Page 23 - Shahrvand BC No. 1219
P. 23
تاریخ /میراث فرهنگی
قحط ی بزرگ در ایران 23
در جنگ جهان ی اول حدود نیم ی از جمعیت ایران ( ۴۰درصد) به کام مرگ رفت
شهرگان :در جنگ جهانی اول در طی سا لهای 1917تا 1919ایران در همین زمان قحطی در ایران بیــداد می کرد و همه روزه کودکان،
با وجود اعلام بی طرفی ،بیشــترین تلفات جانی را متحمل شــد و در زنان و سالمندان بسیاری را به کام مرگ می کشاند .نیروهای اشغالگر
حدود نیمی از جمعیت کشــور قربانی سیاســ تهای کشور انگلیس و انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان
متحدانش شدند .اسناد این تلفات قریب به 10میلیون نفری ،هنوز از در جنگ خود ،خریداری کــرده و احتکار می کردند .عجیب تر اینکه
ردیف اسناد طبقه بندی شده و محرمان هی انگلستان بیرون نیامده و تا ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی
دو دهه دیگر از انتشار آن ممانعت م یکند .گزارش زیر با توجه به کتاب از آمریکا به ایران شد.
"قحطی بزرگ" ســا لهای ۱۹۱۷تا ۱۹۱۹نوشــته دکتر محمد قلی ســربازان انگلیســی علاوه بر این بدلیل عدم رعایت بهداشت موجب
سال متسیب /شماره - 1219جمعه 8ید 1391 شیوع بیماری هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که بدلیل قحطی مجد است که تاکنون دو ترجمه از آن یکی توسط معصومه جمشیدی
نیروهای انگلیس تمام محصولات کشاورزی را با قیمت بالا از کشاورزان می خریدند و و عدم توانایی مــردم برای مقاومت در برابر بیماری ها ،مبتلایان جان و دیگری به ترجمه محمد کریمی منتشر شدهاست.
برای سربازان خود احتکار می کردند
خود را از دست می دادند. این کتاب یکی از منابع انگشــت شــمار موجود درباره مرگ ۸تا ۱۰
جعفر شــهری نویسنده و شــاهد این قحطی بزرگ می نویسد" :در میلیون نفری ایرانیان در جنگ جهانی اول است .مجد تاکید م یکند
محمد قلی مجد در کتاب "قحطی بزرگ" خود می نویسد :بر اثر چنین همین قحطی نیز بود كه نیمی از جمعیت پایتخت از گرســنگی تلف که ایران بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول و نیز شاید قربانی بزرگترین
فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شــدت فروپاشــید و استعمار شده ،اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هیز م وار بر روی جنایت قرن شدهاســت .این شــماره گزیدهی این کتاب را که توسط
بریتانیا توانســت به سادگی حکومت دست نشــانده خود را در قالب هم انباشــته شده ،كفن و دفن آنها میسر نم یگردید و قیمت گندم از گروه پژوهش روزنامه مشرق تهیه شده ،عیناً بازچاپ م یکنیم و تلاش
کودتای 1299بر ایران تحمیل کند .مجد چنین نتیجه میگیرد« :هیچ خرواری 4تومــان به 400تومان و جو از من 2تومان به 200تومان خواهیم کرد تا از شماره آینده بخ شهای مربوط به این اسناد تاریخی
تردیدی نیســت که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله را از روی کتاب قحطی بزرگ ب هطور هفتگی در شــهروند ب یسی چاپ
رسیده ،هنوز دارندگان و محتكران آنها حاضر به فروش نم یشدند". کنیم و همچنین به معرفی جام عتری از نویسنده آن دکتر محمدقلی
ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.
احمدشاه بزرگترین محتکر غلات در زمان قحطی بود میرزا خلیل خان ثقفی -پزشــک دربار -در خاطرات خود از اوضاع مجد بپردازیم.
