Page 29 - Shahrvand BC No. 1216
P. 29
ادبیات/گفتوگو
سال گذشــته در گف توگویی در باب شعر امروز ایران که دکتر ماندانا مرگ یک بار که شهره و ماهور در خانه نبودندسادگی یا سرسپردگی؟
به سراغم آمد
زندیان زحمت طرحپرســ شهایش را کشــیده بــود ،دربارهی تقابل 29 یک بعد از ظهر روزی تعطیل بود
رفتارشناس ِی یک جریان اما مرگ که تعطیل نم یفهمد
شــعری که تحت تعریف "جریان سادهنویسی" َعلَم وحمایت م یشود
با شعر زبا نمحور و ســاختارگرا گفتم« :جریان سادهنویسی عق بگرد
را بعد از آنهمه تجربه و تلاشــی که زبا نشناســان و شاعرا ِن پیشرو
از ســر گذراندهاند ،تبلیغ و ترویج م یکند.شعری که محافظ هکارانه از
رویکردهای نوین شــعر ،روی برم یتابد و به این نیز بســنده نم یکند
سال متسیب /شماره - 1216جمعه 17رذآ 1391 و با ســودای حذف آن رویکردها ،در مطبوعات و رســان هها و حتی با امــا آقای لنگرودی به جای ذکر نا ِم دســت کم یکی از این شــاعران
ســودجویی از تاجرمآب ِیبرخی ناشــران ،به ســرکوب گستردهی آن معاصر ،با نام بردن از سعدیو حافظ به عنوان شاعرانی که شعر ساده
دســت م یزند .این رویکرد محافظ هکارانه نیز که ترجیحم یدهم آن را
"جریان سادهانگاری شعری" بنامم ،مسلماً به مذاق حکام محافظ هکار نوشت هاند غافلگیرمان م یکند.
خوش م یآید،تا آنجا که شعر زبا نمحور ،اغلب سانسور و ممنو عالچاپ از آنجا که با خواند ِن ترجم هی یک شــعر چنــدان نم یتوان به دقایق
م یشود اما شعر ســادهانگارانه ،حتیبیش از پیش به چاپ م یرسد و و ظرایف زبان شــعر پی برد،برای رسیدن به تعریفی از "شعر ساده"،
بهترین راه چارهای که بعد از خواندن ســخنان آقایلنگرودی برایمان
تبلیغ م یشود .» باقی م یماند این اســت که ســری به اشعار ســعدی و حافظ بزنیم و
همچنان و با مشــاهدهی این همه تلا شِمدافعان جریان سادهنویسی ببینیم که ازکدام نظر "ســاده"اند .واقعیت این اســت که متاســفانه
برای سرپوش گذاشتن برواقعیت ،چه بسا راس ختر از پیش بر سر حرف پیدا کردن مصادیق تعریفی که آقای لنگرودیاز شــعر ساده و "اریش
خود هســتم و پشت َعلَم کردن چنین جریانی،چنا نکه در سطرهای فرید"وار به دســت م یدهد ،در اشعار این دو شاعر بسیار دشوار و چه
نخستین متن حاضر نیز به طور ضمنی اشاره شد ،دو خواسته را پنهان
م یبینم؛ دو خواســته که نه تنها به ســود شعر نیســت ،به ویران ِی آن بسا که غیرممکن است.
م یانجامد و با تعاریفی که از"سادگی" م یشناسیم ،فرسن گها فاصله باز جای بســی خوشبختی اســت که آقای لنگرودی در مجالی دیگر
سعی کرده اســت با شــرحبارزت ِر موضوع ،خوانندهی ســرخورده از
دارد. جس توجوی شباهت شــعر اریش فرید با اشعار حافظ وسعدی را به
تعری ِف مشخ صتری از سادگی رهنمون شود:
«فرق خاقانی و حافظ در این اســت که خاقانی فقط به نیازهای عقلی
یک عده استاد دانشگاه پاسخم یدهد ،اما شعر حافظ به طیف وسیعی پ ینوشت:
از آدمیزاد پاســخ م یدهد ،از استاد دانشگاه گرفته تا تودهمردم عادی ()1خبرگزاری ایسنا:1388/03/09 ،
که م یخواهند شــب یلــدا فال بگیرند و ببینند که مشک لشــان حل ttp://old.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1 346504&Lang=P.h
(2)گف توگو با محمد شــمس لنگرودی دربارهی سادهنویســی ،علی م یشود یا نه3».
