Page 21 - Shahrvand BC No. 1215
P. 21
صفحاتمهمان /پیوست خبری و سیاسی -فرهنگی افغانستان | زیرنظر عبدالرحیم احمد پروانی
21
افغانستان در هفته یی که گذشت؛ سیاست ،فرهنگ و خبر
و دلم
مرگ خودش را به اندازه ماه بزرگ کر د.
و اما خوشبختانه وضعیت شعر بانوان بلخ ،امروزه بهنگاهی به کار شاعری بانوان بلخ
حدی نیس��ت که بتوان آ نرا ایستا و ب یتحرک تلقی با وجود ای نهمه ،تا س��ا لهای 1950میلادی هیچ
سال متسیب /شماره - 1215جمعه 10رذآ 1391 برم یخوری��م ک��ه ب یهی��چ هراس��یاحساس��ات و کرد ،بلکه با س��قوط رژی��مطالبان و روی کار آمدن اثری از بانوان ش��اعر در بل��خ نم ییابیم .تا ای نکه در نیلوفر لنگر -کابل
اندیش�� ههای فرد یاش را ب هروی کاغذ م یکشد و در دولت جدید ،طی دهس��ال گذش��ته پیش��رف تهای س��ال 1950می�الدی ،فانوس��یدر پ سکوچ ههای در کن��ار کارهای ادبی و فرهنگی مردان ،ب هخصوص
In touch with Iranian diversity عی��ن حال تصویری از ح��الات اجتماعی را ب هخوبی چش�� مگیری در این راستا مش��اهده م یشود .از آن تاریک و ی�� خزده ادبیات بانوان بلخ زاده م یش��ود و در عرص��ه ش��عر و ادبی��ات ،کار بان��وان را نیز طی
جمل��ه م یت��واناز ایجاد کانو نه��ای فرهنگی ویژه تح��ت نام «حمیرا روحی» پا به عرصه ش��عر و ادب س��دههای مختلف و ب هطوراستوار ،زیبا و تاثیرگذار،
Vol. 20 / No. 1215 - Friday, Nov. 30, 2012 م یپروران د. بان��وان چ��ون «خانه فرهنگ��ی پرتو» وی��ژه بانوان، نم یت��وان نادیده گرفت .من در ای��ن مقاله ،برآنم تا
م یگوی د: «کان��ون فرهنگی پر» وی��ژه بان��وان ،وانجم نهای م یگذار د. روی کار ش��اعری بانوان در حوزه بلخ طی یک سده
21 عمومی چون انجمن نویس��ندگان بلخ ،کانون پرواز حمیرا روحی ،بانویی اس��ت که در شهر مزارشریف
شوهرم قري هدار كوچ هی ماست و س��ایر حلقات ادبی نام برد .چهرههای درخشان و پا به هس��تی م یگ��ذارد و از آوان جوانی دردهایش گذشته ،تمرکز بیشتر کن م.
نان و گندم به خانه خروار است تاثیرگذار ش��عربانوان بلخ در دهه اخیر ،از میان این را از حنجره ش��عر فریادم یکشد و در عین حال ،با چنا نکه آشکار است ،شعرس��رایی بانوان بلخ ،با نام
مطبوعات نیز همکاری م یکند .دفتر ش��عر او ب هنام رابعه بلخی که اغلب او را مادر ش��عر پارس یدری در
ما شبانه شراب م ينوشيم انجم نها سر بلند کردهان د. «صب��ح امید» در ایران به چاب م یرس��د و ش��اید افغانس��تان م یخوانند،گرهی محکم و ناگسس��تنی
خون مردم به كوزه بسيار است و در ای��ن میان ،نقش خانه فرهنگی پرتو را ب هعنوان اونخس��تین بانوی بلخی در س��ده بیستم است که خورده است .هر زمان یکه سخن از شعر و ب هخصوص
نخس��تین کان��ون فرهنگ��ی وی��ژه بان��وان و اولین ش��عر بانوان بلخ درمیان آید ،بدون شک شعررابعه
... خاس��تگاه ش��عر بانوان بلخ در یکدهه اخیر نباید کتابش را منتشر م یکن د. سرآغاز کلام است .اگر رابعه را مادر شعر پارس یدری
این دو بیت که س��رآغاز چارپارهی قش��نگی است، نادیده گرفت .زیرا با ایجاد این خانه در سال 1387و از اوس ت: در افغانس��تان بنامیم ،پس این ماد ِر آفرینشگر باید
وضعیت اجتماعی را ب هگون های زیبا و با ساختار نوین نشر ماهنام های ب هنام «پرتو» زمینه رو یآوردن بانوان فرزندان کارا ازخود ب هجا گذاش��ته باشد ،تا سدهها
بهش��عر و ادبیات و تش��ویق بانوان شاعر و نویسنده بحر توفان کرد یاران ،ساحلم آمد بیاد
ارایه م یدار د. ب هطور گستردهتر فراهم شد .چنا نکه نا مهایی چون مو جهای گریه ب یحاصلم آمد بیاد بع دتر از او ،نام و اندیش هاش را جاودان نگهدارن د.
