Page 16 - Shahrvand BC No.1244
P. 16
‫روا ‌نشناسیکودکان ‹‬

‫‪ 16‬به بچ ‌هها جرئت عمل بدهیم ‪ -‬چگونه؟‬

‫ترجمه‪ :‬شهلا باورصاد‬

‫پروفسور کورت سینگر‪ ،‬دان ‌شآموخته‌ی تعلیم و تربیت و مدرس‬ ‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1244‬جمعه ‪ 31‬دادرخ ‪1392‬‬
‫دانشگاه مونیخ در روان‌شناسی تعلیم و تربیت‏بود‪ .‬او به سال ‪1929‬‬
‫در مونیخ به دنیا آمد و در سال ‪ 2009‬در همین شهر از دنیا رفت‪.‬‬
‫مرکز ثقل تحقیقات او ‏آموزش معلمان بود‪ .‬مقاله‌ای که در زیر‬
‫م ‌یخوانید‪ ،‬شرح فهرست‌وار عواملی است که م ‌یتوانند جرئت عمل‬
‫را‏از کودکان سلب کنند‪ .‬او در این بررسی اجمالی به موشکافی نقش‬
‫والدین در پروراندن مهار ‌تهای شجاعت‪،‬‏پشت کار و جرئت ِ دست‬
‫به عمل زدن م ‌یپردازد‪ .‬ترس و به تبع آن ب ‌یعملی اگر عمده‌ترین‬
‫عوامل سردرگمی‪ ،‬‏پرخاش‌گری‪ ،‬اعتیاد و مشکلات روانی نباشد‪ ،‬از‬
‫شاخص‌ترین آ ‌نها ست‪ .‬خشم والدین بچه‌ای ترسو از بی‌عملی ‏او‪،‬‬
‫وضعیت را برای نوجوانان و جوانان بدتر هم م ‌یکند‪ .‬بی‌شک بخش‬
‫بزرگی از این خشم ناشی از احساس‏گناه و شرمی ست که در مقابل‬
‫کودک داریم‪ .‬با این وصف شناخت خطاهای خود در نهایت نوعی‬
‫درمان برای‏والدین و اطرافیان بچه‌های ک ‌مجرئت محسوب م ‌یشود‪.‬‬
‫با علم بر دلایل بروز ناهنجاری‌های رفتاری نه فقط‏می‌توان به جوانان‬
‫کمک کرد‪ ،‬بلکه بزرگ‌سالان خود در نهایت از دانش نوآموخته سود‬

‫خواهند برد‏‪.‬‬

‫‏‪ -۱‬ترس بخشی از زندگی ماست‪ .‬ترس نشانه‌ی‬

‫احساس خطر است‪.‬‏‬

‫ترس پیامی ست که در صورت بروز خطر به ما هشدار م ‌یدهد‪.‬‬
‫بچ ‌هها تنها وقتی احساس م ‌یکنند فهمیده می‌شوند که فقط در صورتی که بچه‌ها خواست‌های‏والدین و مرب ‌یها را درک کنند‪،‬‬ ‫ترس از ما م ‌یخواهد‪ ،‬بر او غلبه کنیم‪ .‬ما‏یا باید برای کاهش خطر یا‬
‫خنثی کردن آن کاری کنیم و یادر برابر تهدید جاخالی بدهیم‪ .‬پذیرفتن نصیحتشان نکنیم‪ ،‬فقط نخواهیم راهنم‌ایی و‏ارشادشان کنیم‪ ،‬بلکه م ‌یتوانند آن‌ها را مراعات کنند‪ .‬اگر آ ‌نها اجازه داشته باشند «هر‬
‫ترس و‏تسلط بر آن‪ ،‬به معنای قدمی به جلو است‪ .‬از برخورد با ترس در آرامش به حرف‌هایشان گوش بدهیم و بگذاریم حرفشان را به پایان کاری ‏بکنند»‪ ،‬م ‌یتوانند ب ‌یمرز شوند و رفتار طلبکارانه پیدا کنند‪.‬‬
‫طفره رفتن و در مورد آن بحث و صحبت‏نکردن‪ ،‬سبب توقف رشد برسانند‪ .‬گوش‏سپردن والدین و معل ‌مها به بچ ‌هها نشان م ‌یدهند آ ‌نها بی‌مرزی در نهایت درماندگی م ‌یآورد‪ ،‬چون‏بچ ‌هها نم ‌یتوانند راه خود‬
‫فردی ما م ‌یشود و ما را درمانده م ‌یکند‪ .‬ترس «پاسدار زندگی» است‏‪ .‬علاقمند هستند بدانند چه تجربه‌ای یک بچه از یک‏وضعیت دارد‪ ،‬چه را پیدا کنند‏‪.‬‬
‫چیزهایی شادش م ‌یکند یا می‌ترساندش‪ ،‬چه آرزوهایی دارد‪ .‬بدین‬
‫‏‪ -۹‬تمرین در مقررات و عاد ‌تهای خوب موجب‬ ‫ترتیب آن‌ها شریک ‏نگران ‌یها و مشکلات بچه می‌شوند‪ ،‬همی ‌نطور‬ ‫‏‪ -۲‬ترس یک نیروی روانی است که ما را فعال و‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬

