Page 24 - Issue No.1398
P. 24

‫دیدگاه ماكس وبر درباره موسیقی ایران‬                                                                                                                                                             ‫مقالات‬                                                                                      ‫‪24‬‬

                                                                                                                       ‫محسن حجاریان‬                                                       ‫هنر‬                                                                                               ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1398‬جمعه ‪ 10‬دادرخ ‪1395‬‬

‫است‪ ،‬نوع پنتاتونیك های مساوی و دیگر نوع انهمیوتونیك پنتاتونیك) كه در‬                                            ‫شناسان اروپایی كه بر روی موسیقی عرب كار كردند ) نشان دهد كه تئوری و‬       ‫وبر می گوید موسیقی غرب (اروپا) در طی سده های گذشته به طور چشم‬
‫اینجا موضوع بحث ما نیستند‪ .‬اولین تصور نادرست این است كه موسیقی‬                                                  ‫پراتیك موسیقی عرب در اوایل قرن سیزدهم میلادی (هفتم هجری) ‪ -‬كه پایه‬        ‫گیری تحول پیدا كرده است و این تحول در مقابل موسیقی غیرغربی‪ ،‬كه‬
‫كلاسیك ایران (كه بیش از هزار و هفتصد سال از پایان اشكانیان تا كنون از‬                                           ‫مدهای خود را بر درجه چهارم ها قرار داده ‪ -‬به كاربرد درجات خنثا (فواصل به‬  ‫حالتی ایستا داشته‪ ،‬فوق العاده درخور توجه است‪ .‬او توضیح می دهد كه‬
‫آن می گذرد) را در زمره موسیقی های قومی تلقی كرده اند‪ .‬موسیقی كنونی‬                                              ‫اصطلاح ربع پرده) مربوط می شود‪ .‬زیرا به گمان وی‪ ،‬استفاده از درجات خنثا‬     ‫فرهنگ غرب و موسیقی آن در جهت ایده آل تكامل یافته است‪ .‬نگاه تئوریكی‬
‫ایران دنباله پیگیرانه همان موسیقی كلاسیك روزگار كهن تر خود است كه طی‬                                            ‫در قرن دهم میلادی (ق پنجم هجری) وارد سامانه فواصل موسیقی ایران و‬          ‫وبر بر این پایه است كه تحول فرهنگ اروپا بر بنیاد تحول اقتصادی اجتماعی‬
‫چندین زمان بلند از موسیقی اقوام خود فاصله گرفته است‪ .‬ابن سینا‪ ،‬در فصل‬                                           ‫عرب شده اند‪ .‬وی همانجا تصریح می كند كه البته نباید فراموش كرد نمونه‬       ‫صورت پذیرفته و فرهنگ آن نیز در جهت كمال و بهره گرفتن معقول از تن‬
‫موسیقی از كتاب شفا‪ ،‬ساختار چند مد موسیقایی آن زمان را بررسی می كند‬                                              ‫های فواصل خنثا‪ ،‬فواصل نامعقول هستند (ص ‪ 56‬تا ‪ .)58‬به گمان وی همین‬         ‫های ( نغمه های ‪ ) tone‬موسیقی گام برداشته است‪ .‬علت این كمال یافتگی‬
‫كه در جای دیگر به تفصیل به آن خواهم پرداخت (‪ 1394‬ص ‪)157 – 154‬؛‬                                                  ‫مسئله كوك‪ ،‬نشان می دهد که چگونه موسیقی عرب یا ایران و یا بخشی از‬          ‫هم این است كه غرب از سیستم و تئوری موسیقی به طور معقولانه استفاده‬
‫اشاره به این نكته ابن سینا‪ ،‬یعنی اینكه تاریخ و پیكره بندی موسیقی ایران‬                                                                                                                    ‫كرده است‪ .‬شالوده دیدگاه وبر بر این است كه پیدایش رنسانس در پایان‬
                                                                                                                             ‫مشرق زمین تا حدی در حالت ركود باقی مانده اند (ص ‪.)94‬‬         ‫قرن چهاردهم میلادی مرهون تحولات درونی اندیشه مسیحیت و رشد‬
                                                      ‫كهن است‪.‬‬                                                  ‫وبر می گوید جایگزینی ساز عود به عنوان ساز عمده در موسیقی عرب‪ ،‬موجب‬        ‫پروتستانیسم است‪ .‬رشد صنعت و گسترش مناسبات سرمایه داری رفته رفته‬
