Page 27 - Issue No.1361
P. 27

‫عجیب است‪ .‬ول ‌ی جامعه چطور این اتفاق را م ‌یپذیرد؟ جامع‌هیی بازگشتم این بودکهکارهایمکنترل شوند ول ‌ی من نپذیرفتم‪ .‬علتش هم ساخته بودم با این انگیزهکه با وجود قانون و بدون خشونت از حضور‬

                                                                           ‫که پیشرفت نسب ‌ی دارد و از فرهنگ مناسبی برخوردار است‪ ،‬چنین این بود که آنها صلاحیت کنترل کارهای مرا نداشتند‪ .‬اصراری هم زنان استفادهکنم‪ .‬مبارزه به نظر من این نیستکه من شعار دهم و‬

                                                                           ‫اتفاقاتی را ب‌رنم ‌یتابد‪ .‬رادیو و تلویزیون در جوامع پیشرفت‌هتر هر نوع نداشتمکه در ایران روی صحنه بروم ول ‌ی پافشاریکردند و تصمیم بعد با تیر یک تفنگ از بین بروم‪ .‬اگر کس ‌ی هوش سیاسی دارد باید‬

    ‫‪27‬‬                                                                     ‫موسیق ‌یای را پخش نم ‌یکند‪ .‬یعن ‌ی مردمش اجازه نم ‌یدهند‪ .‬چون بر این شد که این برنامه را اجرا کنیم‪ .‬م ‌یتوانستم اعتراض کنم‪ ،‬از آ ‌ن استفادهکند‪ .‬هن ِر زندگ ‌ی در جامعه را باید بلد بود‪ .‬من در بازار‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1361‬جمعه ‪ 27‬رویرهش ‪1394‬‬   ‫اگر رادیو و تلویزیون نماینده مردم و نمایانگر شرایط فرهنگ ‌ی و هنری قهر کنم‪ ،‬با شبک‌ههای ماهوار‌های مصاحبه کنم‪ ،‬اما تصمیم گرفتم تهران بزرگ شد‌هام و آنجا تجرب‌ههای زیادی دارم‪ .‬با مردم زندگ ‌ی‬

     ‫‪27‬‬                                                                    ‫باشد‪ ،‬نم ‌یشودکارهای معمول ‌ی یا کاذب بخوردش داد‪ .‬با این دید [با مسئولان]گفت وگو کنم‪ .‬به مسئولین تالار رودکیگفتم امکانی کرد‌هام و خوشبخت بود‌هام‪ .‬هر کس ‌ی باید به جامع‌‌هاش نزدیک باشد‬

                                                                           ‫نم ‌یتوان یک طرف را مقصر دانست‪ .‬ضمنا جنگ و خشونت هم فراهمکنند که چند دقیق‌های از این برنامه اجرا شود بعد اگر کس ‌ی و پایبند صلح و دوست ‌ی و عشق باشد‪.‬‬

                                                                           ‫چارهکار نیست‪ .‬اگر کس ‌ی درکنار من با موسیقی مخالف است‪ ،‬خواست برنامه را به هم بزند اشکال ‌ی ندارد‪ .‬وقت ‌ی تمرین م ‌یکردیم شبکنسرت به چند نفر از مسئولینیکه دوست داشتن برنامه اجرا‬

                                                                           ‫من سع ‌ی م ‌یکنم او را آگاهکنم‪ .‬بجای اینکه فکر کنم یک دشمن این قطعات به ما احساس نیایش م ‌یداد‪[ .‬با اجرای این قطعات] شود گفتم بگذارید چند دقیقه از اجرا بگذرد‪ .‬از نظر حسی در‬

                                                                           ‫کنارم است‪ ،‬باید بفهمم چطور م ‌یتوانم موسیق ‌ی خلقکنمکه دل او را احساس م ‌یکردیم روی خود ما هم اثر زیادی م ‌یگذارد‪ .‬خودمان تمری ‌نها تجربه داشتم و م ‌یدانستمکه این اثر م ‌یتواند تاثیر زیادی‬