س��وگند حالات ش��خص یاش را نیز زیب��ا به تصویر «صدای سلطانی»« ،فرنگیسسوگند»« ،هدیه دورهای ک��ه در این مقاله مورد توجه اس��ت ،دورهی
م یکش��د و در عی��ن ح��ال ویژگ��ی دیگ��ر کار او، ارمغان»« ،دریاپناهی» و دهها بانوی خو شسخن باز شد تجدید بزم گر مجوشان چمن پس از استرداد استقلال کش��ور م یباشد .حال باید
س��خ نگفتن ب یهراس در مواردیاست که امروزه از دیگر ،از میان همین خانه طلوع کرد و آس��مان شعر یادکرد نهای یار غافلم آمد بیاد دی��د که دختران رابع��ه در ای��ندوره تا چه حدی
توانس��ت هاند راه او را پی��ش گیرند و ب��ه چه موانعی
جمله تاب وهای اجتماعی و اخلاقی ب هشمار م یرو د. بانوان بلخرا آذین بس ت. پس از بانو روحی ،اند کاندک راه برای بانوان ش��اعر
سوگند نگاه تازهای به زندگی دارد ،تا جای یکه او حتا نکت��ه دیگری قابل دقت ،این اس��ت که جوانان بلخ در ادبیات بلخ باز تر م یش��ود و چهره دیگری ب هنام برخورد کردهان د.
و ب هویژه بانوان ،متفاوت از ش��عرای گذش��ته که به «کریمه ویدا» وارد اینجریان م یگردد .بانو ویدا که پس از آ نکه افغانس��تان استقلال سیاس یاش را در
به «روسپیان» نیز با دید دیگری نگاه م یکن د: درده��ای اجتماعی ،موضوعاتسیاس��ی و تعلیمی در سال 1955میلادی در شهر مزارشریف چشم به هشتم اگست س��ال 1919توسط شاه اما نالل هخان
ساعتي خنديد با خود از دمِ يك روسپي و ...م یپرداختن��د ،عم��ل م یکنن��د .ش��عر ام��روز جهان گش��ود ،از جمله شاعربانوانی است کهغزل و ب هدس��ت آورد ،جغرافیای سیاس��ی بلخنس��بت به
بعد چيغي زد هراسان در غم يك روسپی بان��وان بلخ ،فریادی از احساس��ات و عواطف فردی، شعر سپید را ترجیح م یدهد؛ احساس زنانگی که در دورههای پیش��ین محدودتر ش��ده بود .چنا نکه تا
مرگ هم سرگرم بازي در حدود شهر بود دردهایب هخص��وص زندگی خودش��ان و گاهگاهی سرودههایش متبارز است ،به شعر او ویژگی خاصی امروز نیز ولایت بلخ فقط ش��امل شهر مزارشریف و
ب يرقم خنديد در چشم نم يك روسپي ه��م چال شهایی را که وضعیت ناهنجار سیاس��ی و شهرستا نهای بلخ، ُخلم ،کلدار ،شورتیپه ،دول تآباد،
باز آذر شد تمام ماجرا ناگفته ماند تاب وهای اجتماعی ف��رآروی آنان قرارم یدهد ،را در م یبخش د. چمتال ،زاری ،ش��ولگر ،کش��نده ،مارمل ،چارکنت،
زادروزم را به هم م يزد غم يك روسپي به همی نگونه بانوی دیگ��ری ب هنام «فوزیه رهگذر» چاربولک ،نهرشاهی ،دهدادی ،و شهر مرزیحیرتان
بر دار د. شاعر ،داس��تا ننویس و روزنام هنگار بلخی که پس از است .اما با آ نهم این ولایت ب هگونه طبیعی ،ب هعنوان
و چ��ه زیباس��ت هنگام یک��ه ش��عر ،هما نگونه که بانوانی چون صدا سلطانی ،هدیه ارمغان و فرنگیس سا لهای 1980درغربت ب هسر م یبرد ،شعرش را تا مرکز س��مت شمال افغانستان مطرح است و در امور
احساس��ات فردی مردان را ب یهیچ هراس��ی حمل سوگند ،در سا لهای اخیر از جمله چهرههای مطرح حدی به حس زنانگی آراسته م یسازد ،که کلام او را سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی این مناطق
ادبی��ات بان��وان در بلخ و ت��احدی در افغانس��تان،
م یکند ،ساربا ِن احساسات زنان نیزباش د. ب هش��مار م یروند .این شاعربانوان شعرها یشان را با به کلام «فروغ» نزدیک م یخوانن د. به نحوی دخیل م یباش د.