‫هر تاویل و برداشتی كه از دو دیدگاه متفاوت ماركس و وبر در مورد نقش‬                                               ‫تعقلی كردن فواصل موسیقی شد‪ .‬او معتقد است كه در میانه قرن دهم تا‬           ‫مناسبات اجتماعی و بالتبع هنر را متحول ساخته و با آغاز رنسانس‪ ،‬نگاه به‬
‫زیرساخت (نیروهای مولده) یا روساخت (نقش دین) داشته باشیم‪ ،‬یك نكته‬                                                ‫سیزدهم میلادی نوازندگان عود در جهان اسلام‪ ،‬هم از فواصل فیثاغورثی و‬        ‫تولید هنر با سكولاریسم انسان گرایانه آمیخته شده است‪ .‬دوران باروك با‬
‫برای ما قطعیت محرز دارد و آن این است كه هنر موسیقی اروپا بعد از‬                                                 ‫هم از فواصل غیرمعقول بومی استفاده می كردند كه البته تركیب فواصل‬           ‫واقعیت گرایی و دوران كلاسیسم جدید و رمانتیسم راه اعتلای هنر را به قرن‬
‫رنسانس پی درپی در دوران های رنسانس و باروك و كلاسیسم و رمانتیسم‬                                                 ‫فیثاغورثی و غیرمعقول بومی درحد متعارف صورت می گرفته است (ص ‪ 26‬و‬           ‫بیستم پیوند می دهد‪ .‬تمام دگرگونی های پانصد ساله اروپا در تمام عرصه‬
‫زیر تاثیر شرایط اجتماعی اروپا متحول شده و چنین رویدادی در ایران و به‬                                            ‫‪ .)27‬او نمونه هایی از فواصل متفاوت «ر» بمل و «ر» زلزل و «ر» ایرانی را به‬  ‫های هنری به موازات تحولات اجتماعی صورت گرفته كه نمونه های آن هرگز‬
‫طور كلی در شرق اتفاق نیافتاده است‪ .‬طبیعتادر ایران‪ ،‬از دوران مغول تا كنون‬                                        ‫فواصل دیگر اضافه می كند و می گوید فاصله اكتاو در موسیقی عرب به دو‬         ‫در شرق اتفاق نیفتاده است‪ .‬وبر از همین دیدگاه كتاب پایه های تعقلی و‬
‫دگرگونی هایی در موسیقی صورت گرفته كه منجر به پیدایش ساختار سیستم‬                                                ‫تتراكورد منفصل تقسیم می شده و بعد از آن هم میخائیل مشاقه یك اكتاو‬         ‫اجتماعی موسیقی را می نویسد كه در این جا به رئوس آن اشاره می كنیم‪.‬‬
‫دستگاهی ایران شده‪  ‬كه كمیت و كیفیت موسیقی ما را متحول ساخته‪ ،‬اما‬                                                ‫بیست و چهار پرده ای را پیشنهاد می كند‪ .‬وی معتقد است كه فقدان یك‬           ‫او در این كتاب كوشش می كند تا نشان دهد چون موسیقی شرق (عرب و‬
‫به واقع پایه این موسیقی‪ ،‬آنگونه كه وبر می گوید‪ ،‬متعلق به‪  ‬چوپانان بادیه‬                                         ‫تئوری منسجم و ارائه تئوری های گوناگون و متضاد نشان از تشتت تئوریكی و‬      ‫ایران)‪ ،‬چنین راه تاریخی را طی نكرده‪ ،‬پس در بن بست های از خود تنیده‬
‫نشین نیست‪ .‬موسیقی دستگاهی‪ ،‬موسیقی است كه بیش از هزار و هفتصد‬                                                    ‫پراتیكی موسیقی ایران و عرب و ترك دارد‪ .‬او در مورد موجودیت فواصل خنثا‬      ‫باقی مانده است‪ .‬با این حال در حق موسیقی غرب می گوید‪ ،‬در كلیساهایی‬
‫سال است (از پایان اشكانیان) مراحل كلاسیك خود را طی می كند؛ و این‬                                                ‫در موسیقی آسیا می گوید تمام موسیقی آسیا به نحوی درگیر نوعی از تن های‬      ‫كه رفرم در آنها صورت گرفته از فرم آوازهای دسته جمعی بیشتر استفاده كرده‬
‫بحثی است كه من در جای دیگر به آن پرداخته ام (برای آگاهی بیشتر‪ ،‬به‬                                               ‫خنثای نامعقول است كه سرچشمه همه آنها هم به موسیقی چوپانان بادیه‬           ‫و اجرای آوازهای دسته جمعی هم به همراه ساز ارگ صورت می گرفته‪ .‬از‬
‫كتاب» مكتب های كهن در موسیقی ایران» و «درآمدی بر فرهنگ شناسی‬                                                    ‫نشین می رسد و از آن الهام گرفته است‪ .‬علامات عرضی و تن های غیر اصلی‬        ‫میان سازها‪ ،‬ساز ارگ قویا خصلت یك ماشین مكانیكی را دارد (‪ 1958‬ص ‪.)117‬‬
