Page 17 - Issue No.1361
P. 17

‫یادداشتیبررمان"بچه‌هایاعماق"نوشتهمسعودنقره‌کار‬

‫‪17‬‬

‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1361‬جمعه ‪ 27‬رویرهش ‪1394‬‬   ‫اّول با در نوشته‌های روزنام ‌هنگار برجسته‪،‬‬                              ‫کم نبوده‌اند نویسندگان و هنرمندانی که‪ ،‬یا‬                                                ‫محسن یلفانی‬
                                            ‫م‪ .‬قائد‪ ،‬دید‌هام‪).‬‬                                                      ‫در پی دسترسی به واقعیت عریان و آرایش‬
                                                                                                                                              ‫نشده‌ی زندگی تود‌هها‪ ،‬یا به سودای یافتن‬
                                            ‫از طرف دیگر‪ ،‬چه در ادبیات داستانی و‬                                                               ‫ماجراهای بکر و وحشی و حّتی خطرناک‪،‬‬           ‫«بچه‌های اعماق» در‬
                                            ‫چه در خاطره نویسی یا تک‌نگاری‪ ،‬رسم‬                                                                ‫و یا نهایتاً به علت «جاذبه» های ویژه و‬       ‫قسم ‌تهائی از جنوب شهر‬
                                            ‫بر این بوده است که هرگاه به «تود‌هها»‪،‬‬                                                            ‫منحصر به فرد این ناحیه‪ ،‬به آن روی‬            ‫تهرا ِن پنجاه ‪ -‬شصت سال‬
                                            ‫بخصوص قشر پائینی پرداخته‌اند‪ ،‬به نوعی‬                                                             ‫آورده و اغلب هم با تصویرها و توشه‌های‬        ‫پیش می‌گذرد که با ناحیه‌ی‬
                                            ‫تقدیس و قهرمان‌پردازی قناعت کرده‪ ،‬و‬                                                               ‫گیرا و جذابی بازگشت ‌هاند‪ .‬فعاّلن و‬          ‫آلون ‌کها و زاغه‌ها چند کوچه و‬
                                            ‫از به دست دا دن واقعیت در جلوه‌های‬                                                                ‫مبارزان سیاسی نیز از توجه به جنوب‬            ‫خیابان فاصله دار د و در نتیجه‬
                                            ‫سخت متنوع و پیچیده و ب ‌هویژه متناقض‬                                                              ‫شهر‪ ،‬به عنوان کانون زندگی محرومان‬            ‫با آن ناحیه متفاوت است‪ .‬ولی‬
                                            ‫و اغلب سیاه و سهمگین آن خودداری یا‬                                                                ‫و ستمدیدگان‪ ،‬غافل نبود‌هاند‪ .‬اّما اینان‪،‬‬     ‫خشونت و ب ‌یرحمی زندگی‬
                                            ‫پرهیز کرد‌هاند‪ .‬امتیاز بزرگ «بچه‌های‬                                                              ‫اگر چه در نظر و در عمل خو د را وقف‬           ‫چنان است که تنازع بقا ناچار به‬
                                            ‫اعماق» در این است که گزارشی بی‬                                                                    ‫و فدائی همین توده‌های جنوب شهری‬              ‫قانون اصلی‌ای که روابط آد ‌مها‬
                                            ‫رودربایستی و بی‌ملاحظه و صریح به‬                                                                  ‫م ‌یدانسته‌اند‪ ،‬عموماً دست خالی و مغبون‬      ‫را تنظیم م ‌یکند‪ ،‬بر همگان‬
                                            ‫دست داده و مردم ساده و معمولی را با‬                                                               ‫از سفر پر خطر خود بازگشته و گاه حّتی‬         ‫حاکم می‌شود و ضروت‌های‬
                                            ‫همه‌ی ظرفیت‌های متناقضشان در برابر‬                                                                ‫جان بر سر پاکباختگی خود گذاشت ‌هاند‪.‬‬
                                            ‫ما قرار داده و با قدرتی مجا ‌بکننده نشان‬                                                          ‫در مقابل‪ ،‬صاحبان نفوذ و قدرت حکومتی‪،‬‬             ‫خود را نیز تحمیل م ‌یکند‪.‬‬
                                            ‫داده است که چگونه در میان همین مردم‬                                                               ‫و بیش از آن‌ها زعما و رهبران مذهبی‪،‬‬                                       ‫***‬
                                            ‫ساده و بی‌آلایش جنایتکارهای کوچک و‬                                                                ‫نیز که جنوب شهر را منطقه‌ی نفوذ‬
                                            ‫بزرگ – و معصوم ‪ -‬نیز وول م ‌یخورند‪.‬‬                                                               ‫مناسب و پربرکتی برای نفرگیری و‬                            ‫«بچه‌های اعماق» (جلدهای اّول و دّوم)‬
                                            ‫پیداست که وقوع انقلاب هولناک و‬                                                                    ‫گردآوردن نیروی ذخیره‌ی آماده و آسان‬                               ‫نوشته‌ی مسعود نقره‌کار‬
                                            ‫شوم اسلامی‪ ،‬که «بچه‌های اعماق» خود‬                                                                ‫م ‌یدانست ‌هاند‪ ،‬تقریباً همیشه‪ ،‬به مراد خود‬
                                            ‫سندی فوق‌العاده غنی و آموزنده برای شناختن بسیاری از ریشه‌ها‬             ‫رسیده و از گشت و گذار خود در این منطقه بهره‌های فراوان برد‌هاند‪.‬‬                   ‫انتشارات فروغ‪ ،‬کلن‪ ،‬آلمان‪)۲۰۱۳( ۱۳۹۲ ،‬‬
                                            ‫و گوش ‌هها و «ظرائف» آن است‪ ،‬بر این آگاهی و هوشیاری نویسنده‬             ‫کودتای بیست و هشت مرداد‪ ،‬قیام چهارده خرداد‪ ،‬و مهم‌تر از همه‬
                                            ‫تاًثیر آشکار داشته است‪( .‬برای نمونه‪ ،‬شرح شرکت یا حداقل همراهی‬           ‫انقلاب اسلامی‪ ،‬رویدادهائی بود‌هاند که «جنوب شهر» تهران در وقوع یا‬      ‫«بچه‌های اعماق» از جمله رما ‌نهائی است که می‌توان با علاقه و اشتیاق‬
                                                                                                                    ‫«به ثمر رسیدنشان» نقش غیر قابل انکاری داشته است‪ .‬انقلاب اسلامی‪،‬‬
                                                                              ‫«بچ ‌هها» در قیام پانزده خرداد)‪.‬‬