پس نتیجه م یگیریم که منظور ایشــان از ساده بودن شعر حافظ این سطوتی قلعه ،روزنامه شرق ،دوشنبه 28تیر 1389.
اســت که تودهی مردم عادیم یتوانند بــا آن فال بگیرند .اتفاقا برای (3) م یخواستیم جهان را عوض کنیم ،جهان ما را عوض کرد ،گف توگوی
مایی که هنوز نم یدانیم "شعر ساده" یعنی چه ،راهکاربدی هم نیست زینب کاظ مخواه با شمس لنگرودی ،خبرآنلاین،1390/1/3.
که با شــعرها فــال بگیریم ،هر کدام که به ما گفت مشــک لمان حل (4) همان. سپیده جدیری
م یشود یا نه ،بهطور حتم شعر ساده است و آ نکه نتوانست این را به
ما بگوید ،یک جور شعر دیگری است .
فراخوان جایزه داستان بیهقی آیا توضیحات روش نتری هم در کار است؟ بله! : در کودکی ســادگی را به سه معنا شــناختم .گاه زودباور یهایم باعث
«برای همین حافظ ،حافظ م یشود خاقانی حافظ نم یشود .چیزی که م یشد که ه مسن و سالان،ســادهام بنامند .در همان حین ،به خاطر
در حافظ هست در خاقانینیست .بیشتر مسئله خاقانی صناعات ادبی عقاید پدرم زندگی بســیار ســاده و ب یتجملّی برگزیده بودیم.من اما
آ نقدر ســاده نبودم که ندانم میا ِن این ســادگی با آن یکی ،تفاوت از است و او فقط م یخواهد به ه منوردان خود یادآوریکند که ببینید من
ای نها را بلد هستم ،اما حافظ از روی همه ای نها پرواز م یکند در حالی زمین تا آســمان اســت! وهمچنین ریاضیات را که آسا نتر از ُدروس
In touch with Iranian diversity انجمن داســتان بیهقی پس از ســا لها فعالیت تخصصی در حوزه کهاندیشــه والایی دارد ،به زبان مردم زمانه خود و درباره مسائل آ نها دیگر یاد م یگرفتم ،درسی ساده م ینامیدم و م یدانستمکه اینجا ساده
ادبیات و داســتان کوتاه ،در نظر دارد نخستین دوره جایزه داستان حرف م یزند .برای همینهست که حافظ یا سعدی برتر م یشوند4».
Vol. 20 / No. 1216 - Friday, Dec. 07, 2012 بیهقی را با هدف گســترش حوزه ادبیات داســتانی از طریق ایجاد ای نکه مردم با شــعر حافظ فال م یگیرنــد قبول! اما جناب لنگرودی! یعنی راح تالحلقوم ،یعنی نخوان و بیست بگیر...
یک فضای رقابت ادبی و ارتباط بی شتر بین نویسندگان ،منتقدان و دربارهی صناعات ادبی شعرحافظ قدری ب یانصافی به خرج ندادهاید؟ حالا پس از این همه سال که تعاری ِف آشنای "سادگی" ملک هی ذه نمان
مخاطبان فعال در این حوزه بعد از دو مرحله داوری به برگزیدگان حافظ از روی صناعات ادبی پرواز کرده است یعنیای نکه حافظ از این شده است ،فکر م یکنم جادارد که کاربرد جدید و به شدت مبه ِم آن
صناعات در شعرش اســتفاده نم یکند یا کم استفاده م یکند؟ چطور در عباراتی نظیر "شعر ساده" و "جریان سادهنویسی"غافلگیرمان کند؛
اهدا کن د. شــعر حافظو سعدی توانسته است شــما را به چنین نتیج هگیر یای عباراتی که هنوز هم مشخص نیســت برساخت هی تخیلا ِت چه کسی
از علاق همندان دعوت شــده است قبل از ارســال آثار ،موارد زیر را برســاند؟ باور کنید حتی معل مهای درسفارسی دورهی راهنمایی هم
از شنیدن این سخنان شما انگشت حیرت به دهان خواهند گرفت ،چه است.