‫موسیقی ایران» از كتاب مقدمه ای بر موسیقی شناسی قومی نوشته محسن‬                                                  ‫در موسیقی ایران و هند و عرب و آسیای شرقی به مراتب بیشتر از موسیقی‬         ‫‪ In touch with Iranian diversity‬او می گوید‪ ،‬پیشتر از این زمان‪ ،‬حدود قرن دوازدهم میلادی‪ ،‬برای تسهیل‬
                                                                                                                                                                                          ‫بهره برداری از مدها ( ‪ = mode‬ساختارهای اجرایی)‪ ،‬تعدادی از فواصل و‬
                                           ‫حجاریان مراجعه شود)‪.‬‬                                                                                               ‫غرب است (ص ‪.)92‬‬             ‫درجات ناكارآمد را از لیست موسیقی كلیسایی حذف كردند‪ .‬تحریم دو گونه‬
‫وبر می گوید‪ ،‬استفاده تئوریكی از فواصل چهارم در فرهنگ های بیزانس و‬                                               ‫گفته های وبر از چند زاویه تامل برانگیز و مورد تردید است‪ .‬به چند نكته‬      ‫ترایكورد ( نت های سه تائی ‪ )triachord ‬در قرن دوازدهم زیرعنوان «فواصل‬
‫ریووزناگارنانویایرارباطنهوبنیعاردبیوباتیرككدیوگرهدنادشتنهشااندن‪ .‬امییندیهكدگكفهتهایناندرمسوستیاقسیت‪.‬هااودل ًار‬  ‫اساسی اشاره می كنم تا دانسته شود علیرغم اختلاف شرایط اجتماعی غرب‬          ‫شیطانی» صورت گرفت كه بعدا از جانب هلمهولتز (‪ Helmholtz‬در قرن‬
‫موسیقی هند قرابتی با موسیقی یونان و بیزانس ندارد‪ ،‬دوم این كه توضیح‬                                              ‫و شرق و علیرغم اختلاف موسیقی غرب و شرق‪ ،‬صرف تكرارگفته های كهنه و‬          ‫نوزدهم) هم فواصل نامطبوع نامیده شدند‪ ،‬از جمله حوادثی بود كه در دقیق‬
‫تئوریكی موسیقی ایران و ترك و عرب با استفاده از تئوری موسیقی یونان‬                                               ‫بی پایه بعضی از موسیقی شناسان غرب نمی تواند حجتی برای برداشت های‬          ‫تر كردن استفاده از فواصل مدهای كلیسایی صورت گرفت‪ .‬این گونه مدها‬
‫بدان مفهوم نیست كه موسیقی ایران ( و ترك و عرب) با موسیقی یونان‬                                                  ‫نادرست وبر پیرامون موسیقی ایران و عرب و ترك باشد‪ .‬اظهاراتی از این قبیل‬    ‫در واقع مشابه مدهای لیدین (مدهای مربوط به مردمان لیدیا در كنار یونان‬
‫رابطه بنیادی داشته است؛ من این دیدگاه نادرست را در فصل دوازدهم كتاب‬                                             ‫كه بعضی از جوامع فئودالی كشورهای آسیائی از فواصل كروماتیك استفاده می‬      ‫باستان كه در اینجا از عنوان نام آن بهره گرفته شده) بودند و مورد تحریم واقع‬
‫مقدمه ای بر موسیقی شناسی قومی («آیا موسیقی ایران از یونان باستان‬                                                ‫كرده (ص ‪ 56‬تا ‪ )58‬و یا اینكه اساس موسیقی ایران و عرب بر پایه تتراكورد‬     ‫شدند‪ .‬امكان دارد تحریم این گونه مدها به موازات پیدایش «چند صدایی» در‬
‫گرفته شده است») به طور مبسوط توضیح داده ام‪ .‬موسیقی ایران و ترك و‬                                                ‫است و یا فواصل خنثا را تن های نامعقول نامیدن و یا اینكه موسیقی ایران و‬    ‫آوازهای كر (دسته جمعی) كلیسا صورت گرفته باشد» (همانجا ص ‪72‬و ‪.)73‬‬
‫عرب یك سیستم مدالی دارند و موسیقی هند ازخانواده دیگر و موسیقی یونان‬                                             ‫عرب فاقد تئوری است و یا اینكه موسیقی این مردمان از پیش «پنتاتونیسم»‬
‫و بیزانس نیز از خانواده دیگر است‪ .‬دلیل عمده ناپیوندی بنیادی خانواده‬                                             ‫(پنج نغمه در اكتاو) بوده و به مرور زمان به چهارنغمگی در اجرا تكامل پیدا‬   ‫با گسترش صنعت و مناسبات سرمایه داری‪ ،‬اسلوب آوانگاری دركاربرد ثبت‬                                  ‫‪Vol. 23 / No. 1398 - Friday, Jun. 3, 2016‬‬
