Page 15 - Shahrvand BC Issue No. 1340
P. 15
‫این که این زنان اغلب با ادعاهای ناموسی کشته م ‌یشوند در حالی‬ ‫دلیلی ندید‪ ،‬حقیقت را پنهان کند‪ ،‬گفت‪« :‬برادرش به او تجاوز کرده بود‪».‬‬
‫ملام ‌تهای آ ‌نها که مثل گلوله شلیک م ‌یشدند‪ ،‬ترجمان یک جمله بود‪ :‬که در واقعیت‪ ،‬خانواد‌ههای آ ‌نها طبق شایعات ب ‌یاساس‪ ،‬سوءظن‪ ،‬و‬
‫‪15‬‬ ‫یا بدلیل زنای با محارم که آ ‌نها م ‌یخواهند پنهانش کنند؛ یا بدست‬ ‫این چیزی بود که م ‌یخواستم بشنوم‪« .‬پس چرا او را کشتید؟ چرا قربانی مثل برادرزاد‌هی آ ‌نها‪ ،‬من هم دختر خوبی نبودم!‬

‫آوردن ارث و میراث آ ‌نها؛ یا دلایل ساد‌هتری نظیر این که این زنان را‬ ‫را مجازات کردید؟ چرا برادرش را مجازات نکردید؟»‬
‫در واقع من لباس سنتی نپوشیده بودم و شلوار جین و کفش کتانی پام باری بر دوش خانواده م ‌یدانند‪ ،‬اقدام به قتلشان م ‌یکنند‪ .‬نیز دریافتم با‬
‫برای افرا ِد خارج از فرهنگ ما‪ ،‬پرسیدن این سؤالات ممکن است بود تا در تحقیق راجع به یک قتل‪ ،‬اگر اتفاقی افتاد بتوانم سری ‌عتر دربروم‪ .‬اینکه جزای قتل عمد‪ ،‬غالبا حبس ابد‪ ،‬یا اعدام هست‪ ،‬اما طبق قوانین‬
‫گستاخانه ب ‌هنظر برسد‪ .‬اما تا آن موقع به انداز‌هی کافی در مورد "قتلهای و حالا موق ‌عاش بود که فلنگ را ببندم‪ .‬با اینحال من ماجرا را برای نوشتن اردن این قاتلا ِن قت ‌لهای ناموسی فقط به دو تا هفت سال زندان محکوم‬
‫م ‌یشوند‪ .‬حتی بعضی از آ ‌نها احکام تعج ‌ببرانگی ِز کوتاه مد ‌تت ِر چند‬ ‫ناموسی" م ‌یدانستم و اینکه بزرگان فامیل طرح چنین قتلی را م ‌یریزند‪ .‬داشتم‪.‬‬
‫ماهه دریافت م ‌یکنند! چیز دیگری که کشف کردم این بود که زنانی‬ ‫یعنی درست است که عم ‌وها سر دختر را گوش تا گوش نبرید‌هاند‪( ،‬و‬
‫برادر بزرگترش این کار را کرده) اما آ ‌نها هم در طر ‌حریزی ماجرا دست در سال ‪ ۱۹۹۴‬وقتی بیست و شش سالم بود و داشتم راجع به مرگ که در معرض چنین تهدیدهایی قرار دارند یا آ ‌نها که جان سالم بدر‬
‫داشت ‌هاند‪ .‬و حالا ب ‌هرغم انزجار آ ‌نها‪ ،‬یک زن داشت درباره این قتل این دختر برای روزنام ‌هام‪« ،‬اردن تایمز» تحقیق م ‌یکردم‪ ،‬هیچگاه گمان برد‌هاند‪ ،‬و خانواد‌هی آ ‌نها بخاطر "رفتار غیراخلاقی"شان اقدام به قتل‬
‫سال ‪ / 22‬شماره ‪ - 1340‬جمعه ‪ 4‬تشهبیدرا ‪1394‬‬ ‫نم ‌یکردم که سرگذشت تلخ او محرکی خواهد شد تا من صدای اعتراض آ ‌نها کرد‌هاند‪ ،‬توسط مقامات قضایی به زندا ‌نهای طولانی مدت محکوم‬ ‫پر ‌سوجو م ‌یکرد‪.‬‬
‫بر علیه قت ‌لهای پس ِت موسوم به "قت ‌لهای ناموسی" شوم‪ .‬قتل ناموسی م ‌یشوند که در ظاهر برای حفظ جان آ ‌نها صورت م ‌یگیرد! در چنین‬
‫عم ‌وها به یکدیگر نگاه کردند‪ ،‬و متکبرانه با سؤالات من سرگرم شدند‪ .‬چیست؟ مگر نه اینکه یکی از مردان خانواده‪ ،‬جان زنی را م ‌یگیرد که به حال ‌تهایی‪ ،‬زنان نه م ‌یتوانند به اراد‌هی خود زندان را ترک کنند و نه‬