مطالعه کنن د: هنوز هیچ یک از مدافعا ِن "جریان سادهنویسی" این زحمت را به خود
-۱جایزه بیهقی تنها در حوزه داستان کوتاه برگزار م یشو د. رسد به شاعران و منتقدان شعر! هموار نکرده است کهتعری ِف معقولی از آنچه "شعر ساده"اش م ینامد
-۲شــرک تکنندگان م یتوانند حداقــل 2و حداکثر 3اثر را برای مصادیق به کارگیری صناعات ادبی در شــعر حافظ و سعدی ب یشمار به دست دهد .بالطبع ،من نیز نم یدانم کهسادگی در این تعابیر به چه
است و اتفاقا بسیاری ازشاعران ده هی هفتاد ِی فرمالیست(!) -که شما معناســت ،اما این را م یدانم که «گور پدر شعر! فروش را بچسب!»را
داوری ارسال کنن د. و دوســت جوا نتان ،آقای گروس عبدالملکیان،جریان سادهنویسی را نم یتوان به معنای سادگی گرفت! «گور پدر جماع ِت شعرخوان! شعر را
-۳کلیه آثار ارسالی لازم است که در محیط word 2003-2007 در تقابل با آنها و در جهت حذف آنها طرح و تبلیغ م یکنید -از همین باید آ نکه دروزارت ارشاد نشسته است بفهمد!» را نم یتوان به معنای
ســادگی گرفت! اتفاقا برعکس ،پُرواضح اســت که در این نوع نگرش،
تایپ شده باشن د. صناعات شعر حافظ و سعدی در شعرهایشان بهرهها جست هاند.
-۴نام ،نام خانوادگی ،نام داستان ،سن ،شهر و استان محل سکونت، دعوتتان م یکنم به خواندن یکی از زیباترین اشــعار حافظ که سرشار آنچه مطرح نیست سادگ یست.
آدرس دقیق پستی ،آدرس پست الکترونیک و شماره تلفنتماس با از باز یهای زبانی مشــابههمان چیز یست که در شعر ده هی هفتاد شــمس لنگرودی که خود را «یکی از مدافعان و مبشران سادهنویسی
نویسنده در یک صفحه جداگانه در پایان هر اثر ارسالی درج شو د. در شعر» 1معرفی م یکند،در تعریف شعر ساده م یگوید« :اریش فرید
-۵داستا نهای ارسالی قبلا در هیچ مسابق های برگزیده نشده باشن د. اتفاق م یافتاد: شاعری است معتبر که اهل فن به شعرهایش نظردارند .در عین حال،
-۶جایزه داســتان بیهقی محدودیت موضوعی را برای ارسال آثار شعرهایش در کتا بهای درســی آلمان و اتریش هم هست .شما این
سم نبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند شعرمعروف را حتما شــنیدهاید« :بچ هها شوخ یشوخی به قورباغ هها
درنظر نگرفته اس ت. سنگ م یزنند /قورباغ ههاجد یجدی م یمیرند ».وقتی از دقایق حرف
-۷آثار رسیده به دبیرخانه طی دو مرحله مورد داوری قرار م یگیرند پر یرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند م یزنم ،دقیقا به چنین شعری اشاره دارم .خب اگراريش فريد م یگفت
و اســام ینفرات راهیافته به مرحله دوم قبــل از آغاز داورینهایی بچ هها به قورباغ هها سنگ م یزنند و قورباغ هها م یمیرند كه شعر نگفته
بفتراک جفا د لها چو بربندند بربندند بود .تعابیر «شوخ یشــوخی» و «جد یجدی» هم که به خودی خود
ز زلف عنبرین جا نها چو بگشایند بفشانند
منتشر خواهند ش د. بعمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند شعر نیستند .تعبیه درســت وبجای این كلمات پيش پا افتاده و غير
-۸مهلت ارســال آثار تا تاریخ پانزدهم د یماه 1391اســت و این شاعرانه است که در اين دو خط ،باعث شده تا شعر اتفاقبیفتد .نرودا،
مــدت به دلیل زمان لازم برای بررســی دقیق داســتا نها تمدید نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند مایاکوفسکی ،ناظم حكمت ،كارلوس ویلیامز ،برشت ،سعدی ،حافظ و
نخواهدشد .ضمنا زمان و مکان برگزاری مراسم اختتامیه متعاقبا از
سرشک گوش هگیران را چو َدریابند ُدریابند دیگرانی کهشعر ساده نوشت هاند ،به همین دقایق توجه داشت هاند2».
