Page 17 - Issue No.1372
P. 17

‫نگاهی کوتاه به تاکسی‪ ،‬ساخته جعفر پناهی‬

‫وانمود ‌های از جامعه شهری سرگشته ‪17‬‬

‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1372‬جمعه ‪ 13‬رذآ ‪1394‬‬                                                                                                                                                  ‫امید حبیب ‌ینیا‬

                                                                                                                                                                                        ‫تاکســی جعفر پناهــی دکودرام‬
                                                                                                                                                                                        ‫اجتماعی ســت که می کوشــد‬
                                                                                                                                                                                        ‫در قالبی نه چندان جســورانه و‬
                                                                                                                                                                                        ‫مطابق با حال و هوای سیاســی‬
                                                                                                                                                                                        ‫داخل کشور به اشــاره به برخی‬
                                           ‫مسلمانان‪ ،‬جایی ست برای فرار از هیاهوی کلانشهری که زندگی در آن‬                                                                                ‫از موضوعات اجتماعی نه چندان‬
                                             ‫چنان پیچیده و سرگشته است که کمتر مسافری به مقصد می رسد‪.‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫چالش برانگیز بپردازد‪.‬‬
                                           ‫جنبه اســنادی تصویرســازی حتی به وصیت هم می کشد تا جایی‬                                                                                      ‫تاکســی برای پناهی به مثابه‬
                                           ‫کــه بتــوان آن را همچون ناظری بر کنش اجتماعی به کار بســت‪ ،‬از‬                                                                               ‫اکلیسا(انجمن در یونان باستان)‬
                                           ‫ایــن قرار روای برای دوربین هایی حفاظتی نقش ناظر اجتماع را قائل‬                                                                              ‫اســت که در آن طبقات و گروه‬
                                           ‫شــده است‪ ،‬حکایت دوربین حفاظتی و دزد آشنا که دوست راوی نقل‬                                                                                   ‫های مختلــف مردم دیدگاه های‬
                                           ‫می کند نیز در امتداد همین نقش اســت‪ ،‬از همین روست که تعقیب‬                                                                                   ‫مختلف خود را در باره مســائل‬
                                           ‫کنندگان راوی که می توان آنها را به نهادهای امنیتی مرتبط دانســت‬                                                                              ‫مختلف از مجــازات اعدام گرفته‬
                                           ‫دوربین را می ربایند‪.‬‬                                                                                                                         ‫تا خرافات و تفــاوت بین زندگی‬
                                                                                                              ‫محافظه کاری تاکســی شاید از آن رو باشد که طبقه متوسط شهری‬                 ‫واقعی و وانموده سینمایی بیان می کنند‪.‬‬
                                                                                                              ‫بیش از گذشــته و پس از نمایش انتخابات سال ‪ ۱۳۹۲‬محافظه کار تر‬
                                           ‫جایزه خرس طلایی جشــنواره برلین برای فیلم اما سبب شده است‬          ‫شــده است و دل به گشــایش اقتصادی موعود داده‪ ،‬هر چند که فضای‬              ‫همــان تجربه نادری که هر یک از ما در تاکســی های تهران و ایران‬
                                           ‫تا فیلم اهمیت بیشتری بیابد‪ ،‬اهمیتی که اگرچه برای پاسداشت آزادی‬     ‫فرهنگی و سیاسی کشور به ویژه در ماههای اخیر حتی از دوران ریاست‬             ‫داشــته ایم و پیش از آن نیز به نوعی در فیلم ده کیارســتمی از طریق‬
                                                                                                              ‫جمهوری احمدی نژاد نیز بســته تر شــده است اما برای طبقه متوسط‬
                                                                                                              ‫شهری تنها چشم انداز وضعیت متعادل اقتصادی در آینده نزدیک است‬                     ‫بازنمایی تیپ های مختلف زندگی شهری به تصویر درآمده بود‪.‬‬
                                                                                                              ‫که ســبب شــده اســت تا در عرصه مطالبات اجتماعی دم به دم عقب‬              ‫پناهی می کوشــد تا به دوربین روی داشــبورد (‪ )Dashcam‬نقش‬
                                                                                                                                                                                        ‫شــاهدی برای وانموده سینه‪ -‬وریته خود بدهد اما نه برای ثبت واقعیت‬
                                                                                                                                                                      ‫بنشیند‪.‬‬           ‫عینی بلکه برای ثبت «حقیقت» از پیش نوشــته و کارگردانی شــده از‬
                                                                                                              ‫تاکســی هم خود تحت تاثیر همین فضا و هم بازنمایانگر همســویی‬               ‫همین رو او در نقش راننده تاکسی که فرمان این روایت را در دست دارد‬
                                                                                                              ‫با وضعیت حاکم اســت‪ ،‬از ســویی به گروهی که اهل سینما و سریال‬              ‫ما را به هر گوشه از شهر می کشاند تا از زاویه دوربین تاکسی شاهد لایه‬
                                                                                                              ‫های روز هســتند اشاره می کند و از سویی به کسانی که همچنان اسیر‬
                                                                                                              ‫خرافات هســتند‪ ،‬تیپ های شــهری که همگی در کنار یکدیگر زندگی‬                                 ‫ای از مستندسازی (یا مستندنمایی) جامعه باشیم‪.‬‬
                                                                                                              ‫می کنند و الزاما معارض یکدیگر نیســتند اما این امر دال بر سازگاری‬         ‫ژانر ســفر‪ ،‬تماشاگر را با خود به ســطح مباحث اجتماعی می کشاند‬
                                                                                                              ‫بنیادین نیســت بلکه فقط به جبر هیپوکراســی موجود چنین ترکیب‬               ‫بی آنکه بتواند یا بخواهد از مرز چراغ های قرمز زیر ســوال بردن کلیت‬

