Page 11 - Issue No.1375
P. 11

‫‪11‬‬                        ‫سال ‪ / 23‬شماره ‪ - 1375‬جمعه ‪ 4‬ید ‪1394‬‬        ‫تهران و اقدام برای تشکیل شورای سلطنتی از راه‬       ‫مصدق از شوروی خواست که ‪ ۱۱‬تن طلایی که در‬
                                                                           ‫رفراندوم‪ .‬مصدق در دفاعیاتش به این اتهامات پاسخ‬     ‫دوران جنگ جهانی دوم طلب داشتیم‪ ،‬پس بدهند‪.‬‬
‫‪In touch with Iranian diversity‬‬                                            ‫داد‪ :‬نصیری در ساعت ممنوعه و با تانک و شصت‬          ‫جوابی که به او م ‌یدهند این است که این طلا‬
                                                                           ‫تیر فرمان را به خانه آورده بود‪ ،‬میتینگ را اصناف‬    ‫متعلق به ملت ایران است و به دولتی داده خواهد‬
     ‫‪11‬‬                                                                    ‫تقاضا کرده بودند‪ ،‬انحلال مجلس طبق اراده ملت‬        ‫شد که نماینده واقعی مردم ایران باشد‪ ».‬لابد از نظر‬
                                                                           ‫و رفراندوم بوده است‪ ،‬پایین آوردن مجسمه‌ها به‬       ‫دولت کمونیستی شوروی‪ ،‬دولت زاهدی نماینده‬
                                                                           ‫دستور او نبوده‪ ،‬زیرا اولاً ساختن مجسمه با موازین‬   ‫واقعی مردم بود و دولت مصدق نه! خبر سوم درباره‬
                                                                           ‫شرع اسلام وفق نم ‌یدهد و ثانیاً اخلالگران همیشه‬    ‫بازگشایی مجلسینی بو د که در دوره مصدق طی‬
                                                                           ‫درصدد پایین آوردن مجسمه‌ها و موجب زحمت‬             ‫یک رفراندوم تعطیل شده بود‪ .‬مجلس هفدهم که‬
                                                                           ‫دولت می‌شوند‪ ،‬چون سینماها جای استراحت مردم‬         ‫نماینده‌ای مثل مهدی میراشرافی در آن ایستاد و‬
                                                                           ‫است ترنم سرود شاهنشاهی موجب مزاحمت مردم‬            ‫نخست‌وزیر قانونی مملکت را تهدید کرد که «یک‬
                                                                                                                              ‫تیر چراغ برق برای نابودی مصدق کافی است» و هم‬
                                                                                                              ‫و زائد است‪.‬‬     ‫او بود که صدایش در رادیو تهران در عصر روز کودتا‬
                                                                           ‫مصدق اما به این جرایم ‪ ۳‬سال را در زندان لشکر ‪۲‬‬     ‫شنیده شد که خبر از سقوط حکومت مصدق می‌داد‪.‬‬
                                                                           ‫زرهی ارتش گذراند‪ .‬اواخر بهمن ‪ ۱۳۳۲‬که وکیلش‬         ‫مجلسی که مصدق دستور داده بود تا انتخاباتش‬
                                                                           ‫سرهنگ جلیل بزرگمهر‪ ،‬به دیدارش رفت‪ ،‬نتیجه‬           ‫به صورت کاملًا آزاد برگزار شود اما این کار‪ ،‬دست‬
                                                                           ‫انتخابات سنا اعلام شده و دولت هم گفته بود ‪۴۵‬‬       ‫ارتش و عوامل دربار را برای تقلب باز گذاشت‪ .‬عاقبت‬
                                                                           ‫میلیون دلار قرضه به ایران تا فروردین خرج م ‌یشود‪.‬‬  ‫چنان شد که با یک میلیون و ‪ ۵۳۰‬هزار رأی موافق و‬
                                                                           ‫درد دل‌های مصدق در آن روزها این بود که‪«‌:‬آقا این‬   ‫فقط ‪ ۷۰۰‬رأی مخالفت مردم در هم ‌هپرسی روزهای‬
                                                                           ‫دولت نیست‪ .‬غارتگر هم از این‌ها بهتر است‪ .‬آقا چه‬
                                                                           ‫زحمت‌ها کشیدیم‪ .‬چه شب و روزهایی با تشویش‬                          ‫‪ ۱۲‬و ‪ ۱۹‬مرداد ‪ ،۱۳۳۲‬منحل شد‪.‬‬
                                                                           ‫کار کردیم…خودت دیدی که من برای شخص خودم‬            ‫اما با خبر چهارم بود که صفحه اول اطلاعات اول‬
                                                                           ‫به هیچ چیز اهمیت نم ‌یدهم‪ .‬عکس‌های ویرانٔه‬         ‫دی ‪ ۱۳۳۲‬را به تصویری از تغییر تاریخ تبدیل کرد‪.‬‬
                                                                           ‫خانه‌هایم را آوردی‪ .‬آیا اثری دیدی؟ من به هیچ‬       ‫دادگاه نظامی در ‪ ۳۰‬آذر ‪ ۱۳۳۲‬پس از ‪ ۳۵‬جلسه‬
                                                                           ‫چیزی که مال خودم باشد اعتنا ندارم‪ .‬این مملکت‬       ‫که از ‪ ۱۷‬آبان آغاز شده بود‪ ،‬محمد مصدق را به‬
                                                                           ‫از دست م ‌یرود‪ .‬این معشوقٔه ماست‪ .‬چطور م ‌یشود‬     ‫سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم کرد‪ .‬مصدق‬
                                                                           ‫دید که با چنین جسارتی مقدمات از بین رفتنش را‬       ‫که در دا دگاه م ‌یگفت «من قانونا نخس ‌توزیرم»‪،‬‬
                                                                                                                              ‫به این اتهامات باید بقیه عمر را در حبس و حصر‬
                                                                                     ‫فراهم کنند‪ .‬اینکه نشد‪ ».‬و اشک ریخت‪.‬‬      ‫م ‌یگذراند‪ :‬دستور بازداشت سرهنگ نصیری‪ ،‬مهر‬
                                                                           ‫اما زاهدی نیز در چشم شاه چنین محترم نماند‪ .‬به‬      ‫و موم کاخ‌های سلطنتی‪ ،‬صدور دستور حذف نام‬
                                                                           ‫دو سال نکشیده از چشم شاه افتاد و سفارت گرفت‬        ‫شاهنشاه از دعای صبحگاه و شامگاه در سربازخانه‌ها‪،‬‬
                                                                           ‫و رفت و جز برای عروسی پسرش که داماد شاه‬            ‫دستور تشکیل میتینگ برای اهانت به مقام سلطنت‬
                                                                           ‫بود برنگشت و آخر سر در شهریور ‪ ۱۳۴۲‬در ژنو‬          ‫و رژیم مشروطیت‪ ،‬دستور پایین آوردن و شکستن‬
                                                                           ‫درگذشت‪ ،‬در تبعیدی محترمانه‪ ،‬سه سال زودتر از‬        ‫مجسمه‌های رضاشاه و محمدرضا شاه پهلوی‪ ،‬دستور‬
                                                                           ‫مصدق که در تبعید اجباری در احمدآباد مستوفی‬         ‫انحلال مجلس شورای ملی‪ ،‬دستور بازداشت سپهبد‬
                                                                                                                              ‫زاهدی‪ ،‬حذف سرود شاهنشاهی از برنامه رادیو‬
                                                                                                                ‫درگذشت‪.‬‬