طریق سایت انجمن اعلام خواهد ش د. در ای نکه در شــعر اریش فرید از کلمات پیش پا افتاده و غیرشاعرانه
-۹علاق همندان به شــرکت در جایزه داستان بیهقی لازم است آثار رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند استفادهی شاعرانه شده استحرفی نیست .در شعر معاصر خودمان نیز
خود را از طریق پســ ت الکترونیکی انجمن به دبیرخانه این جایزه به جرأت م یتوان گفت که شعرهای احمدرضااحمدی ،بیژن جلالی و
ز چشمم لعل رّمانی چو م یخندند م یبارند شاید یکی دو تن دیگر ،از این منظر با شعر اریش فرید برابری م یکند.
ارسال کنن د. ز رویم راز پنهانی چو م یبینند م یخوانند مصدا قهای این برابری بســیار اســت .به طور مثال ،شعر زیر از بیژن
دبیر جشــنواره بهاءالدین مرشــدی است و اســام یداوران آن
به این شرح است :اســدالله امرایی ،ابوتراب خسروی ،مهسا دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد جلالی:
مح بعلی،محمدعلــی علومی ،احمد اکبرپور ،احســان
ز مکر آنان که در تدبیر درمانند درمانند
درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر در بند درمانند درمانند شا هطاهری ،میثم غفوریان صدیق. چه سعادتی است
وقتی که برف م یبارد
علاق همندان به شرکت در جایزه داستان بیهقی م یتوانند آثار خود چو منصور از مراد آنا نکه بردارند بردارند
بدیندرگاهحافظراچوم یخوانندم یرانند را از طریق پس ت الکترونیکی انجمن به نشانی دانستن ای نکه
b ayhaqistory@gmail.com تن پرند هها گرم است.
به دبیرخانه این جایزه ارسال کنن د.
29 جای تاســف دارد که دوستان برای اثبات حقانی ِت یک امر ،واقعیت را
به شکلی وارونه جلوهم یدهند .از همین روست که ما نیز به خود حق یا این سطرها از احمدرضا احمدی:
م یدهیم که در حقانی ِت جریان سادهنویسی تردیدکنیم.
سال گذشــته در گف توگویی در باب شعر امروز ایران که دکتر ماندانا مرگ یک بار که شهره و ماهور در خانه نبودندسادگی یا سرسپردگی؟
به سراغم آمد
زندیان زحمت طرحپرســ شهایش را کشــیده بــود ،دربارهی تقابل 29 یک بعد از ظهر روزی تعطیل بود
رفتارشناس ِی یک جریان اما مرگ که تعطیل نم یفهمد
شــعری که تحت تعریف "جریان سادهنویسی" َعلَم وحمایت م یشود
با شعر زبا نمحور و ســاختارگرا گفتم« :جریان سادهنویسی عق بگرد
را بعد از آنهمه تجربه و تلاشــی که زبا نشناســان و شاعرا ِن پیشرو
از ســر گذراندهاند ،تبلیغ و ترویج م یکند.شعری که محافظ هکارانه از
رویکردهای نوین شــعر ،روی برم یتابد و به این نیز بســنده نم یکند
سال متسیب /شماره - 1216جمعه 17رذآ 1391 و با ســودای حذف آن رویکردها ،در مطبوعات و رســان هها و حتی با امــا آقای لنگرودی به جای ذکر نا ِم دســت کم یکی از این شــاعران
ســودجویی از تاجرمآب ِیبرخی ناشــران ،به ســرکوب گستردهی آن معاصر ،با نام بردن از سعدیو حافظ به عنوان شاعرانی که شعر ساده
دســت م یزند .این رویکرد محافظ هکارانه نیز که ترجیحم یدهم آن را
"جریان سادهانگاری شعری" بنامم ،مسلماً به مذاق حکام محافظ هکار نوشت هاند غافلگیرمان م یکند.