بدتر از هر مصیبت دیگر ،مشــاركت شــاه و جمعی از حواریون او در حاکم بر تهران می گوید که نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است: ***
احتكار مایحتاج عمومی اســت كه نشان از بی مایگی و بی اعتنایی به "از یكی از گذرگاه های تهران عبور میكردم .به بازارچ ه ای رسیدم كه
تنگدســتی مردم به روزگار اشغال كشــورش از سوی اجانب دارد .در در آنجا دكان دمپخ تپزی بود .رو به روی آن دكان ،دو نفر زن پشــت با کشــته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914جرقه جنگ جهانی اول
این برهه میرزا حسن خان مستوف ی الممالك با جدیت و تلاش فراوان، به دیوار ایســتاده بودند .یكی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زده شد .کشورهای روسیه ،فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق"
به رغم درگیر شــدن با عوامل آشكار و نهان انگلیس و روس ،با وضع زنی جوان و بلندقامت .پیرزن كه صورتش باز بود و كاســه گلینی در و کشــورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد و سپس
برنام های درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشــفته ،مقابله با دســت داشــت ،گری ه كنان گفت :ای آقا ،به من و این دختر بدبختم عثمانی ،ایتالیا و ژاپن نیز با پیوســتن به این گروه ،میدان جنگ را به
محتكــران و اتخاذ تدابیری برای خریــد عادلانه ارزاق عمومی به ویژه رحم كنید؛ یك چارك از این دمپخت خریده و به ما بدهید ،مدتی است
كه هیچ كدام غذا نخورده ایم و نزدیك است از گرسنگی هلاك شویم. آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند.
گندم ،برنج ،جو و توزیع آن میان هموطنان بود. گفتم :قیمت یك چارك دمپخت چقدر اســت تا هر قدر پولش شــد، در زمان آغاز جنگ جهانی اول ،وضعیت داخلی ایران بســیار متزلزل
یكی از محتكران عمده غلات ،احمدشــاه جوان بود كه تن به پیشنهاد بدهم خودتان بخرید .گفتند :نه آقا ،شما بخرید و به ما بدهید چون ما بود .اوضاع آشــفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد
خرید منصفانه رئی س الوزرای خود نیز نم یداد و مقادیر زیادی گندم و زن هســتیم ،فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشیده و ما متضرر و مرز قدرتهای خارجی ،ایران را تا آســتانه یک دولت ورشکسته پیش
جو در انبارها ذخیره كرده بود .شــاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید شــویم .یك چارك دمپخت خریده و در كاســه آنهــا ریختم .همان جا برد .هشــت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار ،جنگ جهانی اول
صدراعظم خود اظهار م یداشــت « جز بــه قیمت روز به صورت دیگر مشغول خوردن شدند و به طوری سریع این كار را انجام دادند كه من آغاز شد و مستوفی الممالک نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه
هنــوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم ،دیدم كه دمپخت
حاضر برای فروش نیستم». ایران را به دول متخاصم اعلام نمود.
با وجود اعلام بی طرفی ایــران ،نیروهای متخاصم انگلیس و روس از
In touch with Iranian diversity را تمام كردند .گفتم :اگر ســیر نشده اید یك چارك دیگر برایتان بخرم، نقاط مختلف وارد کشور شدند .جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی
شاه قاجار گندم مورد نیاز مردم برای پخت نان را جز به قیمت گفتند :آری بخرید و مرحمت كنید ،خداوند به شما اجر خیر بدهد و ایــران که برای ادامه جنگ ضــروری بود ،یکی از دلایل این تعرض به
روز نمی فروخت ایران ،شکل گیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات
سای ه تان را از سر اهل و عیالتان كم نكند. دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران ،نیروهای خود
در زمان قحطی ،شکل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی
نداشتند .همه با چشــمانی گود افتاده چهار دست و پا می خزیدند و را تا پشت دروازه های پایتخت پیش آورد.