‫عقیده آن خانواده‪ ،‬این زن بواسط ‌هی رفتار "غیر اخلاقی" خود ‌ـ ب ‌هزعم اینکه خود را به قید کفالت آزاد کنند‪ .‬و اقدام خانواد‌ههای آ ‌نها برای‬ ‫یکی از دیگری پرسید‪« :‬فکر م ‌یکنی آدم اشتباهی رو کشتیم؟!»‬
‫آ ‌نها ـ حیثیت آ ‌نها را لک ‌هدار کرده است‪ .‬با اینکه قت ‌لهای ناموسی آزاد ‌یشان‪ ،‬به معنی این است که قصد جانشان را کرد‌هاند‪ .‬من زنانی را‬
‫اقدامی برخلاف موازین حقوق بشر و ادیان بزرگ دنیا‪ ،‬از جمله دین اسلام ملاقات کردم که به مدت هشت سال در حبس بودند و چش ‌ماندازی هم‬ ‫‪« -‬نه؛ نه که نکشتیم‪ .‬شخصی که باید کشته م ‌یشد‪ ،‬اون بود‪».‬‬
‫که مذهب عمد‌هی مردم اردن‪ ،‬محسوب م ‌یشود‪ ،‬بسیاری از مردم عرب برای آزادشان وجود نداشت‪ .‬در حالی که در هرجای دیگر دنیا فرد متجاوز‬
‫اینها کلماتی هستند که من هیچگاه فراموششان نم ‌یکنم؛ حرفهایی که این قت ‌لها را نادیده م ‌یگیرند و یا وانمود م ‌یکنند که آ ‌نها وجود ندارند‪ .‬پشت میل ‌ههای زندان بسر م ‌یبرد‪ ،‬در اینجا قربانی زندانی م ‌یشود!‬
‫و یا اینکه آن را توجیه م ‌یکنند؛ هم چنانچه یکی از مرتکبین آن توجیه‬ ‫هنوز هم یادآور ‌یاش خونم را ب ‌هجوش م ‌یآورد‪.‬‬
‫م ‌یکرد‪« :‬این فرهنگ ماست‪ .‬اگر من این کار را نم ‌یکردم‪ ،‬خانواد‌هام را آشفته و آزرده از اینکه‪ :‬قاتلان راست راست م ‌یگردند و حقوق بشر زنان‬
‫چنین نادیده گرفته م ‌یشد‪ ،‬تصمیم گرفتم این ب ‌یعدالت ‌یها را در مقالاتم‬ ‫‪« -‬اون برادرش رو اغوا کرد‪ .‬اون حیثیت خانواده ما رو لک ‌هدار کرد و شرمگین م ‌یکردم‪ .‬خون‪ ،‬ننگ را پاک م ‌یکند‪».‬‬
‫افشاء کنم؛ به این امید که روزی صدایم شنیده شود و افراد ب ‌ههنگام‬ ‫مستحق مرگ بود‪ .‬برای همین او را کشتیم‪».‬‬
‫‪« -‬چرا اون باید برادرش رو اغوا م ‌یکرد‪ ،‬وقتی این همه مرد تو خیابون مدتی بعد از قضی ‌هی آرایشگاه‪ ،‬برای تحقیقات بیشتر به دادسرا رفتم‪ .‬خشم‪ ،‬منصف عمل کنند‪.‬‬
‫مدارک و شواهد پرونده را برای درک بهتر جزئیات پرونده‪ ،‬شرایط قربانی‬ ‫ریخته؟»‬
‫و مظنون سب ‌کسنگین کردم‪ .‬سپس با اشتیاق در حالی که حقایق بدست صدایم شنیده شد‪ .‬از همان اولین گزارش از گزار ‌شهای خبری متعددم‬
‫آمده در ذهنم م ‌یچرخید به دفتر روزنامه رفتم‪ .‬سعی کردم بیطرف باشم دربار‌هی چنین موضوعی که تابو محسوب م ‌یشد‪ ،‬دفتر روزنامه نام ‌ههای‬ ‫من آشکارا با آ ‌نها وارد بحث شده بودم‪.‬‬
‫و در عین سبعیت و ناعادلانه بودن این احکام را نشان دهم که دومین بیشماری حاکی از حمایت دریافت کرد‪ .‬با گذشت زمان که پست‬
‫الکترونیک و‪ ...‬در اردن هم گسترش یافت‪ ،‬واکن ‌شهای منفی هم شروع‬ ‫کلافه از دست من‪ ،‬بیشتر تهاجمی شدند‪« :‬اصلا به تو چه مربوطه؟ تو گزارش خبر ‌یام را نوشتم‪.‬‬
‫به آمدن کرد که در آ ‌نها انگیز‌هی مرا زیر سؤال م ‌یبردند‪ .‬م ‌یپرسیدند‪:‬‬ ‫اینجا چیکار م ‌یکنی؟ چرا لباس سنتی نپوشیدی؟ آره‪ ،‬حتما تحصیل‬
‫با بررسی موارد مشابه قبلی به چیزهای حیر ‌تآوری دست یافتم‪ .‬نظیر «چرا راجع به قت ‌لهای ناموسی م ‌ینویسی؟»‬ ‫کرد‌هی امریکا هستی؟ اصلا چرا ازدواج نکرد‌های؟»‬