                                            ‫اّما نادرست است اگر «بچه‌های اعماق» را تنها به گزارشی‬                   ‫از آنجا که در ذات خود با مدنیت و مدرنیت بیگانه و در ستیز بود‪،‬‬          ‫فراوان خواند و فراوان از آن یاد گرفت‪ .‬این رمان که عمدتاً حاصل‬
                                            ‫«جامعه‌شناختی» از یکی از خرده فرهنگ‌های جامعه‌ی ایرانی تقلیل‬            ‫و در نتیجه می‌توانست هواداران خود را یک سر از ورود بدان‌ها معاف‬        ‫خاطرات دوران کودکی و جوانی نویسنده است‪ ،‬چنان با وفاداری و‬
                                            ‫تیزبینی‪ ،‬و با صمیمیت و دلبستگی (اگر نگوئیم نوستالژی)‪ ،‬نوشته شده کند‪ ،‬نیروی ذخیره و حّتی عمده لشکر خود را در همین قرنطینه‪ ،‬و دهیم‪ .‬کتاب انبوه فشرده و متراکم‪ ،‬و در عین حال از هم گسیخته‬
                                            ‫و آزادی‪ ،‬است از آدم‌ها‪ ،‬زندگی‌ها‪ ،‬برخوردها‪ ،‬رابطه‌ها‪ ،‬رویدادها‪،‬‬         ‫که به سرعت و به آسانی علاقه و کنجکاوی خواننده را برم ‌یانگیزد و او پایگا‌ههائی نظیر آن‪ ،‬جستجو کرد و یافت‪.‬‬
                                                                                                                                                                                           ‫را با خود به «جنوب شهر» تهران در فاصله‌ی سال‌های میانه‌ی دهه‌ی‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬             ‫تصویرها‪ ،‬یادها و‪ ...‬که در نهای ِت خود تاًثیری که بر جای می‌گذارد‬                                                                               ‫سی تا رویداد انقلاب اسلامی می‌برد و با خطوطی برجسته و رن ‌گهائی‬
                                            ‫مثل تاًثیر بازگشت از سفری است که یک بار دیگر بدان رفته بودیم‪،‬‬                                                                                  ‫تند و به یادماندنی‪ ،‬اثری گیرا از این خ ّطه‌ی کمابیش خودمختار که با‬
                                            ‫اّما انگار این بار آخر است که به راستی آن را تجربه می‌کنیم و به‬         ‫از آنجا که این گونه فصل‌های زندگی مردمان‪ ،‬همچنانکه مکان‌ها و‬           ‫حوادث و ماجراهای پر شر و شورش‪ ،‬حالتی افسانه‌ای در ذهن و فرهنگ‬
                                            ‫معنای واقعی آنچه دیده‌ایم‪ ،‬هم به بار انسانی آن و هم به معنا یا تاًثیر‬   ‫صحنه‌های زندگی آنان با گذر زمان و بر اثر بی‌ثبات بودن جامعه و‬
                                                                                                                    ‫دگرگون ‌یها و تحولات سریع و پی ‌شبینی نشده و غیرمنتظره به سرعت‬                               ‫معاصر ایرانی به خود گرفته‪ ،‬به دست م ‌یدهد‪.‬‬
                                                                                      ‫هولناکش‪ ،‬پی می‌بریم‪.‬‬          ‫از میان م ‌یروند‪ ،‬ثبت و ضبط آن‌ها‪ ،‬به هر صورت ‪ -‬رمان‪ ،‬خاطرات یا‬
                                                                                                                    ‫روایت‪ -‬به خودی خود غنیمتی است و برای آشنائی و شناخت مجموعه‌ی‬
                                                                                                                    ‫شگف ‌تانگیز و آشفته‌ای که خرد‌هفرهنگ‌های ما به وجود م ‌یآورند و‬        ‫«جنوب شهر» تهران‪ ،‬به عنوان قرنطینه‌ی گذار میلیو ‌نها روستائی و‬
                                            ‫«بچه‌های اعماق» با صحنه‌ای شروع می‌شود که‪ ،‬درآمیختگی عینی و‬             ‫همگی‪ ،‬خواه ناخواه نقشی و اثری بر حافظه‌ی جمعی ما دارند یا باید‬         ‫شهرستانی به آستانه‌ی مدنیت و مدرنیت نقش انکار ناپذیر‪ -‬اگر نگوئیم‬
                                            ‫عملی و ذهنی و ب ‌هویژه گفتار ِی قهرمانان داستان با واژه‌ها و تعبیرها و‬  ‫داشته باشند‪ ،‬جائی درخور خواهد داشت‪( .‬اصطلاح «خرده فرهنگ» را‬            ‫تعیی ‌نکننده‪-‬ای در رویدادهای تاریخ معاصر ما داشته‪ ،‬و به همین علت‬