علف و ریشــه درختان را می خوردنــد .هر چه از جاندار و بی جان در
دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود .سگ ،گربه ،کلاغ ،موش،
خر و ... ورود نیروهای متفقین -روس و انگلیس -به ایران
دولت عثمانی نیز با بهانه تراشــی در مــورد حضور نیروهای روس در
آذربایجان ،از مرزهای شــمال غرب نیروهای خود را وارد کشور کرده
Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012 داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده قحطی بزرگ در ایران مردم را به مردار خواری وا داشته بود و توقف نقض بی طرفی را به خروج روســیه از آذربایجان موکول کرد.
سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918و 1919درباره قوای روس در شــهرهای آذربایجان ،اردبیل ،قزویــن و انزلی ،حضور
از آنجا گذشتم و رسیدم به گذ ِر تقی خان .در گذر تقی خان یك دكان داشتند و بخشهایی از جنوب كشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در
قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد: شیربرنج فروشــی بود .در روی بساط یك مجموعه بزرگ شیربرنج بود
"اجســاد چروکیده زنان و مردان ،پشته شده و در معابر عمومی افتاده اشغال نیروی انگلیس بود.
اند .در میان انگشــتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار همچنین واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه نیروهای هندی تحت
جاده کنده اند و یا ریشــه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال كردند .عمده
خورد؛ با این علفها می خواســتند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب ترین توجیه ورود این نیروی نظامی ،ضرورت محافظت از تأسیســات
بیاورنــد .در جایی دیگر ،پابرهنه ای با چشــمان گود افتاده که دیگر
شباهت چندانی به انســان نداشت ،چهار دست و پا روی جاده جلوی استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.
خودرویی که نزدیک می شــد می خزید و در حالی که نای حرف زدن با انقلاب اکتبر 1917روســیه ،نیروهای روس از ایران خارج شدند و
انگلیس برنامه ریزی خــود برای پر کردن جای این نیروها را با بزرگ
نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد". نمایی خطر آلمان ها و عثمانی آغاز کرد و بدین ترتیب انگلیسی ها از
قحطی 1917؛ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران كه تقریباَ ثلثی از آن فروخته شد و یك كاسه شیره با بشقابهای خالی و سال 1917ایران را تحت اشغال خود درآوردند.
قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917تا 1919از حمله مغول در قرن چند عدد قاشق نیز در روی بساط گذاشته بودند .من از وسط كوچه رو به گزارش مشــرق ،حكومت مركزی صرف نظر از معضلات سیاسی ،با
به بالا حركت میكردم و نزدیك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف بحرانهای متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون
سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم تر بوده است. مقابلم چشــمم به دختری افتاد كه در كنار دیواری ایستاده و چشم به از جمله :دخالت بیگانگان ،درگیریهای سیاســی جناحهای حاكم ،بی
از گزار شهای مطبوعات آن زمان کاملا روشــن است که در تابستان لیاقتی و فســاد جمعی از دولتمردان ،فقر و محرومیت تودههای مردم
1917ایران در آســتانه قحطی قرار داشت و برداشت محصولات تنها من دوخته بود. که به طرز اعجا ب انگیری رو به گسترش بود ،اوضاع نابسامان موجود
وقفــ های کوتاه در آن ایجاد کرده بود .روزنامه ایران در 18اوت 1917 دفعتاَ نگاهش از ســوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد.
چنین گزارش م یدهد« :بر اثر تلا شهای دولت ،ه ماکنون مقدار قابل آن دختر ،شــش ،هفت سال بیشتر نداشت .لباسها و چادرش پاره پاره را پیچیده تر كرده بود.