نمونه دیگری نیز از ش��عر بانوان بلخی که ح سهای درونمای ههای ش��خصی و بر مبنای عش��ق ،تخیل و و ه مچنان در س��یر تاریخ ادبیات بلخ از س��ا لهای بل��خ ب هعنوان مرکز س��مت ش��مال افغانس��تان ،از
دردهایدرو نفردی خودش��ان بنا م ینهند و شگرد 1965ت��ا 1977ب هنا مهایی چون «غت��ی پارینه»، دیرزمان بدی نس��و فعالی تهای گستردهای فرهنگی
فروخورده را چیغ م یکشن د. دیگ��ر کار آنان ،اس��تفاده از زبان ب هگون�� هی تازه و «نفیسه خو شنصیب»« ،خدیجهحیدری» و «ناجیه چون تدوی��ر انجم نها و گفتما نه��ایآزاد ادبی را
امشام باز خوردوخمیرم به خاطرت امروزی آن اس��ت که با وارد کردنواژههای عا مفهم حنف��ی» برم یخوری��م که ه��ر ک��دام در قال بهای شاهد بوده است .از آن جمله م یتوان از نشس تهای
آ نسا ن که آتشی نپذیرم به خاطرت در ترکی بهای زیبا ،شعرشان را برای هر نوع شنونده مشخص و با دیدهای معین ،دردها و احساسا تشان هفت�� هوار ادبی در زمان امیرش��یرعلی خان و پس از
امشام را چقدر گنهکار و زشت و بد و خوانن��دهای ،قابل فهم م یس��ازند و قدرت تعمیم آن ،در زم��انامیر حبی بالل هخ��ان و در دوره مورد
نه هیچ هیچ هیچ و حقیرم به خاطرت را بیانم یکنن د. مطالعه ما ،در زمان نادرشاه ( )1933 -1929و اوایل
هدیه ارمغان ،از جمله ش��اعربانوان دیگر بلخی است کلام رابیشتر م یکنن د. اما اگر پس از س��ا لهای 1980ش��اعربانوان بلخی پادش��اهی محمدظاهرش��اه که بز مهایشعرخوانی
که احساسات شخصی خود را ب هگون های زیبا در قالب ش��اعربانوان بلخی بیش��تر به غزل م یپردازند و این را که در غربت ب هس��ر م یبرن��د ،دنبال کنیم ،باید با در مدرس��ه خواج هخی��ران ب��ه گردانندگ��ی مولانا
غزلیات با زبان وترکی بهای شیرین و امروزی بیان قالب را برای ابراز دردها یشان ،مناس بتر م یبینند. معرفی بانو «فرش��ته حس��ینی»متولد سال 1981 خا لمحمد خس��ته و اش��تراک ادیبانی چون میرزا
از آ نج��ا که غ��زل دارایوزن و قافی��ه و گاهی هم در مزارش��ریف ،آغازگر ش��ویم .بانو حسینی که در ثاق��ب ،نظا مالدین انصار،اس��تاد عبدالصمد جاهد...
م یکند ،مانند دو بیت بالا. ردیف م یباشد ،بنا با درنظرداشت دقیق وزن و قافیه، آوان کودکی به ایران مهاجر ش��د ،از جمله شاعران برگزار م یشد ،اشاره کرد .اما بدبختانه در هیچ کدام
و ب��ه همی نگونه «نرگ��س صابری» بان��وی توانای تنظیم موسیقی کلام کار مشکل نخواهد بود .هرچند نسل س��ومادبیات مهاجرت م یباش��د .شعرهای او از این دورهها ،نامی از بانوان ش��اعر و نویسنده برده
دیگری است که با شعر سپید به سرایش دردهایش در رابطه به قافیه ،شاعران امروزی گاهگاهی از رسم با درونمای ههای سیاس��ی و اجتماعی طراوت خاصی نشده است .شاید به ایندلیلکه در آن زمان ،و بنا
معمول قدیم ع��دول م یکنند؛ مثلا «اعتراض» را با دارد و عاش��قان ههایش را حس زنانگی وزیبایی ویژه بر س��ن تهای خانوادگی و تابوهای اجتماعی ،بانوان
م یپرداز د.
از اوس ت: «ناز» قافیه م یسازن د. م یبخش د. اجازه حضور در چنینمجالسی را نداشتن د.