                                                                           ‫به دست بیاورم‪ .‬از تجرب‌های صحبت م ‌یکنمکه سا ‌لهاییکه جلوی را جای شنونده م ‌یگذاشتیم‪.‬گاه ‌ی چند نت موسیق ‌ی آهنگساز و روی شنونده بگذارد و او را مسخکند‪ .‬شبیه همین تجربه را با اجرای‬

                                                                           ‫موسیقی با خشونتگرفته م ‌یشد‪ ،‬داشتیم‪ .‬با لطف ‌ی ‪-‬که یادش بخیر شنونده را دنبال خود م ‌یکشد‪ .‬زمان باروری آثاری جدید‪[ ،‬درست] قطعه «ترکمن» در سال ‪ ۶۷‬داشتمکه آ ‌ن موقع تکنوازی ممنوع بود‪.‬‬

                                                                           ‫‪ -‬روی صحنه بودیم‪ .‬با گروه شیدا و عارف در حال اجرا بودیمکه شبیه دوران باردار ‌یاست و به نظر من ریشه این دو یک ‌یاست‪ .‬انسان در مورد اجرای خوانند‌ه زن هم همیشه م ‌یدیدیم یکگروه نوازنده‬

                                                                           ‫آمدند و با اسلحه مانع اجرا شدند‪ .‬هدف من قهرمان پروری برای پر م ‌یشود و نتیجٔهآ ‌ن فرزند ‌یاستکه به دنیا م ‌یآید یا اثر ‌یاستکه هست و یک خواننده‪ .‬تصمیم گرفتم یک نوازنده و چند خواننده‬

                                                                           ‫را در اینکنسرت قرار دهم‪ .‬هم لجبازی بچگانه بود و هم ضرورت‬             ‫خودم نیست‪ .‬بلکه واقعیت جامعه در آ ‌ن زمان هرج و مرج بود‪ .‬اگر خلق م ‌یشود‪ .‬این نتیجه جزیی از وجود شماست‪.‬‬

                                                                           ‫مطالعهکنیم م ‌یبینیمکه در تمام جوامع دنیا چطور در طول زمان روی من ادعا م ‌یکنم هیچوقت زانوی غم بغل نکردم‪ .‬همیشه گفت‌هام اجتماعی‪ .‬چهار خواننده داشتیم (دو زن و دو مرد) و یک تار و یک‬

                                                                           ‫سازکوب‌های‪.‬گفتیم اگر وسط برنامه هم اجرای‬                                                                ‫فرهن ‌گها کار شده‪ .‬در همین‬

                                                                           ‫ما را قطعکردند باز هم برای ما افتخار ‌یاست‪.‬‬    ‫من فکر می‌کردم تئاتر ایران از بین رفته چون همیشه•‬        ‫جامعه غربی هم اگر به گذشته‬
                                                                           ‫گاهی انسان برای چیزی تلاش م ‌یکند‪ .‬اگر‬                                                                  ‫برگردیم از این اتفاقت زیاد پیش‬
                                                                           ‫موفق شد که هیچ اگر نشد در خودآ ‌ن شکست‬                                                                  ‫آمده ول ‌ی صبر و تحمل هم بوده‬

                                                                           ‫هم باز موفقیت است‪ .‬چون شما کاری تولید‬          ‫مشغول موسیق ‌ی بوده‌ام‪ .‬ول ‌ی قبل از سفرم چیزهایی در‬     ‫تا جامعه درست شد‌هاست‪ .‬البته‬
                                                                           ‫کرد‌های و عد‌های که آ ‌ن را نم ‌یفهمند با شما‬                                                           ‫این حر ‌فها توجیه اتفاقاتیکه در‬

                                                                           ‫مخالفند‪ .‬خلاصهکنسرت را شروعکردیم‪.‬گروه‬          ‫تئاتر دیدم که متوجه شدم تئاتر ایران بسیار پویاست‪.‬‬        ‫قرن ‪ ۲۱‬در ایران م ‌یافتند نیست‬
                                                                           ‫حالت عجیب ‌ی داشت‪ .‬شما وقت ‌ی روی صحنه‬                                                                  ‫ول ‌ی باید پذیرفت که شرایط‬