توجهی غله در حال ورود به شهر است و دیروز قیمت جو در هر خروار بود و چشــمان و ابروانش ســیاه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد
23 از 35تومــان به 30تومان کاهش یافت» .اما این تســکینی گذرا بود. كه تقریباَ به رنگ كاه درآمده بود بسیار خوشگل و زیبا بود .همین كه
ایران در 21سپتامبر 1917م ینویسد« :نبود غله دارد در سراسر ایران نگاهش به شیربرنج افتاد لرزشی بسیار شدید در تمام اندامش پدیدار
قحطی به وجود م یآورد .تاثیر کمبود غله بویژه در کاشان مشهود است گشت و دستهای خود را به حال التماس به جانب من و دكان شیربرنج
و هیــچ ترفندی نم یتواند اوضاع را بهتــر کند ،زیرا حمل غله از قم یا فروشــی كه هر دو در یك امتداد قرار گرفته بودیم دراز كرد و خواست
سلطا نآباد به کاشان ممنوع است و مازاد غله این مناطق به شهرهای اشــارهكنان چیزی بگوید اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالی كه
صدای نامفهومی شــبیه به ناله از سینهاش بیرون آمده ،به روی زمین
شمالی ارسال م یشود».
«جان لارنس کالدول» در گزارشــی با عنوان «فقر و رنج در ایران» به افتاد و ضعف كرد.
تاریخ 4اکتبر 1917به تشــریح قحطی فزاینده پرداخته و م ینویسد: من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه یك بشقاب شیربرنج كه رویش
«کمبود مــواد غذایی ،بویژه گنــدم و انواع نان ،سراســر ایران بویژه شــیره هم ریخته بود آورده و چند قاشقی به آن دختر خوراندیم .پس
مناطق شــمالی و حاشی های و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش از اینكــه اندكی حالش به جا آمد و توانســت حرف بزند .گفت :دیگر
از آغاز زمســتان ،فقر و رنج وســیعی پدید آمده است .تردیدی نیست نم یخورم ،باقی این شــیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و
که زمســتان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد ...حتی در
مثل پدرم از گرسنگی نمیرد».
اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده بود
قحط ی بزرگ در ایران 23
در جنگ جهان ی اول حدود نیم ی از جمعیت ایران ( ۴۰درصد) به کام مرگ رفت
شهرگان :در جنگ جهانی اول در طی سا لهای 1917تا 1919ایران در همین زمان قحطی در ایران بیــداد می کرد و همه روزه کودکان،
با وجود اعلام بی طرفی ،بیشــترین تلفات جانی را متحمل شــد و در زنان و سالمندان بسیاری را به کام مرگ می کشاند .نیروهای اشغالگر
حدود نیمی از جمعیت کشــور قربانی سیاســ تهای کشور انگلیس و انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان
متحدانش شدند .اسناد این تلفات قریب به 10میلیون نفری ،هنوز از در جنگ خود ،خریداری کــرده و احتکار می کردند .عجیب تر اینکه
ردیف اسناد طبقه بندی شده و محرمان هی انگلستان بیرون نیامده و تا ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی
دو دهه دیگر از انتشار آن ممانعت م یکند .گزارش زیر با توجه به کتاب از آمریکا به ایران شد.
"قحطی بزرگ" ســا لهای ۱۹۱۷تا ۱۹۱۹نوشــته دکتر محمد قلی ســربازان انگلیســی علاوه بر این بدلیل عدم رعایت بهداشت موجب
سال متسیب /شماره - 1219جمعه 8ید 1391 شیوع بیماری هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که بدلیل قحطی مجد است که تاکنون دو ترجمه از آن یکی توسط معصومه جمشیدی
نیروهای انگلیس تمام محصولات کشاورزی را با قیمت بالا از کشاورزان می خریدند و و عدم توانایی مــردم برای مقاومت در برابر بیماری ها ،مبتلایان جان و دیگری به ترجمه محمد کریمی منتشر شدهاست.