قدم كه م يزني و اما در رابطه به درونمایه و محتوای ش��عر ،هرگاه از پ��س از او ،بانوان دیگری چ��ون «فاطمه فیضی» بالاخره در بین س��ا لهای 1952-1949شماری از
سرك در خودش گم م يشود حس زنانگی و به تصویرکش��یدن دردهای شخصی متول��د س��ال 1981در مزارش��ریف« ،رحیم�ه ش��اعران و نویس��ندگان بلخ موفق به نشر مجل های
یک زن در قالب ش��عرس��خن برود ،بدون شک نام میرزای�ی» متول��د س��ال 1981درمزارش��ریف و ب هن��ام «بل��خ» ش��دند که ای��ن خود،باعث ش��کل
و فردا «فاطمه حس�ینی» متولد 1985در همین ش��هر، گرفت��ن نه��ادی ب هن��ام «انجمن نویس��ندگان بلخ»
نگرا نتر از هميشه م يآيد صدا سلطانی در آغاز کلام اس ت. از جمل��ه بانوان یان��د که در ایران ب هس��ر م یبردند و در زمان ریاس�� تجمهوری س��ردار محمدداوودخان
شال و كلاه كرده و ساكت صدا س�لطانی ،شاعربانوی توانایی است که در بهار شعرها یش��ان درقال بهای غزل ،سپید و نیمایی با در س��ال ،1977توس��طمرحوم هلا لالدین بدری،
یک��ی از ش��گردهای کار بان��وان بلخ این اس��ت که سال 1365خورش��یدی در مزارشریف پا به هستی درونمای ههای اجتماعی ،سیاسی و عاطفی ،نمون ههای مرح��وم محمداس��حاق دلگیر ،اس��تاد عم��ر فرزاد،
احساس��ات و عواط��ف فرد یش��ان را ب هگون های که گذاشت و از س��ال 1386بهسرایش شعر پرداخت. فی��اض مهرآیین و صال حمحمد خلیق ،رییس کنونی
م یخواهند ،در قال به��ای زیبا و باترکی بهایی که مجموعه شعری «گوش��وارههای عاشق» دس تآورد خوبی از شعر بانوان در مهاجرت اس ت. اطلاعاتفرهنگ بلخ ،ش��د .نشس تهای این انجمن
گاهگاهی قیامت کلمات برپا م یکند ،بیان م یدارند. از بانو فاطمه فیض ی: تاکن��ون نیز ادام��ه دارد .اما با این تف��اوت که امروز
با این وضع م یتوان برای آینده زیبا و درخشان شعر این سرایشگر اس ت. ی کتعداد قابل ملاحظه این انجمن رابانوان ش��اعر و
صدا ،ش��عر را در قالب غزل و هم در قال بهای رها از نیست در یادم زمستان بود یا پاییز
بانوان بلخامیدوار بو د. عروض تجربه م یکند و احساس زنانگی فو قالعادهای رفت از ای نجا نگاهش ،سرد و حز نانگیز نویسنده تشکیل م یده د.
در ح��ال حاض��ر ،چهرههای جوان زی��ادی در بطن در سرودهایش فوراندارد .او در هر بیتش م یکوشد خندهاش ،قهرش ،نگاهش ،ناز و عشقش در کن��ار ای��ن انجم��ن ،انجم نهای دیگ��ری چون،
ش��عر و ادب بلخ در حال رش داند که م یتوان از شیبا تا جلوهای از دردها و احساس��ات اکثرا پاما لشدهی آه هستم از این یاد و این احسا سها لبریز انجمن مولانا جلا لالدین محمد بلخی ،خانه مولانا،
بهمنش ،نرگس دانشیار ،نوریهندا ،دریاپناهی و دها یک زن را ،به نمایش بگذارد .در عین حال ازخیالات کانون فرهنگ��ی حکیم ناصرخس��روبلخی ،انجمن
بانوی ج��وان دیگر نام برد که هر کدام در قال بهای از بانو رحیمه میرزای ی: امیرعلی شیر نوایی ،انجمن ادبی ظهی رالدین محمد
غزل ،س��پید و نیمایی با درونمای هها و زبان امروزی، خودش سخن م یران د. شقایق وقتی مرد بابر ...از دهه هش��تاد سده بیس��تم بدی نسو در بلخ
درح��ال آفرین شاند .سرودهها یش��ان ی��ا در قالب ش��عر صدا ،از آوازهای ماندگار در تاریخ شعر بانوان
مجموعه شعر مس��تقل مانند مجموعه شعر «نوریه فقط چهاردهسال داشت فعالیت دارن د.
ندا» و یا هم در نش��ری ههای مختل��ف وتارنماها به بلخ خواهد بو د. م یگف ت:
به همی نگون��ه در پ سکوچ ههای ادبیات بانوان بلخ،
نشر م یرس د. ب��ه چهرههای دیگری چ��ون «فرنگیس س��وگند» شمع روشن کن ،ماه تنهاست
در کل موجودیت ی کچنین فضای ادبی در این حوزه و نگاهش ستاره چش مهایم بود
غنیمت بزرگی است و خوشبختانه موقعیت سیاسی
و اجتماعی بلخ همب هگون های است که در اکثر موارد مباد فوت شود
موانع زیادی فرا راه رشد فرهنگ و ادبیات بانوان قرار شقایق وقتی مرد
نم یدهد .با این وضع ،نموی سریعنها لهای شعر و
ادب در بلخ و به چاپ رس��یدن کتا بهای هر یک از دفترم تک هتکه
ستارهام خاموش
21
افغانستان در هفته یی که گذشت؛ سیاست ،فرهنگ و خبر
و دلم
مرگ خودش را به اندازه ماه بزرگ کر د.
