Page 36 - Shahrvand BC No.1239
P. 36
ادبیات/طنز
… نامرد قرمساق می کشمت … زنای مردمو 36
راست م یکنی !!!!
نعر ههایمستانهمنیروروان یپور
..شوپنهاور رو صورت اندی …اتفاقه می افته …
مستی از سرهمه پریده .افتادیم رو دست و پای بخش ششم و پایانی
قیصرکه خودشو نکشه … آرومتره مارلی میگه“ :خوو….خوبین …” .می اندی …می گم“ :شوپنهاور! شوپنهاور! من که تو سال متسیب /شماره - 1239جمعه 27تشهبیدرا 1392
مارلی می گه“ :چرا خودشو می زنه؟” گم“ :خیلی …” .دکتر می گه“ :یه مسکن؟” می یاهومسنجر نیستم…” .پوزخند می زنه .
می گم“ :قیصر این جا که اون جا نیست باید In touch with Iranian diversity
می گم“ :آبرو ،آبروش رفته”. گم ” :ابداٌ” . می رسیم بیمارستان .یک راست رو تخت وقت بگیریم”.
می گه“ :ابرو چیه؟”. دوباره خونه .اندی می رونه .مارلی می گه“ :چرا دوشاخه پا هوا… مارلی بامن .معاینه .دکترحتما
داد می زنه“ :این جارو اون جاش می کنم….”.
می گم“ :مارلی اینو آروم کنی همه رو برات ناراحت شدی قیصر اتفاقه می افته”. وسط پام عقرب دیده ..می کشهعقب : اندی می لرزه“ :باشه ،باشه مارلی یه دوست
تعریف می کنم یکی دو تا که نیست آبرو، می گم ” :ابروش”. “شما باکره هستین ؟”
غیرت ،شرف …ناموس…بگیربروجلو َ…” .مارلی داره”.
دست می کنه تو کیفش یه سوزن و سرنگ می می گه“ :ابرو چیه؟”. با این کلمه مادرم مادربزرگم و تمام زنایی که قیصرمی گه“ :همین حالا ”.مارلی ،تلفن .درست
زنه به قیصر… یه کمی بعد همه چی آروم … شوپنهاورمی شینیه رو صورت اندی. می شناسم ریز ودرشت می آن تو ذهنم می شد .همین حالا .کی برونه ؟ قیصر مست و
“انسان محدویتی درقبال محدود شدن نداره”. ایستن به صف تا ِکل بزنن .بابامممی آد .می گم: دیونه .مارلی مست و مشنگ .من و اندی می
قیصره که گریهمی کنه. می خوام بزنم خفه ش کنم خفه ش کنم دهنشو “تومردی تو برای چه اومدی؟” می گه”:این جا شینیم جلو .شوپنهاور می آد م یشینه رو صورت
-شده باخودت غریبه بشی …صدای خودتو ببندم .بشنیم کنارش سرمو بزارم رو شونش و امریکاس ،مرد و زن نداره”ِ .کل شروع می شه
بگم تو یاهو مسنجر باشی یا نباشیعاشقتم … خیلی آروماول خیلی آروم … .کل .للللللللللللللللل
بشنوی بگی این کیه که حرف می زنه؟ اندی می گه“ :کارسختی بود خسته شدی”.
اندی می گه“ :شیزوفرنی” .مارلی می گه“ :یه آروم بخواب و فرمونو جوری می گیره که من للللللللللللللللللللللللل.