                                                                                                                                                                                                                     ‫ساختار سیاسی و اجتماعی عبور کند‪.‬‬

                                           ‫بیان شایان توجه اســت اما به خودی خود به ارزش مضاعف برای فیلم‬      ‫پناهی در طول این سفر همواره لبخندی بر لب دارد او در واقع راوی غریبی از زندگی شهری رخ نموده است‪.‬‬
                                           ‫منجر نمی شــود‪ ،‬به ویژه آنکه مخاطب ایرانــی چیز غیرمتعارفی از آن‬                                                                             ‫این ســفر شهری به گوشــه و کنار موضوعاتی ست که همواره به چشم‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬                 ‫دریافت نمی کند که بتواند اهمیتی در خور برای فیلم قائل شود‪.‬‬                                                                              ‫می آیند بنابراین از پیش نقش راوی نســبتا بی طرف این سفر را برای‬

                                                                                                              ‫در طول فیلم دو بار چشمه علی مطرح می شود‪ ،‬بار نخست توسط دو‬                 ‫خود رزرو کرده است‪.‬‬
                                                                                                              ‫زن میانســال که تلاش می کنند ماهی های قرمز را برای سنت سالیانه‬
                                           ‫شان به آنجا برسانند و بار دوم وقتی خود راوی و خواهرزاده ش به آنجا ســفر تاکسی و روایت آن اگرچه با سرقت دوربین آن ظاهرا به پایان‬
                                           ‫می رسد اما این زندگی در چارچوب همین ساختار ادامه دارد‪ ،‬اگر ارزش‬    ‫تاکســی هم به هیپوکراسی ریشــه دوانده در جامعه تحت حاکمیت می رود‪.‬‬
                                           ‫مضاعفی بتوان برای فیلم قائل شــد همین اشاره به این جبر زیستن در‬                                                                              ‫تولیتاریســم اشــاره می کند و هم از کنار آن می گــذرد از همین رو‬
                                           ‫چارچوبی پر از تناقض‪ ،‬تضاد‪ ،‬تعارض و سرگشتگی ست که می توان آن‬        ‫اگر تاکســی اکلیســای مدرن زندگی شهری باشــد چشمه علی به‬                  ‫برخلاف ده یا حتی طعم گیلاس لحنی تلخ و عریان ندارد‪ ،‬لحن تاکسی‬
                                                                                                              ‫عنوان مبــدا پیدایش تمدن در نزدیکی تهران علاوه بر جایگاه ســنتی‬
                                                                          ‫را نمادی از توتالیتاریسم تلقی کرد‪.‬‬  ‫ش در ایران باســتان یعنی همجواری با معبد آناهیتا و بعد پس از حمله‬          ‫برخلاف فیلم های پیشین پناهی حتی مسالمت جویانه تر هم هست‪.‬‬

                                           ‫‪CARDOON ENGINEERING‬‬                                                     ‫ﺗﺪرﯾﺲ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ‌‌‌‬                                                               ‫ﺳﻌید‌حدﯾدی‌‬

                                                 ‫ﺧﺪﻣﺎتﻣﻬﻨﺪﺳﻰﮐﺎردون‬                                            ‫در‌هﺮ‌ﺳﻨ ‌ی‌ﮐﻪ‌هﺴﺘید‌ﺑا‌ﺷﺮﮐﺖ‌در‌ﮐﻼ ‌سهای‌ﺧﺼﻮﺻی‌ﻓﺮﻫﺎدﭘﯿﺮﻏﯿﺒﯽ‬                ‫مﺘﺮﺟﻢ‌رﺳﻤی‌دادﮔﺴﺘﺮی‌ﺑ ‌یﺳی‪‌،‬ادارﻩ‌مﻬاﺟﺮت‌ﮐانادا‌و‌‪ICBC‬‬