و اما خوشبختانه وضعیت شعر بانوان بلخ ،امروزه بهنگاهی به کار شاعری بانوان بلخ
حدی نیس��ت که بتوان آ نرا ایستا و ب یتحرک تلقی با وجود ای نهمه ،تا س��ا لهای 1950میلادی هیچ
سال متسیب /شماره - 1215جمعه 10رذآ 1391 برم یخوری��م ک��ه ب یهی��چ هراس��یاحساس��ات و کرد ،بلکه با س��قوط رژی��مطالبان و روی کار آمدن اثری از بانوان ش��اعر در بل��خ نم ییابیم .تا ای نکه در نیلوفر لنگر -کابل
اندیش�� ههای فرد یاش را ب هروی کاغذ م یکشد و در دولت جدید ،طی دهس��ال گذش��ته پیش��رف تهای س��ال 1950می�الدی ،فانوس��یدر پ سکوچ ههای در کن��ار کارهای ادبی و فرهنگی مردان ،ب هخصوص
In touch with Iranian diversity عی��ن حال تصویری از ح��الات اجتماعی را ب هخوبی چش�� مگیری در این راستا مش��اهده م یشود .از آن تاریک و ی�� خزده ادبیات بانوان بلخ زاده م یش��ود و در عرص��ه ش��عر و ادبی��ات ،کار بان��وان را نیز طی
جمل��ه م یت��واناز ایجاد کانو نه��ای فرهنگی ویژه تح��ت نام «حمیرا روحی» پا به عرصه ش��عر و ادب س��دههای مختلف و ب هطوراستوار ،زیبا و تاثیرگذار،
Vol. 20 / No. 1215 - Friday, Nov. 30, 2012 م یپروران د. بان��وان چ��ون «خانه فرهنگ��ی پرتو» وی��ژه بانوان، نم یت��وان نادیده گرفت .من در ای��ن مقاله ،برآنم تا
م یگوی د: «کان��ون فرهنگی پر» وی��ژه بان��وان ،وانجم نهای م یگذار د. روی کار ش��اعری بانوان در حوزه بلخ طی یک سده
21 عمومی چون انجمن نویس��ندگان بلخ ،کانون پرواز حمیرا روحی ،بانویی اس��ت که در شهر مزارشریف
شوهرم قري هدار كوچ هی ماست و س��ایر حلقات ادبی نام برد .چهرههای درخشان و پا به هس��تی م یگ��ذارد و از آوان جوانی دردهایش گذشته ،تمرکز بیشتر کن م.
نان و گندم به خانه خروار است تاثیرگذار ش��عربانوان بلخ در دهه اخیر ،از میان این را از حنجره ش��عر فریادم یکشد و در عین حال ،با چنا نکه آشکار است ،شعرس��رایی بانوان بلخ ،با نام
مطبوعات نیز همکاری م یکند .دفتر ش��عر او ب هنام رابعه بلخی که اغلب او را مادر ش��عر پارس یدری در
ما شبانه شراب م ينوشيم انجم نها سر بلند کردهان د. «صب��ح امید» در ایران به چاب م یرس��د و ش��اید افغانس��تان م یخوانند،گرهی محکم و ناگسس��تنی
خون مردم به كوزه بسيار است و در ای��ن میان ،نقش خانه فرهنگی پرتو را ب هعنوان اونخس��تین بانوی بلخی در س��ده بیستم است که خورده است .هر زمان یکه سخن از شعر و ب هخصوص
نخس��تین کان��ون فرهنگ��ی وی��ژه بان��وان و اولین ش��عر بانوان بلخ درمیان آید ،بدون شک شعررابعه
... خاس��تگاه ش��عر بانوان بلخ در یکدهه اخیر نباید کتابش را منتشر م یکن د. سرآغاز کلام است .اگر رابعه را مادر شعر پارس یدری
این دو بیت که س��رآغاز چارپارهی قش��نگی است، نادیده گرفت .زیرا با ایجاد این خانه در سال 1387و از اوس ت: در افغانس��تان بنامیم ،پس این ماد ِر آفرینشگر باید
وضعیت اجتماعی را ب هگون های زیبا و با ساختار نوین نشر ماهنام های ب هنام «پرتو» زمینه رو یآوردن بانوان فرزندان کارا ازخود ب هجا گذاش��ته باشد ،تا سدهها
بهش��عر و ادبیات و تش��ویق بانوان شاعر و نویسنده بحر توفان کرد یاران ،ساحلم آمد بیاد
ارایه م یدار د. ب هطور گستردهتر فراهم شد .چنا نکه نا مهایی چون مو جهای گریه ب یحاصلم آمد بیاد بع دتر از او ،نام و اندیش هاش را جاودان نگهدارن د.
