Page 16 - Shahrvand BC No.1227
P. 16
‫گزیدهرویدادهایاستانیوکانادا ‪ -‬گزینش و ترجمه‪ :‬محسن صفاری ‹‬

‫رخساره یک فروشنده دور ‌هگرد*‬ ‫ادام ‌هی صفحه ‪۱۴‬‬ ‫‪16‬‬‫سال متسیب ‪ /‬شماره ‪ - 1227‬جمعه ‪ 4‬دنفسا ‪1391‬‬
‫مال ‌ی در میان ایرانیان بوده است‪.‬‬
‫حالا دیگر در نبش محل کارم مشتر ‌یهای ثابت دارم و به همین دلیل‬ ‫کیم م ‌‌یگوید‪" :‬کسانی که در فکر انتقال پول از ایران به اینجا برای‬ ‫‪16‬‬
‫اینجا را دوست دارم‪ .‬سع ‌ی م ‌‌یکنم یک کم ‌ی با آنها آشنا بشوم‪ ،‬و چه‬ ‫کمک به دوران گذار خود به عنوان تازه وارد بود‌هاند‪ ،‬ناگهان در یافتند‬
‫خوب است که مردم را بشناسی و مردم هم تو را بشناسند‪ .‬حالا که‬ ‫پول ‌ی که روی آن حساب کرده بودند‪ ،‬به دستشان نم ‌‌یرسد‪ ".‬و اضافه‬
‫مدت طولانی تری اینجا بود‌هام اهل محل م ‌‌یآیند و م ‌‌یگویند‪" ،‬سلام‬ ‫م ‌‌یکند که دکت ‌رها و مهند ‌سها ناچارند برای بقا به جای بهتر کردن‬
‫زبان انگلیسی خود به مشاغلی مانند رانندگ ‌ی تاکس ‌ی و صندوق داری‬
‫سید"‪ .‬حالا دیگر مردم مرا م ‌‌یشناسند‪ ،‬چه کیفی دارد‪.‬‬
‫‪Megaphone‬‬ ‫روی آورند‪.‬‬
‫اما پیمان وها ‌بزا ده‪ ،‬دانشیار جامعه شناس ‌ی از دانشگاه ویکتوریا‬
‫پ ‌ینوش ‌تها‪:‬‬ ‫م ‌‌یگوید‪ ،‬در مورد مسائل مرتبط با پول ایران اغراق م ‌‌یشود‪ ،‬مگر آنکه‬
‫‪-------------‬‬ ‫شما دانشجو و یا صادر کننده کالا از کانادا به ایران باشید‪ .‬وها ‌بزاده‪،‬‬
‫* سید بریستو در نبش خیابا ‌نهای کمبی و برادوی مجله مگافون‬ ‫که متولد ایران است و در سا ‌لهای دهه ‪ ۸۰‬به کانادا مهاجرت کرده‬
‫است‪ ،‬م ‌یگوید مساله ب ‌یخانمانی و فقر در جامعه ایرانیان نورت ونکوور‬
‫م ‌‌یفروشد‪.‬‬ ‫مساله جدیدی نیست‪ .‬او به مگافون م ‌‌یگوید‪" :‬باید توجه داشته باشید‬
‫که در درون جامعه ایرانیان‪ ،‬با در نظر گرفتن غرور اجتماعی و داشتن‬
‫در باره مگافون‬ ‫پیشینه یک فرهنگ باستانی‪ ،‬بطور کل ‌ی ایرانیان در چنین مواردی‬
‫مگافون مجل ‌های است که به وسیله ب ‌ی خانما ‌نها و افراد کم در آمد در‬ ‫تمایل به صحبت ندارند‪ .‬اما البته در زمینه چنین پدید‌های‪ ،‬مسائلی‌‬
‫خیابا ‌نهای ونکوور فروخته م ‌‌یشود‪ .‬این فروشندگان دوره گرد مجله‬
‫را به قیمت ‪ ۷۵‬سنت برای هر جلد م ‌‌یخرند و آن را به مشتریان به‬ ‫وجود داشته است‪ ،‬که معمولاً ناش ‌ی از اعیتاد به مواد مخدر است"‪.‬‬