                                                                           ‫نشست‌های و ممکن است برنامه به هم بخورد یا‬                            ‫هنرمندان نسل جدید پر کار هستند‪]].‬‬             ‫جامعه اینگونه است‪.‬‬
                                                                           ‫به نوازنده توهین شود‪ ،‬احساس خوبی به وجود‬                                                                ‫سوال این است که نقش ما‬

                                                                           ‫نم ‌یآید‪ .‬ول ‌ی در عین حال احساس مقاومت‬                                                                 ‫چیست؟ نباید به نقش مخرب‬

                                                                           ‫به شما م ‌یدهد‪ .‬یعن ‌ی وقت ‌ی با عشق و اعتقاد‬                                                           ‫دیگران تکیهکرد؟ تجربٔه شخصی‬

                                                                           ‫من در ایران این بوده که وقت ‌ی به من گفتند موسیق ‌ی اشکال دارد و م ‌یگویم که ما احتیاجی به مجوز نداریم‪ .‬درست است که قانون کاری م ‌یکنیم مثل یک شهادت است‪ .‬یک همبستگ ‌ی و همدلی‬

                                                                           ‫یا نباید باشد‪[ ،‬من معتقد بودم] کار درست اتفاق ًا نگه داشتن گذشت‌هاند ول ‌ی من در هیچ مصاحب‌های نگفتم مسئولین لطفا رعایت عجیب ‌ی بین اعضایگروه بود و صداها هیچوقت به این زلالی و با‬

                                                                           ‫موسیق ‌یست‪[ .‬فقط] وقت ‌ی به پشتیبانی مردم تکیهکردیم‪ ،‬موسیق ‌ی کنند‪ .‬یعن ‌ی پش ِت د ِر مسئولین سر خم نکرد‌هام‪ .‬اینها شعار نیست این حس در تمری ‌نها شنیده نم ‌یشد‪ .‬حس نیایش به وجودآمد‌ه بود‪.‬‬

                                                                           ‫حفظ شد‪ .‬ای ‌نها شعار نیست‪ .‬امکان ندارد این موسیق ‌ی [در] هر ول ‌ی هیچ مسئولی در انداز‌های نیستکه بهکسان ‌ی مثل ما که نیم قرن در تمام سالن سکوت بسیار عمیقی ایجاد شد و بالاخره بعد از این‬

                                                                           ‫جای دنیا اجرا شود و بیشتر از هر نو موسیقی دیگری‪ ،‬حامی هموطن در این مملکتکارکرد‌هایم مجوز ندهد‪ .‬وقت ‌ی در ایران با مردم تماس سالها‪ ،‬نه تنها برنامٔهآ ‌ن شب تا پایان اجرا شد بلکه همین شکلکار‬

                                                                           ‫نداشته باشد‪ .‬قبل از انقلاب موسیق ‌ی فاجعٔه بود و فقط در حد داریم احساس م ‌یکنیم جزء مردم هستیم‪ .‬مردم ما همانطورکه اسم بارها به همان صورت (نه به صورت ابزاری) تکرار شد‪ .‬همینطور‬

                                                                           ‫پاپ‪ .‬نم ‌یگویم پاپ خوب یا بد است ول ‌ی نماینده موسیق ‌ی ایران کوچه و خیابا ِن شهرشان را بلدند‪ ،‬اسم هنرمندا ‌نشان را هم بلدند‪ .‬این اثر باعث تجرب‌های خوب برای ترکیب آواز به این شکل شد‪.‬‬

                                                                           ‫نیست‪ .‬آن زمان هم روی این مساله کار نم ‌یشد‪ .‬در دور‌ههایی در مثلا وقت ‌ی م ‌یگویند «شجریان» همان «عال ‌ی قاپو اصفهان» است‪ .‬ممکن است به حرفهای من انتقاداتی وارد شود ول ‌ی ایرادی ندارد‪.‬‬

