره ماه؟ حالا ما که نرفتیم چه چیزی از شــما کمتر داریم؟ گفت می توونی معنی کنی؟
مارلی گفت منیرو راست میگه تو برو ما هم به یه ورش. آخه این چه زندگی گهیه که حتی برای یه ســفر سه روزه از دوسال
پلیس بروبرنگاه م یکرد…بعدش دیدم موبایلش را در آورد پیش نقشــه می کشین آونوقت تازه می خوای معنی نعره مستانه را گفتم بله معنی هم م یکنم .بعد شروع کردم .اول آهنگش را زدم.
هم بدونی هرگز هرگز … ددریم دریم دریم دریم دریم در
گفتم مارلی به تخمم. هاج وواج نــگاه م یکرد .از حالتش فهمیدم کــه نه تنها پلی سهای
گفت به تخمم. آمریکا بلکه روانشناساشــون هم خن گاند .گفتــم خانم جان… .من گفت این یعنی چه؟ گفتم یعنی نمی فهمه که این آهنگه؟… بعد برای
هرچی توضیح بدم شــما نمی فهمین …گفت نه تو خوب انگلیســی این که حسابی بفهمه شروع کردم به بشکن زدن...
توراه مونده بودیم کجا بریم گفت :بار حــرف م یزنی .گفتم ببین حتی اینم نم یفهمــی که مقصودم زبان گل آومد بهار آومد م یرم به صحرا
تو کازینو عرق بود و ورق وهم چی ارزون .نشســتیم پشت بار .مارلی نیست .شما نمی فهمین …چطور یه آدمی که برای سفر به کره مریخ مارلی گفت چرا بیابان؟ توبیابان که گل نیست
گفت شــراب و من هم که گفتم کون لق دنیا یه کمی حال… عرق برنامه می ریــزه زبون یه ادمی رو می فهمه که بی خیال همه چیزه دورغ که خناق نمی آره
سگی .نداشتند .الکل طبی؟ نداشتند …گفتم سگ خور هرچی آوردی کــه حتی نمی دونه دیقه بعدش چه می شــه …چطور این دوتا آدم گفتم بهار بیابونای ایران پر گل می شه.
اوردی فوقش کور م یاشیم دیگه .جانی واکر آورد .گفتم نم یرسه به می تونن زبون همدیگه رو بفهمن؟ حالا سگرمه هاش رفته بود توهم گفت چه کشور زیبایی.
ومنتظر که من توضیح بیشــتر بدم .منــم دادم دمش گفتم حداقل دددریم دریم ددر دریم دورم دور
الکل طبی ولی بازم شکر. دخل این یکی رو که می توونم بیارم. عاشق صحرای یام بی نصیب وتنها.
مارلی به جانی واکر نگاه کــرد وگفت منم از همین می خوام .گفتم قسمت سوم
گقتم مارلی خانم ،شده یه ماه بدون سرخر صورت حسا بها یا همونی
مارلی اگه پلیس بگیردت؟ که شما بهش می گین بیل ســرکنی؟ نه نشده بود ...گفتم بفرما! ما
گفت به تخمم .گفتم ای جــان بزن بریم .رفتیم .نه خراباتی بود ونه صورت حســاب نداریم به کلی نداریم! همین که شــکممون سیر به
مغانی تو بار بودیم و مارلی ســئوال پشت سئوال و…منم زده بودم به شــه خودش خوبه .نشد هم نشــد .اون دنیا که هست .دنیایی که …
ســیم آخر انگاری… گفتم کمی هم از عرفان و صوفی گری به گم که
بد نیســت .گفتم مارلی چون زمین مــی چرخه ماهم باید بچرخیم.
گفتم تو این دنیا یا یونیورســی که شــما می گین هیچی سرجاش
نیست ماهم نباید یه جا نشینی کنیم .گفتم بوگند می گیرن ادمایی
که یه جا بمونن ،حتی اگه تو بغل یکی خیلی بمونن بو گند می گیرن
هردو …مست بودم دیگه م یگفتم …مارلی هم مست شده بود خودشو
تکون تکون م یداد وبا اهنگ گل اومد بهار اومد می خووند:
...ش به یه ورش …کون لقش …به تخمم …طوق طلا.
خیلــی کیفور بود .مارلی دید نگاش م یکنم گفت :یادم بده .یادم بده
چه جوری نعره مستانه بکشم
گفتــم داری یاد م یگیری عزیزک… .هرچی یادم می آومد م یگفتم.
م یگفتم مارلی اگه به گیسوی پریشون رسیدی خودتو نگه ندار .اگه
به یه نردبون رسیدی برو بالا اگه یه چاه دیدی برو پائین.
مارلی گوش م یداد وبه نظرم بطری جانی واکر نصف شده بود .زبون
مارلی سنگین و چشمش برق م یزد.
گفــت منیرو این ،این که تو ازش حرف م یزنی… از نردبان برم بالا از
چاه برم پایین این نعره زد نها اسم مکتبش چیه؟
گفتم مکتب خرابات
گفت :توضیح
خب دوســتان من فکم افتاده شما توضیح بدین .شما به مارلی بگین
خراباب و خراباتی یعنی چه؟
-ادامه دارد . . .