                                                  ‫ﺗﺪرﯾﺲ اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ‬                                                                ‫سﻌیﺪ حﺪیﺪی‬                                                  ‫‪wedding Ceremony‬‬    ‫‪Dr. Monir Taha‬‬
                                                                                                                                                                                           ‫‪604-739-9491‬‬
                                            ‫در هر سنی که هسﺘیﺪ با شرکت در کﻼسهای ﺧصوﺻی ﻓﺮﻫﺎدﭘﯿﺮﻏﯿﺒﯽ‬                  ‫مﺘرجﻢ رسمی دادگسﺘری بیسی‪ ،‬اداره مهاجرت کانادا و ‪ICBC‬‬                  ‫‪www.aroosy.ca‬‬     ‫ﻣﺮاﺳﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻫﻤﺴﺮى ﺷﻤﺎ را ﺑﻪ زﺑﺎن ﺷﯿﻮاى ﻓﺎرﺳﻰ‪،‬‬
                                               ‫)‪ ،(FRED‬مﮑاﻟمه انﮕلیسی را در کوتاهترین زمان ممﮑن یاد بﮕیریﺪ‪.‬‬                                                                                                        ‫ﺷﻌﺮ و ﺳﺨﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺟﺮا ﻣﻰﮐﻨﺪ‪.‬‬
                                                                                                                                          ‫ﺑﺎ ‪ ١٨‬ﺳﺎل ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺧﺪﻣﺖ در اﺳﺘﺎن ﺑﺮﯾﺘﯿﺶﮐﻠﻤﺒﯿﺎ‬
                                            ‫ﻓرهاد پیرﻏیﺒی ابﺪاعکننﺪه روش نوین آموزش زبان ‪، No-pen English‬‬                                                                                                        ‫ﺗﻠﻔﻦ‪604 - 739 - 9491 :‬‬
                                            ‫با‪ ٢٠‬سال تجربهی تﺪریﺲ بیناﻟمللی و گواهینامه ‪ TEFL/TESL‬از‬                       ‫ترجمه گواهینامه‪ ،‬پاسﭙورت‪ ،‬نامه سابقه بیمه‪،‬‬
                                                                                                                                    ‫شناسنامه و سایر مدارک‪.‬‬                                                      ‫ﻋﮑﺎﺳﻰ و زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻋﮑﺲ را ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻼﻗﯿﺖ‬
                                                                                              ‫بریﺘیش کلمﺒیا‪.‬‬                                                                                                        ‫‪Romin Deravian‬‬
                                                                                                                        ‫مﺘرجﻢ رسمی دادگاه و امور تصادﻓات وسایر دعاوی‪.‬‬
                                             ‫‪Tel: 604.679.1920‬‬                                                                                                                                                    ‫از ﻫﻤﯿﻦ ﺷﻤﺎره ﺗﻠﻔﻦ ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ و اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ‬
                                                                                                                    ‫تلفن‪saeedhadidi@msn.com / ٦٠٤-٧١٦-٧٠٦٦ :‬‬

‫‪Vol. 22 / No. 1361 - Friday, Sep. 18, 2015‬‬

‫‪17‬‬
   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21   22