                                                                           ‫این ‪ ۳۷‬سال من فکر م ‌یکردمکه اگر امکانی فراهمکنیمکه موسیق ‌ی وقت ‌ی م ‌یگویند «شهناز» یا کسایی دیگ‌ر همان «س ‌ی و سه پل» است‪ .‬ما مردم همیشه ناراضی هستیم‪ .‬موقع احوالپرسی م ‌یگوئیم «بد‬

                                                                           ‫اجرا شود‪ ،‬تاثیر آ ‌ن روی دوست و دشمن یک ‌ی خواهد بود‪ .‬یک اینها جزیی از تاریخ مملکت هستند‪ .‬س ‌ی و سه پل نم ‌یگوید اجازه نیستم»‪« ،‬نفسی میاد و میره» بلد نیستیم بگویم «خوبم» نم ‌یخواهیم‬

                                                                           ‫دیگران فکر کنند ما موفق هستیم‪ .‬در جواب سوال «ایران چطوره»‬            ‫خاطره مثال م ‌یزنم؛ به عنوان یک واقعه تاریخ ‌ی‪ .‬وقت ‌ی صدای بدهید اینجا باشم‪ .‬س ‌ی و سه پلآنجا هست‪.‬‬

                                                                           ‫زن در ابتدا به صورت ناگفته و بد به صورت بخشنام‌های ممنوع این دو سه سال که در [شهرهای] ایران سفر کردم‪ ،‬در شهرهای م ‌یگوییم «اصلا نم ‌یشه توش زندگ ‌ی کرد»‪ .‬درست استکهکارکردن‬

                                                                           ‫شد‪ ،‬قطع ًا ع ّد‌های بودنکه فقطکارهای مجاز انجام م ‌یدادند‪ .‬من کوچککه امکانات نداشتند آنقدر عشق و صفا بود‪ .‬اوایل انقلاب در ایرانکار ساد‌های نیست ول ‌ی هنرمندان زیادی آنجا کار م ‌یکنند‬

                                                                           ‫همیشهگفت‌هام چطور در این ‪ ۳۷‬سال یک خوانند‌ه مرد به محرومیت با «لطفی ‌» در سالن زیر میدانآزادی برنامه داشتیم‪ .‬خیل ‌ی شلوغ بود و آثار برجست‌های تولید م ‌یکنند‪ .‬ما هیچکجای دنیا به اندازه ایران‬

                                                                           ‫زنان اعتراض نکرد؟ ظاهر ًا به خاطره مسائل صنفی شاید بدشان چونکارهاییکه ساخته بودیم حرف دل مردم بود‪ .‬به «لطفی ‌» گفتم کارگردان زن نداریم‪ .‬این هنرمندان تلاشکرد‌هاند و باید ارزش این‬

                                                                           ‫هم نم ‌یآمد‪ .‬در دایرٔه صنفی اعتراضی به این موضوع نشد‪ .‬ابتدای ما زود مصرف م ‌یشویم‪ ،‬باید خودمان را پر کنیم‪ .‬تمام این حر ‌فها را تلا ‌شها را فهمید‪ .‬در نسل جدید سینما و تئاتر ایران‪ ،‬با این همه‬

                                                                           ‫انقلاب این فتو‌اها در استودیو بود که با شرایط خاص صدای زن از جان م ‌یگویم‪ .‬برگردم به شب ‌ی که قرار بود «راز نو» اجرا شود‪ .‬دوران مشکل‪ ،‬اتفاقات مثبتی م ‌یافتد‪ .‬من از نزدیک با کارگراد ‌نهای‬

                                                                           ‫را مجاز م ‌یکرد ول ‌ی خیل ‌‌یها از ترس به این احکام دامن زدند و خاتمی بود و من هم بعد از مدت ‌ی به ایران برگشته بودم‪ .‬اینکار را جوان تئاتر کار کرد‌هام و این کارها به زودی عرضه م ‌یشوند‪ .‬وقتی‌‬

                                                                           ‫استنفورد بودم به بیضاییگفتم نسل جوان تئاتر امروز ایران بیشتر‬                                     ‫بدون اعتراضآ ‌ن را تشدید کردند‪ .‬واضح استکه من با حذفکردن‬