‫قیمت ‪ ۲‬دلار م ‌‌یفروشند‪ .‬این تفاوت قیمت نصیب فروشدگان م ‌‌یشود‪.‬‬ ‫وها ‌بزاده م ‌‌یگوید بسیاری از مردم در جامع ایرانی از فراهم بودن‬
‫خدماتی برای مسکن و اعتیاد ب ‌ی اطلا ‌عاند‪ ،‬به ویژه اگر اطلاعات ‌ی به‬
‫هدف مگافون‬
‫هدف مگافون دادن صدا و فرص ‌تهای کاری به اقشار کم در آمد و‬ ‫زبان فارس ‌ی در دسترس نباشد‪.‬‬
‫هرمان م ‌‌یگوید ان ا ‌س س ‌ی ا ‌س ا ‌س برای تماس داشتن با خدماتی‬
‫ایجاد حمایت عموم ‌ی برای پایان دادن به فقر است‪.‬‬ ‫که اغلب اولین تماس را با زنان مورد ستم دارند‪ ،‬مانند اّر س ‌ی‌ام پی‌‬
‫یا وزارت توسعه کودکان و خانواده‪ ،‬به تامین مال ‌ی نیاز دارد تا خدمات‬
‫ونکوور در اندیشه ایجاد‬ ‫شهرگان‪ :‬من ‪ ۲۰‬سال پیش شروع کردم به فروختن نشریه خیابانی‬ ‫کارکنان فارس ‌ی زبان خانه خردمند را که م ‌‌یتوانند به زنان و کودکان‬ ‫‪In touch with Iranian diversity‬‬
‫اولین خانه اشتراکی‬ ‫درونکوور‪ ،‬زمان ‌ی که این نشریه ‪ Spare Change‬بود‪ .‬مشکل ‌ی که در‬
‫پاهایم دارم انجام شغ ‌لهای ‌ی را که در آن راه رفتن زیاد باشد برایم غیر‬ ‫ایرانی کمک کنند‪ ،‬در اختیار آنان قرار دهد‪.‬‬ ‫‪Vol. 20 / No. 1227 - Friday, Feb. 22, 2013‬‬
‫برای زندگ ‌ی در چنین خان ‌های باید خیلی همسای ‌هدوست باشید‬ ‫ممکن کرده است ‪ -‬مشکل ‌ی که حتی بطری خال ‌ی جمع کردن را سخت‬ ‫نادر‪ ،‬بخشاً با کمک مرکز اسکان نورت شور‪ ،‬م ‌‌یداند چه نوع خدماتی‬
‫م ‌‌یکرد‪ .‬درد‪ ،‬انتخا ‌بهای مرا محدود م ‌‌یکرد و همیشه در پیدا کردن‬ ‫برای او فراهم است‪ .‬او برای اقامت در یک ‌ی از واح ‌دهای مرکز اسکان‬
‫شهرگان‪ :‬یک سبک جدید زندگی‌ شبه خوابگاهی ممکن است‬ ‫کار مساله داشتم‪ .‬هر روز برای کار به خیابا ‌نها م ‌‌یرفتم‪ ،‬اما کس ‌ی به‬ ‫مرحله گذار‪ ،‬در طبقه بالای اقامتگاه پذیرفته شده است‪ ،‬و امیدوار است‬
‫بزودی راه خود را به ونکوور باز کند‪ .‬این طرح که خانه اشتراکی یا‬ ‫من کار نم ‌‌یداد‪ .‬فروختن نشریه خیابانی زندگ ‌‌یام را تامین م ‌‌یکند و‬ ‫به زودی به طبقه بالا برود‪ .‬م ‌‌یگوید در حال اقدام برای گرفتن پذیرش‬
‫تعاونی نام دارد‪ ،‬خانواده‌هایی‌ را اسکان م ‌ی‌دهد که هر یک مالک‬
‫واحد کوچکی در یک مجموعه هستند‪ ،‬با یک آشپزخانه بزرگ‬ ‫احساس خوب ‌ی به من م ‌‌یدهد‪.‬‬ ‫دوره آموزش جوشکاری و اخذ اقامت دائم خود است‪.‬‬