                                           ‫ﻧﻘﺸﻪ‪ ،‬ﻣﮫﻨﺪس‪ ،‬ﭘﺮواﻧﻪ ﺳﺎﺧﺖ‬                                              ‫)‪‌،(FRED‬مﮑاﻟﻤﻪ‌انﮕﻠیﺴ ‌ی‌را‌در‌ﮐﻮﺗا ‌ﻩﺗﺮﯾﻦ‌زمان‌مﻤﮑﻦ‌ﯾاد‌ﺑﮕیﺮﯾد‪.‬‬                             ‫ﺑﺎ ‪ ١٨‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺖ در اﺳﺘﺎن ﺑﺮﯾﺘﯿﺶﮐﻠﻤﺒﯿﺎ‬

                                               ‫ﺑﺎزﺳﺎزىوﻧﻮﺳﺎزى ﻣﺸﺎورهراﯾﮕﺎن‬                                    ‫ﻓﺮهاد‌ﭘیﺮﻏیبی‌اﺑدا ‌عﮐﻨﻨدﻩ‌روش‌نﻮﯾﻦ‌آمﻮزش‌زﺑان‌‪‌،‌No-pen‌English‬‬                 ‫ترجمه گواهینامه‪ ،‬پاسپورت‪ ،‬نامه سابقه بیمه‪،‬‬
                                                                                                              ‫ﺑا‪ ‌٢٠‬ﺳال‌ ﺗﺠﺮﺑ ‌ﻪی‌ ﺗدرﯾﺲ‌ ﺑی ‌ﻦاﻟﻤﻠﻠی‌ و‌ ﮔﻮاه ‌ینامﻪ‌‌‪ ‌‌TEFL/TESL‬از‌‬                  ‫شناسنامه و سایر مدارک‪.‬‬

                                                                                                                                                                 ‫ﺑﺮﯾﺘیﺶ‌ﮐﻠﻤبیا‪.‬‬             ‫مﺘﺮﺟﻢ‌رﺳﻤی‌دادﮔاﻩ‌و‌امﻮر‌ﺗﺼادﻓات‌وﺳاﯾﺮ‌دﻋاوی‪.‬‬

                                           ‫‪Tel: 604 - 537 - 6062 Website: cardoon.ca‬‬                          ‫‪Tel: 604.679.1920‬‬                                                         ‫ﺗﻠﻔﻦ‪saeedhadidi@msn.com‌ /‌‌٦٠٤-٧١٦-٧٠٦٦‌:‬‬

‫‪Vol. 23 / No. 1372 - Friday, Dec. 4, 2015‬‬  ‫‪Medis Pharmacy‬‬

                                         ‫‪‌BO‌•R.•CE‬ﺑ‪,‬آ‪T‬ﺮﯾا‪mS‬ا‌‪a1‬یﺗ‌‪l‬ﺑا‪‌Rt‬ﺮ‪i‬ﺑ‪E4‬ر‪u‬ﻪ‪4‌I‬ﺳ‪oPq‬حد‪5‬یاا‪IC‌E‬رر‪5‬ال‪‌t‬ﯾ‪D‬و‪r-‬ر‪S‬ﮕژﺧ‪o‬ا‪E‬ﯾا‪BP‬نن‪‌4‬ﻢ‪‌,‬رﻪ‪y4,‬ژدﯾ‪L‬ا‪9»a‬ر‪L‬ﻢﻣ‪‌w‬و‪A‬د)ﯾ‪h‬ﺪاﯾر‪4Mg‬ی‪i‬و‌ﯾ‪H0E‬ﺷ‪C‬ﺲ‌یﺗﻤ‪«Ad6‬اا‪L‌‌(e‬ﺑﺗ‪e‬ن‪‌P‬ا‪:‬ﺑﻮ‪‌h‬ا‌‪gLO‬ﮐمﺳا‪C‬ا‪‌Eu‬ﺗﻂد‪T‌Oo‬ﻤر‪P‬ﯾ‪L‬ا‌ﻓ‪5‬اﮏس‪‌‌5‬ﺑر‪7‬ﮕﺷ‪2‬ﺳی‪-‬ﺨﺮ‪6‬ﯾی‌دﺺز‪‌.‬ﺑماﺘنﺨ‌دﺼر‌ﺺ‌ﺧمدﻮمرد‌ﺑﺖ‌ﺮهرﻤﺳزﻮﯾی‌ﺮﻃﻗﻧﻨﺮاﻈاﺮرن‌‌ﮔدﻋﺮﮐﻓﺘﺰﯾﺘﺮﻪﺰ‌ﺳاﺎﻧﺳﺎزﺖ؟ﺷﻬﺮﯾﺎری ‪17‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22