                                                                           ‫از هر نسلی به دنبال هویتش است‪ .‬در تئاتر ایران همیشه کارهای‬                                       ‫صدای زن مخالفم‪ .‬ول ‌ی وقت ‌ی در محیط ‌ی زندگ ‌ی م ‌یکنید که این‬

                                                                           ‫ترجمه اجرا شده وکلیش‌ههای ‌ی در تئاتر صحنه و تلویزیون هستکه‬          ‫درست است که کار کردن•‬       ‫مسائل به شما دیکته م ‌یشود‪ ،‬وظیفٔه شما به عنوان هنرمند چیست؟‬
                                                                           ‫همیشه اثر را تصنعی به نظر م ‌یرساند‪ .‬من فکر م ‌یکردم تئاتر ایران‬                                 ‫من شخص ًا سع ‌ی کردم دست به ابتکاراتی بزنم و در ‪ ۳۷‬سال بدون‬
                                                                           ‫از بین رفته چون همیشه مشغول موسیق ‌ی بود‌هام‪ .‬ول ‌ی قبل از سفرم‬
                                                                                                                                                                            ‫تبلیغات کارهایی منتشر کرد‌هام‪ .‬اتفاقا ع ّد‌های ادعا م ‌یکنند برای‬

                                                                           ‫چیزهایی در تئاتر دیدم که متوجه شدم تئاتر ایران بسیار پویاست‪.‬‬         ‫در ایران کار ساده‌ای نیست‬   ‫موسیق ‌ی کار م ‌یکنند ول ‌ی در واقع زن را وسیله قرار م ‌یدهند‪ .‬این‬
                                                                                                          ‫هنرمندان نسل جدید پر کار هستند‪.‬‬                                   ‫درست نیستکه به شک ‌لهای تبلیغاتی آنچه را در جامعه ممنوع‬

                                                                           ‫خوشبختانه این امیدواری در همٔه عرص‌هها در تاریخ ایران بوده است‪.‬‬      ‫ولی‌ هنرمندان زیادی‬         ‫است‪ ،‬به صورت اغراق آمیز فقط برای جلب مشتری نشان دهیم‪.‬‬
                                                                           ‫هر چیزیکه به نظر تمام شده م ‌‌یآمده به شکل دیگری شکوفا شده‬                                       ‫امکان آ ‌ن وجود دارد که یککار هنری را با ارزش هنر ‌یاش نشان‬

                                                                           ‫و جریان دارد‪ .‬هر نسلی حرف خودش را میزند که ممکن است‬                  ‫آنجا کار م ‌یکنند و آثار‬    ‫داد نه با ارزش تبلیغات ‌یاش‪ .‬امکانات و تکنولوژ ‌یایکه الان وجود‬
                                                                           ‫نسل قبلآ ‌ن را نپسندد‪ .‬تنها نکت‌هایکه باید بهآ ‌ن توجه و انتقادکرد‬                               ‫دارند‪ ،‬باعث م ‌یشوند که تبلیغات کاذب و اطلاعات کاذب زیاد‬

                               ‫‪Vol. 22 / No. 1361 - Friday, Sep. 18, 2015‬‬  ‫این استکه هنرمند باید با ریشه به آینده نگاهکند‪ .‬در این مساله‬         ‫برجست ‌های تولید م ‌یکنند‪.‬‬  ‫دیده شوند و عوام سازی ‌کنند‪ .‬ما در دور‌ها ‌ی زندگ ‌ی م ‌یکنیم که‬
                                                                           ‫خللی به وجود آمده است‪ .‬به خصوص در موسیقیکه متاسفانه از‬                                           ‫متاسفانه شناخت هنر دچار عوام زدگی شد‌هاست‪ .‬به هر حال وقتی‌‬