خوش م یآید،تا آنجا که شعر زبا نمحور ،اغلب سانسور و ممنو عالچاپ از آنجا که با خواند ِن ترجم هی یک شــعر چنــدان نم یتوان به دقایق
م یشود اما شعر ســادهانگارانه ،حتیبیش از پیش به چاپ م یرسد و و ظرایف زبان شــعر پی برد،برای رسیدن به تعریفی از "شعر ساده"،
بهترین راه چارهای که بعد از خواندن ســخنان آقایلنگرودی برایمان
تبلیغ م یشود .» باقی م یماند این اســت که ســری به اشعار ســعدی و حافظ بزنیم و
همچنان و با مشــاهدهی این همه تلا شِمدافعان جریان سادهنویسی ببینیم که ازکدام نظر "ســاده"اند .واقعیت این اســت که متاســفانه
برای سرپوش گذاشتن برواقعیت ،چه بسا راس ختر از پیش بر سر حرف پیدا کردن مصادیق تعریفی که آقای لنگرودیاز شــعر ساده و "اریش
خود هســتم و پشت َعلَم کردن چنین جریانی،چنا نکه در سطرهای فرید"وار به دســت م یدهد ،در اشعار این دو شاعر بسیار دشوار و چه
نخستین متن حاضر نیز به طور ضمنی اشاره شد ،دو خواسته را پنهان
م یبینم؛ دو خواســته که نه تنها به ســود شعر نیســت ،به ویران ِی آن بسا که غیرممکن است.
م یانجامد و با تعاریفی که از"سادگی" م یشناسیم ،فرسن گها فاصله باز جای بســی خوشبختی اســت که آقای لنگرودی در مجالی دیگر
سعی کرده اســت با شــرحبارزت ِر موضوع ،خوانندهی ســرخورده از
دارد. جس توجوی شباهت شــعر اریش فرید با اشعار حافظ وسعدی را به
تعری ِف مشخ صتری از سادگی رهنمون شود:
«فرق خاقانی و حافظ در این اســت که خاقانی فقط به نیازهای عقلی
یک عده استاد دانشگاه پاسخم یدهد ،اما شعر حافظ به طیف وسیعی پ ینوشت:
از آدمیزاد پاســخ م یدهد ،از استاد دانشگاه گرفته تا تودهمردم عادی ()1خبرگزاری ایسنا:1388/03/09 ،
که م یخواهند شــب یلــدا فال بگیرند و ببینند که مشک لشــان حل ttp://old.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1 346504&Lang=P.h
(2)گف توگو با محمد شــمس لنگرودی دربارهی سادهنویســی ،علی م یشود یا نه3».
پس نتیجه م یگیریم که منظور ایشــان از ساده بودن شعر حافظ این سطوتی قلعه ،روزنامه شرق ،دوشنبه 28تیر 1389.
اســت که تودهی مردم عادیم یتوانند بــا آن فال بگیرند .اتفاقا برای (3) م یخواستیم جهان را عوض کنیم ،جهان ما را عوض کرد ،گف توگوی
مایی که هنوز نم یدانیم "شعر ساده" یعنی چه ،راهکاربدی هم نیست زینب کاظ مخواه با شمس لنگرودی ،خبرآنلاین،1390/1/3.
که با شــعرها فــال بگیریم ،هر کدام که به ما گفت مشــک لمان حل (4) همان. سپیده جدیری
م یشود یا نه ،بهطور حتم شعر ساده است و آ نکه نتوانست این را به
ما بگوید ،یک جور شعر دیگری است .
فراخوان جایزه داستان بیهقی آیا توضیحات روش نتری هم در کار است؟ بله! : در کودکی ســادگی را به سه معنا شــناختم .گاه زودباور یهایم باعث
«برای همین حافظ ،حافظ م یشود خاقانی حافظ نم یشود .چیزی که م یشد که ه مسن و سالان،ســادهام بنامند .در همان حین ،به خاطر
در حافظ هست در خاقانینیست .بیشتر مسئله خاقانی صناعات ادبی عقاید پدرم زندگی بســیار ســاده و ب یتجملّی برگزیده بودیم.من اما
آ نقدر ســاده نبودم که ندانم میا ِن این ســادگی با آن یکی ،تفاوت از است و او فقط م یخواهد به ه منوردان خود یادآوریکند که ببینید من
ای نها را بلد هستم ،اما حافظ از روی همه ای نها پرواز م یکند در حالی زمین تا آســمان اســت! وهمچنین ریاضیات را که آسا نتر از ُدروس
In touch with Iranian diversity انجمن داســتان بیهقی پس از ســا لها فعالیت تخصصی در حوزه کهاندیشــه والایی دارد ،به زبان مردم زمانه خود و درباره مسائل آ نها دیگر یاد م یگرفتم ،درسی ساده م ینامیدم و م یدانستمکه اینجا ساده
ادبیات و داســتان کوتاه ،در نظر دارد نخستین دوره جایزه داستان حرف م یزند .برای همینهست که حافظ یا سعدی برتر م یشوند4».