برای سربازان خود احتکار می کردند
خود را از دست می دادند. این کتاب یکی از منابع انگشــت شــمار موجود درباره مرگ ۸تا ۱۰
جعفر شــهری نویسنده و شــاهد این قحطی بزرگ می نویسد" :در میلیون نفری ایرانیان در جنگ جهانی اول است .مجد تاکید م یکند
محمد قلی مجد در کتاب "قحطی بزرگ" خود می نویسد :بر اثر چنین همین قحطی نیز بود كه نیمی از جمعیت پایتخت از گرســنگی تلف که ایران بزرگترین قربانی جنگ جهانی اول و نیز شاید قربانی بزرگترین
فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شــدت فروپاشــید و استعمار شده ،اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هیز م وار بر روی جنایت قرن شدهاســت .این شــماره گزیدهی این کتاب را که توسط
بریتانیا توانســت به سادگی حکومت دست نشــانده خود را در قالب هم انباشــته شده ،كفن و دفن آنها میسر نم یگردید و قیمت گندم از گروه پژوهش روزنامه مشرق تهیه شده ،عیناً بازچاپ م یکنیم و تلاش
کودتای 1299بر ایران تحمیل کند .مجد چنین نتیجه میگیرد« :هیچ خرواری 4تومــان به 400تومان و جو از من 2تومان به 200تومان خواهیم کرد تا از شماره آینده بخ شهای مربوط به این اسناد تاریخی
تردیدی نیســت که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله را از روی کتاب قحطی بزرگ ب هطور هفتگی در شــهروند ب یسی چاپ
رسیده ،هنوز دارندگان و محتكران آنها حاضر به فروش نم یشدند". کنیم و همچنین به معرفی جام عتری از نویسنده آن دکتر محمدقلی
ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.
احمدشاه بزرگترین محتکر غلات در زمان قحطی بود میرزا خلیل خان ثقفی -پزشــک دربار -در خاطرات خود از اوضاع مجد بپردازیم.
بدتر از هر مصیبت دیگر ،مشــاركت شــاه و جمعی از حواریون او در حاکم بر تهران می گوید که نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است: ***
احتكار مایحتاج عمومی اســت كه نشان از بی مایگی و بی اعتنایی به "از یكی از گذرگاه های تهران عبور میكردم .به بازارچ ه ای رسیدم كه
تنگدســتی مردم به روزگار اشغال كشــورش از سوی اجانب دارد .در در آنجا دكان دمپخ تپزی بود .رو به روی آن دكان ،دو نفر زن پشــت با کشــته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914جرقه جنگ جهانی اول
این برهه میرزا حسن خان مستوف ی الممالك با جدیت و تلاش فراوان، به دیوار ایســتاده بودند .یكی از آنها پیرزنی بود صغیرالجثه و دیگری زده شد .کشورهای روسیه ،فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق"
به رغم درگیر شــدن با عوامل آشكار و نهان انگلیس و روس ،با وضع زنی جوان و بلندقامت .پیرزن كه صورتش باز بود و كاســه گلینی در و کشــورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد و سپس
برنام های درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشــفته ،مقابله با دســت داشــت ،گری ه كنان گفت :ای آقا ،به من و این دختر بدبختم عثمانی ،ایتالیا و ژاپن نیز با پیوســتن به این گروه ،میدان جنگ را به
محتكــران و اتخاذ تدابیری برای خریــد عادلانه ارزاق عمومی به ویژه رحم كنید؛ یك چارك از این دمپخت خریده و به ما بدهید ،مدتی است
كه هیچ كدام غذا نخورده ایم و نزدیك است از گرسنگی هلاك شویم. آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند.