‫و لباسشویی و فضاهای مشترک‪ ،‬که تحت مدیریت و تصمیمات‬ ‫در کاملوپس به دنیا آمدم‪ .‬وقت ‌ی که ‪ ۴‬یا ‪ ۵‬ساله بودم من و برادرم را‬ ‫او م ‌‌یگوید‪ ،‬اسکان مرحله گذار "به من این فرصت را داده است که‬
‫خانواد‌های در ‪ ۱۰۰‬مایلی شمال کاملوپس به فرزندی قبول کردند و ما‬
‫جمعی اداره م ‌ی‌شود‪.‬‬ ‫به آنجا رفتیم‪ .‬در آنجا ما دیوان ‌هی در و دشت بودیم‪ .‬مرتب روی بر ‌فها‬ ‫نگران داشتن سقفی بالای سر نباشم‪".‬‬
‫ممکن است چنین خانه‌ای دردسر بزرگی‌ به نظر برسد‪ ،‬اما ‪۲۲‬‬ ‫با اسنوشو راه م ‌‌یرفتیم و با چوب اسک ‌یهای خیل ‌ی کوچک اسکی بازی‬ ‫‪Megaphone‬‬
‫خانواده ونکووری م ‌ی‌خواهند اولین مجموعه خانه اشتراکی را در‬ ‫م ‌‌یکردیم‪ .‬اگر خرسی دور و بر ما پیدا م ‌‌یشد‪ ،‬ناپدریم با تیر‌خرس‬
‫را م ‌‌یزد‪ .‬همیشه چشمش به دور و بر بود‪ .‬عادت کردیم که همسایه‬ ‫کاهش بهای مسکن در کانادا‬
‫نبش خیابان ‪ ۳۳‬و ویکتوریا درایو بسازند‪.‬‬ ‫برای پنجمین ماه متوالی‌‬
‫برندا بریچ که به طراحی‌ این پروژه کمک کرده و م ‌ی‌خواهد در‬ ‫نداشته باشیم؛ و در این دنیای وحشی راحت بودیم‪.‬‬
‫صورت تصویب پروژه به اتفاق شوهرش در این خانه زندگی‌ کند‬ ‫پنج سال بعد‪ ،‬وقت ‌ی به کاملوپس اسباب کش ‌ی کردیم‪ ،‬این جابجایی‬ ‫شهرگان‪ :‬بنا بر شاخص بهای مسکن بانک ملی‌ ترانت‪ ،‬بهای مسکن‬
‫م ‌ی‌گوید‪" :‬پیوستن به چنین پروژه‌ای به علت علاقه به داشتن‬ ‫برای ما یک شوک فرهنگ ‌ی بود‪ .‬ن ‌ه تنها به خاطر این که به زندگ ‌ی‬ ‫در کانادا برای پنجمین ماه متوالی‌ در ماه ژانویه کاهش داشته است‪.‬‬
‫ارتباط اجتماعی است‪ ".‬او م ‌ی‌گوید خانه اشتراکی به صرفه تر‪ ،‬با‬ ‫در شهر یا بودن با مردم عادت نداشتیم‪ ،‬بلکه به این دلیل که فرزند‬ ‫قیمت‌ها بنا به شاخص ترکیبی‌ ‪ ۱۱‬شهر سه‌ دهم در صد کاهش‬
‫دوام‌تر‪ ،‬و اجتماعی‌تر است‪ .‬هزینه‌های غذا سرشکن م ‌ی‌شود‪ ،‬افراد‬ ‫خوانده بودن و رنگ پوست قهو‌های داشتن اسباب نگاه متفاوت مردم‬
‫بیشتری برای نگه‌داری از اطفال و سالمندان در دسترس‌اند‪ ،‬برابر با‬ ‫به ما م ‌‌یشد‪ .‬همه در فکر این بودند که ما چطور لباس م ‌‌یپوشیم‪،‬‬ ‫داشت ‌ه‌اند‪.‬‬
‫استاندارد‌های طلایی زیست‌محیطی‪ ،‬ا ‌ل‌ای ای دی‪ ،‬ساخته م ‌ی‌شود‬ ‫ظاهرمان چطور است‪ ،‬و کل ‌ی چیزهایی دیگر که نم ‌‌یدانستیم قرار است‬ ‫بنا بر این شاخص که وسیعاً مورد استناد قرار م ‌ی‌گیرد‪ ،‬از ماه‬