س��وگند حالات ش��خص یاش را نیز زیب��ا به تصویر «صدای سلطانی»« ،فرنگیسسوگند»« ،هدیه دورهای ک��ه در این مقاله مورد توجه اس��ت ،دورهی
م یکش��د و در عی��ن ح��ال ویژگ��ی دیگ��ر کار او، ارمغان»« ،دریاپناهی» و دهها بانوی خو شسخن باز شد تجدید بزم گر مجوشان چمن پس از استرداد استقلال کش��ور م یباشد .حال باید
س��خ نگفتن ب یهراس در مواردیاست که امروزه از دیگر ،از میان همین خانه طلوع کرد و آس��مان شعر یادکرد نهای یار غافلم آمد بیاد دی��د که دختران رابع��ه در ای��ندوره تا چه حدی
توانس��ت هاند راه او را پی��ش گیرند و ب��ه چه موانعی
جمله تاب وهای اجتماعی و اخلاقی ب هشمار م یرو د. بانوان بلخرا آذین بس ت. پس از بانو روحی ،اند کاندک راه برای بانوان ش��اعر
سوگند نگاه تازهای به زندگی دارد ،تا جای یکه او حتا نکت��ه دیگری قابل دقت ،این اس��ت که جوانان بلخ در ادبیات بلخ باز تر م یش��ود و چهره دیگری ب هنام برخورد کردهان د.
و ب هویژه بانوان ،متفاوت از ش��عرای گذش��ته که به «کریمه ویدا» وارد اینجریان م یگردد .بانو ویدا که پس از آ نکه افغانس��تان استقلال سیاس یاش را در
به «روسپیان» نیز با دید دیگری نگاه م یکن د: درده��ای اجتماعی ،موضوعاتسیاس��ی و تعلیمی در سال 1955میلادی در شهر مزارشریف چشم به هشتم اگست س��ال 1919توسط شاه اما نالل هخان
ساعتي خنديد با خود از دمِ يك روسپي و ...م یپرداختن��د ،عم��ل م یکنن��د .ش��عر ام��روز جهان گش��ود ،از جمله شاعربانوانی است کهغزل و ب هدس��ت آورد ،جغرافیای سیاس��ی بلخنس��بت به
بعد چيغي زد هراسان در غم يك روسپی بان��وان بلخ ،فریادی از احساس��ات و عواطف فردی، شعر سپید را ترجیح م یدهد؛ احساس زنانگی که در دورههای پیش��ین محدودتر ش��ده بود .چنا نکه تا
مرگ هم سرگرم بازي در حدود شهر بود دردهایب هخص��وص زندگی خودش��ان و گاهگاهی سرودههایش متبارز است ،به شعر او ویژگی خاصی امروز نیز ولایت بلخ فقط ش��امل شهر مزارشریف و
ب يرقم خنديد در چشم نم يك روسپي ه��م چال شهایی را که وضعیت ناهنجار سیاس��ی و شهرستا نهای بلخ، ُخلم ،کلدار ،شورتیپه ،دول تآباد،
باز آذر شد تمام ماجرا ناگفته ماند تاب وهای اجتماعی ف��رآروی آنان قرارم یدهد ،را در م یبخش د. چمتال ،زاری ،ش��ولگر ،کش��نده ،مارمل ،چارکنت،
زادروزم را به هم م يزد غم يك روسپي به همی نگونه بانوی دیگ��ری ب هنام «فوزیه رهگذر» چاربولک ،نهرشاهی ،دهدادی ،و شهر مرزیحیرتان
بر دار د. شاعر ،داس��تا ننویس و روزنام هنگار بلخی که پس از است .اما با آ نهم این ولایت ب هگونه طبیعی ،ب هعنوان
و چ��ه زیباس��ت هنگام یک��ه ش��عر ،هما نگونه که بانوانی چون صدا سلطانی ،هدیه ارمغان و فرنگیس سا لهای 1980درغربت ب هسر م یبرد ،شعرش را تا مرکز س��مت شمال افغانستان مطرح است و در امور
احساس��ات فردی مردان را ب یهیچ هراس��ی حمل سوگند ،در سا لهای اخیر از جمله چهرههای مطرح حدی به حس زنانگی آراسته م یسازد ،که کلام او را سیاسی،اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی این مناطق
ادبی��ات بان��وان در بلخ و ت��احدی در افغانس��تان،
م یکند ،ساربا ِن احساسات زنان نیزباش د. ب هش��مار م یروند .این شاعربانوان شعرها یشان را با به کلام «فروغ» نزدیک م یخوانن د. به نحوی دخیل م یباش د.