‫موسیقی ایران (و ترك و عرب) با موسیقی یونان و بیزانس همان اصلی است‬                                               ‫كرده است؛ همگی داوری های شتاب زده ای هستند كه امروزه از دید موسیقی‬        ‫موسیقی و بافت های گوناگون نقش مهمی در پیشرفت موسیقی ایفا كرد‪.‬‬
‫كه راه موسیقی یونان و بیزانس را به موسیقی كلیسایی سده های میانه‬                                                 ‫شناسی و جامعه شناسی موسیقی مورد پذیرش نیستند‪ .‬بسیاری از این گفته‬          ‫كاربرد آوانگاری پولیفونی (چند لایه ای در تولید صوت موسیقی)‪ ،‬دركنار‬
‫میلادی و دوران رنسانس متصل می كند كه بعدا در قالب موسیقی كلاسیك و‬                                               ‫ها برگرفته از مطالعات خام موسیقی شناسان قرن نوزده اروپا است كه امروزه‬     ‫افزایش سازها موجب اعتلای بیشتر موسیقی شد و این در حالتی بود كه‬
‫رمانتسیم سر در می آورد‪ .‬مناسبات اجتماعی یونان‪ ،‬فلسفه و هنر خود را چنان‬                                          ‫نادرستی بسیاری از آنها روشن شده است‪ .‬نقد این كه فواصل خنثا واقعا‬          ‫موسیقی عرب و ایران و بخشی از مشرق زمین حدودا از زمان حمله مغول به‬
‫پرورش داد كه مسیر آن به فلسفه و هنر و موسیقی كلاسیك اروپا انجامید؛‬                                              ‫نشان عقب افتادگی موسیقی است یا نه‪ ،‬می تواند به نحوی به كاربرد آن در‬       ‫بعد سیستم آوانگاری خود را از دست داده بودند (همانجا ص ‪ .)84‬وبر می‬
‫همانگونه هم موسیقی كهن تر ایران – زیرتاثیر شرایط اجتماعی خود ‪  -‬مسیر‬                                            ‫موسیقی باز گردد‪ .‬غنای موسیقی شرق درغنای تعدد مدهای گوناگون آن است‬         ‫گوید اعتلای موسیقی اروپا به موازات تامپره كردن فواصل درجات (اعتدال)‪،‬‬
‫خود را به راه موسیقی دستگاهی پیموده است‪ .‬این اصل به همان دیدگاه‬                                                 ‫كه تعدد آن ها هم به طور مستقیم به همین فواصل خنثا مرتبط می شود‪.‬‬           ‫موجب تسهیل در پرده گردانی ملودی شد‪ .‬وی تصریح می كند كه تمام بار‬
‫هایی مربوط می شود كه در بخش بالای این مقاله به آن اشاره كرده ایم‪.‬‬                                               ‫در موسیقی ایران‪ ،‬فواصلی هستند كه فاقد درجات خنثا هستند (مانند ماهور‬       ‫تعقلی موسیقی در هارمونیزه شدن موسیقی غرب بر بنیان بهره گیری از‬
‫من در اینجا از تفاوت سیستم موسیقی راگاهای هندی با موسیقی ایران و‬                                                ‫و راست و پنجگاه)؛ اشاره به این نكته به خاطر آن است كه گفته شود‪ ،‬همه‬       ‫فواصل اكتاو و درجات پنجم و چهارم و فواصل تابعات آنها صورت گرفته‪  ‬و از‬
‫یونان و بیزانس سخن نمی گویم‪ ،‬این خود مقوله ی جداگانه است (نیمه اول‬                                              ‫«مدها» حاوی درجات خنثا نیستند‪ .‬صرف یك دو اظهار نظرسطحی نمی تواند‬          ‫سوی دیگرنیز‪ ،‬كاربرد معقول فواصل تتراكورد و پنتاكورد و اكتاو و غیره است‬
‫این مقاله به توضیح «جامعه شناسی تاریخی و موسیقی ایرانی» در رابطه با‬                                             ‫محتوا و ماهیت موسیقی شرق را توضیح دهد‪ .‬بسیاری موسیقی شناسان تا‬
‫مناسبات تولید اجتماعی گذشته ایران پرداخته كه به علت طولانی بودن متن‬                                             ‫پیش از جنگ جهانی دوم‪ ،‬وقتی می خواستند از موسیقی های كهن تر در میان‬                ‫كه موجب مطلوب شدن موسیقی غرب شده است (همانجا ص ‪.)2‬‬
                                                                                                                ‫اقوام سخن بگویند‪ ،‬بی درنگ آن موسیقی را «پنتاتونیسم» تصور می كردند‪،‬‬
                                     ‫از آوردن آن خود داری نمودم)‪ .‬‬                                              ‫زیرا نمونه هایی از نوع «پنتاتونیسم» درموسیقی های اسكاتلند و مجارستان‬      ‫بهره گیری كارآمدتر از فواصل و درجات‪ ،‬رابطه مستقیمی با چگونگی رشد‬                                  ‫‪24‬‬