‫و خانواده‌ها محصولات مورد نیاز خود را پرورش م ‌ی‌دهند‪ .‬البته‬ ‫دسامبر تاکنون بهای مسکن در ‪ ۷‬شهر از ‪ ۱۱‬شهر عمده کانادا‬
‫برای استفاده از فضای مشترک‪ ،‬مثلا برای مهمانی‪ ،‬مقرراتی وجود‬ ‫به آنها فکر کنیم‪.‬‬ ‫کاهش داشته است‪ .‬ویکتوریا‪ ،‬هالیفکس ‪ ،‬کبک سیتی‪ ،‬و اتاوا شاهد‬
‫وقت ‌ی ‪ ۱۲‬ساله بودم پدرم را ملاقات کردم‪ ،‬درست پس از آنکه به منزل‬
‫خواهد داشت‪.‬‬ ‫مادرم برگشتم‪ .‬او فروشنده مشروب قاچاق بود و مادرم نم ‌‌یخواست من‬ ‫افزایش بها بوده‌اند‪.‬‬
‫او م ‌ی‌گوید اگر چه قیمت ‪ ۴۸۰،۰۰۰‬دلار برای یک واحد دو اتاق‬ ‫با او حرف بزنم‪ .‬اما یک شغل پخش روزنامه پیدا کردم و پدرم فقط س ‌ه‬ ‫قیم ‌تها در ک ّل ‪ ۲.۷‬در صد افزایش داشت ‌هاند اما این کمترین افزایش‬
‫خوابه برای خیلی‌ها گران است‪ ،‬اما در دراز مدت هزینه‌های پایین‬ ‫بلوک دورتر از ما زندگ ‌ی م ‌‌یکرد‪ ،‬بنابراین برای او هم روزنامه م ‌‌یبردم‪.‬‬
‫سالانه بهای مسکن همراه با سرد شدن بازار بوده است‪.‬‬
‫روزمره آن را بصرفه م ‌ی‌کند‪.‬‬ ‫اینجوری پدرم را شناختم‪ .‬خوب انعام م ‌‌یداد‪ .‬آدم نسبتاً باحالی بود‪.‬‬ ‫بنا بر تحلیل بانک مل ‌ی ترانت‪ ،‬ژانویه چهاردهمین ماه متوال ‌ی از کاهش‬
‫در حالی‌ که بریچ در مورد تصمیم گیری جمعی (بله‪ ،‬باید به اتفاق‬ ‫سا ‌لها در کاملوپس زندگ ‌ی کردم‪ ،‬و اون وق ‌تها خیل ‌ی مشروب‬ ‫همراه با یک دوره ‪ ۱۲‬ماهه تورم بوده است‪ .‬تنها ونکوور شاهد کاهش‬
‫آرا باشد) و کنار آمدن با همسایگان ملاحظاتی دارد (هیچ یک‬ ‫م ‌‌یخوردم‪ .‬اما ‪ ۲۵‬سال پیش‪ ،‬پیش از آنکه به ونکوور بیایم‪ ،‬مشروب را‬ ‫سالانه بهای مسکن بوده است‪ ،‬کاهشی ‪۲.۵‬درصدی از ژانویه ‪.۲۰۱۲‬‬
‫پیشاپیش همدیگر را نم ‌ی‌شناختند)‪ ،‬اما م ‌ی‌گوید داشتن ارزش‌های‬ ‫در تورنتو‪ ،‬در حال ‌ی که بسیاری از تحلیل گران خواهان کندتر شدن‬
‫کنار گذاشتم‪ .‬بدون مشروب حال و روز بهتری دارم‪.‬‬
‫مشترک باعث عملی‌ بودن آن م ‌ی‌شود‪.‬‬ ‫در سال ‪ ،۱۹۸۶‬تلفنی به من گفته شد که کمر دختر خواند‌هام در‬ ‫بازار هستند‪ ،‬قیم ‌تها سالانه ‪ ۵.۳‬درصد افزایش داشته است‪.‬‬
‫"مردم یا به ارزش‌های مشترک گروه شما جذب م ‌ی‌شوند‪ ،‬یا جذب‬ ‫ونکوور در تصادفی شکسته شده است‪ .‬او ‪ ۱۹‬ساله بود و س ‌ه ماهه‬ ‫آغاز سردی بازار‬
‫حامله‪ .‬برای مدت هشت ماه در بیمارستان بستری بود‪ .‬از آنجا که‬