گندم ،برنج ،جو و توزیع آن میان هموطنان بود. گفتم :قیمت یك چارك دمپخت چقدر اســت تا هر قدر پولش شــد، در زمان آغاز جنگ جهانی اول ،وضعیت داخلی ایران بســیار متزلزل
یكی از محتكران عمده غلات ،احمدشــاه جوان بود كه تن به پیشنهاد بدهم خودتان بخرید .گفتند :نه آقا ،شما بخرید و به ما بدهید چون ما بود .اوضاع آشــفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد
خرید منصفانه رئی س الوزرای خود نیز نم یداد و مقادیر زیادی گندم و زن هســتیم ،فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشیده و ما متضرر و مرز قدرتهای خارجی ،ایران را تا آســتانه یک دولت ورشکسته پیش
جو در انبارها ذخیره كرده بود .شــاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید شــویم .یك چارك دمپخت خریده و در كاســه آنهــا ریختم .همان جا برد .هشــت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار ،جنگ جهانی اول
صدراعظم خود اظهار م یداشــت « جز بــه قیمت روز به صورت دیگر مشغول خوردن شدند و به طوری سریع این كار را انجام دادند كه من آغاز شد و مستوفی الممالک نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه
هنــوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم ،دیدم كه دمپخت
حاضر برای فروش نیستم». ایران را به دول متخاصم اعلام نمود.
با وجود اعلام بی طرفی ایــران ،نیروهای متخاصم انگلیس و روس از
In touch with Iranian diversity را تمام كردند .گفتم :اگر ســیر نشده اید یك چارك دیگر برایتان بخرم، نقاط مختلف وارد کشور شدند .جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی
شاه قاجار گندم مورد نیاز مردم برای پخت نان را جز به قیمت گفتند :آری بخرید و مرحمت كنید ،خداوند به شما اجر خیر بدهد و ایــران که برای ادامه جنگ ضــروری بود ،یکی از دلایل این تعرض به
روز نمی فروخت ایران ،شکل گیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات
سای ه تان را از سر اهل و عیالتان كم نكند. دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران ،نیروهای خود
در زمان قحطی ،شکل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی
نداشتند .همه با چشــمانی گود افتاده چهار دست و پا می خزیدند و را تا پشت دروازه های پایتخت پیش آورد.
علف و ریشــه درختان را می خوردنــد .هر چه از جاندار و بی جان در
دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود .سگ ،گربه ،کلاغ ،موش،
خر و ... ورود نیروهای متفقین -روس و انگلیس -به ایران
دولت عثمانی نیز با بهانه تراشــی در مــورد حضور نیروهای روس در
آذربایجان ،از مرزهای شــمال غرب نیروهای خود را وارد کشور کرده
Vol. 20 / No. 1219 - Friday, Dec. 28, 2012 داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده قحطی بزرگ در ایران مردم را به مردار خواری وا داشته بود و توقف نقض بی طرفی را به خروج روســیه از آذربایجان موکول کرد.
سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918و 1919درباره قوای روس در شــهرهای آذربایجان ،اردبیل ،قزویــن و انزلی ،حضور
از آنجا گذشتم و رسیدم به گذ ِر تقی خان .در گذر تقی خان یك دكان داشتند و بخشهایی از جنوب كشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نیز در
قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد: شیربرنج فروشــی بود .در روی بساط یك مجموعه بزرگ شیربرنج بود
"اجســاد چروکیده زنان و مردان ،پشته شده و در معابر عمومی افتاده اشغال نیروی انگلیس بود.
اند .در میان انگشــتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار همچنین واحدهایی از سربازان انگلیسی به همراه نیروهای هندی تحت
جاده کنده اند و یا ریشــه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می امر خود از بحرین وارد آبادان شدند و این شهر را اشغال كردند .عمده
خورد؛ با این علفها می خواســتند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب ترین توجیه ورود این نیروی نظامی ،ضرورت محافظت از تأسیســات
بیاورنــد .در جایی دیگر ،پابرهنه ای با چشــمان گود افتاده که دیگر
شباهت چندانی به انســان نداشت ،چهار دست و پا روی جاده جلوی استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.