Vol. 20 / No. 1216 - Friday, Dec. 07, 2012 بیهقی را با هدف گســترش حوزه ادبیات داســتانی از طریق ایجاد ای نکه مردم با شــعر حافظ فال م یگیرنــد قبول! اما جناب لنگرودی! یعنی راح تالحلقوم ،یعنی نخوان و بیست بگیر...
یک فضای رقابت ادبی و ارتباط بی شتر بین نویسندگان ،منتقدان و دربارهی صناعات ادبی شعرحافظ قدری ب یانصافی به خرج ندادهاید؟ حالا پس از این همه سال که تعاری ِف آشنای "سادگی" ملک هی ذه نمان
مخاطبان فعال در این حوزه بعد از دو مرحله داوری به برگزیدگان حافظ از روی صناعات ادبی پرواز کرده است یعنیای نکه حافظ از این شده است ،فکر م یکنم جادارد که کاربرد جدید و به شدت مبه ِم آن
صناعات در شعرش اســتفاده نم یکند یا کم استفاده م یکند؟ چطور در عباراتی نظیر "شعر ساده" و "جریان سادهنویسی"غافلگیرمان کند؛
اهدا کن د. شــعر حافظو سعدی توانسته است شــما را به چنین نتیج هگیر یای عباراتی که هنوز هم مشخص نیســت برساخت هی تخیلا ِت چه کسی
از علاق همندان دعوت شــده است قبل از ارســال آثار ،موارد زیر را برســاند؟ باور کنید حتی معل مهای درسفارسی دورهی راهنمایی هم
از شنیدن این سخنان شما انگشت حیرت به دهان خواهند گرفت ،چه است.
مطالعه کنن د: هنوز هیچ یک از مدافعا ِن "جریان سادهنویسی" این زحمت را به خود
-۱جایزه بیهقی تنها در حوزه داستان کوتاه برگزار م یشو د. رسد به شاعران و منتقدان شعر! هموار نکرده است کهتعری ِف معقولی از آنچه "شعر ساده"اش م ینامد
-۲شــرک تکنندگان م یتوانند حداقــل 2و حداکثر 3اثر را برای مصادیق به کارگیری صناعات ادبی در شــعر حافظ و سعدی ب یشمار به دست دهد .بالطبع ،من نیز نم یدانم کهسادگی در این تعابیر به چه
است و اتفاقا بسیاری ازشاعران ده هی هفتاد ِی فرمالیست(!) -که شما معناســت ،اما این را م یدانم که «گور پدر شعر! فروش را بچسب!»را
داوری ارسال کنن د. و دوســت جوا نتان ،آقای گروس عبدالملکیان،جریان سادهنویسی را نم یتوان به معنای سادگی گرفت! «گور پدر جماع ِت شعرخوان! شعر را
-۳کلیه آثار ارسالی لازم است که در محیط word 2003-2007 در تقابل با آنها و در جهت حذف آنها طرح و تبلیغ م یکنید -از همین باید آ نکه دروزارت ارشاد نشسته است بفهمد!» را نم یتوان به معنای
ســادگی گرفت! اتفاقا برعکس ،پُرواضح اســت که در این نوع نگرش،
تایپ شده باشن د. صناعات شعر حافظ و سعدی در شعرهایشان بهرهها جست هاند.
-۴نام ،نام خانوادگی ،نام داستان ،سن ،شهر و استان محل سکونت، دعوتتان م یکنم به خواندن یکی از زیباترین اشــعار حافظ که سرشار آنچه مطرح نیست سادگ یست.