‫عدم بروز درگیری می‌شود‏‪.‬‬ ‫شریک خشم و سرخوردگ ‌یهایش‪ .‬به همین دلیل بچه احساس‬ ‫از ما حفاظت م ‌یکند‏‪.‬‬
‫‏م ‌یکند‪ ،‬جدی گرفته می‌شود‪ .‬احساس جدی گرفته شدن عزت نفس‬
‫تمرین عادت‌های خوب در خانواده و مدرسه مفید است‪،‬‬ ‫را بالا م ‌یبرد و با بالا رفتن عزت نفس‪،‬‏جرئت هم زیاد م ‌یشود‪.‬‏‬ ‫ترس می‌تواند ما را فعال و البته فلج کند‪ .‬ترس کمک م ‌یکند‪،‬‬
‫عاد ‌تهایی که دیگر لازم نیست درباره‌شان بحث‏کنیم‪ .‬این اما بدون‬ ‫مشکلاتی را حل کنیم که زندگی ما را تهدید‏م ‌یکنند‪ .‬جاهایی که‬
‫فشار آمیخته با حسن نیت ممکن نیست‪ .‬چنین فشاری به بچه‌ها‬ ‫مانعی ب ‌هنام ترس را با وارد عمل شدن پشت سر می‌گذاریم‪ ،‬از نظر‬
‫کمک م ‌یکند‪ ،‬از مشکلات‏عبور کنند‪ .‬توافق بر سر مقررات ثابت و‬ ‫‏‪ -۶‬بچ ‌هها به حر ‌فهای صمیمانه نیاز دارند ‪-‬‬ ‫روحی قوی‏می‌شویم‪ .‬ترس اما م ‌یتواند اثر بازدارنده هم داشته باشد‬
‫عاد ‌تها نه فقط به بچه‌ها‪ ،‬بلکه به بزرگ‌سالان هم کمک م ‌یکند‪.‬‬ ‫«حر ‌فهای خوب» جرئت را افزایش م ‌یدهد‏‪.‬‬ ‫و آن هم وقتی ست که در مقابل یک وضعیت ناتوان‏و تسلیم هستیم‪.‬‬

‫وقتی بچ ‌هها را به رسمیت بشناسیم‪ ،‬جرئت پیدا م ‌یکنند‪ .‬‏وقتی بچه‌ها یاد م ‌یگیرند‪ ،‬مقررات را اجرا کنند‪ ،‬دیگر اغلب باید و‬ ‫اینجا ست که ترس می‌تواند قدرت فکر و عمل کردن را از ما بگیرد‬
‫و یا حتی منشأ برخی ‏بیماری‌ها شود‪ .‬بچه‌ها بر اساس طبیعتشان برعکس سرزنش بلا وقفه این تصور را در آ ‌نها‏به وجود می‌آورد که نبایدها بی‌فایده می‌شوند‪ :‬مثلأ کمک در‏خانواده‪ ،‬در مدرسه‪ ،‬کمک‬
‫در وضعیت درمان ‌دگی هستند‪ .‬به همین دلیل باید کمک کنیم‪ ،‬بر هیچ ارزشی ندارند‪ .‬حرف‌های امیدبخش بزرگ‌سالان منجر به عزت هنگام انجام تکالیف مدرسه ‪ ...‬آنچه که تبدیل به یک عادت خوب‬
‫نفس خواهد شد و‏باور به خود را در بچه تقویت م ‌یکند‪ .‬والدین و می‌شود‪ ،‬نیازی ‏به عزم ِ جزمی نو توسط بچه و یا دستوری جدید‬ ‫‏ترسشان غلبه کنند‏‪.‬‬
‫توسط بزرگ‌سالان ندارد‪.‬‏‬ ‫معلم‌ها به جای سرزنش بیشتر باید به رسمیت بشناسند‪،‬‏موفقی ‌تها‬
‫را ببینند و تأیید کنند‪ .‬ترسوها به خصوص به واژه‌های د ‌لگر ‌مکننده‬ ‫‏‪ -۳‬ترس در بچ ‌هها باعث بروز درماندگی م ‌یشود‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1244 - Friday, June 21, 2013‬‬
‫‏‪ -۱۰‬بچ ‌هها را لوس نکنیم ‪ -‬استقلال به بچه‬ ‫نیاز دارند‪ .‬مسئله اینجا تنها‏‏«تعریف و تمجید» نیست‪ ،‬بلکه دقیق نگاه‬ ‫‪ -‬اضطراب جدا شدن از خانواده از نخستین‬