                                                                           ‫‪wedding Ceremony‬‬   ‫‪Dr. Monir Taha‬‬
                                                                           ‫‪604-739-9491‬‬
                                                                           ‫‪www.aroosy.ca‬‬     ‫ﻣﺮاﺳﻢ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﻫﻤﴪی ﺷ را ﺑﻪ زﺑﺎن ﺷﯿﻮای ﻓﺎرﺳﯽ‪،‬‬
                                                                                                  ‫ﺷﻌﺮ و ﺳﺨﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ اﺟﺮا ﻣﯽﮐﻨﺪ‪.‬‬

                                                                                                   ‫ﺗﻠﻔﻦ‪۶۰۴ - ۷۳۹ - ۹۴۹۱ :‬‬

                                                                                               ‫ﻋﮑﺎﺳﯽ و زﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻋﮑﺲ را ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻼﻗﯿﺖ‬
                                                                                                 ‫‪Romin Deravian‬‬

                                                                                                   ‫از ﻫﻤﯿﻦ ﺷ ره ﺗﻠﻔﻦ ﺑﺨﻮاﻫﯿﺪ و اﻧﺘﺨﺎب ﮐﻨﯿﺪ‬

                               ‫‪Vol. 23 / No. 1375 - Friday, Dec. 25, 2015‬‬
   6   7   8   9   10   11   12   13   14   15   16