نمونه دیگری نیز از ش��عر بانوان بلخی که ح سهای درونمای ههای ش��خصی و بر مبنای عش��ق ،تخیل و و ه مچنان در س��یر تاریخ ادبیات بلخ از س��ا لهای بل��خ ب هعنوان مرکز س��مت ش��مال افغانس��تان ،از
دردهایدرو نفردی خودش��ان بنا م ینهند و شگرد 1965ت��ا 1977ب هنا مهایی چون «غت��ی پارینه»، دیرزمان بدی نس��و فعالی تهای گستردهای فرهنگی
فروخورده را چیغ م یکشن د. دیگ��ر کار آنان ،اس��تفاده از زبان ب هگون�� هی تازه و «نفیسه خو شنصیب»« ،خدیجهحیدری» و «ناجیه چون تدوی��ر انجم نها و گفتما نه��ایآزاد ادبی را
امشام باز خوردوخمیرم به خاطرت امروزی آن اس��ت که با وارد کردنواژههای عا مفهم حنف��ی» برم یخوری��م که ه��ر ک��دام در قال بهای شاهد بوده است .از آن جمله م یتوان از نشس تهای
آ نسا ن که آتشی نپذیرم به خاطرت در ترکی بهای زیبا ،شعرشان را برای هر نوع شنونده مشخص و با دیدهای معین ،دردها و احساسا تشان هفت�� هوار ادبی در زمان امیرش��یرعلی خان و پس از
امشام را چقدر گنهکار و زشت و بد و خوانن��دهای ،قابل فهم م یس��ازند و قدرت تعمیم آن ،در زم��انامیر حبی بالل هخ��ان و در دوره مورد
نه هیچ هیچ هیچ و حقیرم به خاطرت را بیانم یکنن د. مطالعه ما ،در زمان نادرشاه ( )1933 -1929و اوایل
هدیه ارمغان ،از جمله ش��اعربانوان دیگر بلخی است کلام رابیشتر م یکنن د. اما اگر پس از س��ا لهای 1980ش��اعربانوان بلخی پادش��اهی محمدظاهرش��اه که بز مهایشعرخوانی
که احساسات شخصی خود را ب هگون های زیبا در قالب ش��اعربانوان بلخی بیش��تر به غزل م یپردازند و این را که در غربت ب هس��ر م یبرن��د ،دنبال کنیم ،باید با در مدرس��ه خواج هخی��ران ب��ه گردانندگ��ی مولانا
غزلیات با زبان وترکی بهای شیرین و امروزی بیان قالب را برای ابراز دردها یشان ،مناس بتر م یبینند. معرفی بانو «فرش��ته حس��ینی»متولد سال 1981 خا لمحمد خس��ته و اش��تراک ادیبانی چون میرزا
از آ نج��ا که غ��زل دارایوزن و قافی��ه و گاهی هم در مزارش��ریف ،آغازگر ش��ویم .بانو حسینی که در ثاق��ب ،نظا مالدین انصار،اس��تاد عبدالصمد جاهد...
م یکند ،مانند دو بیت بالا. ردیف م یباشد ،بنا با درنظرداشت دقیق وزن و قافیه، آوان کودکی به ایران مهاجر ش��د ،از جمله شاعران برگزار م یشد ،اشاره کرد .اما بدبختانه در هیچ کدام
و ب��ه همی نگونه «نرگ��س صابری» بان��وی توانای تنظیم موسیقی کلام کار مشکل نخواهد بود .هرچند نسل س��ومادبیات مهاجرت م یباش��د .شعرهای او از این دورهها ،نامی از بانوان ش��اعر و نویسنده برده
دیگری است که با شعر سپید به سرایش دردهایش در رابطه به قافیه ،شاعران امروزی گاهگاهی از رسم با درونمای ههای سیاس��ی و اجتماعی طراوت خاصی نشده است .شاید به ایندلیلکه در آن زمان ،و بنا
معمول قدیم ع��دول م یکنند؛ مثلا «اعتراض» را با دارد و عاش��قان ههایش را حس زنانگی وزیبایی ویژه بر س��ن تهای خانوادگی و تابوهای اجتماعی ،بانوان
م یپرداز د.
از اوس ت: «ناز» قافیه م یسازن د. م یبخش د. اجازه حضور در چنینمجالسی را نداشتن د.