آدرس دقیق پستی ،آدرس پست الکترونیک و شماره تلفنتماس با از باز یهای زبانی مشــابههمان چیز یست که در شعر ده هی هفتاد شــمس لنگرودی که خود را «یکی از مدافعان و مبشران سادهنویسی
نویسنده در یک صفحه جداگانه در پایان هر اثر ارسالی درج شو د. در شعر» 1معرفی م یکند،در تعریف شعر ساده م یگوید« :اریش فرید
-۵داستا نهای ارسالی قبلا در هیچ مسابق های برگزیده نشده باشن د. اتفاق م یافتاد: شاعری است معتبر که اهل فن به شعرهایش نظردارند .در عین حال،
-۶جایزه داســتان بیهقی محدودیت موضوعی را برای ارسال آثار شعرهایش در کتا بهای درســی آلمان و اتریش هم هست .شما این
سم نبویان غبار غم چو بنشینند بنشانند شعرمعروف را حتما شــنیدهاید« :بچ هها شوخ یشوخی به قورباغ هها
درنظر نگرفته اس ت. سنگ م یزنند /قورباغ ههاجد یجدی م یمیرند ».وقتی از دقایق حرف
-۷آثار رسیده به دبیرخانه طی دو مرحله مورد داوری قرار م یگیرند پر یرویان قرار از دل چو بستیزند بستانند م یزنم ،دقیقا به چنین شعری اشاره دارم .خب اگراريش فريد م یگفت
و اســام ینفرات راهیافته به مرحله دوم قبــل از آغاز داورینهایی بچ هها به قورباغ هها سنگ م یزنند و قورباغ هها م یمیرند كه شعر نگفته
بفتراک جفا د لها چو بربندند بربندند بود .تعابیر «شوخ یشــوخی» و «جد یجدی» هم که به خودی خود
ز زلف عنبرین جا نها چو بگشایند بفشانند
منتشر خواهند ش د. بعمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند شعر نیستند .تعبیه درســت وبجای این كلمات پيش پا افتاده و غير
-۸مهلت ارســال آثار تا تاریخ پانزدهم د یماه 1391اســت و این شاعرانه است که در اين دو خط ،باعث شده تا شعر اتفاقبیفتد .نرودا،
مــدت به دلیل زمان لازم برای بررســی دقیق داســتا نها تمدید نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند مایاکوفسکی ،ناظم حكمت ،كارلوس ویلیامز ،برشت ،سعدی ،حافظ و
نخواهدشد .ضمنا زمان و مکان برگزاری مراسم اختتامیه متعاقبا از
سرشک گوش هگیران را چو َدریابند ُدریابند دیگرانی کهشعر ساده نوشت هاند ،به همین دقایق توجه داشت هاند2».
طریق سایت انجمن اعلام خواهد ش د. در ای نکه در شــعر اریش فرید از کلمات پیش پا افتاده و غیرشاعرانه
-۹علاق همندان به شــرکت در جایزه داستان بیهقی لازم است آثار رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند استفادهی شاعرانه شده استحرفی نیست .در شعر معاصر خودمان نیز
خود را از طریق پســ ت الکترونیکی انجمن به دبیرخانه این جایزه به جرأت م یتوان گفت که شعرهای احمدرضااحمدی ،بیژن جلالی و
ز چشمم لعل رّمانی چو م یخندند م یبارند شاید یکی دو تن دیگر ،از این منظر با شعر اریش فرید برابری م یکند.
ارسال کنن د. ز رویم راز پنهانی چو م یبینند م یخوانند مصدا قهای این برابری بســیار اســت .به طور مثال ،شعر زیر از بیژن
دبیر جشــنواره بهاءالدین مرشــدی است و اســام یداوران آن
به این شرح است :اســدالله امرایی ،ابوتراب خسروی ،مهسا دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد جلالی:
مح بعلی،محمدعلــی علومی ،احمد اکبرپور ،احســان
ز مکر آنان که در تدبیر درمانند درمانند
درین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر در بند درمانند درمانند شا هطاهری ،میثم غفوریان صدیق. چه سعادتی است
وقتی که برف م یبارد
علاق همندان به شرکت در جایزه داستان بیهقی م یتوانند آثار خود چو منصور از مراد آنا نکه بردارند بردارند
بدیندرگاهحافظراچوم یخوانندم یرانند را از طریق پس ت الکترونیکی انجمن به نشانی دانستن ای نکه
b ayhaqistory@gmail.com تن پرند هها گرم است.
به دبیرخانه این جایزه ارسال کنن د.
29 جای تاســف دارد که دوستان برای اثبات حقانی ِت یک امر ،واقعیت را
به شکلی وارونه جلوهم یدهند .از همین روست که ما نیز به خود حق یا این سطرها از احمدرضا احمدی:
م یدهیم که در حقانی ِت جریان سادهنویسی تردیدکنیم.