سرمو بزارم رو شونه شیه دفه به خودم می آم دکتر می گه“ :پانیک اتک…” .دستشو می بره
روانپزشک خوب که بتونه کودکی …”. یه نگاهی به آینه قیصر تو فکره … می ترسم. رو زنگ فوریات پزشکی .مارلی می گه“ :نه …
می گم“ :کون لق کودکی باید فیلمو ببینین نکنه کاری کنه… برای قیصرزن خودش و زن صبرکن دکتر” .خو دش توضیح می ده… دکتر
مردمنداره … قیصرتو این کارا حرف نداره. بریده ..مارلی می گه“ :صداهای اینا معنی داره”
فیلم قیصرو .” می رسیم خونه .قیصر می پره دنبال راه پله. و من می گم“ :درسته … ”.و فکرمی کنم نعره
می گه“ :توهم تو فیلمی؟”. مارلی می گه“ :چه می خواد؟” .می گم راه پله.. یازهره باید بگم .این جوریه که می دم دمش
می گم“ :نقل من و او نیست یه ملتی تو فیلمه”. می گم“ :کمک… می خواد خودشو بکشه…”. از بکارت ،از دستمال ،از شب اول قبر ،از نکیر و
شوپنهاورمی گه“ :تو یه زن معمولی هستی قیصرداد می زنه“ :این چه گورستونیه که راه پله منکر از همه چی .رنگدکتر پریده قیصر درو واز
نداره؟” .می آد تو سالون شروع می کنه سرشو می کنه صدای ِکلو شنیده… یه خط با چاقو می
خیلی معمولی”. می کوبهبه دیوار .من و اندی و مارلی زور می کشه تو هوا“ :رو سفیدم کردی دختر ”..یه ماچ
اندی می گه“ :طبق قانون ما دوستیم نمی زنیم که نگهش داریم …ترجمه می کنم حرفاشو روپیشونیم .کیف می کنم از کارش مردونگیش
بی حرفه دکتر .مارلی و اندی مبهوت قیصرحالا
تونیم”.
مارلی می گه“ :قانون به یه ورش .من روانپزشکش
می شم”.
بعد دستم منو می گیره .می گه“ :بیست سال؟
بیست سال کنارهم؟”.
می گم“ :حرف نزن مارلی اول بزار فیلمو
ببینیم”.
برگرفته از وبلاگ نویسنده:
http://wp.moniruravanipur.com
Vol. 20 / No. 1239 - Friday, May 17, 2013
36
… نامرد قرمساق می کشمت … زنای مردمو 36
راست م یکنی !!!!
نعر ههایمستانهمنیروروان یپور
..شوپنهاور رو صورت اندی …اتفاقه می افته …
مستی از سرهمه پریده .افتادیم رو دست و پای بخش ششم و پایانی
قیصرکه خودشو نکشه … آرومتره مارلی میگه“ :خوو….خوبین …” .می اندی …می گم“ :شوپنهاور! شوپنهاور! من که تو سال متسیب /شماره - 1239جمعه 27تشهبیدرا 1392
مارلی می گه“ :چرا خودشو می زنه؟” گم“ :خیلی …” .دکتر می گه“ :یه مسکن؟” می یاهومسنجر نیستم…” .پوزخند می زنه .
می گم“ :قیصر این جا که اون جا نیست باید In touch with Iranian diversity
می گم“ :آبرو ،آبروش رفته”. گم ” :ابداٌ” . می رسیم بیمارستان .یک راست رو تخت وقت بگیریم”.
می گه“ :ابرو چیه؟”. دوباره خونه .اندی می رونه .مارلی می گه“ :چرا دوشاخه پا هوا… مارلی بامن .معاینه .دکترحتما
داد می زنه“ :این جارو اون جاش می کنم….”.
می گم“ :مارلی اینو آروم کنی همه رو برات ناراحت شدی قیصر اتفاقه می افته”. وسط پام عقرب دیده ..می کشهعقب : اندی می لرزه“ :باشه ،باشه مارلی یه دوست
تعریف می کنم یکی دو تا که نیست آبرو، می گم ” :ابروش”. “شما باکره هستین ؟”
غیرت ،شرف …ناموس…بگیربروجلو َ…” .مارلی داره”.