‫شجاعت می‌بخشد و «من» ِ او را قوی م ‌یکند‪.‬‏‬ ‫کردن و تشخیص این است که چه چیزهای به واقع موفقیت‌آمیزی‬ ‫تر ‌سهاست ‏‪.‬‬
‫‏وجود دارد‪.‬‏‬
‫لوس شدن بچه‌ها‪ ،‬شجاعت را از آن‌ها سلب م ‌یکند‪ :‬همه‬ ‫ترس ناشی از حس درمان ‌دگی است‪ .‬به همین دلیل بچه‌ها‬
‫چیز داشتن‪ ،‬هر چیز را به دست آوردن‪ ،‬اجازه‌ی‏هر کاری داشتن‬ ‫‏‪ -۷‬به بچه‌ها تکیه‌گاه بدهیم و برای آن‌ها حد‬ ‫خصوصاً به ترس «نیاز دارند»‪ .‬برای همین هم‏بچ ‌هها در معرض این‬
‫‪ ...‬لوس کردن همان‌قدر شخص را برای وفق دادن خود با محیط‬ ‫تعیین کنیم ‪ -‬یار ‌یرسانی برای جهت‌یابی در زندگی‬ ‫خطر قرار دارند که ترس بر آ ‌نها غلبه و آ ‌نها را از نظر روحی و‬
‫ضعیف م ‌یکند‪ ،‬که تعلیم و‏تربیت مقتدرانه‪ .‬وقتی به بچه‌ها زیادی‬ ‫جسمی مریض‏کند‪ .‬اولین و قدیمی‌ترین ترس بچه ترس‪ ،‬از جدایی‬
‫چیز بخورانیم‪ ،‬مواد غذایی‪ ،‬تلویزیون‪ ،‬اسباب‌بازی‪ ،‬مواد درسی‪،‬‏وسایل‬ ‫آزاد گذاشتن بچه‌ها در همه چیز‪ ،‬آن‌ها را ب ‌یجرئت و تحت‬ ‫از والدین است‪ :‬این ترس‪ ،‬ترس از دست دادن شخص‏مورد اعتمادی‬
‫برقی‪ ،‬تفریح‪ ،‬فیلم و ‪ ،...‬فراموش م ‌یکنند چطور می‌شود فعالانه از‬ ‫شرایطی خاص پرخا ‌شگر م ‌یکند‪ .‬آن‌ها به مانع‪،‬‏در معنای حمایت‬ ‫ست که از بچه حمایت م ‌یکند؛ کسی که معمولاً یا پدر است و یا مادر‪.‬‬
‫فرصت‌ها استفاده کرد‪ .‬در این‏وضعیت بچه‌ها گرفتار منشی غیرفعال‬ ‫و البته به مرز نیاز دارند‪« .‬وایسا‪ ،‬بیشتر از این نم ‌یتونی جلو بری»‪،‬‬ ‫حتی جدایی‌های کوتاه‏مدت در دوران کودکی هم م ‌یتوانند به بچه‌ها‬
‫انتظار «باز هم بیشتر» می‌شوند‪ .‬این مسئله او را هنگام بروز چالش‬ ‫همان مرزی ست ‏که والدین به کودک باید نشان دهند‪ .‬تربیت‬ ‫از نظر روحی آسیب فراوان برسانند‪ .‬ترس جدایی از والدین ‏سنگ‬
‫‏درمانده و ترسو م ‌یکند‪ .‬در مقابل اگر بچه از همان کودکی یاد بگیرد‪،‬‬ ‫مقتدرانه و قدر ‌تمدارانه‪ ،‬من ِ کودک را تضعیف م ‌یکند و‏اراده‌ی او‬
‫همه‌ی کارهایش را خودش انجام دهد‪،‬‏منظور آن کارهایی ست که‬ ‫را درهم می‌شکند‪ .‬اما آزاد گذاشتن بچ ‌هها در هر کاری هم (یعنی‬ ‫بنای بسیاری از تر ‌سها ست که بعدها شکل م ‌یگیرند‪.‬‏‬