‫وبر مطرح می كند كه استفاده از فواصل خنثا (به اصطلاح ربع پرده) از قرن‬                                            ‫و روسیه و پاره ای از موسیقی «سرخ پوستان» آمریكا مشاهده شده است‪.‬‬           ‫فرهنگ اجتماعی و شرایط تولید دارد‪ .‬هراندازه كه به گذشته های دورتر باز‬
‫دهم میلادی (پنجم هجری) وارد سیستم موسیقی ایران و عرب شده كه این‬                                                 ‫«پنتاتونیسم» یعنی پنج تن موسیقایی را در یك اكتاو به كار بگیرند؛ یا به‬     ‫گردیم استفاده از فواصل مطبوع‪ ،‬محدودیت بیشتری داشته اند‪ .‬استفاده‬
‫فواصل خنثا‪ ،‬فواصلی نامعقولند (ص ‪ 65‬تا ‪ .)58‬این نكته را هم می گوید كه‬                                            ‫گفته دیگر‪ ،‬یك اكتاو را به پنج قسمت تقسیم كنند (كه آن هم خود دو نوع‬        ‫تئوریكی از فواصل چهارم در فرهنگ های بیزانس و یونان و ایران وعرب و‬
                                                                                                                                                                                          ‫ترك و هند نشان می دهد كه این موسیقی ها در روزگارانی رابطه بنیادی با‬
                                                                                                                                                                                          ‫یكدیگر داشته اند‪ .‬وبر می گوید هراندازه كه تعداد تن ها (نغمه ها) كمتر‬
                                                                                                                                                                                          ‫باشد كاربرد آن نیز به زمان های كوتاه تری نیاز دارد و این چیزی است كه در‬
                                                                                                                                                                                          ‫موسیقی عرب اتفاق افتاده است (همانجا ص ‪ .)42‬لازم به یادآوری است كه‬
                                                                                                                                                                                          ‫هرجا كه وی از سیستم مدال موسیقی عرب سخن می گوید منظور موسیقی‬
                                                                                                                                                                                          ‫ایران و ترك و عرب است‪ .‬او می گوید‪ ،‬فواصل اصلی موسیقی ایران و عرب‬
                                                                                                                                                                                          ‫در گذشته بر پایه پنتاتونیسم (پنج نغمه در اكتاو) بوده و به مرور زمان به‬
                                                                                                                                                                                          ‫سوی چهارنغمگی تكامل پیدا كرده است (همانجا ص ‪ .)21‬استدلال وی بر پایه‬
                                                                                                                                                                                          ‫سیستم كوك وترهای عود است كه هركدام در نسبت درجه چهارم كوك می‬
                                                                                                                                                                                          ‫شوند‪ .‬وی سعی می كند بر اساس دیدگاه كولانژه (‪  Collenger‬از موسیقی‬
   19   20   21   22   23   24   25   26   27   28   29