قدم كه م يزني و اما در رابطه به درونمایه و محتوای ش��عر ،هرگاه از پ��س از او ،بانوان دیگری چ��ون «فاطمه فیضی» بالاخره در بین س��ا لهای 1952-1949شماری از
سرك در خودش گم م يشود حس زنانگی و به تصویرکش��یدن دردهای شخصی متول��د س��ال 1981در مزارش��ریف« ،رحیم�ه ش��اعران و نویس��ندگان بلخ موفق به نشر مجل های
یک زن در قالب ش��عرس��خن برود ،بدون شک نام میرزای�ی» متول��د س��ال 1981درمزارش��ریف و ب هن��ام «بل��خ» ش��دند که ای��ن خود،باعث ش��کل
و فردا «فاطمه حس�ینی» متولد 1985در همین ش��هر، گرفت��ن نه��ادی ب هن��ام «انجمن نویس��ندگان بلخ»
نگرا نتر از هميشه م يآيد صدا سلطانی در آغاز کلام اس ت. از جمل��ه بانوان یان��د که در ایران ب هس��ر م یبردند و در زمان ریاس�� تجمهوری س��ردار محمدداوودخان
شال و كلاه كرده و ساكت صدا س�لطانی ،شاعربانوی توانایی است که در بهار شعرها یش��ان درقال بهای غزل ،سپید و نیمایی با در س��ال ،1977توس��طمرحوم هلا لالدین بدری،
یک��ی از ش��گردهای کار بان��وان بلخ این اس��ت که سال 1365خورش��یدی در مزارشریف پا به هستی درونمای ههای اجتماعی ،سیاسی و عاطفی ،نمون ههای مرح��وم محمداس��حاق دلگیر ،اس��تاد عم��ر فرزاد،
احساس��ات و عواط��ف فرد یش��ان را ب هگون های که گذاشت و از س��ال 1386بهسرایش شعر پرداخت. فی��اض مهرآیین و صال حمحمد خلیق ،رییس کنونی
م یخواهند ،در قال به��ای زیبا و باترکی بهایی که مجموعه شعری «گوش��وارههای عاشق» دس تآورد خوبی از شعر بانوان در مهاجرت اس ت. اطلاعاتفرهنگ بلخ ،ش��د .نشس تهای این انجمن
گاهگاهی قیامت کلمات برپا م یکند ،بیان م یدارند. از بانو فاطمه فیض ی: تاکن��ون نیز ادام��ه دارد .اما با این تف��اوت که امروز
با این وضع م یتوان برای آینده زیبا و درخشان شعر این سرایشگر اس ت. ی کتعداد قابل ملاحظه این انجمن رابانوان ش��اعر و
صدا ،ش��عر را در قالب غزل و هم در قال بهای رها از نیست در یادم زمستان بود یا پاییز
بانوان بلخامیدوار بو د. عروض تجربه م یکند و احساس زنانگی فو قالعادهای رفت از ای نجا نگاهش ،سرد و حز نانگیز نویسنده تشکیل م یده د.
در ح��ال حاض��ر ،چهرههای جوان زی��ادی در بطن در سرودهایش فوراندارد .او در هر بیتش م یکوشد خندهاش ،قهرش ،نگاهش ،ناز و عشقش در کن��ار ای��ن انجم��ن ،انجم نهای دیگ��ری چون،
ش��عر و ادب بلخ در حال رش داند که م یتوان از شیبا تا جلوهای از دردها و احساس��ات اکثرا پاما لشدهی آه هستم از این یاد و این احسا سها لبریز انجمن مولانا جلا لالدین محمد بلخی ،خانه مولانا،
بهمنش ،نرگس دانشیار ،نوریهندا ،دریاپناهی و دها یک زن را ،به نمایش بگذارد .در عین حال ازخیالات کانون فرهنگ��ی حکیم ناصرخس��روبلخی ،انجمن
بانوی ج��وان دیگر نام برد که هر کدام در قال بهای از بانو رحیمه میرزای ی: امیرعلی شیر نوایی ،انجمن ادبی ظهی رالدین محمد
غزل ،س��پید و نیمایی با درونمای هها و زبان امروزی، خودش سخن م یران د. شقایق وقتی مرد بابر ...از دهه هش��تاد سده بیس��تم بدی نسو در بلخ
درح��ال آفرین شاند .سرودهها یش��ان ی��ا در قالب ش��عر صدا ،از آوازهای ماندگار در تاریخ شعر بانوان
مجموعه شعر مس��تقل مانند مجموعه شعر «نوریه فقط چهاردهسال داشت فعالیت دارن د.
ندا» و یا هم در نش��ری ههای مختل��ف وتارنماها به بلخ خواهد بو د. م یگف ت:
به همی نگون��ه در پ سکوچ ههای ادبیات بانوان بلخ،
نشر م یرس د. ب��ه چهرههای دیگری چ��ون «فرنگیس س��وگند» شمع روشن کن ،ماه تنهاست
در کل موجودیت ی کچنین فضای ادبی در این حوزه و نگاهش ستاره چش مهایم بود
غنیمت بزرگی است و خوشبختانه موقعیت سیاسی
و اجتماعی بلخ همب هگون های است که در اکثر موارد مباد فوت شود
موانع زیادی فرا راه رشد فرهنگ و ادبیات بانوان قرار شقایق وقتی مرد
نم یدهد .با این وضع ،نموی سریعنها لهای شعر و
ادب در بلخ و به چاپ رس��یدن کتا بهای هر یک از دفترم تک هتکه
ستارهام خاموش