‫خودش می‌تواند انجام دهد‪ ،‬مستقل خواهد شد‪ .‬این استقلال به‬ ‫شیوه‌ی تربیتی ضداقتدار که بد ‏فهمیده شده باشد) کودک را به‬ ‫‏‪ -۴‬توجه به احساس ترس در بچ ‌هها ‪ -‬پذیرش و‬
‫بچه‌ها احساس‏اطمینان برای تسلط بر وضعیت‌های ترس‌آور می‌دهد‪.‬‏‬ ‫همان نسبت ضعیف م ‌یکند‪ .‬بچ ‌هها به یک رابطه‌ی یاری‌رسان‪ ،‬یک‬ ‫علاج آن‬
‫رابطه‌ی‏حمای ‌تگرانه نیاز دارند که حس واق ‌عگرایی آ ‌نها را تقویت‬
‫‏‪ -۱۱‬خطر سه ‌لانگاری در رابطه با رسان ‌هها یعنی‬ ‫کند‪ ،‬بصیرت و مسئولیت در برابر خود را در‏آ ‌نها افزایش دهد و آ ‌نها‬ ‫بچه‌ها را می‌بایست با ترسشان پذیرفت‪ .‬اما گاهی والدین به‌جای‬

‫تلویزیون‪ ،‬اینترنت و فیلم‌های ویدئویی را بشناسیم‏‪.‬‬ ‫را به سمت حرف‌شنویِ منطقی سوق دهد‪.‬‏‬ ‫ای ‌نکه تسلا بدهند خود دچار ترس م ‌یشوند‪،‬‏به این تشویش‌ها دامن‬ ‫‪16‬‬
‫م ‌یزنند‪ ،‬به جای ای ‌نکه ترس بچ ‌هها را با چنین جمله‌ای خنثی کنند‪:‬‬
‫سهل‌انگاری در مورد استفاده از رسان ‌هها از طرف بچ ‌هها و جوانان‪،‬‬ ‫‏‪ -۸‬مرزهای شخصی و واقعی را نشان دهیم ‪-‬‬ ‫«لازم نیست‏بترسی‪ ».‬دانستن دلایل ترس مفید است و ما باید از‬
‫خطر ویژه‌ی عدم تشخیص مرز است‪:‬‏تماشای بدون نظارت تلویزیون‪،‬‬ ‫بی‌مرزی احساس درماندگی می‌آفریند ‏‪.‬‬ ‫بچه‌ها حمایت و وضعیت ترس‌آفرین را عوض کنیم‪ .‬‏اگر ما ترس‬
‫چه از نظر مدت و چه محتوا‪ ،‬گاه حتی با یک دستگاه تلویزیون در‬ ‫بچ ‌هها را تنها یک بهانه قلمداد کنیم‪ ،‬آن وقت آ ‌نها حس م ‌یکنند‬
‫اتاق ‏شخصی‪ ،‬نوجوانان را در معرض وسوسه‌هایی قرار م ‌یدهد که‬ ‫بچه‌ها به مرز نیاز دارند‪ .‬ما باید حد واقعی‌شان را به آ ‌نها نشان‬ ‫رهایشان کرده‌ایم‪ .‬خطری که‏بچه از آن می‌ترسد باید به دقت بررسی‬
‫اغلب در خدمت سود ِ تجاری این رسانه‌ها ‏هستند‪ .‬تنها محتوای‬ ‫دهیم‪ ،‬رخدادها را برایشان توضیح دهیم و ‏به آن‌ها کمک کنیم‪،‬‬
‫برنامه‌های سرگر ‌مکننده‌ی سطحی‪ ،‬فیلم‌های وحشتناک‪ ،‬نمایش‌های‬ ‫واقعیت را لمس کنند‪ .‬از طرف دیگر بهتر است مرب ‌یها نه فقط‬ ‫شود‪ .‬ما باید بچ ‌هها را ترغیب کنیم‪ ،‬ترس‌هایشان را بشناسند‪.‬‏‬

‫‏‪ -۵‬گوش کنید! «سر تا گوش بودن» به بچه‌ها فرمان‌هاشان را در‏شکل جملاتی مثل «تو باید ‪ »...‬و قوانینشان را خشونت‌آمیز و پورنو‏نیستند که زیا ‌نآورند‪ .‬خطرناک انفعالی است که‬
‫در شکل «آدم فلان کار را نم ‌یکند»‪ ،‬با صدای بلند اظهار ‏کنند‪ ،‬در آن بچه‌ها جلوی صفحه‌ی تلویزیون م ‌ینشینند‪.‬‏تلویزیونی که مانع‬
‫بلکه حتی بهتر است مرزهای شخصی خود را هم نشان دهند‪ .‬تنها فعالیت سالم م ‌یشود‪.‬‏‬ ‫احساس امنیت م ‌یدهد‪.‬‏‬
‫ادامه در صفح ‌هی ‪۳۲‬‬
   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21