                                                                           ‫این نظر از هنرهای دیگر عقب تر است‪ .‬موسیقی یک هنر انتزاعی‬             ‫ما هیچ کجای دنیا به اندازه‬  ‫مسالٔه صدای زن در ایران اتفاق افتاد من فکر کردم چطور م ‌یتوانم‬
                                                                           ‫است‪ .‬یک نفر میتواند ‪ ۵۰‬سال با سازش در اتاق بنشین ‌د و هیچ‬                                        ‫با آ ‌ن مقابلکنم‪ .‬یعن ‌ی آثاری به وجود بیاورمکه بتوانند دلم مخالفان‬
                                                                           ‫حرکت اجتماع ‌یای نکند‪ .‬خیلی مواقع ما از اساتید بزرگگذشته‬                                         ‫را هم تسخیر کنند‪ .‬در خارج از ایرانکنسر ‌تها با صدای زن اجرا‬

                                                                           ‫یاد م ‌یکنیم و با آنها کار کرد‌هایم ول ‌ی یک کلمه راجع به تاریخ و‬    ‫ایران کارگردان زن نداریم‪.‬‬   ‫و ضبط م ‌یشدند و مشکل ‌ی هم پیش نم ‌یآمد ول ‌ی من دوست داشتم‬
                                                                           ‫جامعه و سیاست از آنها نشنید‌هایم‪ .‬ما فقط نغم‌هها را یادگرفتیم‬                                    ‫در داخل ایران هم این اتفاق بیافتد‪ .‬این بهان‌های شد که من در‬

                                                                           ‫بدون اینکه مورد استفاده آنها در جامعه را بدانیم‪ .‬هنر برای هنر که‬     ‫این هنرمندان تلاش‬           ‫زمینه موسیق ‌ی دست به تجرب‌های بزنم‪ .‬مثل ًا پل ‌یفونی (چند صدایی)‬
                                                                           ‫معن ‌ی ندارد‪ .‬هنر همیشه زایید‌هی اتفاقات و تاریخ است‪ .‬موسیق ‌ی از‬                                ‫در موسیقی ایران ‌ی چطور دس ‌تیافتنی‌استکه شبیه موسیق ‌ی کرال‬

                                                                           ‫دورٔه صفویه به بعد به این خاطر که هنر ممنوعه بوده ضر‌رهای زیادی‬      ‫کرده‌اند و باید ارزش این‬    ‫غربی نباشد‪ ،‬بلکه در آ ‌ن از زوایا و امکانات موسیقی ایران ‌ی استفاده‬
                                                                           ‫دیده است‪ .‬جامعه موسیقیدان و موسیق ‌ی شناس در آ ‌ن دوره مجبور‬                                     ‫شود‪ .‬لازمه اینکار وجود زن و مرد خواننده بود‪ .‬از تمام تکنی ‌کها و‬

                                                                           ‫به ترککشورشان شدند‪ .‬حتیکتا ‌بهایشان را به فارسی ننوشتند‪.‬‬             ‫تلا ‌شها را فهمید‪]].‬‬        ‫تحری‌رهای موسیقی ایران ‌ی استفاده شد و بع ‌دها این اثر با عنوان «راز‬
                                                                           ‫دور‌ههای طولان ‌ی این موسیق ‌ی به دست نوازندگان دور‌هگرد افتاد‌هبود‬                              ‫نو» منتشر شد‪ .‬وقت ‌ی که تست صدا (ساند چک) م ‌یکردیم همه چیز‬

                                                                           ‫و بعد ًا در دورٔه قاجار دربار ناصرالدین شاه از آنها حمایت م ‌یکند‬                                ‫راکنترل م ‌یکردند و به ما گفتند چون خان ‌مها آواز م ‌یخوانند امکان‬

                                                                           ‫تا نهایت ًا پیشرفت موسیق ‌ی ایران در این خلاصه م ‌یشودکه نوازنده‬                                 ‫ندارد برنامه اجازه اجرا داشته باشد‪ .‬من همیشه اصرار داشتمکارهایم‬

                                                                           ‫پشت پردٔه حرمسرا م ‌ینشست و برای حرمسرا نوازندگی م ‌یکرد و‬                                       ‫کنترل نشود‪ .‬بعد از چند سال به ایران برگشته بودم و یک ‌ی از شرایط‬
   22   23   24   25   26   27   28   29   30   31   32