دست می کنه تو کیفش یه سوزن و سرنگ می می گه“ :ابرو چیه؟”. با این کلمه مادرم مادربزرگم و تمام زنایی که قیصرمی گه“ :همین حالا ”.مارلی ،تلفن .درست
زنه به قیصر… یه کمی بعد همه چی آروم … شوپنهاورمی شینیه رو صورت اندی. می شناسم ریز ودرشت می آن تو ذهنم می شد .همین حالا .کی برونه ؟ قیصر مست و
“انسان محدویتی درقبال محدود شدن نداره”. ایستن به صف تا ِکل بزنن .بابامممی آد .می گم: دیونه .مارلی مست و مشنگ .من و اندی می
قیصره که گریهمی کنه. می خوام بزنم خفه ش کنم خفه ش کنم دهنشو “تومردی تو برای چه اومدی؟” می گه”:این جا شینیم جلو .شوپنهاور می آد م یشینه رو صورت
-شده باخودت غریبه بشی …صدای خودتو ببندم .بشنیم کنارش سرمو بزارم رو شونش و امریکاس ،مرد و زن نداره”ِ .کل شروع می شه
بگم تو یاهو مسنجر باشی یا نباشیعاشقتم … خیلی آروماول خیلی آروم … .کل .للللللللللللللللل
بشنوی بگی این کیه که حرف می زنه؟ اندی می گه“ :کارسختی بود خسته شدی”.
اندی می گه“ :شیزوفرنی” .مارلی می گه“ :یه آروم بخواب و فرمونو جوری می گیره که من للللللللللللللللللللللللل.
سرمو بزارم رو شونه شیه دفه به خودم می آم دکتر می گه“ :پانیک اتک…” .دستشو می بره
روانپزشک خوب که بتونه کودکی …”. یه نگاهی به آینه قیصر تو فکره … می ترسم. رو زنگ فوریات پزشکی .مارلی می گه“ :نه …
می گم“ :کون لق کودکی باید فیلمو ببینین نکنه کاری کنه… برای قیصرزن خودش و زن صبرکن دکتر” .خو دش توضیح می ده… دکتر
مردمنداره … قیصرتو این کارا حرف نداره. بریده ..مارلی می گه“ :صداهای اینا معنی داره”
فیلم قیصرو .” می رسیم خونه .قیصر می پره دنبال راه پله. و من می گم“ :درسته … ”.و فکرمی کنم نعره
می گه“ :توهم تو فیلمی؟”. مارلی می گه“ :چه می خواد؟” .می گم راه پله.. یازهره باید بگم .این جوریه که می دم دمش
می گم“ :نقل من و او نیست یه ملتی تو فیلمه”. می گم“ :کمک… می خواد خودشو بکشه…”. از بکارت ،از دستمال ،از شب اول قبر ،از نکیر و
شوپنهاورمی گه“ :تو یه زن معمولی هستی قیصرداد می زنه“ :این چه گورستونیه که راه پله منکر از همه چی .رنگدکتر پریده قیصر درو واز
نداره؟” .می آد تو سالون شروع می کنه سرشو می کنه صدای ِکلو شنیده… یه خط با چاقو می
خیلی معمولی”. می کوبهبه دیوار .من و اندی و مارلی زور می کشه تو هوا“ :رو سفیدم کردی دختر ”..یه ماچ
اندی می گه“ :طبق قانون ما دوستیم نمی زنیم که نگهش داریم …ترجمه می کنم حرفاشو روپیشونیم .کیف می کنم از کارش مردونگیش
بی حرفه دکتر .مارلی و اندی مبهوت قیصرحالا
تونیم”.
مارلی می گه“ :قانون به یه ورش .من روانپزشکش
می شم”.
بعد دستم منو می گیره .می گه“ :بیست سال؟
بیست سال کنارهم؟”.
می گم“ :حرف نزن مارلی اول بزار فیلمو
ببینیم”.
برگرفته از وبلاگ نویسنده:
http://wp.moniruravanipur.com
Vol. 20 / No. 1239 - Friday, May 17, 2013
36