خودرویی که نزدیک می شــد می خزید و در حالی که نای حرف زدن با انقلاب اکتبر 1917روســیه ،نیروهای روس از ایران خارج شدند و
انگلیس برنامه ریزی خــود برای پر کردن جای این نیروها را با بزرگ
نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد". نمایی خطر آلمان ها و عثمانی آغاز کرد و بدین ترتیب انگلیسی ها از
قحطی 1917؛ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران كه تقریباَ ثلثی از آن فروخته شد و یك كاسه شیره با بشقابهای خالی و سال 1917ایران را تحت اشغال خود درآوردند.
قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917تا 1919از حمله مغول در قرن چند عدد قاشق نیز در روی بساط گذاشته بودند .من از وسط كوچه رو به گزارش مشــرق ،حكومت مركزی صرف نظر از معضلات سیاسی ،با
به بالا حركت میكردم و نزدیك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف بحرانهای متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون
سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم تر بوده است. مقابلم چشــمم به دختری افتاد كه در كنار دیواری ایستاده و چشم به از جمله :دخالت بیگانگان ،درگیریهای سیاســی جناحهای حاكم ،بی
از گزار شهای مطبوعات آن زمان کاملا روشــن است که در تابستان لیاقتی و فســاد جمعی از دولتمردان ،فقر و محرومیت تودههای مردم
1917ایران در آســتانه قحطی قرار داشت و برداشت محصولات تنها من دوخته بود. که به طرز اعجا ب انگیری رو به گسترش بود ،اوضاع نابسامان موجود
وقفــ های کوتاه در آن ایجاد کرده بود .روزنامه ایران در 18اوت 1917 دفعتاَ نگاهش از ســوی من برگشت و به بساط شیربرنج فروشی افتاد.
چنین گزارش م یدهد« :بر اثر تلا شهای دولت ،ه ماکنون مقدار قابل آن دختر ،شــش ،هفت سال بیشتر نداشت .لباسها و چادرش پاره پاره را پیچیده تر كرده بود.
توجهی غله در حال ورود به شهر است و دیروز قیمت جو در هر خروار بود و چشــمان و ابروانش ســیاه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد
23 از 35تومــان به 30تومان کاهش یافت» .اما این تســکینی گذرا بود. كه تقریباَ به رنگ كاه درآمده بود بسیار خوشگل و زیبا بود .همین كه
ایران در 21سپتامبر 1917م ینویسد« :نبود غله دارد در سراسر ایران نگاهش به شیربرنج افتاد لرزشی بسیار شدید در تمام اندامش پدیدار
قحطی به وجود م یآورد .تاثیر کمبود غله بویژه در کاشان مشهود است گشت و دستهای خود را به حال التماس به جانب من و دكان شیربرنج
و هیــچ ترفندی نم یتواند اوضاع را بهتــر کند ،زیرا حمل غله از قم یا فروشــی كه هر دو در یك امتداد قرار گرفته بودیم دراز كرد و خواست
سلطا نآباد به کاشان ممنوع است و مازاد غله این مناطق به شهرهای اشــارهكنان چیزی بگوید اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالی كه
صدای نامفهومی شــبیه به ناله از سینهاش بیرون آمده ،به روی زمین
شمالی ارسال م یشود».
«جان لارنس کالدول» در گزارشــی با عنوان «فقر و رنج در ایران» به افتاد و ضعف كرد.
تاریخ 4اکتبر 1917به تشــریح قحطی فزاینده پرداخته و م ینویسد: من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه یك بشقاب شیربرنج كه رویش
«کمبود مــواد غذایی ،بویژه گنــدم و انواع نان ،سراســر ایران بویژه شــیره هم ریخته بود آورده و چند قاشقی به آن دختر خوراندیم .پس
مناطق شــمالی و حاشی های و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش از اینكــه اندكی حالش به جا آمد و توانســت حرف بزند .گفت :دیگر
از آغاز زمســتان ،فقر و رنج وســیعی پدید آمده است .تردیدی نیست نم یخورم ،باقی این شــیربرنج را بدهید ببرم برای مادرم تا او بخورد و
که زمســتان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد ...حتی در
مثل پدرم از گرسنگی نمیرد».
اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده بود