‫‪In touch with Iranian diversity‬‬ ‫‪AMIN FINANCIAL GROUP‬‬

‫�ﺪﻣﺎت �ﺴﺎ�ﺪاری ا��ﻦ‬

‫‪Cell: 604-773-6610‬‬ ‫‪ -‬اﻣﻮر ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﺣﻘﻮق و دﺳﺘﻤﺰد‬
‫‪Office: 778-285-3646‬‬ ‫‪ -‬ﻣﺎﻟﯿﺎت اﺷﺨﺎص و ﺷﺮﮐﺖهﺎ‬

‫‪Vol. 22 / No. 1340 - Friday, Apr. 24, 2015‬‬ ‫‪228 - 3030 Lincoln Ave., Coquitlam, BC V3B 6B4‬‬

‫‪ Appeal‬ﺟﻬﺖ رﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼت اﻣﻮر ﻣﺎﻟﯽ‪ ،‬ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﻣﺪﯾﺮ‪ :‬ﻋﺒﺎس ﺧﺎﻧﯽ ‪CPA‬‬

‫ﺗﺪرﯾﺲ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ اﯾﺮاﻧﯽ‬ ‫ﮐﺎﻧﻮن ﺗﺮﺟﻤﻪی ﭘﺎرﺳﯽ‬

‫ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺒﺎﺳﯽ‬ ‫)ﻓﺎرﺳﯽ‪ -‬اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ(‬

‫ترجمهی هر گونه متن حقوقی‪ ،‬بازرگانی‪ ،‬پزشکی‪ ،‬آموزشی‪ ،‬ادبی و جز آن‬

‫وﯾﻠﻮن‪ ،‬ﺳﻨﺘﻮر‪ ،‬آواز‪ ،‬ﺗﺌﻮری ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ‬ ‫ﺗﻠﻔﻦ‪ ۷۷۸-۳۸۸-۴۰۸۷ :‬ﺗﻠﻔﻦ‪۶۰۴-۷۷۱-۱۴۴۷ :‬‬

‫ﺑﺮای ﺗﻌﯿﯿﻦ وﻗﺖ ﻟﻄﻔﺎ ﺗﻤﺎس ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ‪.‬‬ ‫‪persianlanguagecenter@gmail.com‬‬
‫‪www.persiantranslationcenter.com‬‬
‫ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ‪ ۶۰۴ - ۵۰۵ - ۶۰۵۹ :‬ﻣﻨﺰل‪15 ۶۰۴ - ۹۸۰ - ۶۰۴۹ :‬‬ ‫!‪Persian: Ours to Cherish‬‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20