‫نم ‌ی‌شوند‪".‬‬ ‫حامله بود هر روز گند‌هتر م ‌‌یشد و جوش خوردن استخوانهاش سخت‬ ‫تحلیل گران خواهان سرد شدن بازار مسکن‪ ،‬به ویژه در بازارهای داغی‬
‫این گروه بدنبال ‪ ۷‬یا ‪ ۸‬خانوا ده دیگر است که در پروژه‬ ‫تر‪ .‬به کس ‌ی احتیاج داشت که کمکش کند‪ ،‬این بود که من از اینجا‬ ‫مانند تورنتو و ونکوور هستند‪.‬‬
‫سر درآوردم‪ .‬وقت ‌ی به اینجا رسیدم در خودم نم ‌‌یدیدم که ولش کنم‬
‫شریک شوند‪.‬‬ ‫اقتصاد دان اسکوشیا بانک‪ ،‬ادریان وارن‪ ،‬در یادداشتی برای سرمایه‬
‫برابر با اعلام شبکه کانادایی خانه اشتراکی‪ ،‬تعداد ‪ ۱۰‬مجموعه‬ ‫و برگردم‪.‬‬ ‫گذاران نوشت‪" :‬برای سال ‪ ۲۰۱۳‬نرمش بیشتری را هم در فروش و‬
‫اشتراکی در کانادا وجود دارد که از این تعداد‪ ۷ ،‬مجموعه آن در‬ ‫حدود ‪ ۳‬سال است که در نبش خیابان کمبی و برادوی هستم و در‬ ‫هم در بهای مسکن پیش بین ‌ی م ‌‌یکنیم"‪ .‬اما او م ‌‌یگوید انتظار دارد‬
‫حال حاضر در حدود ‪ ۲۰‬ساعت در هفته مجله مگافون م ‌‌یفروشم‪.‬‬ ‫با توجه به نر ‌خهای پایین بهره و بازار مشاغل این اصلاح ملایم باشد‪.‬‬
‫بی‌ سی‌ قرار دارند‪.‬‬ ‫با این پاهایی که دارم هر بار فقط یک ساعت کار م ‌‌یکنم‪ .‬فروختن‬ ‫دولت فدرال در دو سال گذشته برای جلوگیری از ترکیدن حباب‬
‫‪Metro News‬‬ ‫این مجله را دوست دارم‪ .‬باعث داشتن شغل ‌ی و یک کم پول توجیبی‬ ‫مسکن و سردتر کردن بازار آن با سخت تر کردن مقررات وام مسکن‬
‫م ‌‌یشود‪ .‬مجله فروشی باعث م ‌‌یشود مجبور نباشم کارهای دیگری‬
‫بکنم‪ .‬فروختن یک مجله مثل جمع کردن دو کارتون قوطی و بطری‬ ‫اقداماتی را به عمل آورده است‪.‬‬
‫خال ‌ی از کوچ ‌هها‪ ،‬و جا آشغال ‌یهای بزرگ و کوچک است‪ .‬من به کارم‬ ‫انجمن معاملات املاک کانادا دریافته است که فروش مسکن به علت‬
‫اینجوری نگاه م ‌‌یکنم‪ .‬بیشتر در آمدم را صرف غذا م ‌‌یکنم‪ ،‬یا قطعه‬ ‫مقررات سخت تر اخذ وام در ماه ژانویه نسبت به سال پیش ‪ ۵.۲‬درصد‬
‫یدکی برای دوچرخ ‌هام م ‌‌یخرم تا کار کند‪ .‬خیل ‌ی دوچرخه سواری‬
‫م ‌‌یکنم‪ .‬زیاد به پاهام فشار نم ‌‌یآید و دوست دارم با آن بگردم‪ .‬بازیهای‬ ‫کاهش داشته است‪.‬‬
‫رئیس بانک کانادا مارک کارنی از سرد شدن بازار استقبال کرده و گفته‬
‫جنگی کامپیوتری را هم دوست دارم‪.‬‬ ‫است این بخشی از روند تحول اقتصاد کانادا از یک اقتصاد متک ‌ی به‬

‫قرض کردن با یک اقتصاد قابل اعتمادتر قوی صادراتی است‪.‬‬
‫‪CBC‬‬
   11   12   13   14   15   16   17   18   19   20   21